اتهامزنی جدید حمید روحانی به "آقا علی" : اخبار سیاسی - اتهامزنی جدید حمید ...
اخبار سیاسی - اتهامزنی جدید حمید روحانی به "آقا علی"
پس از آن که علی مطهری توضیحاتی درباره سوالش از رهبری درباره "حصر" را بیان كرد، حمید روحانی هم بعد از آن با یاد كردن از او با عناوینی چون «یكی از نزدیكان باند قدرتطلبان كه متاسفانه عنوان فرزند شهید را یدك میكشد و نان آن شهید را میخورد و آش فتنهسازان را هم میزند» تاكید كرد كه مطهری از رهبری خواسته برای سر و سامان دادن به اوضاع موتورسواران دستوری بدهند و مقام معظم رهبری هم فرمودهاند كه حل مشكل ترافیك موتورسواران چه ارتباطی به ایشان و دفتر رهبری دارد.
مطهری هم در واکنش به این ادعا گفت «مشكل جنابعالی این است كه فكر میكنید در مواجهه با رهبر انقلاب فقط باید دل ایشان را شاد كنید و از مطرح كردن واقعیات و نقاط ضعف جامعه برای برطرف كردن آن خودداری نمایید.»
ماجرا با پاسخی تند از سوی حمید روحانی ادامه یافت و رییس بنیاد تاریخ پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی مطهری را به بیگانگی از مردم،وابستگی باندی، فقر علمی و معنوی و فقدان معنویت متهم کرد. واکنش مطهری به این اتهامات نیز پاسخ هایی تندتر بود.
حالا ماجرا با نامه جدید حمید روحانی ادامه یافته و این بار او مطهری را متهم کرده با "ادبیات عصر پهلوی" به او پاسخ می دهد. حمید روحانی که در ماه های اخیر انتقادهای شدیدی نیز از هاشمی رفسنجانی و حسن روحانی صورت داده این بار نیز به بهانه پاسخ به مطهری که او در نامه های اخیرش او را "علی آقا" خطاب می کند، هاشمی را رهبر باند مطهری نامیده است.
حمید روحانی هم چنین به مطهری گفته او را با "سردار سازندگی" مقایسه نکند و با اصلاح رفتار خود "خوراک چرب و نرمی برای بوقهای صهیونیستی، امریکایی و بیبیسی" فراهم نکند.
متن کامل جوابیه حمید روحانی به علی مطهری که در روزنامه اعتماد منتشر شده بدین شرح است:
«خلط مبحث» در فرهنگ طاغوتی از جایگاه ویژهیی برخوردار است. زورپرستان و خودپرستان که ظرفیت شنیدن انتقاد و سخن حق را ندارند پیوسته تلاش میکنند با سفسطه و پیش کشیدن مسائل جانبی و جزیی بحث اصلی و اصولی را تحت الشعاع قرار دهند و بدین گونه خود را از دست اندازهایی که انتقادها و پرسشهای چالشی برای آنان ایجاد کند برهانند.
شاه و دستگاه تبلیغاتی دروغپرداز او که از یک سخنرانی منطقی و افشاگرانه امام در 13 خرداد 1342 درباره رخنه و نفوذ رژیم صهیونیستی در همه شؤون اقتصادی، سیاسی، نظامی و فرهنگی ایران، سخت کلافه و نگران شده بودند به شگردی از این دست روی آوردند و فرازی از سخن امام خطاب به شاه را که در آن آمده بود شاید برخی از مقامات میخواهند تو را اسراییلی معرفی کنند تا من بگویم کافری بیرونت کنند (نزدیک به این مضامین) دستاویز قرار دادند که امام تند رفته، بی منطق سخن گفته و این سخن او مایه خونریزی 15 خرداد شده است!
منفیبافها و رفاهطلبانی بیدرد و کسانی مانند برخی از رهبران انجمن حجتیه نیز سالیانی روی این فراز از سخنرانی امام به عنوان یک نقطه منفی مانور میدادند و در هر مناسبتی با نیش و طعنه میگفتند «سید! بیا بیرونش کن»! یعنی امام سخن ناشدنی بر زبان آورده و هیچگاه نمیتواند شاه را بیرون کند! و با این شگرد شیطانی تلاش کردند اصل موضوع یعنی خطر صهیونیستها برای ایران را که در کلام امام آمده بود به دست فراموشی بسپرند. اینگونه ترفند و نیرنگ از سوی رژیم شاه تا روز پیروزی انقلاب اسلامی ادامه داشت.
اکنون باید با کمال تاسف بگویم که نوشتهها و جوابیههای آقاعلی مطهری به انتقادها و پرسشهای اینجانب با همان ادبیات عصر پهلوی، به قلم آمده و رقم خورده است. آقا علی چنان که در نوشته شماره 2 به آن اشاره کردم با فرهنگ شاهنشاهی خو گرفته و پیوسته بر آن است که دیدگاه و خواستههای خود را با زور به پیش ببرد، از این رو میبینیم بهرهگیری از زور در سخن و قلم و روش و منش او جلوهگر است. آقاعلی انتخاباتی را پذیراست که آرای بیشتری برای او باشد و یا نامزد مورد نظر او انتخاب شود و جز این اگر شد باید زور به کار آید.
پشتیبانی او از فتنهگران نیز به همین پایه فکری و فرهنگی استوار است. اعتراض او به انتخاب عضو هیات نظارت مطبوعات در کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی نیز ریشه در خوی و خصلت فرهنگ زور دارد. او وقتی در بحث با دیگر نمایندگان مجلس ناتوان و بیمنطق میماند و پاسخ منطقی ندارد به زور روی میآورد و تلاش میکند با کلمات رکیک و چاله میدانی حریف را از صحنه بیرون براند.
ناتوانی در فهم قرآن
آقاعلی با تاسی از زورمداران عصر پهلوی برای گریز از پاسخ به پرسشهای اینجانب، به «خلط مبحث» چنگ زده و مسائل جانبی را مطرح کرده تا مسائل اصلی و مهم، به ویژه آن نسبتهای ناروایی که به من داده و تهمتهایی که زده است ـ به خیال خودش ـ در این میان گم شود و بیتقوایی و فرودستی او برملا نشود! او در آغاز جوابیه خود، تمسک به آیه شریفه و پنددهنده «واغضض من صوتک ان انکرالاصوات لصوت الحمیر» را پیش کشیده و روی آن معرکه گرفته است.
آقاعلی به علت ناآگاهی و بیاطلاعی از مفاهیم قرآنی چنین وانمود کرده است که من به دور از ادب و اخلاق او را به «الاغ تشبیه» کردهام! باید بداند بنابراین برداشت عالمانه! او لقمان حکیم در پیام پندآمیز و آموزنده خویش، فرزند دلبند خود را «به الاغ تشبیه» کرده است!! آیا آن مرد دانا و حکیم که وقتی از او میپرسند «ادب از که آموختی؟ میگوید از بی ادبان»، العیاذبالله تا آن حد بیادب بوده است که در مقام پند و اندرز به فرزند خویش او را «الاغ» بخواند؟ یا این برداشت کنندگان نادانند که نمیتوانند از قرآن، فهم و درک درستی داشته باشند؟ از این رو، وقتی در آیهیی از قرآن، اگر کلمه «فاسق» میبینند فورا جار و جنجال راه میاندازند که «به یک شخص مومن» نسبت فسق دادهاید!
و در آیه دیگر واژه «حمیر» را میبینند، معرکه میگیرند که ما را «به الاغ تشبیه» کردهاید! اینجاست که روشن میشود چرا فرمودهاند «من فسرالقرآن برأیه فلیتبوا مقعده من النار»، کسانی که قرآن را خودسرانه و ناشیانه تفسیر و از آن برداشت میکنند، جایگاهشان در آتش خواهد بود.
سید حمید روحانی یا سردار سازندگی
آقاعلی اگر در فهم قرآن و علوم قرآنی درمانده و ناتوان است، در عوض در «خلط مبحث» به راستی استاد، کاردان و آزموده است، از این رو، آن گاه که با این پرسش مواجه میشود که اگر به راستی نماینده مردمید و به مردم فکر میکنید و از درد و رنج مردم خبر دارید چرا به جای دلسوزی برای فتنهگران و فتنهسواران در راه علاج ناهنجاریهای اقتصادی، معضل بیکاری و دردها و رنجهای توانفرسای مردم از تورم و گرانی و... که به علت ندانمکاریها، باندبازیها، جنگ قدرت و بیتدبیری و سوءمدیریت برخی از دولتمردان پدید آمده است جنب و جوش و تلاش و کوششی از شما دیده نمیشود
و در دیدار با مسوولان بلندپایه از این ناهنجاریها و نابسامانیهای کمرشکن مردمی سخن نمیگویید و اظهار نگرانی نمیکنید بیدرنگ به خلط مبحث دست میزند و برای اینکه بیگانگی او از مردم و بیتفاوتی او در برابر رنجها و دردهای توانفرسای آنان برملا نشود، چنین جوسازی میکند: «خوشحالم که بالاخره جناب آقای سیدحمید روحانی پس از سکوت مرگبار هشت ساله در زمان دولت نهم و دهم اکنون از لاک خود خارج شده و به اظهارنظر در این مسائل میپردازد»!!
به نظر میرسد که آقاعلی در این فراز از «خلط مبحث» به علت شتابزدگی و درهم ریختگی روحی و روانی، اینجانب را با مراد و رهبر باند خویش جناب آقای هاشمی رفسنجانی اشتباه گرفته و چنین پنداشته است که مخاطب او سردار سازندگی است که پس از سی و اندی سال ادعاهای اغراقآمیز درباره رفاه مردم، اکنون به گوشههایی از کاستیها و ناهنجاریهایی که در جامعه وجود دارد اذعان کرده است! آقاعلی از آنجا که در میان مردم نیست و سر در لاک باند قدرتطلبان فرو برده است، هنوز نمیداند که سیدحمید روحانی نه مسوولیت اجرایی دارد و نه ادعای این را که مردم مشکل و معضلی ندارند، نه نان نمایندگی مردم را میخورد وآش دشمنان ملت را هم میزند،
نه تشنه قدرت است، نه برای اینکه در کمیسیون فرهنگی مجلس رای نیاورده، تاب و توان خود را از دست داده است و نه از نظر علم و دانش خود را به شهید مطهری مقایسه میکند، نه از اینکه خوابهای رویایی او تعبیر نشده و امید خود را برای رییس مجلس و رییسجمهور شدن از دست داده میسوزد، نه در میان ملت ایران بیآبرو و اعتبار شده تا به آغوش دیگراندیشان و کژاندیشان پناه ببرد و ناگزیر شود سخنانی بر زبان آورد که خوراک چرب و نرمی برای بوقهای صهیونیستی، امریکایی و بیبیسی فراهم کند، نه از مسوولان بلندپایه نظام جمهوری اسلامی برای اینکه به او بها نداده و او را به مقام و منصب دلخواه او نگماردهاند کینهیی چرکین در دل دارد و برای انتقام از آنها در اندیشه بحرانآفرینی است و نه از اینکه پدر او زنده نمانده تا رهبر شود و او از این راه به نان و نوایی برسد بیقرار شده است.
اخبار سیاسی - اعتماد
ویدیو : اتهامزنی جدید حمید روحانی به "آقا علی"