آیت الله هاشمی : خاطره نوشتم تا نااهلان، تاریخ انقلاب را ننویسند : آیت ...
آیت الله هاشمی رفسنجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام طی مصاحبه ای با مهرنامه ضمن بیان روندی از قریب نیم قرن علاقه به نویسندگی حتی در اوج دوران مبارزه ؛ نیاز جامعه را دلیل اصلی این كار برشمرد و گفت : " بعد از پیروزی انقلاب به خاطر مسئولیتهای فراوانی كه داشتم، نمیتوانستم روی موضوعی خاص متمركز شوم، اما جریانات و افرادی كه نتوانستند با متن انقلاب هماهنگ شوند، از دید خود به تدوین تاریخ انقلاب پرداختند. ما هم بنیاد تدوین تاریخ را تأسیس كردیم تا به این كار مهم بپردازد. خودم مصاحبههایی درباره گذشته تاریخ انقلاب با مسئولان این بنیاد نمودم كه آن مصاحبهها در دو جلد با اسناد منتشر شد. ولی دیدم جای خاطرات روزانه خالی است و با تأخیر شروع به یادداشت كردم. در حین نوشتن انگیزه حفظ تاریخ انقلاب هم در من تقویت شد.در همان نخستین روزهای پس از شروع نوشتن خاطرات، به این نكته توجه داشتم كه مطمئناً این نوشتهها، پایهای برای نگارش تاریخ معاصر در آینده خواهد بود. به همین خاطر در كنار ایجاز، سعی میكردم مسائل و موارد مهم تاریخی از قلم نیفتد. "
متن كامل این مصاحبه بدین شرح است :
انگیزه آغازین حضرتعالی در تنظیم خاطرات چه بود؟ هنگامی كه تنظیم خاطرات روزانه را آغاز كردید، چه اندازه برای آن اهمیت تاریخنگارانه قایل بودید؟ آیا فكر میكردید به منابع تاریخانگاری انقلاب تبدیل شود؟
بسم الله الرحمن الرحیم، علاقه به نویسندگی بود. قبل از انقلاب و حتی در زمان اوج مبارزات كه در زندان و یا به خاطر شرایط سیاسی متواری بودم، براساس موضوعاتی كه برای جامعه احساس نیاز میكردم، مینوشتم.
بعد از پیروزی انقلاب به خاطر مسئولیتهای فراوانی كه داشتم، نمیتوانستم روی موضوعی خاص متمركز شوم، اما جریانات و افرادی كه نتوانستند با متن انقلاب هماهنگ شوند، از دید خود به تدوین تاریخ انقلاب پرداختند. ما هم بنیاد تدوین تاریخ را تأسیس كردیم تا به این كار مهم بپردازد. خودم مصاحبههایی درباره گذشته تاریخ انقلاب با مسئولان این بنیاد نمودم كه آن مصاحبهها در دو جلد با اسناد منتشر شد. ولی دیدم جای خاطرات روزانه خالی است و با تأخیر شروع به یادداشت كردم. در حین نوشتن انگیزه حفظ تاریخ انقلاب هم در من تقویت شد.
در همان نخستین روزهای پس از شروع نوشتن خاطرات، به این نكته توجه داشتم كه مطمئناً این نوشتهها، پایهای برای نگارش تاریخ معاصر در آینده خواهد بود. به همین خاطر در كنار ایجاز، سعی میكردم مسائل و موارد مهم تاریخی از قلم نیفتد.
○ آیا خاطرات شفاهی دیگر سیاستمداران داخلی و خارجی، به طور مشخص خاطرات اسدالله اعلم را مطالعه كردهاید؟ نظرتان درباره سندیت منابع تاریخ شفاهی مانند روزنوشتها چیست؟ آیا نباید آن را با تاریخنگاری مكتوب و انتقادی تكمیل كرد؟
خاطرات اسدالله اعلم را نخوانده بودم و بعدها خواندم. اما خاطرات بعضی از شخصیتهای سیاسی آن زمان و زمان قاجاریه را دیده بودم. بهخصوص زمانی كه كتاب «امیركبیر، قهرمان مبارزه با استعمار» را مینوشتم، به خاطرات نویسندگان داخلی و خارجی آن زمان مراجعه میكردم. شاید به اهمیت آن اسناد پی برده بودم.
اهمیت تاریخ شفاهی از لحاظ منبع و مأخذ مثل تاریخهای مكتوب و رسمی نیست، اما بهترین سند برای تكمیل تاریخ و روشن شدن زوایای مبهم است. مثلاً در تاریخ ایران چگونگی احداث راهآهن تهران و شمال به صورت چند صفحه آمده كه این موضوع در خاطرات شریف امامی كه قبل از نخستوزیری كارمند و رئیس راهآهن و در جریان احداث آن بوده، پس تاریخ شفاهی كه اخیراً در ایران هم مرسوم شده و مسئولان مصاحبه میكنند، میتواند شرحی برای منابع تاریخی باشد. در خاطرات من هم اینگونه است. مثلاً من در خاطرات روزانه، مسائل مهم مربوط به عملیات كربلای پنج و بعضی از مسائل مهم جنگ را نوشتم كه این موضوع در مصاحبه های بعدی و همزمان با انتشار مذاكرات قرارگاهی مربوط به آن عملیات به صورت مبسوط آمده است.
○ در خاطرات سالها قبل گفته بودید خاطرات شما دو نسخه دارد. یكی در دسترس دوستان و خانواده و دیگری نسخه اصلی است. دلیل این تفكیك چه بود؟
متأسفانه در بعضی از نقدها دیدم كه این مسئله را با استناد به مقدمه خاطرات سال ۶۶ من دلیلی بر ابهام گرفتند، در حالی كه من توضیح كاملی دادم و اخیراً هم در یك مصاحبه به این نكته پرداختم. البته من نگفتهام كه یكی در دسترس دیگران و یكی نسخه اصلی است.
خاطرات روزانهام را هر شب در یك صفحه تقویم مینویسم، اما مسائل مهمی در كشور هست كه هم نوشتن آنها و هم ننوشتن آنها خوب نیست.
به خاطر مسائل امنیتی و مصلحت كلی كشور نمیخواهم در خاطرات روزانهام بنویسم كه بعضاً افرادی به آن دسترسی دارند. به همین خاطر اینگونه مسائل را در یك تقویم كوچك كه معمولاً همراه من هست، مینویسم تا فراموش نشود و هنگام چاپ خاطرات، این دو متن – البته اگر مصلحت كتمان برطرف شده باشد- تلفیق میشوند.
○ در دو جلد اخیر (سالهای ۶۶ و ۶۷) به مسئله ادغام نیروهای مسلح، به خصوص ارتش و سپاه اشاره كردهاید. ظاهراً این مسئله دغدغه شما بوده است. مبانی این ادغام چه بود و چرا محقق نشد؟
پس از پیروزی انقلاب اسلامی در شورای انقلاب برای حفظ روند امور در كشور پیشنهاد شد كه مانند انقلابهای كمونیستی همه سازمانهای باقیمانده از رژیم پهلوی را منحل كنیم و به جای آن با حضور نیروهای انقلابی نهادهای جدیدی تشكیل دهیم. این كار با روحیه اسلامی ما و مبانی انقلاب سازگار نبود. به خصوص كه بدنه ساختارهای گذشته همراه انقلاب بودند.
چون ما كه نمیخواستیم اعضای نهادهای زمان رژیم پهلوی را به اردوگاههای كار اجباری بفرستیم. میدانستیم بدنه نهادها با انقلاب بودند. اما با توجه به احتمال وجود بقایای رژیم سابق نمیتوانستیم اطمینان كنیم. به همین خاطر در كنار نهادهای مهم موجود، نهادهای انقلابی مثل كمیته انقلاب اسلامی، سپاه پاسداران، جهاد سازندگی و غیره تشكیل شد.
بعدها كه انقلاب تثبیت شد و در زمان جنگ، متوجه شدیم كه وجود نهادهای موازی، روند امور را كند میكند. اینكه من دغدغه داشتم و در خاطرات من آمده، بیشتر به خاطر مسئولیتم در جنگ بوده، وگرنه در جلسات سران هم وقتی بحث میكردیم، اعضا همین نظر را داشتند. البته امام(ره) در حكم جانشینی فرماندهی كل قوای اینجانب هم خواسته بودند كه سازمانهای موازی را ادغام كنیم.
این ادغام در نیروهای انتظامی محقق شد و در نیروهای نظامی هم چون فرماندهی كل قوا اول با امام و بعدها با آیتالله خامنهای بود، تصمیم و اجرای آن در حوزه اختیارات و وظایف رهبری میباشد.
○ اختلافهای سپاه و ارتش در پیشبرد نظامی جنگ بر سر چه بود؟
اختلافات ارتش و سپاه بیشتر در شیوه جنگیدن بود. مثلاً ارتش براساس تعالیم نظامی بر جنگ كلاسیك اصرار میكرد و برای استقرار نیروهایش در یك منطقه همه عوامل طبیعی، نظامی و تداركاتی را درنظر میگرفت، اما سپاه با روحیات انقلابی بر اصل غافلگیری اصرار میكرد. اگر تاریخ دفاع مقدس را ببینید، هر جا كه سپاه عملیات میكرد، براساس اصل غافلگیری بود و هر جا ارتش وارد میشد، براساس مطالعات كلاسیك بود. البته هر دو نیرو با اخلاص و با انگیزه میجنگیدند.
این اختلافات كم كم در سطح فرماندهان عالی ارتش و سپاه مطرح شد و شما نمود آن را در خاطرات من میبینید.
○ با توجه به این كه شما در سال ۶۷ برای جانشینی فرمانده كل قوا انتخاب شدید و قطعنامه ۵۹۸ پذیرفته شد، آیا تصدی این مقام از سوی جنابعالی برای اهتمام به این كار بود؟
به این نكته توجه داشته باشید كه اولین حكم امام(ره) به من برای فرماندهی جنگ در جهت حلّ اختلاف فرماندهان سپاه و ارتش در سال ۶۲ صادر شد كه در آن حكم، بر وحدت فرماندهی جنگ برای ادامه عملیات تصریح شده است. در همان سال وقتی برای خداحافظی خدمت امام رسیدم كه به مناطق جنگی بروم، سیاست كلی خودم را مبنی بر تصرف جایی مهم از خاك عراق مطرح كردم و گفتم باید جایی را بگیریم كه عراق بدون آن منطقه تحت فشار باشد و بالاجبار خواستههای ما را قبول كند. البته امام در پاسخ من فقط تبسّم كردند و جواب مثبت و منفی ندادند. در قرارگاه هم در جمع فرماندهان همین حرف را پیش از شروع عملیات خیبر گفتم. چون اگر عملیات خیبر به همه اهداف خود میرسید، همان نقطه موردنظر از خاك عراق به دست میآمد.
بعدها كه جنگ حالت فرسایشی به خود گرفت، اختلافات سپاه و ارتش و مسائل اقتصادی، حركتهای تهاجمی ما را تحتالشعاع قرار داد.
اول من و آیتالله خامنهای مطرح شدیم كه ایشان مرا به امام پیشنهاد دادند و امام هم با این استدلال كه تو رئیس مجلس هستی و دو نائب داری و در غیبت تو میتوانند كارها را بكنند، به من محوّل كردند.
اینكه انتخاب من برای پایان جنگ بوده، از تحلیلهای اشتباه بعضیهاست. پس از فرماندهی من و تغییر و تحولات سیاسی منطقه و اوضاع اقتصادی ایران و وضعیت نفت و بالاتر از همه چراغ سبز قدرتهای غربی به صدام برای ارتكاب هر نوع جنایت در ایران، كمكم به این نتیجه رسیدیم كه ادامه جنگ به صلاح نیست.
○ سال ۶۷ از مهمترین سالهای حیات نظام به شمار میرود. از جمله زمینههای بازنگری قانون اساسی كه در سال ۶۸ به تصویب رسید. زمینههای این بحث از چه زمانی شروع شد و چرا در خاطرات شما ردّ چندانی از آن نیست؟
اینكه چرا در خاطرات من ردّی از مباحث تغییر قانون اساسی نیست، به خاطر این است كه مطرح نمیشد. پس از پایان جنگ كه امام، اول دستور تدوین سیاستهای كلی سازندگی را صادر كردند، به این نتیجه رسیدیم كه باید رویكردهای قانونی هم در جهت این سیاستها باشد. البته باید به این نكته توجه داشت كه ما قانون اساسی را در كمترین فاصله زمانی پس از پیروزی نوشتیم و در طول ۱۰ سال، تجربیاتی به دست آوردیم كه عقل و منطق هم حكم میكرد آن تجربیات را در قانون بیاوریم.
البته كمی قبل از آن من در نامهای به حضرت امام چند موضوع را برای ایشان نوشتم و گفتم كه اگر این موضوعات در زمان شما حل نشود، شاید پس از شما جامعه دچار مشكل شود. یكی از آن موارد بازنگری قانون اساسی بود.
امام هم در یك حكم صریح، هم اعضای شورای بازنگری و هم موارد مورد اصلاح را معین فرمودند و این موضوعات بعدها توسط آیتالله خامنهای هم تكمیل شد.
○ حضرتعالی قبل از انقلاب اسلامی نویسنده كتابها و مقالات بسیاری بودید، از جمله نویسنده مجله مكتب تشیع و كتاب امیركبیر یا قهرمان مبارزه با استعمار یا مترجم كتابی درباره قیام فلسطین. آیا درصدد تجدید چاپ این آثار ارزشمند تاریخ و سیاسی نیستید؟ آیا تألیف جدیدی در راه نیست؟
این كتابها تاكنون دهها بار تجدید چاپ شدهاند. درباره كتابهای جدید، پس از تكمیل فرهنگ قرآن كه از زمان زندان شروع كرده بودم و كتاب تفسیر راهنما و فرهنگ قرآن منتشر شد. پس از آن انشاءالله دایرهالمعارف قرآن و همچنین تفسیر موضوعی هم منتشر میشود. در كنار این كارهای قرآنی، چند مقاله هم نوشتم كه آخرین آنها روشنفكری دینی و آزاداندیشی اسلامی است كه در نشریه حوزه چاپ شده است.
○ آیا حضرتعالی قصد ندارید علاوه بر كارنامه روزانه، كتاب خاطرات هم منتشر كنید؟
به آن صورت كه مثلاً خاطراتم را بنویسم، نیست. ولی معمولاً دیدگاهها و خاطرات گذشته و حالم را در قالب مصاحبهها و سخنرانیها میگویم كه همه آنها فعلاً مدون میشود و بعضاً به شكل كتاب چاپ میشود.
مثلاً برای تكمیل كتاب سرگذشت فلسطین،كتاب جدیدی براساس مجموعه مصاحبهها و سخنرانیها كه متناسب با تغییر و تحولات سیاسی فلسطین انجام دادم، چاپ شده است. كتابی هم در خصوص مجمع تشخیص و فلسفه ایجاد و برنامهها و فعالیتهای آن چاپ شده كه آن هم براساس سخنرانیها و مصاحبههاست.
البته دفتر نشر معارف انقلاب طرحی دارد كه با استفاده از محتویات خاطرات، كتابهای مستقل موضوعی برای انتشار تهیه كند كه به صورت تاریخ تحلیلی خواهد بود.
در خصوص جنگ تحمیلی كه مهمترین حادثه تاریخی برای انقلاب اسلامی است، در طول سالها، یعنی از سال ۵۹ تاكنون در مصاحبهها، سخنرانیها، خطبههای نماز جمعه، بیانیهها و پیامها همه مسائل را گفتم كه آن هم در حال تدوین است.
در سال ۸۹ نظرات سیاسی خود را برای اتفاقات تاریخی در قالب دیدگاه نوشته بودم كه به تناوب در رسانهها چاپ شده و انشاءالله آن را هم در قالب یك مجموعه مستقل چاپ میكنم.
اخیراً هم مصاحبههایی با گروههای علمی و پژوهشی حوزه علمیه قم و دبیرخانه مجمع انجام دادم كه آن هم با عنوان «فقه المصلحه» و در قالب مقاله چاپ خواهد شد.
البته دلم میخواهد با فراغت بال به تنظیم آثار پراكندهام بپردازم كه با توجه به تناسب وقت، انجام میدهم و انشاءالله بتوانم همه آنها را تكمیل كنم../تحلیل:انتخاب
ویدیو : آیت الله هاشمی : خاطره نوشتم تا نااهلان، تاریخ انقلاب را ننویسند