جباری: جایم در برزیل خالی نبود! : مجتبی جباری می گوید جایش در برزیل خالی نبود ...
مجتبی جباری می گوید جایش در برزیل خالی نبود چون تیمملی فوتبال بازی نکرد! خبرآنلاین: مجتبی جباری حالا دیگر یك فوتبالیست بزرگ و یك سرمایهگذار فرهنگی است، كسی كه برای سینما هزینه میكند، آن هم از جیب و وقتی از او بابت این مسئله میپرسیم، میگوید: «دغدغههای فرهنگی دارم.» او بیشك متفاوتترین فوتبالیست ایرانی است كه با وجود استعداد عجیب در زمینه فوتبال، كتاب میخواند، شعر میخواند، تئاتر میبیند، به سینما میرود و حالا خودش شخصاً وارد بدنه سینما شده است. با او در مورد اتفاقات روز به گفتوگوی تلفنی نشستیم كه خواندن این مصاحبه پرمحتوا را به شما توصیه میكنیم:
*از سینما شروع كنیم. شما سرمایهگذار فیلمی از عبدالرضا كاهانی شدهاید. چرا برخلاف اینكه خیلی از فوتبالیستها به دنبال مسائل فرهنگی از جمله مطالعه، سینما و تئاتر نیستند، چنین تصمیمی گرفتی؟
من لذت میبرم از حرف زدن و گفتوگو با كارگردان یك نمایش خوب یا یك فیلم خوب. احساس میكنم با آنها موضوع مشترك زیاد دارم برای حرف زدن. من دوست دارم راجع به زندگی، راجع به تفكر آدمها، حرف بزنم. همه زندگی كه فوتبال نیست. مثلاً وقتی با آقای كاهانی آشنا شدم خیلی سریع بین ما دوستی قویای ایجاد شد. نمیدانم شاید اینكه ایشان هم به من پیشنهاد سرمایهگذاری در فیلمشان را دادند به خاطر این بوده كه این قابلیت را در من دیدهاند. میدانم آقای كاهانی و امثال او، به هركسی این فرصت را نمیدهند. باعث خوشحالی من است كه این فرصت را پیدا كردم كه با ایشان كار كنم. خیلی از آنهایی كه خودشان در این مسائل فرهنگی هستند، باز هم چندان قوی عمل نمیكنند چه برسد به فوتبالیستهایی كه شاید اطرافیانشان چندان در این مسائل به آنها كمك نمیكنند. به نظر من فوتبالیستهای ما، جوانهای بسیار لایق و شایستهای هستند، حداقل اینكه خانواده دوست هستند و چند خانواده را تأمین میكنند. شاید اگر با 10، 15 سال قبل هم مقایسه شوند، این تفاوت قابل دیدن است اما الان فضایی است كه بیشتر فوتبالیستها را تخریب میكنند. در مورد فوتبالیستها، این را بگویم كه در ایران با تلاش خودشان و بدون داشتن حداقل امكانات فوتبالیست میشوند. با همه نداریها و ناملایمات، خودشان را بالا میكشند. خیلیها از نظر خانوادگی هم به مشكل برمیخورند تا به یك آینده روشن برسند. كسانی كه توانستهاند به این سطح از فوتبال برسند، با توجه به شرایطی كه در ورزش و فوتبال ایران وجود دارد، 30 درصد از توانایی خودشان را نیز نشان نمیدهند. با وجود مشكلات سخت افزاری و نارساییهای بسیار، فوتبالیستها رضایت مردم را جلب میكنند. تیمملی به جامجهانی رفت و 75 میلیون نفر خوشحال شدند اما در مورد امكانات و پاداشها باز هم بدقولی شد. متأسفانه خیلیها میكروفن بهدست دارند و علیه فوتبالیستها صحبت میكنند اما بازیكنان، فرصت دفاع از خود را ندارند. در حالی كه اگر بخواهند هر روز این كار را تكرار كنند، انرژی و زمان زیادی تلف میشود. به نظر من بازیكنی كه خودش، خودش را بالا میكشد و امكانات خاصی در اختیارش قرار نمیگیرد، باید مورد احترام باشد. شما ایران را با سایر كشورها مقایسه كنید تا ببینید به بازیكنانشان چه میدهند و چه میگیرند. آن پولی كه صحبت میشود و میگویند صفرهایش را نمیتوانیم بشمریم، در فوتبال ایران و دنیا كاملاً با هم متفاوت است. در همه جای دنیا با قرارداد حرفهای سال اول یا دوم، همه مشكلات زندگیت حل میشود اما در ایران بازیكن تا 32، 33 سالگی به دنبال پول جمع كردن و تأمین آیندهاش است. خیلی كم است تعداد بازیكنانی كه مربی میشوند. در ایران، آیندهای برای یك فوتبالیست وجود ندارد و اگر یكسال از فوتبال دور بماند، دیگر تیم برایش پیدا نمیشود. به عنوان مثال امید روانخواه كه در اوج جوانی فوتبال را به خاطر اشتباهات پزشكی كنار گذاشت و هنوز از باشگاه طلبكار است.
* بعد از پایان فصل گذشته، وزارت ورزش اقدام به انتشار قراردادهای بازیكنان استقلال و پرسپولیس كرد و این مسئله جو منفی زیادی علیه فوتبالیستها در رسانهها و میان مردم به راه انداخت. چه نظری دارید؟
این یك حساب دو، دوتا چهارتاست. اگر فوتبال اینقدر خوب و پردرآمد است، چرا همه فوتبالیست نمیشوند؟ اگر فوتبال این همه پول دارد، چرا همه پدرها، پسرانشان را فوتبالیست نمیكنند؟ فوتبالیست شدن كار هر كسی نیست. خیلی از مربیان بزرگ دنیا، میخواستند بچههایشان فوتبالیست شوند امااین اتفاق رخ نداد. چرا دیگران به دنبال این پول مفت نمیروند؟ با بهترین هزینه، بهترین امكانات و بهترین مربی، نمیشود یك نفر را به زور فوتبالیست كرد بلكه آن فرد باید خودش استعداد داشته باشد. هركس فكر میكند میتواند فوتبالیست شود، برود و این كار را انجام دهد. با این همه رقابت و نبود امكانات، مگر هر كسی میتوانست فوتبالیست شود؟ آنهایی هم كه فوتبالیست حرفهای میشوند، معمولاً همه از باشگاههایشان طلبكارند یا پولی كه میگیرند، به اندازه تلاش و سختیشان نیست. در جواب سؤال قبلی شما باید بگویم من به خاطر علاقه شخصیام به كتاب، شعر، تئاتر و سینما با این مسائل سر و كار دارم. مگر در همه جای دنیا، همه فوتبالیستها اهل سینما و كتاب هستند؟ الان باید بگویند اتفاق خوبی افتاده كه یك فوتبالیست دغدغه این مسائل را دارد نه اینكه بگویند چرا بقیه چنین دغدغهای ندارند. این موضوع را كسانی باید پاسخ دهند كه با مطرح كردن پولهای دریافتی توسط بازیكنان، میخواهند جوابگوی اشكالات موجود در ورزش و فوتبال نباشند. اگر والیبال ما خوب شده و افتخار میآفریند، باید به خود والیبال برسیم نه اینكه آن را با فوتبال مقایسه كنیم.
*خداحافظی شما از تیمملی در آستانه جامجهانی، شوك بزرگی برای فوتبال ایران بود و كسی انتظار این قضیه را نداشت. موضوعی كه هنوز هم مبهم باقیمانده و منتظر صحبت شما در این مورد هستیم.
دوست دارم خیلی حرفها بزنم اما شاید الان زمانش نباشد. یكی از دلایل اصلی خداحافظی من، به خاطر شرایط سنیام بود، زیرا میدانستم پس از جامجهانی آینده روشنی برایم نیست. همه اینها غیر از مصدومیتهای قبلی بود كه داشتم. تیمهایی در جامجهانی دنبال نتیجهگیری و موفقیت هستند كه كارهای پایهای و اساسی روی فوتبالشان انجام داده و لیگ پویایی دارند. ما میتوانستیم از فرصت جامجهانی بهتر استفاده كنیم و تعدادی جوان خوب و آیندهدار را به فوتبال اروپا معرفی كنیم اما این اتفاق نیفتاد. تیمی كه به جامجهانی رفت، تا دو، سه سال آینده بیشتر آنها به خاطر شرایط سنی در تیمملی نخواهند بود. ما یكی از تیمهای پیر جامجهانی بودیم. عملكرد گزارشگران هم برای من قابل توجه بود. تمامی بازیكنان تیمملی از دوستان نزدیك و صمیمیام هستند و احترام بسیاری برایشان قائلم. توانایی آنها بسیار بیشتر از آنچه بود كه دیدید اما هدفشان این بود كه خواستههای كروش را برآورده كنند نه اینكه توانایی تیمملی ایران را نشان دهند. مردم دنیا فوتبال را بسیار خوب میشناسند و خوب آنالیز میكنند و برداشتشان از تیمملی ایران مطابق با واقعیت است نه آن طور كه گزارشگران ما میگفتند. آنها طوری از تیمملی دفاع میكردند كه انگار تیم ما 4 سال دست كروش نبوده. توقعات خیلی پایین آمده بود و جوی راه افتاده بود كه انگار یك ماه مانده به جامجهانی، كروش آمده و میخواهد تیمی كه انتظار میرود 7، 8 گل از رقیب بخورد را جمع و جور كند. اگر به جامجهانی 2006 برگردید كه ما با آلمان و پرتغال بازی كردیم، میبینید كه هرگز تخریبی و تدافعی ظاهر نشدیم، در حالی كه این دو تیم همواره از تیمهای قدرتمند جامجهانی هستند. اگر میگفتند این تیم باید 7، 8 گل از جامجهانی بخورد پس در جامجهانی 2006 خیلی بهتر بودیم. شاید برخی تیمهای اروپایی خوب نتیجه نگرفتند اما فوتبال باكیفیتی را ارائه دادند. مگر گل خوردن و حذف اسپانیا، ایتالیا یا انگلیس به معنای ضعیف شدن فوتبال آنهاست؟ یا مگر تیم ما كه این قدر از آن تعریف شد، چه خروجی در جامجهانی داشت؟ راجع به خودم هم بگویم؛ اصلاً جای من در جامجهانی خالی نبود زیرا تیم ما نیازی به بازیسازی نداشت و نمیخواست فوتبال بازی كند. تیمملی دنبال فوتبال تخریبی بود. باز هم میگویم بازیكنان ما بهنحو احسن كاری كه سرمربی خواسته بود را انجام دادند اما اگر مربی بهتر و تهاجمیتر تیم را روانه مسابقات میكرد، بازیكنانمان از این هم بهتر میشدند.
*پس با این حساب شما اصلاً از عملكرد تیمملی در برزیل راضی نبودید؟
اینكه هر دوره با سختی به جامجهانی برویم و بازیكنانی با سنهای بالا، كه دو سال بعدش در تیمملی نباشند و خروجی نداشته باشیم چه فایدهای برایمان دارد؟ بازیكنان ما به بهترین نحو كارشان را انجام دادند اما اگر دو سال بعد در تیمملی نباشند، چه فایدهای دارد؟ این تیم را مربی دیگری نساخته بود كه بخواهد به كروش تحویل دهد و ما از كروش انتظاری نداشته باشیم. فضا خیلی بد شده بود، اینها باعث شده بود یك نفر به راحتی با اذهان عمومی بازی كند اما وقتی مربی با این اسم و رسم میآید، باید دید چند نفر از تیمملی او راهی اروپا شدند و رشد كردند. ما باید اول فوتبالمان را بسازیم، لیگ خوب داشته باشیم و سپس به دنبال نتیجهگیری برویم. مگر میشود در زمینی كه شخم نخورده، دانهای كاشته نشده و آبیاری نشده، محصولی بروید؟ ما پتانسیل بهتری در جامجهانی داشتیم. امیدوارم امسال لیگی داشته باشیم كه مشكل اولش، توپ نباشد.
*خیلی از مربیان به كروش انتقاد كردهاند كه به راحتی افكار عمومی را به نفع خود برگرداند. با آنها موافقی؟
به نظر من كروش در این زمینه بهترین است. او طوری سناریو مینوشت و نقش بازی میكرد كه همهچیز به نفع خودش باشد. كروش در این زمینه بسیار توانمند است و البته بد نیست اگر از این توانمندی به نفع تیمملی استفاده كند. اگر ما منطقی و با آنالیز دقیق به تیمملی نگاه كنیم، به راحتی مشخص میشود با چه كیفیتی بازی كردیم. به نظر من اگر حمایتی كه مجریان و گزارشگران از كروش كردند، نصف آن را از مربیان قبلی تیمملی داشتند، هیچ كدام از آن مربیان بركنار نمیشدند. اندازه حمایتها آنقدر زیاد بود كه روی ذهن مردم تأثیر گذاشت. در یك برنامه سهراب بختیاریزاده حضور داشت و صحبتهای انتقادی مطرح كرد اما به نظر میرسید مجری برنامه از این حرفهای انتقادی خوشش نیامد و مدام به میان حرفهای سهراب میپرید تا انتقادات او را پوشش دهد.
*اگر موافق باشی در مورد خداحافظی خودت صحبت كنیم. انتظار میرفت مجتبی جباری كه یكی از بازیكنان اصلی و اثرگذار تیم در مسابقات مقدماتی بود، بیشتر مورد حمایت كارلوس كروش واقع میشد اما این اتفاق نیفتاد. چرا؟
من همه مسائل را رعایت كردم، با خودش هم صحبت كردم اما در این میان، اتفاقات دیگری رخ داد كه الان زمان صحبت در موردش نیست. به موقع در این مورد حرف میزنم اما الان تمایلی ندارم. از نظر خودم بهترین تصمیم را گرفتم و نیت خوبی هم داشتم.
*الان بحث تمدیدقرارداد كروش هم بسیار داغ است و به نظر میرسد حضور او در تیمملی برای 4 سال بعد هم قطعی باشد. نظر شما چیست؟
سناریوی بسیار جالبی در این مورد نوشته شده و بسیار با هم هماهنگ هستند. خیلی جالب است كه انتقاد میكنند از یكدیگر، همدیگر را میكوبند، علیه هم مصاحبه میكنند بعد جلسه میگذارند و كنار میآیند. من در نهایت امیدوارم اتفاقی بیفتد كه به نفع فوتبال ایران تمام شود نه اینكه فقط كروش سود ببرد و فوتبال ایران هم استفادهای نبرده باشد.
*دلتان نمیخواست وقتی بازی با نیجریه، آرژانتین و بوسنی را دیدید، شما هم در زمین بازی بودید؟
هر كسی آرزو دارد در تیمملی باشد آن هم در جامجهانی. من فكر میكنم كاری كه كردم، خیلی بهتر خودش را نشان داد تا اینكه در زمین بازی باشم. جامجهانی نهایت آرزوی هر بازیكنی است و من این را خیلی خوب میدانم اما وقتی قبل از جامجهانی خودم را كنار میكشم، حتماً مسائل مهمی در میان است. پاهای من اجازه نمیداد به تیمملی كمك كنم، این جام بیشترین مصدومیت را در ادوار تاریخ داشت و ممكن بود این مصدومیت برای من هم تكرار شود. من همین الان هم هر روز با درد تمرین میكنم و حتی به ادامه فوتبالم تا فردا، پس فردا و سال دیگر مطمئن نیستم. در جامجهانی نمیتوانستم بازیكنی باشم كه به تیمملی كمك میكند. فشار اردوها و بدنسازیها برایم غیرقابل تحمل بود. البته شاید اگر میرفتم، برای شخص خودم خیلی بهتر بود زیرا در جامجهانی بازی میكردم و حتی اگر مصدوم هم میشدم، دو سال با الاهلی قطر قرارداد داشتم و اتفاقی برایم رخ نمیداد اما متوجه شدم بعد از جامجهانی آیندهای ندارم و به خاطر همین كنار كشیدم تا یك جوان، كسب تجربه كند. من دوست داشتم در جامجهانی بازیكنانی باشند كه خودشان را به جهان معرفی كنند و به بهترین باشگاههای اروپایی ترانسفر شوند اما این اتفاق نیفتاد. فكر میكنم صحبت كردن در مورد تیمملی تا همین جا كافی باشد. اگر نیاز به صحبت بیشتر باشد، بعداً این كار را انجام میدهم.
*حتماً شنیدهاید كه علی كریمی هم از فوتبال خداحافظی كرده؟
بله! بازیكن و اسطورهای كنار رفت كه فكر میكنم خیلی كم تواناییهایش را دیدیم. متأسفانه شرایطی به وجود آمد كه نشد تواناییهای علی كریمی را كامل ببینیم. او میتوانست خیلی بهتر از اینها باشد، توانایی كریمی بیاندازه بود و شاید امكانات فوتبال ایران، این شرایط را برایش مهیا نكرد. باعث افتخار ماست كه بگوییم علی كریمی یك فوتبالیست ایرانی بوده. او همه چیز را با هم داشت و با حداقل توانایی كه از خود نشان داد، به بزرگترین تیمهای دنیا رسید. من همیشه در ذهنم میماند كه اگركریمی همه تواناییهایش را نشان میداد، ما میتوانستیم بهترین بازیكن جهان را از ایران داشته باشیم و به شخصه افتخار میكنم، هر چند در زمانی كوتاه اما در تیمملی با او همبازی بودم. برای علی كریمی آرزوی سلامتی و خوشحالی دارم.
ویدیو : جباری: جایم در برزیل خالی نبود!