چگونه به کودک خود امنیت دهیم؟ (3) : در این مطلب به ادامه بحث امنیت کودکان می ...


در این مطلب به ادامه بحث امنیت کودکان می پردازیم که در دو بخش پیش نیز به آن اشاره کردیم و اکنون آخرین بخش این مبحث را مطرح می کنیم. کودک متعادل: در این مطلب به ادامه بحث امنیت کودکان می پردازیم که در دو بخش پیش نیز به آن اشاره کردیم و اکنون آخرین بخش این مبحث را مطرح می کنیم. 

در یكی از مشاوره ها خانم و آقایی مراجعه كردند كه فرزندشان مشكلات بسیار عمیقی داشت. تمام حرف این والدین این بود كه هر كاری از دستمان برمی آمده برای او انجام دادیم و می دهیم. خواستم كه یكی یكی نام ببرند و من هم نوشتم بعد از اتمام لیستی كه بدست آمد، گفتم همه ی این كارهایی كه شما برای فرزندتان انجام دادید من هم می توانم برای او انجام بدم. همه ی این كارها بر اساس پول است.

 پول بدهید من همه ی این كارها را حتی بهتر از شما برایش انجام میدم. بهترین پزشك می برمش، بهترین غذا را میدهم و ... هر كاری را حتی بهتر از شما انجام خواهم داد. اما اون چه كاری است كه شما می توانید انجام دهید ولی من نمی توانم؟

عاطفه؟ عشق؟ شب بیداری؟ من هم كه آدم  بی عاطفه ای نیستم من هم می توانم به او عاطفه بدهم؛ عشق هم كه شعار است و وجود ندارد؛ شب بیداری را هم كه پرستار هم می تواند انجام دهد. تنها كاری كه مختص پدر و مادر است و هیچ كس دیگری نمی تواند به كودك بدهد « محبت بی قید و شرط است ».

محبت بی قید و شرط زمانی است كه والدین جایگاه خود را بشناسند. این مقام و منزلت است كه می تواند محبت بی قید و شرط داشته باشد و گرنه پرستار هم پول می گیرد و اگر پدر و مادر تا صبح  ده دفعه بیدار شوند پرستار اصلاً نمی خوابد تا خود صبح و یك شیفت از كودك مراقبت می كند خیلی هم بهتر از والدینش. تفاوت در این است كه اگر حقوق پرستار را ندهید دیگر نمی آید ولی پدر و مادر اصلاً به حقوق فكر نمی كنند چون به جایگاه خویش ایمان دارند.

شما زن هستید یا مادر؟ مرد هستید یا پدر؟ دامی توسط جهان سلطه و سودجو پهن شده كه برای سود بیشتر دست به هر جنایتی   می زند و یكی از بزرگترین این جنایت ها تغییر مكان زن و مادر است. انتخاب با خود شماست. شما می توانید بچه داشته باشید ولی مادر نشده باشید و بالعكس می توانید بچه نداشته باشید ولی مادر باشید.

مطالب مرتبط:

چگونه به کودک خود امنیت دهیم؟ (1)

چگونه به کودک خود امنیت دهیم؟ (2)


ازادی را چگونه به کودک اموزش دهیم , مفاهیم ازادی وهجرت را چگونه به کودک اموزش دهیم , چگونه امنیت جیمیل را افزایش دهیم

اگر من نتوانم پدر باشم و اگر منزلت و مقام پدری را ندانم هیچ كدام از حرف هایی كه می زنم به درد نمی خورد و اعتبار نخواهد داشت. زمانی كارهای ما به عنوان پدر و مادر ارزش دارد كه ذیل كلمه ی پدری و مادری باشد و ذیل این مقام باشد. این مسئله در مورد پدر بزرگی و مادربزرگی هم صدق می كند.

ما اول باید به جایگاه خود ایمان داشته باشیم تا بعد بتوانیم از آن دفاع و مراقبت كنیم. چه معنی دارد كه دختر 13 ساله مادرش را كتك می زند وپدر هم جرأت ندارد حرف بزند و بعد برای طلب كمك و مشاوره مراجعه می كنند. چه معنی دارد كه نوجوان 17 ساله قانونگذار خانواده باشد و پدر هیچ قدرتی نداشته باشد. واقعاً چه اتفاقی افتاده است؟

دین ما دین منزلت پدر و مادر است. حتی ما روایت داریم كه جوان مسلمان شده ای پیش پیامبر آمد وگفت پدر و مادر من مشرك هستند؛ پیامبر فرمودند به تو ربطی ندارد، احترامشان واجب است، هر كی كه هستند و هر كس كه هستند منزلت پدری و  مادری دارند.

فرزندی ممكن است از پدر و مادرش بیشتر درس خوانده باشد و یا پولدارتر یا مقام اجتماعی بالاتری داشته باشد و از پدر و مادرش خجالت بكشد، نكته ی درد ناك این است كه این پدر و مادر بر خجالت كشیدن فرزندشان صحه بگذارند و آن ها هم به این مسئله معتقد باشند چون پول یا تحصیلات ندارند یا حرف زدن بلد نیستند و ....مایه ی خجالت فرزندشان هستند.

فاجعه از این جا شروع می شود. پول و ثروت ومقام و تحصیلات و غیره همه هویت هستند. مهم این است كه من پدر و مادر هستم و منزلت پدری و مادری دارم. اگر این منزلت را نشناسیم و حفظ نكنیم و اگر الگوی این منزلت نباشیم، فرزندان ما آسیب خواهند دید.

با پدر و مادر خود چه رفتاری داریم؟ با كلمه ی مادر چه كار كرده ایم؟ روز مادر جشن می گیریم و سرویس قابلمه و ظرف و ظروف هدیه می بریم، این درد است، جشن نیست. درد است كه روز مادر، خرت و پرت فروشی ها پر می شوند.

چرا در روزهای عادی برای مادر سرویس و كادو نمی برید؟ مگر روز مادر جای این مسخره بازی هاست؟ چند نفر از ما روزمادر می رویم و دست مادر را می بوسیم؟ چند نفر از ما روز مادر دست او را با اشك چشممان می شوییم؟

عامل بعدی (دوم )در ایجاد اقتدار، شناخت اصول و ارزش ها است.

هر زندگی باید یك ساختار ارزشی و یك سلسله مراتب اصول و ارزش ها داشته باشد.

اصل – اصول – ارزش  – اهمیت – مفید  - بی تفاوت(بی حاصل)  – مخرب

خانواده بستر رشد كودك است. ساختار ارزشی ما چیست؟ اصل و نقطه ی نگاه ما چیست؟ ما به كدام نقطه نگاه می كنیم؟ اصل یكدونه است و ما فقط به یك نقطه نگاه نیاز داریم. برگردید به زندگی و ببینید ما چند نقطه نگاه داریم؟ گاهی غیر قابل شمارش نقطه نگاه داریم و فقط دور خودمان می چرخیم چون نمی دانیم نقطه نگاه چیست؟ اصل پی است.

یك ساختمان برای محكم بودن یك پی بزرگ و قوی نیاز دارد. این پی هرچه قوی تر، ساختمان هم محكم  تر خواهد بود. ارزش، سقف و دیوارهای ساختمان است. مهم یا اهمیت، درب و پنجره ها هستند.

مفید، شیشه ها و دستگیره ها و.... چیزهای بی تفاوت مثل این كه خانه چه رنگی باشد... و مخرب چیزهایی هستند كه مضرند و نباید در ساختمان باشند و ساختار را بی اعتبار می كنند. آیا این ها را می شناسیم؟ مسلم است كه خانواده ای كه این ساختار را نشنانسد یك خانواده ی بی اقتدار خواهد بود.

یك نمونه مثال می زنم :  این ساختار را در سفره غذا پیدا و مشخص كنید. ادب و آداب و اخلاق غذا خوردن در متون سنتی  ما وجود دارد ولی ما همه آن ها را گم كرده ایم. اصل در سفره چیست؟ اصل غذا خوردن است. اگر غذا نخوریم می میریم. اصول كدامند؟ آداب غذا خوردن. ارزش ها؟ هرچیز كه سر سفره می آید خورده شود.

 اهمیت؟ نوع غذا و مخلفاتی كه مفیدند. چیزهای بی تفاوت؟ مثل این كه چه فرقی می كند نان بربری باشد یا لواش و غیره و چیزهای مضر و مخرب؟ مثل نوشابه گازدار.

حالا امروزه ما در سفره ها چه كار می كنیم؟ چون نوشابه سیاه سر سفره نیست قهر می كنیم. یعنی اصول را زیر پا می گذاریم. چه گفتگوهایی سر سفره داریم؟ گفتگو می كنیم یا جنگ كه خود حرمت شكنی سفره است.

 چه قدر سر سفره سر غذا با بچه هایتان جرو بحث می كنید؟ چون این ساختار را نداریم و تفاوت ها را نمی دانیم. یكی از عوامل اقتدار، داشتن اصول است. اقتدار یعنی داشتن اصول و احترام به اصول توأم با مهربانی.

عامل بعدی (سوم) در ایجاد اقتدار، احترام و حرمت و حفظ حریم ها است.

در یك خانواده مقتدر همه اعضا اقتدار دارند وصرف متعلق به پدر و مادر نیست. اگر اقتدار فقط مختص یكی از اعضاء باشد تبدیل به خشونت می شود كه در مبحث خشونت مفصل به آن می پردازیم. اقتدار خشونت نیست. كودك هم باید اقتدار داشته باشد. چون كودك هم منزلت و جایگاه كودك بودنش را باید بشناسد. كودك هم باید با اصول و ارزش ها آشنا شود.

انسان مقتدر هرگز لب به دشنام باز نمی كند، توهین و تحقیر نمی كند. اقتدار تند خویی و نعره زدن و حرمت شكنی نیست بلكه حرمت گذاشتن است. در زندگی آیت ا... قاضی طباطبایی از عرفای نجف در حدود 100 سال پیش می خواندم در جایی بودند كه كودك زیاد بوده و دائم در رفت و آمد بودند، هر وقت كودكی وارد می شده ایشان تمام قد بلند می شدند و می ایستادند و سلام می كردند.

اطرافیان و شاگردان اعتراض كردند كه شما بزرگترید و عالمید و مقام دارید چرا این كار را می كنید؟ ایشان جواب دادند اگر من این كار را نكنم این كودكان احترام را از كجا یاد بگیرند؟ چند نفر از ما وقتی فرزندمان وارد می شود و سلام می كند به پای او بلند می شویم درست مثل زمانی كه مهمان وارد می شود؟ بعد مدعی می شویم كه چرا فرزندان ما احترام بلد نیستند. یك انسان مقتدر احترام و حرمت دارد و خود نیز حرمت ها را نمی شكند.

عامل چهارم قانونمندی، ثبات و ریتم

به این نكته توجه كنید كه اصل و اصول متعلق به ذهن من نیستند چون اگر كسی مدعی اصل و اصول شود تبدیل به استبداد می شود. اصول و ارزش ها معیارهایی دارند كه در جای خودش باید بررسی شوند. ارزش ها و اصول نظر من نیستند اگر نظر شخصی من باشند تبدیل به استبداد می شوند.

ارزش ها قانونمندی و ثبات دارند همیشه بودند و هستند و قابل پیش بینی اند. یكی از عواملی كه كودك را ناامن می كند غیر قابل پیش بینی بودن والدین است. خانواده و والدین غیرقابل پیش بینی نا امنی ایجاد می كنند.

یك روز داد می زنیم كه این كاری كه من میگم درسته و قانون خونه مااست روز دیگه حالمون بهتره میگیم اشكال نداره یك روز كه هزار روز نمیشه. این بی ثباتی كودك را ناامن می كند.اتفاقات برای كودك زیر 6 سال باید قابل پیش بینی باشد چون درك انتزاعی ندارد و فقط در اثر تكرار اتفاقات را متوجه می شود.

عامل پنجم مهربانی، خوشرویی، شوخ طبعی

ما تا الان فكر می كردیم كه اگر اخم كنیم و راه برویم یعنی اقتدار و همه از ما حساب ببرند. اما الان می بینیم كه اقتدار حساب بردن نیست. مثلاً میگن بچه از پدرش حساب می برد این اصلاً خوب نیست. مهربانی یعنی احساس خوشایند داشتن و تبادل احساس خوشایند و دوست داشتن و دوست داشته شدن همراه با خوشرویی و شوخ طبعی. اقتدار را با اخم اشتباه نكنید.

بین شوخ  طبعی وشوخی هم تفاوت وجود دارد. لودگی اقتدار را كم می كند. بین متلك و زخم زبان با شوخ طبعی كلی فاصله وجود دارد. ما گاهی گله و حرفی كه سر دلمان مانده در قالب شوخی با زهر و تلخی ابراز می كنیم و بعد هم اذعان می كنیم كه چیزی نگفتم فقط شوخی كردم. شوخ طبعی ادب را زیر پا نمی گذارد و كسی را نمی رنجاند.

این عوامل را در خودتان بسازید و ببینید كه چه قدر از مسائلتان حل خواهد شد. مثل بحث ریتم و خواب كه گفتیم اگر رعایت كنید 50 درصد مشكلاتتان حل می شود. باور كنید اگر روی این عوامل هم كار كنید خیلی از مشكلات حل خواهد شد.


ویدیو : چگونه به کودک خود امنیت دهیم؟ (3)