«احمد پورنجاتی»از وزارت فرهنگ تا صداوسیما : گرچه تخصص دانشگاهی اش «دندانپزشکی» ...


گرچه تخصص دانشگاهی اش «دندانپزشکی» است اما سال هاست «فرهنگ» را عرصه ی اصلی فعالیت خود قرار داده است؛ «احمد پورنجاتی» پس از مجلس ششم که رییس کمیسیون فرهنگی آن بود، به قول خودش تصمیم گرفت به عنوان بازنشسته ی اداری و نه سیاسی مسوولیتی برعهده نگیرد و به فعالیت های مدنی بپردازد. خبرگزاری ایرنا: گرچه تخصص دانشگاهی اش «دندانپزشکی» است اما سال هاست «فرهنگ» را عرصه ی اصلی فعالیت خود قرار داده است؛ «احمد پورنجاتی» پس از مجلس ششم که رییس کمیسیون فرهنگی آن بود، به قول خودش تصمیم گرفت به عنوان بازنشسته ی اداری و نه سیاسی مسوولیتی برعهده نگیرد و به فعالیت های مدنی بپردازد.

این روزها که بحث درباره ی فرهنگ و سیاست های فرهنگی دولت یازدهم، یکی از بحث های روز و داغ در ایران است، به سراغ «احمد آقا» رفتیم تا تحلیل و ارزیابی اش را از مهمترین مسایل فرهنگی کشور، سیاست های دولت تدبیر و امید، انتظارها از آن و البته انتقادهایی که متوجه آن است، بشنویم.

پورنجاتی می گوید «حسن روحانی» پس از انتخابش به عنوان رییس جمهوری، به وی برای حضور در دولت پیشنهاد داد اما خود وی ترجیح داد به عنوان کمک کننده ی دولت از دور به آن کمک کند.

مشاور فرهنگی «سیدمحمد خاتمی» رییس دولت اصلاحات در این گفت و گو یکی از مشکل های کشور را تعدد مراکز فرهنگی و شبه فرهنگی در ساختار حاکمیت دانست که باعث تداخل و خنثی شدن فعالیت های آنها می شود.

قائم مقام رییس سازمان صدا و سیما در دوره ی «علی لاریجانی» تاکید کرد که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی گرچه از نظر برخورداری از امکانات جزو کوچک ترین و در مضیقه ترین نهادهای فرهنگی کشور است، اما بیشترین فشارها و انتقادها نیز به آن وارد می شود؛ این در حالی است که برخی سازمان ها همچون صدا و سیما به صورت انحصاری فعالیت می کنند.

محدرمضانپور معاون اسبق وزارت فرهنگ , چگونه مجوز گرفتن از وزارت فرهنگ , وزارت بهداشت

پورنجاتی ضمن استقبال از سیاست های فرهنگی دولت روحانی، نسبت به آینده ی فرهنگی کشور زیر سایه ی دولت کنونی ابراز امیدواری کرد و با رد برخی انتقادها نسبت به کم کاری دولت در عرصه ی فرهنگی گفت: عزم این دولت در عرصه ی فرهنگ، بیش از هر چیز کاهش مزاحمت ها بوده است و اینکه اراده ی یک دولت (صرف نظر از اینکه آیا موفق خواهد شد یا نه)، بجای گسترش و اعمال هرچه بیشتر مقررات، پایین آوردن آن ها به سطحی معقول باشد خیلی مهم است.

رییس کمیسیون فرهنگی مجلس ششم، سیاست ابتدایی دولت روحانی در بی توجهی به افراط گرایان و تاکید بر صیانت از اعتدال را تصمیم مدبرانه دانست و همزمان تاکید کرد که اکنون دولت به مرحله یی رسیده که باید به علایم تازه یی که از سوی تندروها می بیند، واکنشی قاطع نشان دهد. پورنجاتی البته راه درست رویارویی با تندروها را در کنار برخورد قانونی، حمایت از فعالیت های ایجابی و تولید اثرهای فرهنگی مطلوب جامعه دانست تا از این طریق رویکرد اعتدالی دولت نمایان شود.

در ادامه متن کامل این گفت و گو با احمد پورنجاتی آمده است.

فرهنگ در کنار تاثیرگذاری بر همه ی جنبه های زندگی، برآیندی از زمان و شرایط سیاسی، اجتماعی و ... است و زیر تاثیر آن ها مفهوم پیدا می کند. بر این پایه تعریف و برآورد شما از فرهنگ و شرایط فرهنگی کشور ما چیست؟

درکل موضوع های فرهنگی قابلیت بحث های نظری تخصصی و گسترده یی را دارند که بدون شک نمی توان به همه ی آن ها پرداخت و اشاره کرد. تلقی عمومی از فرهنگ (به معنای برداشتی که افکار عمومی از آن دارند)، نوعی تجلی بینش و نگرش آن ها در رفتارهای اجتماعی است. به این معنی که به جهان، زندگی، خود، دیگران و به روابط و مناسباتشان می اندیشند و با چه خاستگاه ارزشی به این مقوله ها می اندیشند و چگونه آن را اجرایی و به آن عمل میکنند. بنابراین فرهنگ، خروجی ملموس رفتارها و باورهای اجتماعی است.

ولی به نظر می رسد که در لایه های بالا و در رده ی تصمیم گیری جامعه، توافق و حتی تلقی مشخصی از فرهنگ وجود ندارد. من به این موضوع نه به عنوان یک نقص یا کاستی بلکه به عنوان یک واقعیت اشاره می کنم. اگر افراد فعال در این سطح به نبود این توافق فرهنگی اذعان و به تعبیر اهل منطق، محل مناقشه را مشخص کنند، به راحتی می توان برای حل و بهبود آن تلاش کرد.

مردم شاهد هستند که هر فردی تلقی خود را از فرهنگ داراست. تلقی یک عالم دینی از فرهنگ، رفتاری مومنانه ی متکی بر باورهای دینی و تلقی فردی دانشگاهی به این موضوع مبتنی بر میزان بهره مندی از دستاوردهای علمی و... جدید بشری است. بنابراین زمانی که این سوال مطرح می شود که وضعیت فرهنگی در جامعه ی امروز ایران چگونه است؟ باید گفت شما چه کسی هستید که چنین سوالی را مطرح می کنید و قصد شما از طرح آن چیست.

آیا چنین تکثری در تلقی از فرهنگ در لایه های بالای حکومت، به نوعی آشفتکی در تصمیم گیری ها و بلاتکلیفی مردم منجر نمی شود؟

همانطور که اشاره کردم، رویکرد فرهنگی درست نیازمند درک و برداشت درست از این مساله و شاخه های مصداقیآن است.به اعتقاد من اولین و مهم ترین مساله این است که ما این تکثر و گوناگونی نگرش ها و برداشت ها را چه درخصوص فرهنگ به عنوان یک پدیده و چه مظاهر آن در جامعه به رسمیت بشناسیم. این مساله باید روشن باشد که ورودهای متعدد از طریق افراد و گروه های مختلف به فرهنگ، امری ناپسند و منفی نیست.

همچنین باید پذیرفته شود که منشور فرهنگ به عنوان پدیده یی چندوجهی ایجاب می کند که هرکسی از ظن خود یار فرهنگ بشود و این به هیچ وجه یک عیب نیست. در پایان، لازم است همه بپذیرند که همانگونه که تجربه های فرهنگی و دستاوردهای بشری نشان می دهند، فرهنگ در دامن و دشت خلاقیت انسان و انسان ها ایجاد می شود و رشد می یابد. بنابراین فرهنگ پدیده یی انسانی و در نتیجه اجتماعی است و نه حاکمیتی.

تاریخ به خوبی نشان داده است که زمانی که به بعد حاکمیتی این مقوله بیش از مردمی و انسانی آن توجه شود، تاثیر عکس بجا خواهد گذاشت. در طول تاریخ بشر(از قرون وسطا تا کنون و در همه ی نقاط جهان از جمله ایران)، افراد با استناد به نمونه های مختلفی از رویکردها و برداشت های ناشی از احساساتی نظیر حس مسوولیت، دلسوزی و ...، دست به اقدام ها و تدبیرهایی زده اند که نتیجه ی آن ها نه تنها موفقیت آمیز نبوده است بلکه به نوعی واگرایی نیز منجر شده است.

نمونه ی چنین تفکرها و اقدام هایی را در سازمان های مطالعاتی و فرهنگیِ هزینه بری که در بلوک شرق و در شوروی تاسیس شدند شاهد هستیم. آن وضعیت اثرهای بسیار زیادی را به پیشخوان فرهنگی جهان عرضه داشت. ولی استقبال نشدن از آن ها نشان داد که این رویکرد تاثیرگذار نخواهد بود. بنابراین ما در درجه ی اول باید واقعیت های فرهنگی موجود را بپذیریم و زمانی که قبول کردیم این تکثر فرهنگی به خودی خود پدیده ی منفی نیست، اجازه دهیم تا خلاقیت و آفرینش آثار فرهنگی نمود پیدا کند.

در بُعد سیاسی و در خصوص تدبیر دولت ها، بسته به این میزان که یک دولت تا چه اندازه چنین نگاهی داشته باشد موفق خواهد شد. البته مفهوم این حرف این نیست که ما باید به شیوه ی دیمی و بدون تمهید مقدمات و پایش و در نظر گرفتن جنبه های مختلف فرهنگی چنین اقدام هایی را انجام دهیم. فرهنگ نباید هرگز رها شود. عرصه ی عمومی به معنای مردم، دولت و حتی حاکمیت می تواند پایش فرهنگی را حفظ کند.

آیا جامعه ی مدنی نیز قادر است در این راه نقش مهمی ایفا کند؟

بسیار زیاد. عرصه ی عمومی بخصوص شامل جامعه ی مدنی می شود. اگر بخواهیم تعریفی برای جامعه ی مدنی به مفهوم خاص فرهنگی آن ارایه کنیم، باید دو جنبه ی خاص به معنی تولید آثار فرهنگی و عام به معنی تعیین هنجارهای فرهنگی نظیر رفتار جامعه، مناسبات اخلاقی، پوشش و ... را در نظر گرفت.

ما نیاز داریم این بحث مبنایی به معنی شناخت مفهوم فرهنگ، عرصه ی عمومی آن و نقش و وظیفه ییرا که هر یک از اعضای این عرصه می توانند ایفا کنند یک بار برای همیشه حل کنیم. یکی از مشکل هایی که ما در کشور با آن روبرو هستیم، مراکز متعدد فرهنگی یا شبه فرهنگی است که وجود آن ها در یک ساختار واحد حاکمیتی توجیهی ندارد.

وقتی می گوییم حاکمیت، باید تریبون ها و افرادی مثلمراجع تقلید و حتی تریبون های غیر رسمی نظیر نماز جمعه را که جزو این بدنه نیستند از آن جدا کنیم. برای مثال ما در کشور سازمان هایی نظیر سازمان تبلیغات اسلامی و دفتر تبلیغات اسلامی داریم. این سازمان ها در کنار داشتن ویژگی های حوزه یی، بدلیل استفاده از بودجه ی عمومی و قرار داشتن به عنوان یکی از زیرمجموعه های سازمان برنامه و بودجه، بخشی از بدنه ی حاکمیت محسوب می شوند.

متاسفانه ما هنوز در خصوص متولیان تصمیم گیری و پایش فرهنگی که جزو دستگاه های حاکمیتی کشور هستند، به تشخیص و تصمیم نهایی و درستی نرسیده ایم. در این بین بسیاری از سازمان هایی که در این بدنه در حوزه ی فرهنگی فعالیت می کنند نیز بدلیل نبود این درک و تشخیص و در نتیجه ی نبود برنامه ریزی و فعالیت صحیح، یکدیگر را خنثی می کنند.

برای مثال ما مجمع تشخیص مصلحت را داریم که سیاست های کلی نظام را طرح می کند؛ در کنار آن شورای عالی انقلاب فرهنگی را داریم که عمل مشابهی را انجام می دهد و مصیبت از جایی آغاز می شود که علاوه بر وجود دستگاه های فرهنگی متعدد، دستگاه های غیرفرهنگی نیز دارای بخش هایی هستند که در این زمینه فعالیت می کنند.

پس نقش وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و به عبارت دیگر دولت در این بین چیست؟

وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به دلیل تاثیرگذاری بالفعل و برخورداری از امکانات، جزو کوچک ترین و در مضیقه ترین نهادهای فرهنگی کشور است. این در حالی است که این وزارتخانه باوجود برخورداری از این محدودیت ها، بزرگ ترین سیبل چالش و انتقاد است. انگار هرآنچه که در عرصه ی فرهنگ اتفاق می افتد حاصل فعالیت این وزارتخانه است. در حالی که ما بخوبی می دانیم نقشی که برای مثال سازمانی نظیر صدا و سیما به عنوان سازمانی انحصاری و بسیار پرگستره دارا است بسیار پررنگ است.

گستره یی که به آن اشاره می کنم نه به این معنی است که صدا و سیما رسانه یی پرمخاطب است و مردم از میان چندین انتخاب این سازمان را برگزیده اند، بلکه منظور انحصار (مونوپُل) رسانه یی است.

این رسانه قدرت آن را دارا است تا طیف فرهنگی بسیار گسترده یی را از ادبیات محاوره یی جامعه تا پوشش، رفتار، گفتار و حتی مناسباتی نظیر احترام به حریم خصوصی انسان ها را شامل شود و بر روی آن ها تاثیرگذار باشد. این رسانه حتی ممکن است بصورت رفلکسی و غیرمستقیم بر روی مردم و حتی کسانی که مخاطب آن نیستند تاثیرگذار باشد.

ولی باوجود نقش و قدرت اعمال نفوذ محدودی که به آن اشاره شد، این نکته را نیز باید بگویم که دولت هنوز هم در خصوص نمونه سازی(به این معنی که نمونه و مصداق های مشخصی را برای اهالی فرهنگ و هنر و حتی رسانه تعیین کند) و اعتمادسازی از بسیاری از سازمان ها و نهادها جلوتر است. چرا که به نظر می رسد در حوزه ی فرهنگ، اعتماد مردم و دست اندکاران حوزه ی فرهنگ به دولت بیش از اعتماد آن ها به نهادهای دیگر حاکمیت است. البته این اعتماد محدود به فرهنگ نیست و شامل سایر حوزه ها نیز می شود.

با در نظر گرفتن این موارد شما اصلی ترین چالش فرهنگی کشور را چه می دانید؟

از نظر من مهم ترین چالش فرهنگی پیش روی کشور ما وجود مراکز متعدد فرهنگی به مفهوم تصمیم گیر، ناظر، سنجش گر و مصرف کننده ی منابع عمومی است.این معضل در کنار پاسخگو نبودن بسیاری از این مراکز در برابر مراجع مربوطه و مهم تر از آن افکار عمومی، چالش های فرهنگی بسیاری را در کشور ایجاد کرده است.

به اعتقاد من ما هنوز هم از نظر فرهنگی در شرایطی که شاید بتوان آن را ژلاتینی و بی ثبات توصیف کرد بسر می بریم. فرهنگ ما همچون آونگی است که هرکسی دستی به آن می زند و آن را به سویی هدایت می کند. این آقایان روزی خیل خیل از سوراخ سوزن عبور می کنند و روز بعد از دروازه ی بزرگ شهر هم رد نمی شوند. در درجه ی اول ما باید برای این آونگ یک گرانیگاه و در نتیجه ثبات و استقرار پیدا کنیم.

با در نظر گرفتن این مساله که فرهنگ و بهبود وضعیت آن یکی از شعارهای دولت یازدهم بوده است، اقدام های فرهنگی این دولت را چگونه ارزیابی می کنید و به اعتقاد شما این دولت قادر خواهد بود برنامه های خود در حوزه ی فرهنگی را عملی کند؟

من حس می کنم با درک نسبی و درستی که دولت آقای روحانی از واقعیت های شرایط و وضعیت عمومی جامعه در همه ی عرصه ها دارد و با آگاهی این دولت و متولیان آن از مسایل که من از نزدیک شاهد آن هستم، تصور می کنم اگر این نگاه واقع گرا در چارچوب چشم اندازی توسعه گرا و سازنده و با اتکا بر داشته ها و ارزش های فرهنگی ایران اسلامی اعمال و اجرایی شود، می توان به آینده ی فرهنگی کشور امیدوار بود. چراکه این دولت دولتی است که واقعیت موجود را می بیند و مناسبات فرهنگ ملی و فراملی را مورد توجه قرار می دهد و به خاستگاه های بومی، ایرانی و اسلامی فرهنگ توجه دارد و مهم تر از همه اینکه چشم اندازی برای برنامه های فرهنگی خود ترسیم کرده است.

این چشم انداز از این لحاظ اهمیت دارد که نشان می دهد دولت قصد ندارد تنها تابعی از متغیر واقعیت باشد. یعنی نه شرایط لازم و نه برنامه های خود را کافی و خوب تصور نمی کند. دولت قصد دارد با رویکردی نظیر یک پرورش دهنده ی گل با فرهنگ برخورد کند. دولت می داند که خار و خاشاک و علف های هرز اطراف باغچه ی گل ها را باید زدود و در عین حال مراقب بود تا به شکوفایی گل آسیبی نرسد و دغدغه ی اصلی باید رشد و بالندگی گل ها و قدرت یافتن آن ها باشد و نه حساسیت بی جا نشان دادن در خصوص اینکه رنگ و تعداد گلبرگ های این باغچه چه باید باشد. من حس می کنم این نگاه در دولت یازدهم وجود دارد و متولیان فرهنگی این دولت به رشد فرهنگی به مفهوم یک خطر و توطئه نمی اندیشند.

باغچه یی که شما توصیف کردید طی سال های اخیر بارها و بارها تا مرز خشک شدن پیش رفته و بسیاری از گل های آن از بین رفته است و اصلاح این امر بدون شک نیازمند برنامه ریزی و اجرای دقیق است. با وجود این برخی دولت را به بی توجهی در عرصه ی فرهنگ متهم می کنند و معتقدند تمرکز اصلی بر مساله ی سیاست خارجی و موضوع هسته یی باعث بی توجهی به عرصه ی فرهنگ شده است. نظر شما در این خصوص چیست؟

در ابتدا باید به این موضوع اشاره کنم که لازم است ما سقف انتظار خود از دولت را منطقی کنیم؛ چرا که حتی در بی مزاحمت ترین شرایط نیز دولت قادر نخواهد بود یک دگرگونی مطلوب فرهنگی و با ثبات را ایجاد کند. ما باید با در نظر گرفتن مقتضیات درون جامعه و سیاست های مختلف در ساختار حکومت انتظار خود را از دولت مشخص کنیم.

در این بین بسیار مهم است که دولت بصورت پیام هایی نشانه وار و به دور از آشوب طلبی و شلوغ کاری بتواند قصد خود را به گروه های مربوطه نشان دهد. مهم ترینِ این گروه ها، تولید کنندگان اثرهای فرهنگی و کنش گران این عرصه هستند.در پاسخ افرادی نیز که می گویند دولت به بسیاری از وعده ها و برنامه هایی که در ابتدای روی کار آمدن در حوزه ی کتاب، سینما، مطبوعات و ... عنوان کرده بود، عمل نکرده است باید بگویم عزم این دولت در عرصه ی فرهنگ، بیش از هر چیز کاهش مزاحمت ها بوده است و اینکه اراده ی یک دولت (صرف نظر از اینکه آیا موفق خواهد شد یا نه)، بجای گسترش و اعمال هرچه بیشتر مقررات، پایین آوردن آن ها به سطحی معقول باشد خیلی مهم است.

این رویکرد دولت در کنار پایداری سطح های مختلف دولت بر شعارها و برنامه های فرهنگی، حتی در صورت بروز مزاحمت های مختلف، نوعی همدلی و اتحاد را میان کنش گران عرصه ی فرهنگ و دولت به عنوان بخش مهمی از حاکمیت ایجاد خواهد کرد. علاوه بر این، این رویکرد و مهم تر از آن عنوان شدن آن، از وارد شدن تهمت غیرموجه بودن بسیاری از فعالیت های فرهنگی جلوگیری خواهد کرد.

رویکرد دولت با مخالفان خود یا به تعبیر شما مزاحمان چه باید باشد؟

در این خصوص باید به نکته ی مهمی اشاره کنم. این برداشت و باور که طرف حساب و مخالفان دولت آقای روحانی، بخش های مهم حاکمیتی هستند اشتباه است. ما نباید به چیزی که بوسیله ی گروهی اندک که خود را قیم انقلاب و اسلام و ارزش ها می دانند توجه داشته باشیم و با جدی گرفتن این گروه ها به آتش مخالفت و قدرت آن ها دامن بزنیم.

این باور که دولتی که از آزادی در حوزه های مختلف فرهنگی، سیاسی و ... و لزوم ارتقای آن ها حرف می زند در مقابل بخش اعظم حاکمیت ایستاده است به طور کامل غلط است. چنین باوری را گروه اندکی که در طی سال ها(چه زمانی که اقلیت بودند و چه اکثریت) از موضع اکثریت نمایی در مسایل ورود می کنند جا انداخته اند.

ما امروز نیز شاهد هستیم که این افراد باوجود اقلیت بودن صدایی زمخت و پرهیمنه از خود ارایه می کنند و سعی دارند تا نشان دهند اگر دولت با آن ها همسو نباشد در مقابل کل نظام قرار خواهد گرفت. ما نباید به این افراد هیچ اعتنایی بکنیم. اتفاقا متولیان دولت در همه ی بخش ها باید آشکارا و بی واهمه مواضع خود را عنوان کنند و از این افراد ترسی نداشته باشند. البته من این انتقاد را نیز قبول دارم که آقای روحانی متاسفانه دیر در این خصوص اقدام کرده اند ولی در عین حال تصور می کنم این تاخیر مدبرانه بوده است.

این نکته را نیز نمی توان نادیده گرفت که زمانی که آقای روحانی روی کار آمد، با خانه ای روبرو شد که 8 سال در آتش سوخته بود و اکنون زبانه های این آتش به آسمان رسیده بود و مهم تر از همه اینکه این آتش فقط محدود به حوزه ی فرهنگ نبود و به همه ی حوزه ها آسیب رسانده بود.

ممکن است من و بسیاری دیگر از افراد انتظار داشتیم تا او به عنوان آتش نشان در ابتدا به سراغ کتابخانه ی این خانه برود و کتاب ها را نجات دهد، ولی او باید تصمیم درست را می گرفت و این تصمیم، کنترل و فرو نشاندن آتش بود. مخرب ترین آتشی که این خانه در آن می سوخت و ما هنوز هم شاهد شعله کشیدن گاه و بیگاه آن هستیم، آتش افراط گرایی بود.

به اعتقاد من آقای روحانی بسیار هنرمندانه و به ظاهر خونسرد، سیاست بی اعتنایی به این آتش افروزان و در مقابل اعتنای جدی به صیانت از اعتدال را برگزید. ولی اکنون دولت او آتش را فرونشانده و به مرحله ای رسیده است کهباید در برابر علایم تازه یی که از سوی منشا آتش افروزی می بیند، واکنشی قاطع نشان دهد.

سخنان روحانی طی روزهای گذشته و ورود جدی تر به حوزه ی فرهنگی را در همین راستا برآورد می کنید؟

بله. او به آتش افروزان هشدار می دهد که قرار ما با مردم، حرکت به سوی آشتی و اعتدال و در کل چیزی که وی از آن با عنوان دولت فراجناحی یاد می کند، بوده است. او می خواهد بگوید برنامه ی دولت فرصت دادن به همه و باز کردن گره اخم های بی جا و دلواپسی های خودساخته و تصنعی است.

دیرکرد وی در ورود به این مساله و واکنش نشان دادن به مخالفت ها و آتش افروزی ها از طرف بسیاری از افراد، محافظه کارانه عنوان شده است؛ در حالیکه همانطور که پیشتر گفتم به اعتقاد من این تاخیر مدبرانه بوده است. بررسی منحنی سخنان روحانی بخوبی نشان می دهد که او برای همه ی اظهارنظرهای خود برنامه یی داشته است.برای مثال اگرچه طی روزهای گذشته بحث های مربوط به حمایت دولت و شخص رییس جمهوری از آزادی های فرهنگی و اجتماعی بویژه شبکه های اجتماعی و ... مطرح شده است، ولی همه ی ما به یاد داریم که نخستین اظهار نظر ایشان در حمایت از فرهنگ مربوط به ماه ها پیش و در همایش افق رسانه بود که رییس جمهوری به صراحت عنوان کرد دوران مونولوگ رسانه یی به پایان رسیده است.

بُردار رفتاری دولت به خوبی نشان می دهد که همه ی رویکردهای فرهنگی دولت از آن نقطه و با استناد بر آن آغاز شده است. علاوه بر این شاید روحانی به عنوان رییس جمهوری به طور مستقیم در برخی مسایل ورود نکرده باشد، ولی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی او و سایر مسوولان دولت، اظهار نظرهای قاطعانه و صریحی را در این خصوص داشته اند.

اکنون که به تعبیر خود شما رویارویی دولت بامزاحمان و مخالفان آغاز شده است و لازم است دولت جلوی آتش افروزی دوباره را بگیرد، رویکرد نرم را به دولت پیشنهاد می کنید یابرخورد قاطع را؟

دولت باید از راه درست با این افراد رویارویی کند. به اعتقاد من اساس کار باید بر حمایت از فعالیت های ایجابی باشد. اگر کنش گری و تولید اثرهای فرهنگی مطلوب(نه به مفهوم اثر مطلوب حکومت بلکه مطلوب جامعه و بدنه ی فرهنگی) آغاز شود، خودبخود تاثیر آهنگ اعتدال دولت نمایان خواهد شد و انرژی یی که ممکن بود صرف رویارویی با اندیشه های مخالف آزادی های فرهنگی شود، صرف حمایت از فعالان عرصه های فرهنگی می شود.

دولت نیاز به انجام کاری خاص ندارد. بهترین کاری که دولت می تواند و باید انجام دهد دلگرمی، حمایت و کاهش مزاحمت ها است. در صورت آغاز چنین رویکردی، با گذشت زمان، دولت از دخالت و رویارویی مستقیم با مزاحمان بی نیاز خواهد بود؛ چراکه خود جامعه ی فرهنگی فرصت خواهد یافت بدون نیاز به جدال و یقه گیری، خواسته های خود، افکار عمومی را عرضه کند. اگر دغدغه ی دولت بالندگی فرهنگی است، باید چنین شرایطی را فراهم سازد.

پس به عنوان مثال دولت چگونه با کسانی که با نقض قانون جلوی اجرای یک رویداد فرهنگی همچون یک کنسرت موسیقی را می گیرند، برخورد کند؟

دولت باید با نقض قانون به طور جدی برخورد کند. برای مثال اجرای کنسرتی که از مرجع قانونی مجوز دارد نباید با اراده ی هیچ تریبونی مختل شود. دولت باید به عنوان وکیل مدافع فرهنگ در مسایل ورود کند. دولت نباید بگوید ما از فرهنگ و اهالی آن حمایت می کنیم و وقتی زمان عملی کردن این حمایت رسید آن ها را تنها بگذارد.

آیا بهتر نیست بعد از نمود پیدا کردن این بالندگی و برای اجتناب از بروز مشکل هایی که ممکن است در آینده و در سایه ی حضور دولتی با عقیده های بسته ایجاد شود، دولت فرهنگ را از زیر سایه ی خود خارج و آن را به بخش خصوصی واگذار کند؟

اینکه فرهنگ از زیر چتر دولتی خارج شود یک ضرورت است. با اعتماد به اهالی این حوزه و کمک های سازمان یافته ی دولت و مهم تر از همه اتکا به جامعه ی مدنی، فرهنگ قادر خواهد بود پویایی و بالندگی خود را بدون وجود دولت نیز حفظ کند. در این راه می توان از فرصت دادن و اعتماد کردن به نهادهای صنفی استفاده کرد.

به نظر من اگر در حوزه های فرهنگ و هنر و رسانه و در کل هرآنچه که فرهنگ عمومی را می سازد، دولت بتواند نقش و جایگاه تاثیرگذاری را که تشکل ها و نهادهای صنفی نیازمند آن هستند فراهم کند و به آن ها کمک کند تا روی پای خود بایستند و بدون وابستگی به دولت و در عین حال با احساس مسوولیت به فعالیت بپردازند، کمک فراوانی به فرهنگ کشور خواهد کرد و این عرصه هر روز شکوفاتر از پیش خواهد شد. نگاه به فرهنگ نباید مانند گلکاری فصلی باشد؛ بلکه باید به این مقوله مانند ایجاد زیستگاهی ماندگار نظیر جنگلی بزرگ و انبوه در راستای تامین اکسیژن و حیات جامعه نگاه کرد.

آیا دولت موفق خواهد شد چنین تغییری را اعمال کند؟

ما نمی توانیم از هیچ فرد و دولتی انتظار معجزه داشته باشیم. درست است که می توان جنگلی را در زمان کوتاهی نابود کرد ولی برای رشد دوباره ی تک تک درختان آن جنگل سال ها زمان لازم است. هم دولت و هم مردم باید با این نگاه به عرصه ی فرهنگ و بهبود آن پا بگذارند. ما باید به دولت فرصت بدهیم. در شرایط فعلی توجه دولت آقای روحانی به مقوله ی فرهنگ شاید نتواند بسیاری از درختان قطع شده را بازگرداند ولی قادر خواهد بود جلوی ورود اره به دستان به این جنگل را بگیرد.

با گذشت زمان و حاکم شدن ثبات بیشتر در این عرصه، دولت باید حمایت بیشتری از فرهنگ و اهالی آن داشته باشد. در سرتاسر جهان و حتی در لیبرال ترین کشورها نیز این رویکرد حمایتی اعمال می شود.البته در شرایط فعلی، بار بسیار بزرگی بر دوش دولت است که شاید در صورت حمایت سایر دستگاه های ما این فشار به دولت وارد نمی شد. من خود شاهد هستم که اگر برای مثال صدا و سیمای ما با عزم دولت در راستای کمک به موسیقی، سینما، تیاتر و ... همسو می شد بار بزرگی از هزینه های دولت برداشته می شد.

صدا و سیما می تواند بجای تولید و نمایش هزینه بر اثرهای ضعیفی نظیر تله فیلم ها، حمایت بیشتری را از سینما و سینماگران انجام دهد یا می توانست نمایش هایی را که روی صحنه می روند را بصورت تله تیاتر اجرای کند.

دولت باید در راستای تحقق این هدف ها، تولید های سفارشی را کاهش دهد و حذف کند. چراکه در چنین اثرهایی، این سلیقه ی متولیان است که اعمال می شود و صرف نظر از جناح ها و رویکردهای سیاسی مختلف، چنین کاری فاقد ارزش خواهد بود.

با در نظر گرفتن اینکه چنین رویکرد منفی سال ها بر تولید اثرهای ما غالب بوده است، پیامدهای آن را چه می دانید؟

بسیاری از اثرهای تولید شده در این چارچوب و با این نگرش چهدرحوزهیکتابوچهدرسینماو...، با این هدف ساخته می شدند که مسیری را برای اهالی فرهنگ مشخص و عنوان کنند که حرکت در آن مطلوب خواهد بود. این رویکرد غیر از جنبه های فسادآمیز و رانت گونه یی که در دوره های گذشته نمونه های متعددی از آن را دیدیم، به طور کلی نوعی بی عدالتی نیز ایجاد می کند.

چنین فضایی افزون بر از بین بردن و کمرنگ کردن انگیزه ها، به افرادی خاص که بسیاری از آن ها حتی دغدغه های فرهنگی نیز ندارند امکان رشد می دهد.یکی دیگر از پیامدهای خطرناک آن دوری مردم از رویدادهای فرهنگی یی است که ممکن است بر رفتارهای آن ها اثرگذار باشند.

متاسفانه یک شلختگی عمیق و تاسف بار در عرصه ی ادبیات سیاسی کشور ایجاد شده است. این شلختگی نه در سطوح پایین دست جامعه یا نیروهای سیاسی بلکه در عرصه ی قدرت به چشم می خورد. ما در سال های گذشته شاهد آن بودیم که چگونه ادبیات رییس دولت در همه ی عرصه ها نظیر مطبوعات و ... بازتاب پیدا می کرد و بجای تحلیل و تفسیر و نقد صحیح و سازنده، الگوی گفتگویی که مبتنی بر ناسزا و یقه گیری و توهین و تهمت بود را نهادینه کرده بود.

چگونه می توان رفتار غیرسازنده ی برخی رسانه ها از جمله صدا و سیما را اصلاح کرد؟

در خصوص صدا و سیما، تصور اینکه وضعیت این سازمان بزودی تغییر خواهد کرد و ما شاهد تحول و حمایت قابل توجهی خواهیم بود، خیلی خوشبینانه است؛ چراکه هر نوع فعالیت بی رقیبی خود را از داوری شدن در نزد افکار عمومی بی نیاز می داند.

ولی در جنبه ی کلی، فشار افکار عمومی مهم ترین چیزی است که می تواند رسانه را وادار کند حتی در حد تظاهر فرصت بیشتری را در اختیار نه دولت بلکه تبادل اندیشه و بیان قرار دهد. در این فضا علاوه بر مدافعان، منتقدان آن ها نیز فرصت حضور و بیان نظرهای خود را خواهند یافت.

راه صحیح برای دستیابی به این مهم افزایش ارتباط و بهره گیری از رسانه های مستقل است. اگر ما می گوییم مونولوگ رسانه یی به پایان رسیده است یا باید برسد، به این معنا نیست که تنها سخنرانی رییس جمهوری را صدا و سیما پخش کند. یکی از برنامه هایی که در سال های گذشته به شدت از آن غفلت شده است، گفت و گوهای رسانه یی گسترده و پرسش و پاسخ های آزاد در رسانه های مکتوب و مجازی است.

اگر ما نمی توانیم چنین انتظاری را از تلویزیون داشته باشیم حداقل فرصت را برای سایر رسانه های مستقل فراهم کنیم. اکنون که دولت موضع و حمایت خود را از فضای مجازی و عضوهای آن اعلام کرده است باید شرایط را به گونه یی مدیریت کند تا فضای مجازی عرصه ی مطبوعات و نشست های متعدد و گفت و گوهای آزاد در سطح وزیران، مسوولان و کارشناسان کشیده شود.

با چشانده شدن طعم گفت و گوی آزاد به مردم، همه ی نظرها و باورها امکان طرح می یابند و منتقدان در کنار حامیان می توانند در فضایی سالم به تبادل نظر بپردازند.افزون بر این در سایه ی این فضا، مزاحمان دیگر امکان ابراز وجود نخواهند یافت. این روش همچنین به خوبی تضاد میان رسانه یی نظیر صدا و سیما و رسانه های مستقل را مشخص خواهد کرد.

صدا و سیما رسانه یی نه دولتی بلکه حکومتی است. ولی با این وجود این رسانه در بسیاری از موارد به وظیفه ی خود مبنی بر حرکت در راستای منافع و مصالح ملی عمل نمی کند و الگوهای سلیقه ی سیاسی به شدت در این سازمان حاکم هستند. این سازمان در دولت گذشته می گفتند نباید دولت را تضعیف کرد و اکنون ناگهان نماینده ی افکار عمومی شده اند و وظیفه ی خود می دانند تا انتقاها علیه دولت را مطرح کنند.

گرچه ما شاهد بودیم که این رسانه در پایان دوران احمدی نژاد نیز سیاست یک بام و دو هوایی را از خود بروز داد. این رسانه در ابتدا چنان از موضع یک شیفته و شیدا به حمایت از دولت پرداخت که ایجاد بحران کرد. می توان گفت به نوعی این صدا و سیما بود که فتنه را کلید زد و سپس صورت حساب آن را برای بسیاری از افراد که مظلوم واقع شدند فرستاد. در فصل آخر دولت گذشته نیز این رسانه به نقد احمدی نژاد پرداخت؛ چراکه فضا اینگونه ایجاب می کرد.

بسیاری از مخالفان دولت که تریبون رسانه یی بزرگی را نیز در اختیار دارند از بهانه هایی نظیر پاسداری از اسلام و ارزش ها به مخالفت با رویکردهای دولت بخصوص در حوزه ی فرهنگی می پردازند؛ دستاویزی که بدون شک کار دولت را بیش از پیش دشوار می کند. برخورد صحیح دولت با این افراد چگونه باید باشد؟

بله. مخالفت با دولت در عرصه ی فرهنگی بیشتر از جانب رسانه هایی اعمال می شود که داعیه دار جانبداری از ارزشها و معنویت هستند؛ داعیه یی که بیشتر نمایان کننده ی تزویر است. در این شرایط استفاده از بهانه ی دین و ارزش ها و الگوهای اخلاقی کار را برای برخورد با این افراد دشوار می کند.

من خود مدتی پیش شاهد بودم که روزنامه یی که وابسته به یکی از نهادهای نظامی کشور است، تاکید رهبری بر جوان گرایی را در کنار عکسی از بازدید روحانی از سرای سالمندان در صفحه ی اول خود قرار داده بود. این کار شاید شگردی ژورنالیستی به نظر بیاید ولی در حقیقت این اقدامی سخیف و غیر حرفه یی است. سخنان هر دو گروه در جای خود شایسته است و باید به آن توجه شود. چنین برداشتی از دیدار رییس جمهوری از سالمندانی که سرمایه های انسانی کشور محسوب می شدند به بهانه ی روز پدر، اقرار به جهل از جانب این رسانه و رسانه های مشابه آن و فریب خود و مردم است.

برای مبارزه با این تفکر غلط که رشد فرهنگ با دین و ارزش های معنوی در تضاد است ما باید به قانون اساسی رجوع کنیم. دو اصل و حدگذاری در قانون اساسی وجود دارد: مخل مبانی اسلام نباشد و حقوق مردم را زیر پا نگذارد. مبانی دین ما به خوبی مشخص هستند و سلیقه ی آقایان نمی تواند آن ها را زیر سوال ببرد و در آن ها اعمال سلیقه و نظر.

ما باید محدوده ی این مبانی را مشخص کنیم که البته مشخص هستند. در بسیاری از مقررات اجرایی ما این ارزش ها تبیین شده اند ولی این اعمال سلیقه است که سبب می شود برخی از افراد این اجازه را برای خود قایل شوند که در اجرای کنسرتی که مجوز رسمی از وزارت فرهنگ و ارشاد را کسب کرده است اخلال ایجاد کنند. به استناد آنچه در قانون اساسی وجود دارد هیچ محدودیتی را نمی توان اعمال کرد؛ مگر اینکه با مواردی که به آن اشاره کردم در تضاد باشد و دولت نیز باید از همین راه با این افراد رویارویی کند.

با توجه به عمر کوتاه دولت و مسایل فرهنگی بی شماری که با آن ها روبرو هستیم، پیشنهاد شما در خصوص بهترین راهکاری که آقای روحانی می تواند در ادامه ی دولتش برای حل این مشکل ها اتخاذ کند چیست؟

همیشه استفاده از حلقه های واسط و حایل های مناسب قادر هستند کمک زیادی کنند و اثرگذار باشند. آقای روحانی باید ارتباط خود را با این حلقه ها در حوزه ی دین، سیاست، اقتصاد، فرهنگ و ... بیش از گذشته افزایش دهند. چراکه در میان اعضای شناخته شده و مورد تایید این حلقه، افرادی حضور دارند که ارتباط آن ها کمرنگ یا قطع شده است و صدای آن ها به جایی نمی رسد. دولت باید زمینه ی گسترش این ارتباط را فراهم کند.

همچنین دولت باید از فعالیت های ویترینی و تبلیغاتی (پروپاگاندایی) در راستای ترویج نظرهای سیاسیبپرهیزد. چراکه پیش از آنکه کار مفید انجام شود، نیازی نیست که به گونه یی تعارف آمیز و چاپلوسانه در خصوص آن تبلیغ شود و در کنار آن دولت نباید خود را تنها محدود به حضور در جمع اهالی فرهنگ کند و باید به روند تحقق وعده هایی که به آن ها داده است، تسریع ببخشد.


ویدیو : «احمد پورنجاتی»از وزارت فرهنگ تا صداوسیما