بازنویسی ضرب المثل باد اورده را باد میبرد
داستان ضرب المثل باد صرصر
دوندگان سریع السیر، امثال و نظایر پیکها و شاطرهای (پیکهایی بودند که شبانه روز راهپیمایی می کردند که نامه و بسته ای را به کسی دیگر در شهر دیگری برسانند، آنها حتی موقع شب نیز در حین راه رفتن می خوابیدند) قدیم و همچنین چهارپایان تیزتک نظیر رخش رستم و شبدیز خسرو پرویز و غران لطفعلی خان زند را که به سرعت برق و باد به مقصد میرسیدند اصطلاحاً به "باد صرصر" تشبیه و تمثیل می کنند؛ چنان که مسعود سعد در توصیف اسب سلطان چنین می گوید: چون بگاه رزم زخم خنجر او برق شد ساعت حمله کنان رخش او صرصر گرفت نظامی گنجوی، شبدیز را به باد صرصر تشبیه می کند و می گوید: به شبرنگی رسی شبدیز نامش که صرصر در نیاید گرد گامش هر بادی به این نام خوانده نمی شود، بلکه باد صرصر باد عذابی است که دانستن ریشه تاریخی آن خالی از فایده نخواهد بود.قوم عاد در سرزمین احقاف (میان یمن و عمان) روزگار را به خوشی و نعمت به سر می بردند. با آنکه خدای تعالی تمام ابواب برکات رحمتش را به روی قوم عاد گشود، باز در مبدأ آفرینش و بخشنده آن نعمتها تفکر نمی کردند و کماکان اصنام چوبین و بتهای سنگی را می پرستیدند. دیر زمانی نگذشت که رذایل اخلاقی و آدمکشی نیز به همراه جهالت و بت پرستی در میان توانگران و زورمندان این قوم ریشه دوانید و فاصله طبقاتی بر اثر ظلم و ستم نسبت به زیردستان و درماندگان زیاد شد. چون این وضع ناگوار از حد گذشت، ایزد متعال برای هدایت آن قوم گمراه اراده فرمود ... بازنویسی ضرب المثل باد اورده را باد میبرد
باد آورده را باد میبرد!
مال و ثروتی که بدون رنج و زحمت به دست آید خود به خود از دست میرود، زیرا سعی و تلاشی در تحصیل آن بکار نرفته تا قدر و قیمت آن بر صاحب مال و مکنت معلوم افتد. مال و ثروت باد آورده چون به دیگری تعلق دارد، همیشه دستخوش باد حوادث است و صاحبش هر آینه از آن طرفی نخواهد بست.بیهود نیست که در ممالک راقیه و پیشرفته، ثروتمندان واقع بین، فرزندانشان را مجبور میکنند که به هنگام تحصیل علم و دانش، ساعات فراغت را شخصاً کار کنند و به مال و منال پدر خوشدل و دلگرم نباشند. چه فرزندی که در عنفوان جوانی کار کند قطعاً احساس رنج و زحمت میکند و پس از مرگ پدر ثروت موروثی را به دست تطاول و اسراف نمیسپارد. اکنون به ریشه تاریخی ضرب المثل بالا میپردازیم:خسرو پرویز از پادشاهان مشهور سلسله ساسانی بود که لشکرکشیهای عظیم و خوشگذرانیهای بی حد و حصر او و درباریانش کشور ایران را از اوج حشمت و شوکت به حضیض انقراض و نیستی کشانید. اگر چه به ظاهر یزدگرد سوم از قشون عرب شکست خورد، ولی عامل شکست و انحطاط از ندانم کاریها و نابسامانیهای عصر خسرو پرویز فراهم آمد. خسرو پرویز عاشق بی قرار زن و زر و دستدار خواسته و تجمل بود. در طول مدت سلطنت خود به قول صاحب کتاب حبیب السیر تعداد صد گنج و به عقیده سایر مورخان هفت گنج تدارک دید. نامهای آنها به شرح زیر است: گنج عروس، گنج بادآورد، گنج خسروی، گنج افراسیاب، گنج سوخته (یا ساخته)، گنج خضرا، و گنج شادورد که در اصطلاح عامه به هفت خم ...
ضرب المثل دست کسی را توی حنا گذاشتن
این ضرب المثل ناظر بر رفیق نیمه راه است که از وسط راه باز می گردد و دوست را تنها می گذارد. یا به گفتۀ عبدالله مستوفی:"در وسط کار، کار را سر دادن است." عامل عمل در چنین موارد نه می تواند پیش برود و نه راه بازگشت دارد. در واقع مانند کسی است که دستش را توی حنا گذاشته باشند. اما ریشۀ تاریخی این ضرب المثل: سابقاً که وسایل آرایش و زیبایی گوناگون به کثرت و وفور امروزی وجود نداشت مردان و زنان دست و پا و سر و موی و گیسو و ریش و سبیل خود را حنا می بستند و از آن برای زیبایی و پاکیزگی و احیاناً جلوگیری از نزله و سردرد استفاده می کرده اند. طریقۀ حنا بستن به این ترتیب بود که مردان و زنان به حمام می رفته اند و در شاه نشین حمام، یعنی جایی که پس از خزینه گرفتن در آن محل دور هم می نشستند و هر یک به کاری مشغول می شدند حنا را آب می کردند و در یکی از گوشه های شاه نشین و دور از تراوش ترشحات آب به صورت مربع بر زمین می نشستند و دلاک حمام بدواً موی سر و ریش و سبیل آنها را حنا می بست سپس دست و پایشان را توی حنا می گذاشت. حنا بسته ناگزیر بود مدت چند ساعت در آن گوشۀ شاه نشین تکان نخورد و از جای خود نجنبد تا رنگ بگیرد و دست و پا و موی گیسو و ریش و سبیلش کاملاً خضاب شود و اقلاً تا هفتۀ دیگر که مجدداً به حمام خواهند آمد رنگ حنا دوام بیاورد و زوال نپذیرد. در خلال مدت چند ساعت که این خانمها یا آقایان دست و پایشان توی حنا بود بدیهی است چون بیکار و محکوم به اقامت ...
ابر و غرش و باد و باران و بعد: ببینید بهار زیبا را! + عکس
ابر و غرش و باد و باران و بعد:ببینید بهار زیبا را! مناظر بسیار زیبا از مناطق دورست و ویلز و سواحل انگلیس در آستانه بهار دل انگیز!/خبر آنلاین
گوشی خود را بوسیله باد شارژ کنید !
یک طراح صنعتی اهل هلند به تازگی نوعی پنکه را عرضه کرده است که با نیروی باد می تواند "آی- فن" را شارژ کند. "تیرد وینهوون" طراح صنعتی هلندی دستگاهی را طراحی کرده که برای افراد ساکن مناطق بادخیز بسیار مفید است. این محصول که iFan نام دارد نوعی شارژر ویژه "آی- فن" است که می تواند این تلفن همراه هوشمند را با نیروی باد شارژ کند. این شارژر از یک پنکه معمولی که برای خنک کردن داخل رایانه ها استفاده می شود و یک قاب که "آی- فن" در آن قرار می گیرد تشکیل شده است. این طراح موفق شد با نمونه آزمایشی محصول خود در مدت ۶ ساعت "آی- فن" را به طور کامل شارژ کند. البته این مدت زمان برای شارژ یک تلفن همراه بسیار بالا است و بنابراین نیاز است که میزان اثربخشی و راندمان آن بالا برود. براساس گزارش Energy Harvesting Journal، این طراح معتقد است که iFan می تواند برای کوهنوردی بر روی صخره های مرتفع بادگیر، گردش در کنار دریا، یک سفر طولانی با خودرو (با پنجره های باز) و یا در زمان دوچرخه سواری بسیار مفید باشد.
پوتین همسرش را به باد کتک گرفت
انتخاب: یک روزنامه نگار آلمانی روز دوشنبه مدعی شد نخست وزیر روسیه در دهه هشتاد میلادی به همسرش خیانت کرده است. به گفته یک روزنامه نگار آلمانی، هنگامی که ولادیمیر پوتین پیش از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سابق، در خدمت کا گ ب ، دستگاه پلیس مخفی روسیه بوده و در آلمان شرقی مستقر بود، به همسرش خیانت کرده و با او با خشونت رفتار می کرد. اریخ اشمیت - انبوم روزنامه نگار مستقل و کارشناس دستگاههای اطلاعاتی آلمان، اخبار منتشره از سوی برخی مطبوعات آلمان را در خصوص نخست وزیر روسیه تایید کرد. اشمیت-انبوم اظهار داشت لودمیلا، همسر پوتین در دهه هشتاد بارها در خصوص زندگی خانوادگی خود با لنخن، جاسوس آلمان غربی که در دستگاه اطلاعاتی آلمان شرقی رخنه کرده بود، سخن گفته است. بر اساس اظهارات ثبت شده در مدارک محرمانه دستگاه اطلاعاتی آلمان، ولادیمیر پوتین، که بین سالهای ۱۹۸۵ تا ۹۰ ریاست کانون دوستی آلمان-روسیه را به عهده داشت، بارها لودمیلا را کتک زده و به وی خیانت کرده است. اخبار تایید نشده دیگری نیز حاکی از آن است که ولادیمیر پوتین فرزندی نامشروع در بخش شرقی آلمان دارد..../انتخاب
قاپ کسی را دزدیدن (ضرب المثل)
عبارت مثلی بالا کنایه از این است که کسی را به لطایف الحیل تحت تاثیر قرار دهند و آنچنان نظر مساعدش را به خود جلب کنند که :« هر چه از او بخواهند بکند و هرحرفی به او بگویند باور نماید و مخصوصا در مورد قسمت دوم بیشتر موقع استعمال دارد .» قاپ به معنی : استخوانی خرد در پارچه گوسفند و غیره آمده وآن را قاپ مورد نظر استخوان پاشنه و سر زانوی گوسفند است که با آن قاپ بازی میکنند . این بازی اختصاص به افراد و جوانان طبقه سوم دارد و با آن چند نوع بازی می کنند که اهم آنها عبارت از قاپ سرپا که به دوطریقه تیلی و پئی که امروزه رواج چندانی ندارد ، و سه قاپ وچهارقاپ و جز اینهاست . بازی سه قاپ همان طوری که از اسمش پیداست ازسه قاپ تشکیل شده وراجع به طرز و کیفیت این نوع بازی در مقاله نقش آوردن به تفضیل بحث شده است . قاپ بازی به این ترتیب است که مقداری قاپ معمولی را در وسط دایره ای به شکل افقی میچینند . هر یک از بازیکنان یک شاه قاپ در میان دو انگشت دست دارند و در خارج دایره متناوبا و پشت سر هم با شاه قاپها به قاپهای وسط دایره میزنند . هر کس توانست قاپهای بیشتری را بزند و از دایره خارج کند برنده شناخته می شود . مطلب و موضوع مقاله بر سرهمین شاه قاپ است . شاه قاپ بزرگتر از قاپهای معمولی است . و برای آنکه سنگین باشد معمولا قسمت مقعر وفرو رفته آن را که جیک میگویند با سرب پر می کنند و یا به طور کلی آنرا سوراخ کرده درونش را سرب می ریزند تا به علت ثقل وسنگینی بتواند ...
کلکش را کندند (ضرب المثل)
معنی و مفهوم استعاره ای عبارت مثلی بالا موقعی به کار میرود که شخصی را از بین برده یا از موسسه ای که در آن کار می کرده اخراج کرده باشند . در چنین موارد و نظایر آن گفته می شود : بالاخره کلکش را کندند . این ضرب المثل در ازمنه و اعصار گذشته و دوران حکومیت مطلقه هنگامی که یکی از مخالفان و سرکشان دستگاه را سرکوب کرده از بین می بردند نیز به کار برده می شد ولی در حال حاضر ناظر بر کسی است که چون قصد تفتین و سعایت داشته باشد با اتخاذ تدابیر لازم نقشه هایش را بر هم زنند و دفع شر کنند . کلک آتشدان گلی و سفالین است که آهنگران از آن برای سرخ کردن فلزات استفاده می کردند تا بتوانند آهن و فلز گداخته را در روی سندان و زیر چکش به هر شکلی که بخواهند در بیاورند . کلک مزبور به شکل تقریبی گلدانهای معمولی ساخته می شد و در زیر آن سوراخی داشت که لوله دمیدن را از زیر زمین به آن متصل می کردند . آن گاه در داخل مقداری آتش و بر روی آن زغال سنگ یا زغال چوب می ریختند و با تلمبه مخصوصی از زیر کلک به آن می دمیدند تا زغالها کاملاً سرخ شود . سپس آهن مورد نظر را در درون آتش می گذاشتند و باز هم به شدت می دمیدند تا آهن نیز گداخته شده به شکل آتش درآید و از آن تیشه و داس و تبر و بیل و کلنگ و انبر و... بسازند . با وجود آنکه آلات و ابزار الکتریکی موجب شده است که آهنگری از صورت سابق به شکل کارگاههای برقی درآید مع هذا هنوز در غالب شهرهای ایران دستگاه کلک خودنمایی می کند ...
پنبه اش را زدند (ضرب المثل)
اصطلاح بالا کنایه از این است که اسرارش را فاش و برملا کردند و به مردم فهمانیدند که توخالی است و چیزی در چنته ندارد . خلاصه آن طوری که بود نه آنچنان که می نمود شناسانیده و رسوا گردیده است . یکی از مراسم جالب که در بعض اعیاد وجشنها ضمن سایر برنامه ها اجرا می شد ، این بود که مسخره و دلقکی لباس مضحک می پوشید که داخل و لابلای آن لباس پر از پنبه بود و قسمتهای لخت و عریان بدن او هم پوشیده از گلوله های پنبه ای بوده است که مسخره و دلقک را به صورت پهلوان پرباد و بروتی نشان میداد . این پهلوان نامدار! با این ریخت مضحک با یک نفر حلاج که کمانی در دست داشت در مقابل تماشاچیان به رقص و پایکوبی می پرداخت و حلاج در حال رقص و شلنگ اندازی کم کم پهلوان پنبه را با زدن کمان عور و برهنه می کرد و این عمل را تا زمانی ادامه می داد که تمام پنبه های تن اوبر باد می رفت و چهره واقعی و اندام نحیف و مردنی و استخوانیش نمودار میگردید . در واقع چون پهلوان پنبه از آیین پهلوانی چیزی نمی دانست وازعلایم پهلوانی هم جز پنبه های گلوله شده که او را به صورت یک پهلوان با سینه های برجسته وبازوان سطبر نشان می داد نشانی دیگرنداشت ، لذا چون پنبه اش را زدند دیگر چیزی از او باقی نمی ماند تا اظهار وجودکند . به ناچار در مقابل شلیک خنده تماشاچیان ازصحنه خارج می شد و نوبت به پهلوانان واقعی می رسید . منبع:iketab.com
دوازده نفری که ترکیه را به باد دادند!
«در نگاه اول نتایج انتخابات ترکیه حاکی از پیروزی دموکراسی بر کنترل دولت تک حزبی "عدالت و توسعه" بر مسائل اقتصادی و اجتماعی بود، اما به دنبال وقوع حملات تروریستی در ترکیه مشخص شد که این شادیها، زودهنگام و عجولانه بودهاند. حتی پیش از آنکه دولتی تشکیل شود و مزایای نامعلوم دولت ائتلافی مشخص شود، قراردادهای اجتماعی شروع به از هم پاشیدن کردند. در فاصله بین دو حکومت، ترکیه متحمل فسادهای منطقهای و ملی شده که قطعا تلاشهای بیوقفه رجب طیب اردوغان، رئیس جمهوری ترکیه برای حفظ قدرت باعث وخیمتر شدن آنها شده است. بی تردید او وارث بیثباتیهایی است که به طور عمیقی در تاریخ ترکیه ریشه دواندهاند. اما مسلما این اردوغان بوده که فساد و تباهیهای سیاسی مکرر ترکیه را احیا کرده است. از زمانی او که بر مسند قدرت در کاخ مجلل ریاست جمهوری نشسته و از آنجا حزبش در پارلمان را هدایت میکند، این خطر واقعی احساس میشود که حرکت رو به افول ترکیه سرعت گرفته است. ملک کایلان، روزنامهنگار مسائل بینالمللی نشریات والاستریت ژورنال و نیوزویک در مطلبی که سایت خبری پولتیکو آن را منتشر کرده، به بررسی تحولات ترکیه پرداخته و به 12 مقامی اشاره میکند که به زعم وی بیشترین لطمه و آسیب را به این کشور وارد کردهاند. 1) سلطان سلیماگرچه سلطان سلیم اول به عنوان یکی از موثرترین و جدیترین رهبران حکومت عثمانی در خاطرهها باقی مانده اما او 500 سال پیش تصمیم استراتژیک شومی را ...