کلمه غریب شماره 6 : وَ فِى حَدِیثِهِ عَلَیْهِ السَّلامُ: إِنَّ الرَّجُلَ إِذا ...
وَ فِى حَدِیثِهِ عَلَیْهِ السَّلامُ: إِنَّ الرَّجُلَ إِذا کانَ لَهُ الدَّیْنُ الظَّنُونُ یَجِبُ عَلَیْهِ أَنْ یُزَکِّیَهُ لِما مَضى إِذا قَبَضَهُ. -فَالظَّنُونُ الَّذِى لا یَعْلَمُ صاحِبُهُ أَیَقْبِضُهُ مِنَ الَّذِى هُوَ عَلَیْهِ أَمْ لا، فَکَأَنَّهُ الَّذِى یَظُنُّ بِهِ فَمَرَّةً یَرْجُوهُ وَ مَرَّةً لا یَرْجُوهُ، وَ هُوَ مِنْ أَفْصَحِ الْکَلامِ، وَ کَذلِکَ کُلُّ أَمْرٍ تَطْلُبُهُ وَ لا تَدْرِى عَلى أَىِّ شَىْءٍ أَنْتَ مِنْهُ فَهُوَ ظَنُونٌ، وَ عَلى ذلِکِ قَوْلُ الْأَعْشى: ما یُجْعَلُ الْجُدَّ الظَّنُونُ الَّذِى جُنِّبَ صَوْبَ اللَّجِبِ الْماطِرِ مِثْلَ الْفُراتِىِّ إِذا ما طَما یَقْذِفُ بِالْبُوصِىِّ وَ الْماهِرِ وَ الْجُدُّ: الْبِئْرُ الْعادِیَةُ فِى الصَّحْراءِ، وَ الظَّنُونُ: الَّتِى لا یُعْلَمُ هَلْ فِیها ماءٌ أَمْ لا.- |
ترجمه دشتی |
روایتی دیگر از امام (ع) ضرورت پرداخت زکات هرگاه انسان طلبی دارد که نمیداند وصول میشود یا نه، پس از دریافت آن واجب است زکات آن را برای سالی که گذشته، بپردازد. (بنابراین (دین ظنون) آن است که طلبکار نمیداند آیا میتواند از بدهکار وصول کند یا نه؟ گویا طلبکار در حال ظن و گمان است. گاهی امید دارد که بتواند آن را بستاند، و گاهی نه این از فصیحترین سخنان است همچنین هر کاری که طالب آن هستی و نمیدانی در چه موضعی نسبت به آن خواهی بود، آن را (ظنون) گویند، و گفته اعشی شاعر عرب از همین باب است، آنجا که میگوید: (چاهی که معلوم نیست آب دارد یا نه، و از محلی که بارانگیر باشد دور است، نمیشود آن را همچون فرات، که پر از آب است، و کشتی و شناگر ماهر را از پا در میآورد، قرار داد.) (جد) چاه قدیمی بیابانی را گویند، و ظنون آن است که معلوم نیست آب دارد یا نه) |
ترجمه فیض الاسلام |
در گفتار آن حضرت علیهالسلام است (در زکات وام): هر گاه مردی را بستانکاری باشد که نداند وام را (از بدهکار) میستاند یا نه اگر آن را گرفت برای سالی که بر آن گذشته بر او واجب است که زکات آن را (به مستحق آن) بدهد (ظاهر این فرمایش مخالف فتوای فقها است که میگویند: زکوه وام به وامدهنده واجب نیست هر چند بداند که آن وام را دریافت مینماید چه جای آنکه در گمان باشد، و بعضی فرمودهاند: این در صورتی است که تاخیر در گرفتن از طرف وامدهنده باشد یعنی خود نستاند و دو دل باشد در گرفتن و نگرفتن که اگر بگیرد زکوه سال گذشته بر او واجب میباشد، و این قول خلاف مشهور بلکه خلاف اجماع متاخرین است چنانکه مرحوم شیخ محمد حسن رحمهالله در کتاب جواهر الکلام فرموده و مرحوم حاج آقا رضا همدانی (قدس سره) در کتاب مصباح الفقیه فرمایش او را تائید نموده، و سیدرضی علیهالرحمه فرماید:) دین ظنون دین و وامی است که بستانکار نمیداند آن را از بدهکار میگیرد یا نمیگیرد، مانند آنکه بستانکار در گمان است گاهی به رسیدن آن امید دارد و گاهی نومید است و آن از فصیحترین و رساترین سخن است (به مقصود) و همچنین هر چه را که تو بطلبی و ندانی آن را به دست میآوری یا نه آن ظنون است، و بر این معنی است گفتار اعشی (از شعرای به نام زمان جاهلیت که عرب به شعرا تغنی مینموده که سرود میخوانده): یعنی قرار نمیشود داد چاهی را که گمان میرود آب دارد یا نه و دور است از آمدن باران صدادار ریزان بمانند آب فرات هنگام طغیان که (به سبب بسیاری آب و موجهای پی در پی) کشتی و شناور ماهر را از پا در آورد (این بیان مانند مثل است برای برابر نبودن بخیل و زفت با کریم و بخشنده) و جد به معنی چاه کهنه است در بیابان و ظنون چاهی است که دانسته نشود آب دارد یا نه. |
ترجمه سید جعفر شهیدی |
(و در حدیث آن حضرت است:) چون کسی بر کسی وا میدارد ظنون (یعنی نداند آن را خواهد ستد یا نه) ، پس از ستدن باید زکات گذشته آن را بدهد. (پس ظنون مالی است بر عهده وامدار که وامده نمیداند آن را از وی خواهد ستد یا نه. گویی بدان گمان دارد، گاه امید ستدن و گاه نومید از گرفتن، و این از فصیحترین سخنهاست و همچنین هر چیز که در پی آنی و رسیدن یا نرسیدن بدان را ندانی ظنون بود و از این معنی است گفته اعشی: چاهی که گمان آب بدان برند در بیابان، و دور است از ریزش باران خروشان به رودی نماند که چون پر شد کشتی و شناور ماهر را از این سو بدان سو راند. و جد چاه است و ظنون چاهی است که ندانند در آن آب است یا نه.) |
(و در حدیث آن حضرت است:) چون کسی بر کسی وا میدارد ظنون (یعنی نداند آن را خواهد ستد یا نه) ، پس از ستدن باید زکات گذشته آن را بدهد. (پس ظنون مالی است بر عهده وامدار که وامده نمیداند آن را از وی خواهد ستد یا نه. گویی بدان گمان دارد، گاه امید ستدن و گاه نومید از گرفتن، و این از فصیحترین سخنهاست و همچنین هر چیز که در پی آنی و رسیدن یا نرسیدن بدان را ندانی ظنون بود و از این معنی است گفته اعشی: چاهی که گمان آب بدان برند در بیابان، و دور است از ریزش باران خروشان به رودی نماند که چون پر شد کشتی و شناور ماهر را از این سو بدان سو راند. و جد چاه است و ظنون چاهی است که ندانند در آن آب است یا نه.)
ویدیو : کلمه غریب شماره 6