حق وتو در آمریکا از جرج واشنگتن تا باراک اوباما : این روزها بحث بررسی توافق ...
البته اوباما اولین و آخرین رئیس جمهوری نیست که میتواند از حق وتو استفاده کند،43رئیسجمهور پیش از او نیز به تناوب از این حق استفاده کرده اند. در این پرونده، نگاهی میاندازیم به حق وتو از ریاست جمهوری جرج واشنگتن تا باراک اوباما.
بهطور کلی، قانون اساسی ایالات متحده آمریکا به رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا اختیار داده در صورت تشخیص خود و در جهت حفظ منافع ملی، مصوبات کنگره ایالات متحده آمریکا را وتو كند. روسای جمهور نیز بارها از این حق قانونی خود علیه کنگره استفاده کردهاند اما این حق نیز محدود است . هر گاه رئیسجمهوری یک مصوبه کنگره را وتو كند، نمایندگان مجلس نمایندگان ایالات متحده آمریکا و مجلس سنای ایالات متحده آمریکا میتوانند در یک رای گیری مجدد و تصویب آن مصوبه با دو سوم آرا، وتوی رئیسجمهور را باطل اعلام کنند. در چنین صورتی طرح قانونی کنگره لازم الاجرا خواهد شد و رئیسجمهور نمیتواند از اجرای آن سرباز زند.
اگر كنگره نپذیرد
اما شیوه دیگری برای مخالفت با لوایح قانونی کنگره وجود دارد. بر اساس قانون، رئیسجمهور تنها ۱۰ روز برای تایید یا مخالفت با مصوبات کنگره وقت دارد و اگر در این مدت اعلام نظر نکند، لایحه به صورت خود کار جنبه قانونی بهخود میگیرد. ممکن است این فاصله ۱۰ روزه با آخرین روزهای دوره دو ساله کنگره مصادف شود و عمر کنگره پیش از پایان مهلت ۱۰ روزه به سرآید. درچنین صورتی رئیسجمهور به جای استفاده از ” وتوی قانونی ” Legal Veto از ” وتوی تاخیری ”Pocket Veto استفاده میکند و عملا اعلام نظر خود را در خصوص لایحه مزبور به تاخیر میاندازد تا کنگره تعطیل شود.
ویژگی عمده وتوی تاخیری این است که کنگره نمیتواند همانند وتوی قانونی با آرای دوسوم خود وتوی رئیسجمهور را باطل اعلام كند. به همین دلیل در آخرین روزهای حیات کنگره، روسای جمهور از وتوی تاخیری بارها استفاده میکنند به این امید که در انتخابات بعدی با کسب موفقیت بهتر در کنگره، به استفاده از وتوی قانونی برای رد لوایح مزبور مجبور نشوند. بر اساس قوانین کنگره، هر لایحه قانونی که در خلال فعالیت دو ساله کنگره به تصویب نرسد، در دوره بعدی کنگره باید از ابتدا فرآیند قانونگذاری را طی كند. چه بسا با تغییر توازن حزبی در کنگره لایحه مزبور موضوعیت خود را از دست بدهد.
كیفیت تفكیك قوا در آمریكا
نظام سیاسی ایالات متحده آمریکا جمهوری فدرال است و در این کشور سیستم تفکیک قوا به شکل کاملاً بارزی به مرحله اجرا در آمده است. بنیانگذاران و نویسندگان اعلامیه استقلال ایالات متحده آمریکا و قانون اساسی ایالات متحده آمریکا بهدلیل نگرانی از ظهور نظام سلطنتی اروپایی که در آن پادشاه قدرت مطلق را در دست داشت، نظام سیاسی جدید خود را به گونهای طراحی کردند که درآن فرد یا نهادی نتواند قدرت مطلق بهدست آورد.
قوه مقننه یا کنگره ایالات متحده آمریکا از دو مجلس تشکیل شده است ( مجلس نمایندگان ایالات متحده آمریکا و مجلس سنای ایالات متحده آمریکا ) که مسئولیت قانونگذاری را به طور کامل بر عهده دارد. در انتخاب نمایندگان آن، هیچ نهادی غیر از رأی مستقیم مردم نقش ندارد و نمیتوان آن را منحل کرد.
رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا نیز به عنوان رئیس قوه مجریه با رأی مستقیم مردم و از طریق آرای مجمع انتخاباتی انتخاب میشود و در برگزیدن مشاورانش به عنوان وزرا اختیارات کاملی دارد. در حقیقت رئیسجمهور نیازی به کسب رأی اعتماد از کنگره ندارد و کنگره نیز متقابلاً نمیتواند با رای عدم اعتماد، هیأت دولت و یا وزرا را برکنار کند.
قوه قضاییه که در دیوان عالی فدرال ایالات متحده آمریکا تبلور یافته است، کاملاً مستقل عمل میکند ونه قوه مجریه و نه قوه مقننه نمیتوانند بر روند تصمیمگیریهای آن تأثیر بگذارند. به عبارت دیگر، رئیسجمهور یا کنگره نمیتوانند مصوبات قانونی دیوان عالی فدرال را باطل اعلام كنند و یا از اجرای آنها سر باز زنند .
بر مبنای این اصل، اگر چه قدرت رئیسجمهور از رای مردم مشروعیت مییابد و وی به کنگره جوابگو نیست، لیکن برای انتخاب وزرای خود به کسب رأی مثبت دو سوم سناتورها نیاز دارد. بهعلاوه بودجه کشور باید به تصویب مجلس نمایندگان برسد و به همین دلیل رئیسجمهور همواره باید دیدگاه و مواضع نمایندگان ملت را مد نظر قرار دهد.
حق كنگره در استیضاح رئیسجمهور
حق استیضاح رئیسجمهور ( روند استیضاح در ایالات متحده آمریکا ) نیز یکی دیگر از مواردی است که کنگره میتواند نظارت خود را بر رئیسجمهور اعمال کند. در صورت تخلف آشکار رئیسجمهور از قوانین، طرح استیضاح در مجلس نمایندگان مطرح میشود و اگر با رأی اکثریت نمایندگان به تصویب برسد، سنا با تشکیل دادگاهی رئیسجمهور را محاکمه خواهد کرد. پس از شنیدن دفاعیات رئیسجمهور، سناتورها تشکیل جلسه میدهند و نظر خود را در خصوص اتهامات وارده به رئیسجمهور اعلام میکنند. اگر وی نتواند رأی اکثریت سناتورها را جلب کند، محکوم شده و از سمت خود عزل میشود.
در مقابلِ نظارت کنگره بر رئیسجمهور، رئیس قوه مجریه نیز از حق وتوی مصوبات قوهمقننه (وتوی مصوبات کنگره در ایالات متحده آمریکا ) برخوردار است و میتواند هر یک از مصوبات مجلس نمایندگان و سنا را رد كند. این امر سبب میشود نمایندگان کنگره نتوانند بر خلاف مصالح عمومیجامعه تصمیم گیری كنند و از این طریق از ظهور «دیکتاتوری اکثریت» جلوگیری بهعمل میآید.
اما در عین حال حق وتوی رئیسجمهور نامحدود نیست و کنگره میتواند با کسب دو سوم مجموع نمایندگان مجلس نمایندگان و سنا وتوی رئیسجمهور را باطل كند. بهاین ترتیب راه برای کار شکنی رئیسجمهور بسته خواهد شد. هر چند که کنگره بهدلیل ساختار دو حزبی خود و حضور اقلیت پرقدرت قادر نیست همواره برای ابطال وتوهای رئیسجمهور، رأی دو سوم مجموع نمایندگان را کسب كند و همین امر مانع عمدهای بر سر ابطال وتوها ایجاد میکند که خود نوعی توازن را میان قوه مجریه و قوه مقننه بهوجود میآورد.
نقش دیوان عالی فدرال
در راس سوم مثلث قوا در ایالات متحده آمریکا، قوه قضاییه یا دیوان عالی فدرال ایالات متحده آمریکا قرار دارد که از یکسو اعضای آن توسط قوه مجریه و قوه مقننه انتخاب میشوند و از سوی دیگر نظارت خود را بر دو قوه اعمال میکند. انتخاب اعضای ۹ نفره دیوان عالی فدرال با معرفی رئیسجمهور و با تصویب دو سوم سناتورها صورت میگیرد که به صورت مادام العمر به فعالیت میپردازند. این امر سبب میشود که اعضای دیوان عالی بدون نگرانی از برکناری توسط رئیسجمهور یا کنگره به وظایف قانونی خود بپردازند. بر اساس قانوناساسی، اعضای دیوان عالی فدرال، تنها از طریق اعلام جرم علیه آنان و محکومیت از سمت خود بر کنار میشوند.
روابط دیوان عالی فدرال و رئیسجمهور این گونه تعریف شده است که از یکسو رئیسجمهور، اعضای آن را برای تایید به کنگره معرفی میکند و از سوی دیگر دیوان عالی فدرال میتواند علیه رئیسجمهور اعلام جرم كند. در چنین صورتی مراحل قانونی استیضاح رئیسجمهور در کنگره به جریان میافتد. دیوان عالی فدرال و کنگره نیز دارای روابط متقابل هستند، به این شکل که کنگره افراد معرفی شده توسط رئیسجمهور برای عضویت در دیوان عالی فدرال را تایید میکند و در مقابل این نهاد میتواند مصوبات کنگره را بهدلیل مغایرت با قانوناساسی ابطال كند. رأی دیوان عالی فدرال به عنوان ضامن اجرای صحیح قانون اساسی برای کنگره و رئیسجمهور الزام آور است و کنگره نمیتواند آنگونه که در مقابل وتوهای رئیسجمهور عمل میکند، تصمیمات قانونی دیوان عالی را نقص کند.
بیشترین وتوی رئیسجمهور
دستکم در بیش از یکصد سال اخیر، اوباما تنها رئیسجمهوری است که کمترین استفاده را از این حق قانونی کرده است.
نخستین بار در دسامبر ۲۰۰۹ و همزمان با بحران مالی، اوباما با وتوی مصوبه کنگره، بودجه اضطراری تخصیص یافته به دولت را برای سال مالی ۲۰۱۰ تداوم بخشید.
دومین باری که اوباما یک مصوبه کنگره را به نویسندگانش پس فرستاد اکتبر ۲۰۱۰ بود. آن زمان با رأی کنگره، صاحبان صنایع و مشاغل اجازه یافته بودند امور ثبتی کارهای خود را در ایالتی غیر از محل حرفه خود انجام دهند.
فرانکلین روزولت تنها رئیسجمهوری در تاریخ آمریکاست که ۶۳۵ بار مصوبات کنگره را وتو کرد.
اوباما این مصوبه را برای «جلوگیری از تبعات ناخواسته مصوبه بر حقوق مصرف کنندگان» وتو کرد.
از حق وتوی ریاست جمهوری به عنوان یکی از مشخصههای قدرت قوه مجریه آمریکا در برابر قوه مقننه یاد میشود. این حق همچنین ضمانتی برای اصل تفکیک قوا در قانون اساسی آمریکا محسوب میشود.
با این حال، در قانون اساسی آمریکا به طور مشخص به حق وتوی ریاست جمهوری اشاره نشده و تنها در ماده اول از فصل هفتم از این قانون به چارچوب آن پرداخته شده است: رئیسجمهور قادر است «یک مصوبه را با ذکر دلایل مخالفت به کنگره بازگرداند.»
کنگره تنها در صورتی میتواند وتوی ریاستجمهوری را باطل کند که آن مصوبه با رأیگیری مجدد در هر دو مجلس (نمایندگان و سنا) باحداقل دو سوم آرا تصویب شود.
ماهیت قدرتنمایی روسایجمهور آمریکا در بهکارگیری از حق وتو در برابر کنگره، در طول تاریخ بسیار تحول یافته است.
فرانکلین روزولت که در دوران جنگ جهانی دوم برای ۱۲ سال رئیسجمهور آمریکا بود همچنان با ۶۳۵ وتو، بیشترین استفاده را در تاریخ ایالات متحده از این حق کرده است. هر چند که ۹ بار کنگره توانست وتوی او را باطل کند.
در دوران متاخر، غیر از رونالد ریگان که ۷۸ مصوبه کنگره را وتو کرد، اغلب روسای جمهور آمریکا سعی کرده اند در استفاده از این سلاح در برابر کنگره خویشتنداری نسبی نشان دهند.
روسای قوه مجریه آمریکا اغلب در متنی که برای پس فرستادن مصوبات به کنگره مینویسند سعی دارند خود را مجبور به استفاده از حق وتو نشان دهند.
همچنین روسایجمهور آمریکا در چند دهه اخیر سعی کرده اند که پیش از وتوی یک مصوبه، از احتمال باطل نشدن وتوی خود در رأیگیری مجدد کنگره مطمئن شوند.
بیل کلینتون در دوران ریاست جمهوری خود ۳۷ بار مصوبات کنگره را بازگرداند.
در سال ۱۹۹۶، هنگامیکه کنگره آمریکا ممنوعیت کامل سقط جنین در ماههای پایانی بارداری را تصویب کرد،کلینتون ابتدا مطمئن شد که وتوی ریاست جمهوری با مخالفت دوسوم نمایندگان کنگره مواجه نمیشود.
با این حال، کنگره توانست دوبار در سالهای ۱۹۹۵ و ۱۹۹۷ وتوی کلینتون را با رأیگیری مجدد و کسب حداقل دوسوم آرای مجلسین باطل کند.
جانشین کلینتون، جرج دبلیو بوش تنها ۱۲بار از این قدرتنمایی در برابر کنگره بهره برد.
بوش در شاخصترین مواردی که با کنگره آمریکا به مخالفت پرداخت یک بار در سال ۲۰۰۶ مصوبه اختصاص بودجه دولتی به تحقیقات درباره سلولهای پایه را وتو کرد و بار دوم در سال ۲۰۰۷ مصوبه تعیین جدول زمانی برای خروج نیروهای آمریکایی از عراق را پس فرستاد.
رئیسجمهور سابق آمریکا در آن زمان، دموکراتهای مخالف جنگ عراق در کنگره را به بهره برداری سیاسی متهم کرد و گفت تعیین جدول زمانی برای خروج نیروهای آمریکایی، خلاء امنیتی به وجود میآورد و دشمنان را وامیدارد تا برای پر کردن این خلاء برنامهریزی کنند.
آخرین نبرد قانونی در آمریكا
حالا اما در خصوص بحث باطل کردن وتوی اوباما در مقابل تصمیم کنگره باید گفت که از همین الان جمهوریخواهان شکست خورده محسوب میشوند.
نادر بودن موارد غلبه بر وتو به طور کلی و در موضوعات سیاست خارجی به طور خاص، نشان میدهد که فائق آمدن مخالفان جمهوریخواه توافق هستهای، بر رد طرح «عدم حمایت از توافق» توسط باراک اوباما (رئیسجمهور آمریکا)، که وعدهاش را هم داده است، تا چه حد دشوار است.
با اشاره به افزایش تعداد سناتورهایی که از توافق حمایت میکنند و این نکته که اوباما برای حفظ حق وتو تنها لازم است تا 34 نفر از 100 عضو سنا را با خود همراه کند، آمده است: «شانس (مخالفان) از قبل هم اندک به نظر میرسید. این بدان معنی است که حتی با وجود مخالفت اکثریت در مجلس نمایندگان و سنا، توافقنامه اجرایی میشود.»
از مارس سال 1845 تاکنون، کنگره تنها در 110 مورد توانسته اثراکثریت را به دست آورد و بر وتوی رئیسجمهور غلبه کند. «جان تایلر» اولین رئیسجمهوری بود که کنگره وتوی او را رد کرد. «اندرو جانسون» که پس از جنگهای داخلی آمریکا استیضاح شده و تقریبا کنار گذاشته شد، از این حیث رکورددار است. او مجموعا 15بار با اثر اکثریت کنگره در برابر خود مواجه شد.
کنگره در مجموع تنها در 5درصد از 2566 موردی که روسایجمهور آمریکا از حق وتو استفاده کردهاند، توانسته موفق ظاهر شود و وتو را بیاثر کند.
اخبار بین الملل - قانون
ویدیو : حق وتو در آمریکا از جرج واشنگتن تا باراک اوباما