کنگره آمریکا، راهکار مخالفان ایران برای نابودی توافق هسته ای : اخبار سیاست ...
اخبار سیاست خارجی - نشنال اینترست:
کنگره آمریکا، راهکار مخالفان ایران برای نابودی توافق هسته ای
اخیراً کارشکنان لایحهای را پیشنهاد دادند که با تحمیل تحریمهای بیشتر ناقض توافق اولیه بود که در نوامبر سال گذشته بین ایران و ۱+۵ منعقد شد. این اقدام عقیم ماند و علت آن تا حدی تهدید آشکار به وتو توسط رئیسجمهور بود. حتی پس از آن نیز، سناتور «باب کورکر» جمهوریخواه عالیرتبه کمیته روابط خارجی اصلاحیهای را پیشنهاد داد که بر اساس آن کنگره ملزم میشود، چند روز پس از آن که مذاکرهکنندگان به توافق رسیدند، به آن رأی «عدم تأیید» بدهد.
«نشنال اینترست» نوشت: افرادی که خواستار روابط منفی دائمی برای ایران هستند و بر این اساس با هرگونه موافقتنامه با دولت این کشور مخالفت میکنند، همچنان به دنبال راههایی هستند که از کنگره آمریکا جهت نابود کردن موافقتنامهای که در حال حاضر در وین در مورد آن مذاکره میشود و برنامه هستهای ایران را محدود میکند، استفاده کنند. اخیراً کارشکنان لایحهای را پیشنهاد دادند که با تحمیل تحریمهای بیشتر ناقض توافق اولیه بود که در نوامبر سال گذشته بین ایران و ۱+۵ منعقد شد.
این اقدام عقیم ماند و علت آن تا حدی تهدید آشکار به وتو توسط رئیسجمهور بود. حتی پس از آن نیز، سناتور «باب کورکر» جمهوریخواه عالیرتبه کمیته روابط خارجی اصلاحیهای را پیشنهاد داد که بر اساس آن کنگره ملزم میشود، چند روز پس از آن که مذاکرهکنندگان به توافق رسیدند، به آن رأی «عدم تأیید» بدهد.
به گزارش تیک ، اگر چیزی شبیه پیشنهاد کورکر تصویب میشد، این رأی «عدم تأیید» دقیقاً همان خواهد بود اما بر اساس سیاستهای موضوع و نه بر اساس محسناتک موافقتنامه. این رأی ناگهانی زمان زیادی برای ارزیابی اوضاع توافق یا برای گزینههای احتمالی برای موافقتنامه باقی نمیگذارد. همچنین این رأی به ایران زمان آن را نمیدهد تا سوابق خود در مورد پایبندی به توافق را کاملا جمعآوری کند. عادات سیاسی بین اعضای هر دو حزب که هنگام رأیگیری از بین میرود، مواردی است که بارها و بارها با قوانین تحریم قبلی نشان داده شده است.
تهدید ایران سیاست خوبی «در جهت منافع اسرائیل» قلمداد میشود. رأی علیه موافقتنامه تهدید ایران قلمداد میشود، حتی اگر توافق آنچه را که ایران میتواند با برنامه اتمی خود انجام دهد محدود کند و نه این که گسترش دهد. این موافقتنامه همانند هر توافق مذاکراتی دیگر، نوعی مصالحه و ناکامل است و در نتیجه همیشه عللی خاص برای عدم تأیید آن وجود دارد، بدون آن که اعضا برای مقایسه کل توافق با سایر گزینهها مسئول باشند.
کنگره نیز به همان اندازه یک شعبه سیاستگذاری است و میتواند در حل این مسئله مشارکت کند و این کار را میکند. اما هنگام تعیین نحوه مشارکت این شعبه قانونگذاری باید حقایق سیاسی، علاوه بر اصول شکلی مدنظر واقع شوند. کارشکنان قطعاً آن حقایق را مورد توجه قرار دادهاند، اگرچه آنها آشکارا آن را بیان نمیکنند.
طرح جدیدی توسط «اریک ادلمن»، «دنیس رأس» و «ری تاکی» صراحتاً پیشنهاد کورکر را تأیید نمیکنند، اما در کل خواستار مشارکت بیشتر و زودتر کنگره هستند. آنها ما را به این سمت هدایت میکنند که مسئله مدنظر با معاهدات استراتژیک کنترل سلاح یا تلاشهای چندجانبه جهت احیای نظم جهانی پس از جنگ جهانی دوم تفاوتی ندارد. پیشینه نویسندگان مطبوعات از چند جهت مخدوش و جانبدارانه است اما دو عنصر به طور ویژه متمایز هستند.
«ادلمن و همکاران» در پاسخ به رویکرد «ریچارد نیکسون» به کنترل تسلیحات استراتژیک ، وی را به عنوان گزینهای مناسب برای اعزام به چین و نیز پایان دادن به جنگ ویتنام اعلام کردند. آنها اعلام نمیکنند که راهگشایی به چین که در حقیقت دستاوردی تاریخی و سودمند بود، یکی از نزدیکترین ابداعات سیاستخارجی کنونی است، در حالی که نه تنها کنگره بلکه حتی وزارت امور خارجه از هرگونه آمادگی انصراف میدهند.
حقایق سیاسی مربوط به آن مسئله در آن زمان رویکرد سری نیکسون را طلب میکرد. رئیسجمهوری رویکردی اصلاحشده نسبت به حکومت انقلابی متصور و غیرقابلاعتماد اتخاذ کرد که بیش از دو دهه پیش به قدرت آمده است و از آن زمان تقریباً هیچ تعاملی با آمریکا نداشته است. در این راستا راهگشایی به چین شباهت تاریخی بسیار بیشتری با آن چیزی دارد که امروزه بین آمریکا و ایران رخ میدهد تا معاهدات استراتژیک کنترل سلاح با شوروی.
در اوایل دهه ۷۰ میلادی، نیکسون با بیاعتمادی گسترده حکومت کمونیستی چین و مقاومتی اندک روبرو شده بود. در آن زمان ایپک (کمیته عمومی روابط آمریکا و اسرائیل) هنوز فعالیت سری خود را آغاز نکرده بود و توانست هفتاد سناتور را متقاعد کند که یک دستمال را امضا کنند و «اتحادیه ملی سلاح»، دچار تغییر رهبری نشده بود تا آن را به لابی قوی برای بازنویسی مؤثر «دومین اصلاحیه» تبدیل کند اما چیزی به نام لابی چین وجود داشت. این لابی شامل حامیان افراطی حکومت ملیگرا در تایوان میشد که در مقابل هرگونه تعامل با حکومت اصلی در مقابل شناسایی سیاسی کامل چین کمونیست پس از طرح نیکسون مقاومت میکردند. لابیها کمکم از بین میروند اما برخی از چالشهایی که آنها برای روسای جمهوری ایجاد میکنند که تعهدات دیپلماتیک مهمی را میپذیرند، کاملاً به همان صورت مانده است.
نویسندگان مطبوعات همچنین به اولین سالهای جنگ سرد اشاره میکنند، زمانی که «هری ترومن» رئیسجمهور آمریکا «مجبور بود که حزب جمهوریخواه را با خود هم سو کند که نسبت به توافق بینالمللی مشکوک بود. وی بر نمایندگان جمهوریخواه مانند «سناتور آرتور وندنبرگ» تأثیر گذاشت و به مشاورهها و پیشنهادهای آنها توجه کرد. این نظر نشاندهنده نسخه کاملاً اشتباه زندگینامه سیاسی وندنبرگ است. وی در حقیقت در سالهای جنگ انزواطلب بود، اما «پرل هاربر» آن را کاملاً تغییر داد.
زمانی که ترومن به ریاست جمهوری رسید، وندنبرگ خود را یک بین المللیگرای پر انرژی میدانست. همکاری بین دولت ترومن و رهبر جمهوریخواه «کمیته روابط خارجی» مؤثر بود، نه به آن دلیل که دولت به دنبال یک انزواطلب بود، بلکه به آن خاطر که تمایلات وندنبرگ نسبت به این موضوعات مانند خلق ناتو با ترومن تشابه داشت. آنها آرتور وندنبرگ دیگری خلق نمیکنند. وندنبرگ دهه ۴۰ میلادی، کسی که با ترومن همکاری میکرد، در حزب جمهوریخواه کنونی جایی ندارد. شاید نزدیکترین موضوع به یک رقیب مدرن «ریچارد لوگار» است که پس از شکست در انتخابات اولیه در مقابل نامزد حزب چای در سالها پیش دیگر در کنگره حضور ندارد.
مفاد موافقتنامه هستهای ایران همچنان مورد مذاکره قرار دارد اما احتمالاً اجرای تعهدات طرفین باید به تدریج و طی چند مرحله باشد. معقولانه و از بعد سیاسی نیز واقعبینانه است که مشارکت الزامی کنگره نیز به تدریج باشد و لزوماً به شکل آراء عجولانه نباشد. شاید مراحل اولیه رفع تحریمها بر اقدامات اجرایی تمرکز کند. تنها پس از آن و پس از آنکه اجرای موافقتنامه به دغدغهای جدی تبدیل شد و طرفین فرصت نشان دادن جدیت خود در مورد پایبندی به موافقتنامه را یافتند، کنگره نقش خود را با قانونگذاری ایفا کند.
اخبار سیاست خارجی - تیک
ویدیو : کنگره آمریکا، راهکار مخالفان ایران برای نابودی توافق هسته ای