چرا شیعیان با دست باز نماز می خوانند؟ : چرا شیعیان با دست باز نماز می خوانند؟ ...
چرا شیعیان با دست باز نماز می خوانند؟ پرسشی است که حضرت آیت الله العظمی سبحانی به ان در پایگاه خود پاسخ داده اند. متن پاسخ ایشان به این شرح است:
قرار دادن دست راست بر روی دست چپ در نماز (دست بسته نماز خواندن) از اموری است كه استحباب آن بین فقهای سه مذهب از مذاهب چهارگانة اهل سنّت مشهور است:
حنفیها میگویند:روی هم گذاشتن دستها در نماز، سنّت است وواجب نیست، و برای مرد بهتر است كه كف دست راستش را بر پشت دست چپ، زیر ناف قرار دهد، و زن دستها را بر سینهاش بگذارد.
شافعیها میگویند: گذاشتن دست روی یكدیگر، در نماز، برای مرد و زن سنّت است و بهتر است كه كف دست راست را بر پشت دست چپ زیر سینه و بالای ناف به سمت چپ قرار دهد.
حنبلیها میگویند: گذاشتن دستها روی هم، سنّت است و بهتر است كه كف دست راست را بر پشت دست چپ نهاده، زیر ناف قرار دهند.
فرقه مالكیّه بر خلاف سه مذهب فوق میگویند: آویختنِ دستها در نمازهای واجب، مستحب است، قبل از مالكیها نیز جماعتی همین قول را گفتهاند كه از آن جملهاند: عبداللّه بن زبیر، سعید بن مسیّب، سعید بن جبیر، عطاء، ابن جریح، نخعی، حسن بصری، ابن سیرین و جماعتی از فقها.
از امام اوزاعی منقول است كه نمازگزار، بین آویختن دستها یا روی هم قرار دادن آنها مخیر است.[1]
امّا مشهور بین شیعه امامیّه آن است كه قرار دادن دستها روی یكدیگر در نماز، حرام، و موجب بطلان نماز است و به ندرت از فقهای شیعه كسی قائل به كراهت شده، مانند ابو الصلاح حلبی در كافی.[2]
كیفیت نماز پیامبر(ص)
با این كه به جز مالكیها، مذاهب دیگر اهل سنّت، قرار دادن دست چپ بر دست راست در نماز را جایز شمردهاند و دربارة این مسأله سخن بسیار گفتهاند، با این حال دلیل قانع كنندهای حتّی بر جواز آن ندارند،چه رسد بر استحباب. بلكه میتوان ادّعا كرد كه دلایلی بر خلاف ادعای آنان وجود دارد و روایاتی كه از فریقین (شیعه و سنّی) بیانگر طریقه نماز گزاردن رسول اكرم(ص) است، از گذاشتن دستها بر یكدیگر سخنی به میان نیاورده است و امكان ندارد كه پیامبر (ص) امر مستحبّی را در طول حیات خود(یا بخشی از آن) ترك نماید. اکنون سه نمونه از این روایات، دو مورد از طریق اهل سنّت و دیگری از طریق شیعه امامیّه را ذكر میكنیم كه هر دو روایت، چگونگی نماز پیامبر(ص) را بیان میكند و در هیچیك كوچكترین اشارهای به روی هم قرار دادن دست نشده، چه رسد به چگونگی آن:
الف: حدیث ابی حُمید ساعدی
حدیث ابی حُمید ساعدی را برخی از محدّثان (سنّی) روایت كردهاند و ما از كتاب سنن بیهقی نقل میكنیم كه گفت: او رو به اصحاب پیامبر كرد و گفت: من داناترین شما به نماز رسول خدا (ص) هستم. گفتند: به چه سبب؟ زیرا تو نه بیش از ما پیرو آن حضرت بودهای و نه افزونتر از ما مصاحبتش كردهای. گفت: چرا، گفتند: پس (كیفیّت نماز آن حضرت را) بر ما عرضه كن. ابوحُمید گفت:
رسول خدا(ص) هرگاه میخواست به نماز بایستد، دستها را تا برابر شانههایش بالا میبُرد، سپس تكبیر میگفت و هنگامی كه همه اعضایش به حال اعتدال در جای خود قرار میگرفت به قرائت میپرداخت، آنگاه تكبیر میگفت و دستها را تا برابر شانه بالا میبُرد، پس از آن به ركوع میرفت و دو كف دست را بر زانوها میگذاشت و در حال اعتدال كه نه سرش را بالا میگرفت و نه پایین میانداخت، ركوع را انجام میداد. سپس از ركوع سر بلند میكرد(میایستاد) و میگفت: سمع اللّه لمن حمده. آنگاه دستها را تا برابر شانهها بالا میبُرد و تكبیر میگفت، سپس (برای سجده) متوجّه زمین شده و دستهایش را (در سجده) از پهلوهایش جدا میگرفت، آنگاه سر از سجده برمیداشت و پای چپش را خم میكرد و بر آن مینشست. انگشتان پاهایش را در سجده باز مینمود و سجده دوم را نیز همینگونه انجام میداد و پس از سجده، تكبیر میگفت، سپس پایش را خم كرده بر آن مینشست در حالی كه هر عضوی به حال اعتدال قرار میگرفت. ركعت بعدی را هم به همین كیفیّت انجام میداد و پس از دو ركعت در حال قیام تكبیر میگفت و دستهایش را تا برابر شانهها بالا میبرد همانگونه كه تكبیر افتتاحیّه را انجام میداد و در بقیّه نمازش نیز همینطور عمل میكرد تا به سجده آخر. پس از آن سلام میگفت، پای چپ را عقب قرار میداد و بر سمت چپ بر وَرِك[3] مینشست.
همه گفتند: ابوحمید راست گفت، رسول خدا(ص) بدین گونه نماز میگزارد.[4]
این بود حدیثی در مقام بیان كیفیّت نماز رسول خدا(ص) كه از طریق اهل سنّت روایت شده كه وجه دلالت آن را دانستیم. اکنون به حدیثی كه شیعه امامیه روایت كرده توجه كنید:
ب: حدیث حمّاد بن عیسی
حمّاد بن عیسی از امام جعفر صادق (ع) روایت كرده كه آن حضرت فرمود: چه قدر ناپسند است برای مردی كه 60یا 70 سال از عمرش بگذرد و یك نماز با شرایط كامل انجام نداده باشد. حمّاد گفت: (از این سخن امام (ع)) در دلم احساس حقارت كردم و عرض كردم: فدایت شوم، نماز را (با شرایط كامل) به من تعلیم فرما.
پس ابوعبداللّه (ع) (جعفر بن محمّد‘) راست قامت رو به قبله ایستاد و دستهایش را با انگشتان بسته بر روی رانهایش انداخت و پاهایش را نزدیك به هم به فاصلة سه انگشت باز قرار داد و انگشتان پاهایش همه رو به قبله بود و آنها را از قبله منحرف نمیكرد و با خشوع و فروتنی تمام بود، پس تكبیر گفت و سوره حمد و قل هو اللّه احد را با ترتیل قرائت كرد، سپس به اندازه نفس كشیدنی در حال قیام صبر كرد و پس از آن تكبیر گفت در حالی كه هنوز ایستاده بود، آنگاه به ركوع رفت و دو كف دستش را با انگشتان باز روی كاسه زانوهایش قرار داد و زانوها را به عقب داد تا پشتش صاف شد به طوری كه اگر قطرهای آب یا روغن بر پشتش ریخته میشد به واسطه راست بودن پشتش به هیچ طرف مایل نمیگشت، امام گردنش را (در ركوع) راست گرفت و چشمانش را بست و سه مرتبه با ترتیل تسبیح (سبحان رَبّی العظیم وبحمده) گفت، سپس راست قامت ایستاد و چون كاملاً به حال قیام درآمد، گفت: «سمع اللّه لمن حمده» و بعد از آن در همان حال قیام، تكبیر گفت و دستها را تا مقابل صورت بالا آورد، و آنگاه به سجده رفت و دستهایش را قبل از زانوها بر زمین گذاشت و سه مرتبه گفت: سبحان ربّی الأعلى وبحمده، و (در سجده) عضوی از بدنش را بر عضو دیگر نگذاشت و بر هشت موضع سجده كرد: پیشانی، دو كف دست، دو كاسه زانو، دو انگشت ابهام پا، و بینی، ( گذاشتن هفت موضع در سجده بر زمین واجب و گذاشتن بینی بر خاك سنّت است كه اِرغام نامیده میشود). سپس سر از سجده برداشت و هنگامی كه راست نشست، تكبیر گفت و ساق پای چپ را خم كرده، روی آن نشست و پشت پای راستش را بر كف پای چپش گذاشت و گفت: «أستغفر اللّه ربّی و أتوب إلیه»، و در همان حال نشسته تكبیر گفت و بعد سجده دوم را مانند سجده اوّل بجا آورد و همان ذكر تسبیح را در سجده دوم نیز گفت و از عضوی از بدنش برای عضو دیگر در ركوع و سجود كمك نگرفت و در حال سجده دستهایش را به صورت بال از بدنش جدا گرفت و ذراعِ دستها را بر زمین نگذاشت و بدین ترتیب دو ركعت نماز بجا آورد .
سپس فرمود: ای حمّاد، این گونه نماز بخوان، و در نماز به هیچ سویی التفات مكن و با دستها و انگشتانت بازی مكن و آب دهان به راست و چپ یا پیش رویت مینداز.[5]
چنان كه ملاحظه میشود هر دو روایت در صدد بیان كیفیّت نماز واجب است و در هیچكدام كوچكترین اشارهای به روی هم گذاشتن دستها نشده است، زیرا اگر گرفتن دست سنّت بود، امام صادق (ع) در بیان خود آن را ترك نمیكرد و حال این كه آن حضرت با عمل خود، نماز رسول خدا (ص) را برای ما مجسّم میكرد، چون او از پدرش امام باقر(ع) و امام باقر(ع) از پدرانش و آنها از امیرمؤمنان(ع) و او از رسول اعظم صلوات اللّه علیهم اجمعین گرفتهاند. بنابراین، دست روی دست گذاشتن در نماز بدعت است؛ زیرا گرفتن دست در واقع داخل كردن چیزی است در شریعت كه از شریعت نیست.
ج. آموزش نماز به كسی كه نماز صحیح نمیخواند
در میان محدثان اهل سنت حدیثی است به نام «حدیث المسیء صلاتُه» یعنی حدیث كسی كه نماز خود را صحیح نمیخواند، در این حدیث چنین آمده است:
ابوهریره میگوید: پیامبر وارد مسجد شد، مردی نیز وارد مسجد شد و نماز گزارد، سپس به حضور پیامبر آمد و سلام كرد. پیامبر سلام او را پاسخ گفت و فرمود: برگرد و دو مرتبه نماز بخوان، رفت و نماز گزارد و به سوی پیامبر بازگشت، پیامبر نیز فرمود: برگرد باز نماز بگزار، این كار سه بار تكرار شد، سرانجام آن مرد عرض كرد: سوگند به خدایی كه تو را به حق مبعوث كرده است، من جز آنچه انجام میدهم، چیزی نمیدانم، چه بهتر كه نماز را به من بیاموزی.
در این هنگام پیامبر فرمود: هرگاه به نماز ایستادی تكبیر بگو، سپس آنچه از آیات قرآن میدانی، بخوان، سپس ركوع كن به گونهای كه بدنت آرام گردد، آنگاه پیامبر دیگر اجزا و شروط نماز را به او میآموخت[6] و هیچ اشارهای به گذاردن دست راست بر دست چپ نمیكند، در حالی كه اگر این كار واجب و یا مستحب مؤكد بود، از گفتن آن خودداری نمیکرد.
نظر ائمّه اهل بیت(علیهم السلام)
با توجه به آنچه تاكنون گفته شد، روشن گردید كه سنت بودن دست روی دست گذاشتن در نماز ثابت نشده است، بدین جهت میبینیم كه ائمّه اهل بیت(علیهم السلام) از این عمل (گرفتن دست در نماز)، احتراز میكردند و آن را از افعال مجوس در مقابل پادشاه میدانستند.
محمّد بن مسلم از امام جعفر صادق یا امام محمّد باقر ‘روایت كرده، میگوید: به آن حضرت عرض كردم: حكم كسی كه دستش را در نماز بر دست دیگر میگذارد، چیست؟ فرمود: این عمل، تكفیر است و نباید انجام شود.(تكفیر به معنی تعظیم در مقابل پادشاهان است).
زراره از حضرت امام محمّد باقر (ع) روایت كرده كه فرمود: بر تو باد توجه به نماز، و در نماز تكفیر مكن(دستهایت را بر هم مگذار)، زیرا مجوس این عمل را انجام میدهند.
صدوق به سندی از امیر مؤمنان علی (ع) روایت كرده كه آن حضرت فرمود: مسلمان دستهایش را در نماز جمع نمیكند و در حالی كه در مقابل خدای عزّ وجلّ ایستاده است، تشبّه به اهل كفر (یعنی مجوس) نمیورزد.[7]
در خاتمه یادآوری میكنیم كه آقای دكتر علی سالوس بعد از نقل نظریات و فتاوای فقهای شیعه و سنّی، (در مورد نهادن دستها بر یكدیگر در حال نماز) به كسانی كه دست روی دست گذاشتن را حرام میدانند حمله كرده و میگوید: «كسانی كه قائل به حرمت و مبطل بودن این عمل هستند یا تنها آن را حرام میدانند، به واسطه تعصب مذهبی، بین مسلمین اختلاف و تفرقه ایجاد میكنند».[8]
جا دارد از ایشان پرسیده شود: اگر تلاش و بررسی وتحقیق در كتاب و سنّت، شیعه را به این نتیجه رسانده كه گرفتن دست در نماز، امری است كه بعد از نبی اكرم(ص) پیدا شده و مردم در زمان خلفا به آن امر میشدند، گناه شیعه چیست؟ و در این صورت هر كس گمان كند كه آن عمل جزئی از نماز است چه واجب باشد یا مستحب، تحقیقاً در دین امری را بدعت نهاده كه از دین نیست. آیا جزای كسی كه در كتاب و سنّت اجتهاد و تحقیق نماید این است كه با تیر اتّهام به تعصّب مذهبی و ایجاد اختلاف، مورد هدف قرار گیرد؟
اگر این اتّهام بجا باشد، آیا امام مالك را نیز میتوان این گونه متّهم كرد؟ زیرا او گرفتن دست را مطلقاً، یا در نمازِ واجب، مكروه میداند. آیا میتوان امام دارالهجره را به تعصّب مذهبی و ایجاد خلاف متّهم كرد؟
به چه دلیل دست بسته نماز خواندن را نشانه تعصّب مذهبی و میل به اختلاف بین مسلمین نمیدانید؟ قضاوت با شماست.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . محمّد جواد مغنیه: الفقه علی المذاهب الخمسه، ص 110، وملاحظه شود «رسالة مختصرة السدل» ا از دكتر عبدالحمید، ص 5.
[2] . محمد حسن نجفی، جواهر الكلام:11/15ـ16.
[3] . تورك عبارت است از این كه انسان در حال نشستن بر روی پای چپ بنشیند، وروی پای راست را بر كف پای چپ قرار دهد.
[4] . سنن بیهقی:2/72، 73، 101، 102; سنن أبی داود:1/194، باب افتتاح الصّلاة، حدیث 730ـ736; سنن ترمذی:2/98، باب صفة الصّلاة.
[5] . شیخ حرّ عاملی: وسائل الشیعه، 4، باب 1 از ابواب افعال نماز، حدیث 1، و باب 17،
حدیث 1و2.
[6] . صحیح بخاری، ج1، ص 189، شماره 793; صحیح مسلم:2/11.
[7] . شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعه:4، باب 15 از ابواب قواطع الصّلاة، حدیث 1، 2و 7.
[8] . فقه الشیعة الإمامیه ومواضع الخلاف بینه و بین المذاهب الأربعه:183.
.
منبع:shafaqna
ویدیو : چرا شیعیان با دست باز نماز می خوانند؟