«نِرد»ها و «گیک»های اطرافتان را شناسایی کنید : می گویند شخصیت های سریال بینگ ...


می گویند شخصیت های سریال بینگ بنگ تئوری «نِرد» هستند اما اصلا «نِرد» یعنی چه و چه تفاوتی با «گیک» دارد؟ مجله همشهری دانستنیها - سید احسان عمادی: می گویند شخصیت های سریال بینگ بنگ تئوری «نِرد» هستند اما اصلا «نِرد» یعنی چه و چه تفاوتی با «گیک» دارد؟

شاید شما هم آدم های عجیب و غریبی را دیده باشید که اگرچه ظاهری معمولی و ساده دارند اما خیلی سر از حرف ها و کارها و علایق شان در نمی آورید و نمی فهمید چرا یک هو بی دلیل، سر بحثی کوچک درباره فیلمی از تارانتینو یا محصولی از اپل یا واقعه ای تاریخی یا پدیده ای فیزیکی رگ گردنی شده اند و چنان با منطق و فکت و دلیل و استدلال، طرف شان را زیر مشت و لگد جر و بحث گرفته اند که بعید است بنده خدا زنده از این زیر بیرون بیاید.

شاید کلمه های «نِرد» یا «گیک» هم در توصیف چنین افرادی به گوش تان خورده باشد اما این واژه ها از کجا آمده اند. دقیقا به چه معنی اند و چه مصداق هایی دارند؟

حقیقتش دو مفهوم نرد بودن و گیک بودن، چنان به هم تنیده و پر از ویژگی های مشترک اند که تفکیک شان از یکدیگر به راحتی ممکن نیست. از طرفی، کمتر نرد یا گیکی را می توان یافت که صددرصد خالص بادش و املاحی از گونه ای دیگر را به همراه خود نداشته باشد (دو اصطلاح «Nerdy Geek» و «Geeky Nerd» نیز به همین دلیل به وجود آمده اند.) اینجا سعی کرده ایم کمی درباره تاریخچه شکل گیری این دو اصطلاح و ویژگی های مشترک و تفاوت هایشان با همدیگر صحبت کنیم.

رژ لبهای حاوی سرب را شناسایی کنید , اخاذ اینترنتی را شناسایی کنید , گوشی قاپ را شناسایی کنید

واژه «گیک» اولین بار در اوایل قرن بیستم به وجود آمد. آن موقع در کاروان های سیرک ها، افرادی برای سرگرم کردن تماشاچیان خود، به هر کار باور نکردنی دست می زدند از جمله یکی شان که آقای «گیک» نام داشت، سر مرغ ها را گاز می گرفت و با دهان می کند و به واسطه این مهارت محیرالعقول و عجیب اما بی فایده و ترسناکش معروف شده بود. این کلمه کم کم بین ژانگولربازهای سیرک ها رواج پیدا کرد و معروف شد.

البته بعید است بین گیک های امروزی، کسی را پیدا کنید که سر مرغ گاز بگیرد چه برسد به این که آن را از جا بکند؛ آنها فقط آدم هایی هستند که در حوزه ای خاص، علاقه و دانشی فراوان دارند که معمولا از حد نرمال و رایجش می گذرد و به مرز «وسواس فکری» (Obsession) می رسد. گیک ها گرچه بیشتر به علاقه بیمارگونه شان به فناوری های رایانه ای معروفند اما در واقع محدود به زمینه ای خاص نمی شوند. همانقدر که ممکن است با یک گیک گجت یا گیک بازی مواجه شوید، می توانید گیک های تاریخ سینما، موسیقی راک، زمین شناسی، نجوم و هر چیز دیگر را هم ببینید.

در واقع این علاقه افراطی و نابهنجار (که معمولان نشانه هویتی فرد بدان می شود)، مشخصه اصلی گیک هاست. با این حال، گیک ها انسان هایی به نسبت اجتماعی هستند و گرچه پارامتر اصلی شخصیتی شان همان عشق و علاقه باورنکردنی است اما معمولا تا وقتی خودشان نخواهند یا درباره اش چیزی از آنها نپرسید، تلاش و اصراری برای ابراز و نمایش این علاقه ندارند.

این دو قاتلان را شناسایی کنید , کلیک کنید , خطایی هنگام بارگذاری پرونده پیش آمده دوباره تلاش کنید

از کجا می آید؟

نرد واژه جدیدتری است. در سال 1950 میلادی (1329) «دکتر سوس» نویسنده معروف کتاب های کودک و نوجوان – که شاید اسم کتاب «تخم مرغ های سبز و گوشت (Green eggs and ham) اش را در فیلم «من سَم هستم» (با بازی شان پن) شنیده باشید – در کتابش «اگر یک باغ وحش داشتم» (If I ran the zoo) این کلمه را از خودش درآورد.

او برای تکمیل باغ وحش خیالی خود سراغ موجوداتی تخیلی مثل یک «نِرکِل»، یک «سیرساکِر» و یک «نِرد» رفت (تصویر این موجود بامزه را می توانید کنار این مطلب پیدا کنید.)

یک سال بعد از انتظار کتاب، در ایالت دیترویت آمریکا از اسم این موجود خیالی و پشمالو برای خطاب کردن کسی که تا آن زمان با القابی مثل «قطره» و «چهارگوش» بین مردم مشهور بود استفاده شد.

کم کم واژه نرد هم جایگاه خودش را بین مردم یافت و معنایی نزدیک به «فردی کسل کننده، آزارنده و غیرجذاب که استعداد درخشانی دارد اما روی موضوعی غیراجتماعی یا غیرمعمول متمرکز شده» پیدا کرد.

قسمت اول از سری فیلم های «انتقام نردها» (که در سال 1984 (1363) ساخته شد)، در تثبیت این واژه در فرهنگ عمومی مردم نقش مهمی داشت. این فیلم هر چند به داستان انتقام موفقیت آمیز چند دانشجوی نِرد سال اولی از همکلاسی های هیکلی و ورزشکارشان می پرداخت اما نردها را به عنوان آدم هایی که بیشتر سوژه خنده اند و کسی دوست ندارد جایشان باشد به مخاطبان معرفی می کرد. (عکس نردهای فیلم را می توانید در همین صفحه ببینید؛ شباهت شان به بیل گیتس همان سال ها یا حتی همین حالای زاکربرگ شگفت انگیز است.)

شباهت ها و تفاوت ها

نردها و گیک ها شباهت های فراوانی به هم دارند. مهمترین شان همان علاقه افراطی است که آنها را به موجوداتی متعصب بدل می کند که حاضرند تا پای جان، پای این علاقه بایستند و از آن دفاع کنند. بنابراین شما هر چقدر هم مقوله ای را دوست داشته باشید تا وقتی به خاطر آن رگ گردنی نشوید و خون جلوی چشمان تان را نگیرد، نرد یا گیک به حساب نمی آیید.

نردها و گیک ها، حتی اگر از موضوع مورد علاقه شان پول درنیاورند و شغل شان به حوزه دیگری مربوط باشد، باز ساعت ها در هفته را صرف خواندن و دیدن و فکر کردن و پیگیری این علاقه می کنند و چنان در آن غرق می شوند که حتی گذر زمان را از یاد می برند.

دوستان شرح پریشانی من گوش کنید , سه اشتباه بزرگ در بازاریابی که باید از آن ها اجتناب کنید , خودداری کنید

آنها به علاقه خود فخر می فروشند و آن را نشانه تمایز خودشان از دیگران می دانند؛ بنابراین هرگز برای طعنه زدن به یک نرد یا گیک، علاقه مریضش را مورد تمسخر قرار ندهید چرا که اتفاقا اثر معکوس می گذارد و او را به جای ناراحت کردن، خوشحال تر می کند که »چقدر خوب که همه او را به این صفت می شناسند»؛ در واقع چنین طعنه ای، مدال افتخار و سند پیروزی نردها و گیک ها محسوب می شود.

با این حال این دو گروه تفاوت هایی نیز با یکدیگر دارند. به عنوان مثال، گیک ها جزیی نگرترند و بیشتر به اجزای ریز و «میکروسکوپی» محیط دور و بر یا زندگی اطرافیان شان توجه می کنند. مثلا به این فکر می کنند که فلان همکار یا فامیل شبیه کدام کاراکتر سینمایی یا داستانی است که تا به حال دیده یا خوانده اند در حالی که نردها کلان نگرترند و ابعاد موضوعاتی که ذهن شان را درگیر خود می کند، بزرگتر و «ماروسکوپی» است؛ مثلا شاید ساعت ها درباره آینده انسان بیندیشند یا قابلیت های توسعه دانش و مرزهای علم بشر در سال های آتی را بررسی کنند. (البته این ماجراها همگی در ذهن یا نهایتا بحث هایشان اتفاق می افتد. خیال نکنید در این زمینه ها شغلی دارند و بابت این فکرها پولی می گیرند.)

همین تفاوت نگاه میکروسکوپی و ماکروسکوپی به ادبیات و زبان رایج بین آنها هم کشیده می شود و گرچه احتمالا از حرف زدن هر دو گروه، چیز خاصی نمی فهمید اما جنس های این دو نفهمی (!) با هم فرق دارند.

نردها بیشتر با کلمات مخصوص و اصطلاحات من درآوردی خودشان حرف می زنند، مثلا می گوید: «صدای «کَرِنبِریز» (Cranberries) واقعا بو می ده شبیه صید ماهیه بین ساعت سه و پنج بعدازظهر، کنار کشتی یونانی تو کیش.» گیک ها اما چون اغلب ریزتر و دقیق تر و علمی تر به ماجرا نگاه می کنند، همین گذاره را با اصطلاحات علمی و تخصصی اش به زبان می آورند، مثلا می گویند: «کرنبریز تو گام فا می خونه. این نوت های سفیدش وسط پاساژها، آدمو دیوونه می کنه!»

در اجتماع چه می کنند؟

تصویر بیرونی و اجتماعی نردها و گیک نیز با هم فرق های بزرگی دارد که باعث می شود در مهارت های شغلی و کارهایی که به عهده می گیرند، از هم فاصله داشته باشند.

گیک ها به نسبت اجتماعی تر، خون گرم تر و بجوش ترند. آنها به خصوص وقتی بحث به موضوع مورد علاقه شان مربوط باشد، خستگی ناپذیرندو تا وقتی همه رقبا را از میدان به در نکنند از پا نمی نشینند. مثلا اگر با یک گیک سینما درباره «پدرخوانده» صحبت کنید، تا تک تک گزینه های پیشنهادی برای بازی در نقش «دون کورلئونه» را برایتان ردیف نکند و علت رد نشدن شان را نگوید، دست از سر شما برنم یدارد.

گیک هر چند به واسطه این صفات، بیشتر در معرض اتهام هایی از قبیل خودشیفتگی، مدعی بودن و مغرور بودن دارند اما در عین حال، فرصت های شغلی بیشتری نیز پیش روی شان قرار می گیرد و به این ترتیب می توانند در بازار کار موفق تر باشند. آنها برای ازدواج ممکن است سراغ هر جور آدمی (اعم از گیک یا نرد یا آدم های عادی) بروند و ترجیح خاصی از این لحاظ برای زندگی مشترک ندارند چرا که تصور می کنند از پسِ ارتباط های انسانی شان برمی آیند.

در عوض نردها درونگراترند و در برقراری ارتباط های اجتماعی نسبتا ناتوان محسوب می شوند. به همین خاطر با وجود استعداد و هوش و قریحه عجیب شان، به راحتی نمی توانند برای خود کاری پیدا کنند و حتی معروف است که اگر کسی پیدا نشود شغلی بهشان بدهد، شاید از گرسنگی بمیرند.

نردها مثل گیک ها وقتی پای موضوع مورد علاقه شان وسط باشد، هیچ کس را قبول ندارند و تا از همه اعتراف نگیرند، کوتاه نمی آیند منتها به حرف آوردن شان، برخلاف گیک به این راحتی ها نیست و ممکن است مدت ها در بحث، ساکت و صامت گوشه ای بنشینند. آنها بیشتر ترجیح می دهند با نردهایی مثل خودشان معاشرت داشته باشند و به زبان مخصوص به خود با هم حرف بزنند. به همین خاطر نیز برای عاشقی یا ازدواج، نردها را به گونه های دیگر ترجیح می دهند. این کار در واقع یک جور انتخاب طبیعی یا مکانیسم دفاعی ناخودآگاه است که برای بقا برگزیده اند!

اولین نرد

این چهره اولین نرد جهان است. حیوانی تخیلی در کتاب کودکانه «اگر یک باغ وحش داشتم» (If I ran the zoo) نوشته دکتر سوس در سال 1950. در زبان انگلیسی، «نرکِل» و «سیرساکر» معادل های دیگری برای این واژه محسوب می شود.


ویدیو : «نِرد»ها و «گیک»های اطرافتان را شناسایی کنید