مشهورترین سوتی های مجریان تلویزیون : در این گزارش تعدادی از مشهورترین سوتی‌ها ...


در این گزارش تعدادی از مشهورترین سوتی‌ها و گاف‌های مجریان، کارشناسان و مهمانان در برنامه‌های تلویزیونی را مرور کردیم. روزنامه صبا: در این گزارش تعدادی از مشهورترین سوتی‌ها و گاف‌های مجریان، کارشناسان و مهمانان در برنامه‌های تلویزیونی را مرور کردیم.

بعضی از آنها هم قطعا از نگاه ما دور مانده است که البته اشاره به همه‌شان هم در این مجال نمی‌گنجد اما مجریان صادقی را یافته‌ایم که خودشان تعدادی دیگر از گاف‌ها را برایمان بازگو کرده اند:

اقبال واحدی:

مجریان تلویزیون , سوتی تلویزیون شهری کرج , دستمزد مجریان تلویزیون چقدر است؟

درجات اشتباهی

گاف؟

یادم نمی‌آید اشتباهی کرده باشم یا گافی داده باشم که در ذهن مردم مانده باشد. اما معمولا در برنامه «پادشا ایران» به ویژه در ویژه برنامه‌های آن به مناسبت مذهبی و ملی درجه‌های مهمانان را اشتباه اعلام می‌کردم. ممکن بود مهمانی طی دو سال پیاپی که به برنامه دعوت می‌شود، به‌درجه‌ای رسیده باشد اما من دچار اشتباه می‌شدم و مهمان را با همان عنوان قبلی خطاب و معرفی می‌کردم و او هربار مجبور می‌شد خودش درباره درجه‌اش به بینندگان توضیح بدهد.

اخطار؟

خوشبختانه یا متاسفانه نگرفته‌ام (با خنده).



نیما کرمی:


میزان دستمزد مجریان تلویزیون چقدر است ؟ , آمار مجریان تلویزیون در ایران , سوتی خانم نرگس محمدی در تلویزیون

کاش از این واژه استفاده نمی‌کردم!

در برنامه «صبحی دیگر» کار‌شناس ثابتی به برنامه دعوت می‌شد که چهره بسیار سر‌شناسی است و شخصیت جالبی دارد اما وی در تلویزیون چندان حواسش به نوع حرف زدن و نکته‌هایی که می‌گفت، نبود.

یک روز او یکی از خاطرات خود را که مربوط به جنگ جهانی دوم و حمله متفقین است، تعریف کرد. گفت که متفقین آمدند و ما را دستگیر کردند، صبح که دنبالمان آمدند شلوارمان خیس بود! او بعد از آن باز هم به برنامه آمد و هیچ ممنوعیتی برای حضورش اعلام نشد. اما متاسفانه یک سالی است که دچار سکته مغزی شده و وضعیت تکلم و حرکتش دشوار است.

در برنامه «زنده رود» اصفهان هم مهمان خواننده‌ای را به برنامه دعوت کردیم. او وقتی به استودیو آمد که بازخوانی آهنگ یک خواننده ایرانی خانم در خارج کشور تمام شده بود. وقتی به استودیو آمد شروع کرد به تعریف کردن از آهنگ و گفت این آهنگ خانم مرضیه است و من این خواننده را بسیار دوست دارم و همیشه ترانه‌هایش را گوش می‌دهم و ادامه داد که اصولا بازخوانی آهنگ‌های خوانندگان زن به خاطر جنس صدایشان کار سختی است و من از ایشان خواستم که درباره موضوع دیگری صحبت کند.

جمع و جور کردن؟

به نظرم در این جور گفت‌و‌گو‌ها نباید بحث را جمع و متوقف کرد و عکس العمل خاصی نشان داد و بهتر است خیلی عادی از آن رد شد. به ویژه در موضوعات اجتماعی که چندان حساسیت برانگیز نیست.

اخطار؟

یک بار اشتباهی مرتکب شدم و کلمه‌ای گفتم که خودم در هنگام ادای آن، به بار منفی معنایی‌اش فکر نمی‌کردم. اما بعد‌ها به این نتیجه رسیدم که بهتر بود از آن کلمه استفاده نمی‌کردم. در برنامه «صبحی دیگر» درباره مشکل حرکتی خبری خوانده می‌شد که دانشمندانی که نمی‌توانند حرکت کنند و. . . من ناگهان در میانه خبر گفتم مثلا کسانی که چلاق هستند و بعد‌ها نامه توبیخی برایم آمد و خودم هم آن اشتباه را قبول داشتم. درست مثل تفاوت قد بلند و دراز که هر دو یک معنا می‌دهند اما استفاده از دومی در تلویزیون چندان جایز نیست.

کلیپ؟

یک بار بین دیالوگ‌هایم دو بار بلند عطسه کردم که کلیپ آن هم در فضای مجازی پخش شد و دوستانم آن را برای خودم هم ارسال کردند و بسیار خندیدند. گاهی فی البداهه حرف‌هایی در برنامه می‌زنیم که بعد‌ها در فضای مجازی دست به دست می‌شود.



شاهین جمشیدی:


اسامی مجریان زن تلویزیون , سوتی ها در تلویزیون , نوع مدل چادر مجریان تلویزیون

هیجان زدگی قشر نوجوان

گاف؟

متاسفانه گاهی مهمان یادش می‌رود که رو به ۸۰ میلیون بیننده صحبت می‌کند. حرف‌هایی می‌زند یا از واژه‌هایی استفاده می‌کند که در آن موقعیت جایز نیست و به زعم خودش شوخی‌هایی می‌کند که مناسب رسانه نیست. چند وقت پیش ما در برنامه «دریاکنار» دو بازیگر را دعوت کردیم که شب گذشته در یک رستوران شمالی غذای محلی خورده بودند. آنها به شوخی از کیفیت شام شب گذشته صحبت کردند که چرا مزه ماهی فلان بود و غذای خوبی نخورده‌اند. همین حرف‌ها باعث شد مردم آن منطقه در برنامه بعدی گلایه کنند که ما میزبان آنها بودیم و بهتر بود چنین حرف‌هایی را روی آنتن مطرح نمی‌کردند. به ویژه یکی از بازیگران این موضوع را بسیار کش می‌داد و من هر چقدر تلاش می‌کردم به بحث خاتمه بدهم، فایده نداشت.

اتفاق دیگر موجی بود که بعد از درگذشت مرتضی پاشایی در کشور ایجاد شد و قشر نوجوان کشور بیشتر به آن دامن می‌زد. طبیعتا این قشر دسترسی بیشتری به فضای مجازی دارد و بر اثر هیجانات زودگذر به من انتقاداتی شد که اگر مدیران تلویزیون در آن مقطع به من مشاوره‌های درستی نمی‌دادند، ممکن بود در این ماجرا دچار اشتباه بشوم. این اتفاق بیشتر به خاطر جو و فضایی بود که در آن دوره وجود داشت. مردم گلایه داشتند که چرا برنامه «گلخانه» کاملا به درگذشت مرتضی پاشایی اختصاص نیافته است. در حالی‌که ما برنامه‌ای مشارکتی داشتیم که باید به خواسته‌های حامی مالی پاسخ می‌دادیم و به آن می‌پرداختیم. از طرفی در هر برنامه‌ای ممکن است مجری هم مثل مهمان گاف بدهد اما مهم است که بحث را جمع و گفت‌و‌گو را هدایت کند. وظیفه مجری این است که وقتی مهمان حرف بی‌ربطی می‌زند گفت‌و‌گو را قطع و زمان را کنترل کند.



مژده لواسانی:


مجریان قدیمی تلویزیون , تلویزیون , تلویزیون شهری

شنبه اول هفته

گاف؟

شاید جدی ترینش به پلاتوی ابتدایی من در یکی از برنامه‌های «کافه سوال» برمی گردد که اتفاقا کامران نجف‌زاده هم در «صرفا جهت اطلاع» به آن اشاره کرد. من جمله‌ام را اینطور شروع می‌کردم که سلام امروز شنبه است و اتفاقا اول هفته و در ادامه توضیح می‌دادم که مثل همه شنبه‌هایی که تصمیم می‌گیریم یک کار یا عادت جدید را شروع کنیم و بقیه توضیحاتم را درباره موضوع برنامه دنبال می‌کردم. اما در «صرفا جهت اطلاع» فقط از بخش سلام امروز شنبه است و اتفاقا اول هفته به عنوان گاف استفاده شد و شوخی بامزه‌ای هم بود.

تجربه جالب دیگر من هم به کل کلی فوتبالی در آنتن برنامه «صبحی دیگر» برمی‌گردد. وقتی در آن برنامه اجرا می‌کردم، شاید اولین مجری خانمی بودم که به شوخی شماره چهار را به نشانه طرفداری از تیم استقلال نشان دادم.

جمع و جور کردن؟

در دور اول مذاکرات هسته‌ای که در ژنو برگزار می‌شد و همزمان فصل اول برنامه «کافه سوال» هم روی آنتن بود، یک پزشک متخصص جراحی زیبایی به برنامه دعوت کرده بودیم که ابتدای صحبتش گفت جراحی پلاستیک حق مسلم ماست. این گفته او از شعار انرژی هسته‌ای گرفته شده بود که بی‌ربط به حال و هوای آن روزها هم نبود. از طرفی هم نمی‌توانستیم نسخه‌ای قطعی درباره جراحی پلاستیک آنطور که کارشناس آن گفت بپیچیم. من هم در پاسخ این کار‌شناس گفتم البته که انرژی هسته‌ای حق مسلم ماست اما جراحی پلاستیک همیشه حق نیست بلکه می‌تواند باشد یا نباشد. در واقع گاهی انجام جراحی پلاستیک آنقدر بد است که نه تنها حق نیست بلکه بیخود و بی‌جهت است.

یکبار هم در برنامه «خوشا شیراز» میزبان یک هنرمند بودیم که داشت ماجرایی را تعریف می‌کرد و به‌جای آنکه بگوید: بعد از تولد پسرم، گفت: بعد از تولید بچه‌ام که اشتباه کلامی جالبی بود.



حسین رفیعی:


میز تلویزیون , تلویزیون سامسونگ , خرید تلویزیون

راکورد بادمجان پای چشم

گاف؟

خوشبختانه از شانس من بوده که در طول این سال‌ها گافی نداده‌ باشم که خیلی گل کند (با خنده). اصولا من را مجری بحران در صداوسیما می‌دانند و تاکنون اجرای برنامه‌های زنده زیادی را برعهده داشته‌ام. ضمن اینکه برنامه‌هایی که من اجرا می‌کنم، معمولا فضای شاد و سرگرم‌کننده دارد، سوالات و متن گفت‌و‌گو‌ها چندان حساسیت برانگیز نیست و خیلی چالش ندارد که اگر گافی هم داده شود، غیر قابل جبران باشد. اما به‌هر‌حال در این برنامه‌ها هم ممکن است اتفاقاتی غیرقابل پیش‌بینی بیافتد.

اخطار؟

به هر حال مدیران بخش‌های مختلف سازمان یک برنامه را قبل، حین و بعد از پخش رصد می‌کنند و من هم شامل آن شده‌ام. به ویژه زمانی که تماس‌های تلفنی در دوره‌ای مستقیما روی آنتن می‌رفت.

خط قرمز؟

یکی از خط قرمز‌ها برای خود من و البته تلویزیون همیشه موضوع قومیت‌ها بوده و هست. تلویزیون تاکید دارد که در هیچ برنامه و تحت هیچ شرایطی گفته‌ای مطرح نشود که به گروهی بربخورد. خود من هم همیشه سعی می‌کنم در اجرایم از واژه‌ای استفاده نکنم که بار معنایی متفاوتی داشته باشد. برای مثال اصطلاح «مگه کوری؟»  در تلویزیون طبیعتا به روشندلان برخواهد خورد. یا کنایه‌های «مگه مریضی؟! مگه شلی؟! » و. . . زیرا این موارد در جامعه ما واقعا یک نوع بیماری است و مبتلایان آن از این گفته‌ها در تلویزیون حتما ناراحت خواهند شد. لفظ دهاتی و شهرستانی هم بار معنایی منفی دارد. بسیاری از افراد موفق در جامعه ما اهل شهرستان و روستاهای کشور هستند و چه بسا این مناطق فرهنگ و آداب ایرانی ما را بسیار بهتر و جدی‌تر از شهر‌ها دنبال می‌کنند. از طرفی من همیشه در اجرایم بر عمومیت حرف‌ها توجه کرده‌ام و مجریانی را درک نمی‌کنم که از شبکه‌ای سراسری درباره ترافیک و شلوغی شهری مثل تهران صحبت می‌کنند. همچنین معتقدم خط قرمز در تلویزیون همه کشور‌ها بوده و هست. مگر تلویزیون‌های کابلی و خصوصی که آزادترند چون از بودجه عمومی هزینه نمی‌کنند.

اتفاق غیرقابل پیش‌بینی؟

در یکی از برنامه‌های «صبح آمد» اجرا می‌کردم. دانه‌های برف زمین را سفید کرده بود. همزمان در سریال «بچه‌های بوستان» هم بازی و باید راکورد گریمم را حفظ می‌کردم. اما بچه‌های گروه پشت صحنه به شوخی یک گلوله برفی به من زدند که باعث شد بادمجانی پای چشم من بکارد و راکورد گریمم به هم بخورد. چند باری هم پروژکتور در استودیو شکست و سروصدای زیادی ایجاد شد. همچنین یک بار برنامه زنده «پادشا ایران» در شوش و کنار یک اتوبان اجرا می‌شد. من داشتم درباره سرعت مطمئن و مجاز در اتوبان‌ها حرف می‌زدم که ناگهان یک اتومبیل با سرعت بسیار بسیار زیاد از پشت سر من رد شد و تصادف کرد و وقتی بالای سر راننده حاضر شدیم متاسفانه آسیب جدی دیده بود.

کلیپ‌سازی از اجرا؟


این اتفاق هم گریبان من را گرفته است. کافی است کلیپ من در تعریف کردن جوک «عشقی باش دمت گرم» را در برنامه‌ای از شبکه جام‌جم یا کلیپ ترساندن رضا امیراحمدی مجری تلویزیون و دوست خوبم را جست‌و‌جو کنید. متاسفانه امروز کلیپ‌های زیادی از دردناک‌ترین صحنه‌هایی که نباید از آنها فیلم گرفته شود، بین مردم دست‌به‌دست می‌شود. تصاویری که ثبت آنها اصلا جذاب نیست و گاهی به فرهنگ‌مان لطمه می‌زند. زیرا این تصاویر در سطحی گسترده حتی به دست غیرایرانی‌ها هم می‌رسد و قضاوت آنها را درباره ما ممکن است شکل یا تغییر دهد.


ویدیو : مشهورترین سوتی های مجریان تلویزیون