مرگ مرد میانسال در حفره حمام قدیمی : «میخواهم به بهشت زهرا بروم.» این آخرین ...
«میخواهم به بهشت زهرا بروم.» این آخرین جمله مرد وانتی است كه برای انتقال الوار وارد مغازه نجاری شده بود. فروكش كردن ناگهانی كف مغازه، این مرد را در عمق 25 متری چاه به كام مرگ كشاند.
به گزارش جوان، ساعت 10 و 15 دقیقه صبح روز جمعه است و تعداد زیادی خودروهای آتشنشانی و پلیس، ابتدای كوچه هجدهم در خیابان میرزای شیرازی توقف كردهاند. ابتدای كوچه با نوار زرد رنگ از خیابان اصلی جدا شده است. عده زیادی از اهالی پشت نوار زرد رنگ در حال تماشای مأموران آتشنشانی بودند كه مقابل مغازه صنایع چوبی كاوه در تكاپو بودند. یكی از شاهدان میگوید لحظاتی قبل داخل مغازه صنایعچوبی حفرهای به عمق حدوداً 25 متر باز شد و راننده یك خودروی وانت را كه در حال انتقال الوار به داخل ماشینش بود، به چاه كشاند.
حدود 25 مأمور آتشنشانی، گروه نجات و تعدادی از مأموران شهرداری همراه سه مأمور كلانتری سنایی و 2 نفر از امدادگران اورژانس داخل نوار زرد رنگ در حال تكاپو هستند.
امید تماشاچیان به زنده بودن مرد سقوط كرده است و از آتشنشانان انتظار دارند خیلی زود آن مرد را از عمق چاه نجات دهند. گروهی از آتشنشانان نردبانی آلمینیومی را مدام به داخل مغازه میبرند و خارج میكنند.
یكی از امدادگران هم در حال باز كردن طناب بلندی است كه گرهی ناجور خورده است تا جایی كه باعث تعجب تماشاچیان شده بود كه چرا طناب گره خورده برای عملیات نجات آورده شده است. امدادگر از باز کردن گره منصرف میشود و طناب دیگری به محل آورده میشود. یكی از آتشنشانان در اعتراض مردم میگوید كه محل ناامن است و احتمال دارد كه آتشنشانان هم به داخل حفره سقوط كنند به همین دلیل احتیاج به زمان بیشتری است تا اول محل ایمنسازی شود.
شلوغی عوامل دستاندركار داخل محوطه از به هم ریختگی و بیبرنامگی خاصی در مدیریت این عملیات حكایت دارد. هر چند تعداد افراد بیسیم به دست زیاد است، اما چیزی كه به نظر میرسد حكایت از نبود رهبری واحد در این تیم است. به هر حال مأموران آتشنشانی در تلاش هستند. یكی از نردبانها به داخل مغازه راه پیدا میكند. سر آن به دیوار ته مغازه و ته آن به جدول كناره پیادهرو حایل میشود.
یكی از مأموران آتشنشانی روی نردبان لرزان قرار میگیرد تا عمق حفره را تخمین بزند. مورد دیگری كه در این عملیات به چشم میخورد، نبود امكانات و تجهیزات به روز آتشنشانان است به طوری كه مأموران آتشنشانی با چندین طناب و نردبان، قرقره دستسازی درست میكنند تا از طریق آن، مرد حادثه دیده را خارج كنند. انتظار به سر میرسد و یكی از مأموران گروه نجات كه مهدی نام دارد لباس مخصوص به تن میكند. لباس پوشیدن او هم حدود 15 دقیقه طول میكشد.
سرانجام در ساعت 11 و 30 دقیقه پس از ماسك زدن و مجهز شدن به امكانات دیگر با احتیاط تمام به داخل چاه میرود. با رفتن مأمور نجات به داخل چاه، دستگاه هواساز هم به كار میافتد و با لوله نایلونی هوا به داخل چاه تزریق میشود.
یكی از آتشنشانان با دستگاه مخصوصی كه داخل كیف سامسونتی بود با نجاتگر، در حال حرف زدن است و از او میخواهد از طریق آیفون با او حرف بزند و گزارش لحظه به لحظه بدهد.
تمام نفسها در سینه حبس شده است و همه منتظر هستند كه نجاتگر گزارش زنده بودن مصدوم را اعلام كند. كار امدادگران با دشواری دنبال میشود. یك اتفاق كوچك میتواند جان آنها را هم با خطر مواجه كند.
وقتی ساعت 12 و 30 دقیقه میشود، صدای شیون از انتهای كوچه نگاهها را از دریچه چاه جدا میكند و به سوی آن میگرداند. همسر و دو پسر جوان مرد میانسال كه از ماجرا با خبر شدهاند، خود را به محل میرسانند. عوامل آتشنشانی، اما مشغول كارشان هستند و مأموران پلیس مدام به مردم هشدار میدهند كه از محل دور شوند. تذكرات بیمورد مأموران، فضا را متشنج میكند. یكی از پسران مرد حادثه دیده به عكاس روزنامه «جوان» حمله میكند و قصد كتك زدن او را دارد كه این بار مأموران پلیس مانع میشوند.
از سوی دیگر پیامهای مخابره شده از داخل چاه، حكایت دیگری دارد. خبر میرسد كه او ته چاه فوت شده است. به نظر میرسد عمق زیاد چاه و نبود تجهیزات فنی، كار را برای آتشنشانان سختتر كرده به طوری كه هر چند دقیقه، سه نفر از مأموران مشغول به كشیدن طناب میشوند و بعد جایشان را با عدهای دیگر عوض میكنند. خستگی در چهره آتشنشانان موج میزند و عرق تمام بدنشان را خیس كرده است. ساعت 13 و 8 دقیقه است كه نجاتگر خسته از داخل چاه بیرون میآید. عوامل آتشنشانی هم در حال كشیدن پیكر مرد میانسال هستند. عملیات نجاتگر داخل چاه یك و نیم ساعت زمان برده بود تا اینكه بیرون آمد و واقعاً باید به او دست مریزاد گفت. وی درباره این عملیات به خبرنگار ما گفت: عملیات سنگینی بود. عمق چاه بیش از 25 متر بود. وقتی به ته آن رسیدم همهاش آب بود. فكر كردم داخل انباری در ته این چاه رسیدهام.
دوباره تذكرات مأموران پلیس، فضا را متشنج میكند و این بار هم پسر مرد گرفتار شده با تعدادی از ساكنان كوچه درگیر میشود و فحاشی میكند. همه از رفتار مأموران گله دارند كه خودشان به درگیری دامن میزنند. ساعت 13 و 30 دقیقه است كه پیكر مرد 50 ساله به بیرون منتقل میشود. عوامل اورژانس بعد از معاینه فوت وی را اعلام میكنند. جسد این مرد با آمبولانس به پزشكی قانونی منتقل میشود.
صاحب مغازه كه مرد میانسالی به نام احمد است، درباره حادثه به خبرنگار ما میگوید: من 40 سال است كه این مغازه را دارم. البته مدتی تعطیل بود تا اینكه چند ماه قبل دوباره آن را دایر كردم. امروز قرار بود مقداری از چوبها و درها را به انباریام منتقل كنم، به همین دلیل وانت باری را كرایه كردم تا چوبها را منتقل كنم. راننده وانت وقتی آمد میگفت خیلی عجله دارد و میخواهد به بهشت زهرا برود. ما در حال آوردن چوبها به داخل وانت بودیم. وقتی برای چندمین بار وارد مغازه شدیم ناگهان كف مغازه فروكش كرد. راننده وانت فریادی كشید و به داخل چاه افتاد، اما من هنگام سقوط توانستم با دستم در را بگیرم و سقوط نكنم. در حالی كه داخل حفره عمیق آویزان بودم به سختی خودم را بالا كشیدم و نجات یافتم. وی ادامه داد: 50 سال قبل در این مكان حمام عمومی بود كه تخریب و به محل مسكونی و تجاری تبدیل شد. احتمال میدهم چاه فاضلاب حمام باعث نشست مغازه من شد.
محل خلوت میشود. تیمی از آتشنشانان مشغول بررسی علت وقوع حادثه هستند. هر كس از راه آمده باز میگردد. خیلیاز اهالی نگران هستند كه مبادا این محل ناایمن باشد و به ناگاه فروكش كند.
اخبار حوادث - جوان
ویدیو : مرگ مرد میانسال در حفره حمام قدیمی