قاتل: پشیمان نیستم،خیلی هم خوشحالم! : قاتل گفت: نه تنها از کاری که کردم پشیمان ...


قاتل گفت: نه تنها از کاری که کردم پشیمان نیستم بلکه خیلی هم خوشحالم چون بالاخره پس از چندین ماه که در اندیشه «انتقام» بودم سختی های زیادی کشیدم تا بتوانم تصمیمی که گرفته ام را عملی کنم روزنامه خراسان: یک افغانی 18ساله که هموطن خود را کشته است گفت: من سواد خواندن و نوشتن ندارم یعنی در کشور ما موقعیتی نبود که بتوانم به مدرسه بروم و هیچ گاه رنگ درس و کلاس را ندیدم.پدرم هم عضو یکی از گروهک های داخل کشورم بود البته از فرماندهان رده بالا نبود او تنها یک عضو ساده گروهک بود که در درگیری های داخلی کشور کشته شد و من نزد مادرم بزرگ شدم. در همین گیرودار بود که خبر آوردند برادرم را هم کشته اند.

وقتی در این باره جست و جو کردم متوجه شدم بستگان نزدیک «داوود» (مقتول) برادرم را کشته اند. از آن روز به بعد تصمیم به «انتقام» گرفتم می خواستم هر طور شده است، یکی از بستگان آن ها را بکشم اگرچه ما از یک طایفه و فامیل بودیم ولی من نمی توانستم از کنار این ماجرا بگذرم پس از مدتی متوجه شدم که «داوود» به طور قاچاقی به ایران رفته و در آن جا مشغول به کار است.

برای یافتن او سراغ قاچاقچیان انسان رفتم و به همراه ۳۰نفر از اتباع خارجی که می خواستند به طور غیرمجاز وارد ایران شوند در کنار مرزهای یک کشور همسایه دیگر منتظر ماندیم. حدود ۲ماه قبل بود که همه ما با ۳ خودروی سواری پژو و به طور غیرقانونی وارد ایران شدیم.

قاچاقچیان از هرکدام از ما مبلغ ۷۵۰هزار تومان گرفتند تا از طریق جاده های بم و کرمان به تهران رسیدیم. تعدادی از ما در صندوق عقب و برخی هم روی کف خودرو نشستیم. از تهران هم ۳۵۰هزارتومان به راننده یک سواری پرداخت کردم و به مشهد آمدم وقتی آدرس «داوود» را پیدا کردم به سراغش رفتم او نگهبان یک ساختمان در حال ساخت در بولوار دکتر شریعتی مشهد بود.

در این مدت ۱۲شب را نزد او ماندم و شرایط فراهم نمی شد تا این که شب حادثه آن ها یک زن را هم به اتاقک نگهبانی راه داده بودند من معتاد نیستم ولی آن شب خیلی تریاک کشیدم و داوود به همراه یکی از دوستانش مشروب خورد پس از رفتن آن زن و دوست داوود من آن جا ماندم. او به خاطر مصرف مشروب گیج بود که ناگهان نزدیک صبح کلنگ را از حیاط ساختمان برداشتم و او را کشتم. ولی چون می دیدم بسیاری از هموطنانم به راحتی در ایران مشغول کار شده اند، صحنه سازی کردم که بتوانم جنایت را به گردن دیگر هموطنانم بیندازم اما ساعتی بعد قاضی به من مظنون شد و دستگیر شدم.

نه تنها از کاری که کردم پشیمان نیستم بلکه خیلی هم خوشحالم چون بالاخره پس از چندین ماه که در اندیشه «انتقام» بودم سختی های زیادی کشیدم تا بتوانم تصمیمی که گرفته ام را عملی کنم


ویدیو : قاتل: پشیمان نیستم،خیلی هم خوشحالم!