طنز: کیمیا، سوتی برگزیده سال 94 : خط خطی - علی دریاکناری: 28 مرداد 1338 – نیروهای ...


خط خطی - علی دریاکناری: 28 مرداد 1338 – نیروهای خودجوش تحت مدیریت شعبان بی مُخ در حال شکاندن شیشه های مغازه ها و ماشین های داخل خیابان فرشته هستند. آنها به حمایت از شاه با قمه مردم را به باد کتک گرفته اند، شعبان قدرت مطلق صحنه است و هیچ کس از خشم او و گروهش در امان نیست.

در میان این شلوغی ها ناگهان «کیمیا» با مدل جدید چتر مری پاپینز در آسمان ظاهر می شود، دستی می کشد و به سمت شعبان می رود، یک سیلی سرهنگی آبدار بر صورت شعبان می نوازد و با مشت و لگد به گوشه ای پرتش می کند. سپس بیخ گلویش را گرفته و در هوا به پرواز درمی آورد. نیروهای خودجوش نیز به همان صورت خودجوش از صحنه خارج می شوند. کیمیا پروازکنان به سمت پاسگاه رفته و شعبان را تحویل آژان های زحمتکش ژاندارمری می دهد.

بدین ترتیب با لطف، درایت و تیزهوشی کیمیا جلوی شورش و جنگ هیا داخلی گرفته می شود. شعبان بی مُخ هم نادم و پشیمان به تلویزیون می آید و در برابر چشم میلیون ها ایرانی توبه مین کند. او سپس دار و دسته اش را به کیمیا می سپارد و کیمیا تصمیم می گیرد با تاسیس یک مدرسه به اصلاح و تربیتِ دار و دسته شعبان بپردازد. با این روش، کیمیا سالانه ده ها دکتر و مهندس تحویل جامعه می دهد.

13 آبان 1384 – دکتر مصدق در مراسم افتتاحیه مدرسه کیمیا برای به صدا در آوردن زنگ اول مهر حضور می یابد. او که به خاطر حرکت قهرمانانه کیمیا عاشقش گشته، بعد از به صدا درآوردن زنگ دهه فجر از کیمیا خواستگاری می کند اما کیمیا او را با ذهن نوستراداموسیش غافلگیر کرده و می گوید: «من هنوز کارهای مهمتری دارم، نمی بینی که از یک طرف صدام تا بیخ گوش مان نفوذ کرده و از طرف دیگر داعش از بیخ آن یکی گوش مان خروج کرده؟

همه اینها در حالی است که هفتمین دوره انتخابات ریاست جمهوری را در پیش داریم و کیمیا سخت در تلاش برای رییس جمهور شدن آن مردی است که حتی کیمیا هم جرأت ندارد با این همه سیاست و کیاست و قدرت اسمش را ببرد. خلاصه که همه چیز به هم گره خورده و کسی قادر به جمع کردن این همه مسئله نیست مگر بانو کیمیا...

سه روز بعد یعنی 17 مهر 1392 کیمیا در یک حرکت بروسلی وار صدام را سرکوب می کند تا قطعنامه را امضا کرده و دیگر حرف اضافه نزند. بعد در عملیات حمله به اچ 3 داعش را به طور کامل از صحنه روزگار محو می کند اما از گرفتن جایزه صلح نوبل سر باز می زند! جشن این پیروزی همزمان می شود با رییس جمهور شدن همان مرد اسمش را نبر که خود را مدیون کیمیا می داند. پس از رییس جمهور شدن او، محمدرضا پهلوی به خاطر پاره ای مسائل در 26 دی 1377 از کشور فرار می کند. با فرار شاه، کیمیا لایحه اصلاحات ارضی را تقدیم مجلس می کند. مجلس ابتدا با کیمیا مخالفت می کند؛ اما آیت الله مدرس به حمایت از کیمیا بلند می شود و این لایحه را تصویب می کند.

با تصویب این لایحه انگلیسی ها که از زمان جنگ جهانی دوم جنوب ایران را به اشغال خود درآورده بودند، سرزمین مان را ترک می کنند. به همین مناسبت هیتلر که سر از پا نمی شناخت کلنگ خط راه آهن ایران و آلمان را با کیمیا دوتایی به زمین می زنند.

درست مثل بقیه، هیتلر هم درهمان نگاه اول عاشق کیمیا می شود اما چون دختر کیمیا آلمانی بلد نبوده، کیمیا به هیتلر جواب منفی می دهد. شنیده ها حاکی از آن است که هیتلر بعد از این جواب منفی بود که روحیه اش را از دست داد و باعث شکست در روسیه شد.

کیمیا بدون کوچکترین توجهی به این موضوع نامزد ششمین دوره مجلس شورای اسلامی شد. با اینکه کسی رد صلاحیت نشده بود ولی کیمیا به رد صلاحیت های گسترده اعتراض کرد. این اعتراضش باعث شد محبوبیتش را از دست بدهد و مردم به او رأی ندهند اما او ناامید نشد و سرمربی تیم ملی فوتبال کشورمان شد و موفق شد بعد از 33 سال تیم ملی را در سال 1991 به جام جهانی برزیل ببرد و بازی های درخشانی را از خود به یادگار گذاشت. در بازی فینال پپ گواردیولا که بازی را با نتیجه 6- صفر به کیمیا واگذار کرده بود عاشقش شد ولی کیمیا باز هم جوابش منفی بود!

کیمیا واقعا کیمیا است و هر روز بهتر از دیروز می شود، حتی جوان تر و قدرتمندتر، خواستگارها هم بیشتر و بیشتر یکی پس از دیگری به روی صحنه می آیند اما بابک سعیدی نمی تواند به عنوان مدیر برنامه های کیمیا کسی را انتخاب کند. تا جایی که کریس رونالدو و علی پروین ستاره های بی چون و چرای آن زمان بایرن مونیخ و منچستریونایتد هم عاشق کیمیا می شوند. کیمیا اما اهداف و آرمان های مهمتری دارد. او یک نامه به چرچیل می زند و از چرچیل می خواهد که دست از موزمار بازی بردارد و بیت المقدس را به صاحبان اصلی اش برگرداند.

کیمیا که به قدرت بلامنازع منطقه تبدیل شده بود با کمک اصحاب رسانه علی الخصوص وقایع اتفاقیه توانست اذهان عمومی را تشویش و تشویق کند و به آمریکا حمله ور شود و مردم آمریکا را از دیکتاتوری و استبدادی 300 ساله نجات دهد. کیمیا همه شخصیت های منفی را کشت، به همه شخصیت های مثبت جواب منفی داد و تک فرزند دلبندش مسعود کیمیایی را بزرگ کرد.

دکتر شریعتی در یکی از سخنرانی هایش فرمود: «نامم را پدرم انتخاب کرد، نام خانوادگی ام را یکی از اجدادم! دیگر بس است، راهم را کیمیا انتخاب خواهد کرد.»


ویدیو : طنز: کیمیا، سوتی برگزیده سال 94