طنز؛ اصطلاحات گهربار گزارشگران ایرانی! : احمدرضا احمدی یک جای مستندی که ناصر ...


احمدرضا احمدی یک جای مستندی که ناصر صفاریان از زندگی اش ساخته، موقع چای خوردن می گوید: «قند برا چایی، مث زیرنویس واسه فیلمه. بدون اونم می شه دیدش.» صدای گزارشگر برای یک مسابقه فوتبال کم و بیش چنین حالتی دارد. بدون وجود آن هم می شود اصل ماجرا را دید و از تماشایش لذت برد.



همشهری جوان:
 احمدرضا احمدی یک جای مستندی که ناصر صفاریان از زندگی اش ساخته، موقع چای خوردن می گوید: «قند برا چایی، مث زیرنویس واسه فیلمه. بدون اونم می شه دیدش.» صدای گزارشگر برای یک مسابقه فوتبال کم و بیش چنین حالتی دارد. بدون وجود آن هم می شود اصل ماجرا را دید و از تماشایش لذت برد.

نمی دانم گزارش فوتبال از کی برای پخش های تلویزیونی رایج شده. واقعا چه کسی پیش خودش فکر کرد دیدن فوتبال بدون گزارش چیزی کم دارد؟ شاید هم قضیه ساده تر از این حرف ها بوده باشد. مسابقات فوتبال تا مدت ها قبل از تلویزیون، از رادیو پخش می شدند و خب فوتبال رادیویی بدون گزارش، اصولا چیز بی معنایی است. لابد بعدش وقتی سر و کله تلویزیون پیدا شد، همه این قضیه را اصل گرفتند و صدای گزارشگران را روی صفحه هم آوردند.

به هر حال علتش هر چه باشد، گزارشگر تلویزیونی اگر چیزی به مسابقه اضافه نکند، در بهترین حالت حضورش علی السویه است به خصوص امروز که تماشاگران جدی فوتبال ،حتی بازیکنان تیم های نه چندان معروف را به دقت می شناسند.

دوربین های تلویزیونی یک صحنه را چندین بار از زوایای مختلف تکرار می کنند و آمار و ارقام و اطلاعات روی صفحه، کسی را از اتفاقات افتاده در زمین بازی بی خیر نمی گذارد.

گزارشگری در چنین شرایطی، احتیاجی مبرم به نگاه شخصی، زبان اختصاصی، تسلط کامل بر قابلیت های کلام، طنز، خلاقیت، حضور ذهن، سرعت عمل، اطلاعات حاشیه ای و یک دوجین فاکتور مهم دیگر دارد که بین گزارشگران وطنی ما به ندرت پیدا می شود.

در سه دهه اخیر، گزارشگری فوتبال در تلویزیون ایران، عموما با «بلوک های پیش ساخته» و «تمپلیت های زبانی آشنا»یی جلو می رود که هر انسان علاقه مند با هوش متوسط، می تواند با چند ماه دیدن مسابقات یادشان بگیرد و محصول عمل را در مسابقه «آقای گزارشگر» ارائه دهد!

دانلود فیلم ایرانی , فیلم ایرانی , بک لینک رایگان ایرانی

جملات و عبارات و اصطلاحات ساده و نخ نمایی که از فرط تکرار، کم کم برای نسل ما تبدیل به نوستالژی شده اند و تصور گزارشی که بدون استفاده از این تعابیر انجام شود، تقریبا برایمان ناممکن است.

حالا و در آغاز روزهای داغ و پرالتهاب جام جهانی - که در نتیجه اش شب و روز و 24 ساعته از شبکه های مختلف تلویزیونی مورد هجوم ددمنشانه این عبارات و اصطلاحات قرار خواهیم گرفت - به قول فضلا فرصت را مغتنم شمردیم تا با کمی شوخ طبعی و خوشمزگی، مهمترین هایشان را با هم مرور کنیم و یک بار برای همیشه، انتقام مان را ازشان بگیریم!

1- ترکیبی از جوان ها و باتجربه ها

وقتی تیمی حداقل 3 بازیکن بالای 30 سال و دست کم 3 بازیکن زیر 22 سال داشته باشد، از این اصطلاح استفاده می شود. تعبیری که گزارشگر را تا حد یک کارشناس ارتقا می دهد، هر چند امروز می توان آن را در تاکسی ها هم شنید.

2- اگه هفت تا دروازه رو کنار هم می ذاشتن، شاید به تیر آخری می خورد

استفاده از صنعت مبالغه (اغراق) جهت تاکید بر میزان اوت بودن شوت زده شده. با احتساب عرض حدود هفتاد متری زمین فوتبال و طول نزدیک به هفت متری دروازه، برخلاف تصور اولیه این اتفاق در عالم واقع امکانپذیر است.

3- اس و قس دار

همچین قرص و محکم. صورت صحیحش «اسطقس دار» است. اسطوخودوس گیاهی بود که در کارتون «بسته سخنگو»، کاکاتریس ها می خوردند و جرأتشان زیاد می شد. امروزه این گیاه جزو مکمل های انرژی زای مجاز طبقه بندی می شود؛ اصطلاحی که از طریق کفاشی محل استاد بهرام شفیع وارد فرهنگ گزارشگران ایرانی شد، هرچند کسی به درستی املایش را نمی داند.

4- کاتاناچیو

مرکب از کاتا به معنی «دفاع» و ناچیو به معنای «بتونی» (شاید هم کاتانا + چیو یا کا + تاناچیو، یا حتی کاتاناچی + یو). دفاع بتونی معنای لفظی این اصطلاح است؛ در عمل به معنای «من خیلی خفنم، خارجی ام، ایتالیایی بلدم، حتی اگر اسامی شان را به تفکیک ندانم» به کار می رود.

5- لاجوردی پوشان

از آخرین کاربردهای لاجوردی در زبان شیرین فارسی، استفاده از این عبارت بدین معناست که گزارشگر مربوطه، رابطه خاصی با ایتالیایی ها برگزار کرده است.

6- سامبای برزیلی

یک جور حرکات بومی برزیلی که در زمین فوتبال اجرا می شود، جان می دهد برای پز دادن گزارشگر.

7- اشراف زاده های ایتالیایی

عبارتی که ما را به روزگار روم باستان و کاخ نیاوران های سزارهای مختلف می برد. تاکیدی بر تمرکز ثروت و وجود مافیای زر و زور و تزویر در سرزمین لئوناردو میکل آنجلو دل ماریاچی ها. گزارشگر احتمالا به محبوبیت بازیکنان ایتالیا رشک می برد و عامدانه سعی در طعنه زدن به بینندگان دارد.

8- انباشت اسید لاکتیک

از دیگر اختراعات استاد بهرام شفیع، «امروز قدرت بدنی حرف اول رو توی فوتبال می زنه و دیگه از یه ورزش ظریف با بازیکنان سوسول خبری نیست. دویدن های بی امان و حرکات خشن، باعث انباشت اسید لاکتیک توی ماهیچه ها می شود و گرفتگی عضلات رو به دنبال داره. نگاه بکنید؛ روبرتو کارلوس...»

9- بازی یک گله شده

گل مجازا به معنای دروازه به کار رفته است. کنایه از اینکه یک تیم، تیم رقیب را داغان کرده و مدت هاست دروازه بانش را رویت نکرده ایم. تیمی که بازی روی دروازه او یک گله شده، «دل به ضد حمله ها بسته است.»

10- اگه گل نزنی، گل می خوری

از قوانین ثبت شده فیفا در اعلامیه جهانی حقوق بشر. این تئوری جهانی به نام آقا جواد خیابانی سند خورده، بارها در مسابقات مختلف به اثبات رسیده و به زودی در کنار اصل بقای جرم لاوازیه و تئوری نسبیت عام اینشتین در سازمان ملل از آن رونمایی خواهد شد. افتخاری دیگر برای شیربچه های ایرانی.

11- به توپ بستند

کاری که محمد علی شاه با همدستی کلنل لیاخوف و بریگاد قزاق روس با مجلس اول مشروطه کرد و امروزه توسط تیم های هجومی با تیم های اتوبوسی انجام می شود.

12- لاله های نارنجی

از بزرگان کشور هلند، بعد از ونسان ون گوگ و پتروس فداکار.

13- شیرهای رام نشدنی

گونه ای از موجودات یال و کوپال دار که در کامرون می زیند. بعد از جام جهانی 90 به این عنوان مفتخر شدند و گرچه امروز در حد ببرک خان (گربه دست آموز ناصرالدین شاه) هم غرش نمی کنند اما هنوز این لقب را یدک می کشند. آقا جواد خیابانی با تصریح بر رام شدن ایشان، بر این فرضیه خط بطلان کشید.

فیلم جدید ایرانی , فیلم ایرانی جدید , ای پی ایرانی

14- دو حریف همدیگر را محک می زنند

عبارتی برای پر کردن گزارش ده پانزده دقیقه اول بازی های بی خاصیت. معادل «سرشاخ»، «روی سر و گردن حریف کار می کنه» و «زیرکتف های رقیب می زنه» در کشتی از لسان مبارک استاد هادی عامل.

15- زوزه کشان

از معدود اصطلاحاتی که مجهز به صنعت استعاره می باشد. تشبیه توپ به گرگی در این تعبیر مستتر است و ما تنها صدای زوزه اش را می شنویم. یعنی اگر پشت دروازه بودیم می شنیدیم. هنوز انجمن حمایت از حقوق حیوانات به این اصطلاح واکنشی نشان نداده است.

16- گل نکردنش سخت تر بود

«حیف نان»، «کی تو را گذاشته توی ترکیب؟» «تو دیگه چه چُرمنگی بودی کَتَه کله؟»

17- کوله باری از تجربه

ره توشه ای که بازیکنان باتجربه و پیشکسوت (بالای 30 سال) از گذر زمان فراچنگ می آورند و به صورت نامرئی بر پشت خود حمل می کنند. در گزارش های جناب علیفر، این ره توشه حالت «چمدان» به خود می گیرد و به دستان بازیکن نقل مکان می کند. در این حالت، غیر از اینکه حمل توپ دشواری های خاص خودش را دارد، باید دقت داشت که بازیکن را با مهندس اشتباه نگیریم.

18- گل رو در کیسه داره

تعبیر ملو و شاعرانه برای تحقیر دروازه بان تا سر حد ممکن. تصور گلری که کیسه ای حاوی گل ها را به دوش می کشد، غیر از اینکه انسان را به یاد فاگین و گوپژپشت نتردام می اندازد، از طبع طنز گزارشگر حکایت ها می کند.

19- یادداشت می کنیم

به خاطر می سپاریم، در حافظه نگه می داریم. «مخاطب یادت باشه/ این گل چندمیشه» ممکن است تصور کنید گزارشگر بعد از گفتن این عبارت، خم می شده و چیزی را در دفترچه زیر دستش می نوشته اما این ذهنیت به کلی خطاست. با انقلاب تکنولوژی و انفجار آی تی، این اصطلاح به باد فراموشی سپرده شد.

20- دیرک

دیرچه، دیر کوچک، چیزی که گرچه زود نیست اما چندان هم دیر اتفاق نیفتاده. «تیر دروازه» هم گفته اند.

21- دفاع خطی

تئوری که پوچی و بطلانش توسط جناب علیفر در معتبرترین کالج های تدریس فوتبال اروپا به اثبات رسیده اما کج اندیشان همچنان لجبازانه بر بهره گیری از آن ابرام می ورزند. لایسنس «پارادواکس خطی» به نام ایشان همزمان با ثبت قانون «اگه گل نزنی، گل می خوری» رونمایی خواهد شد.

22- فوتبال شناور هلند

هلند سرزمین سدهاست و اگر روزی پتروسِ نوعی، انگشتش را از سوراخ سدی بردارد، کشور در آب غرقه خواهد شد لذا هلندی ها ناگزیرند همگی با فنون قایقرانی، ماهیگیری، شنا و کاشت لاله های نارنجی آشنا باشند. به همین خاطر فوتبالشان نیز یک حالت شناور و سیالی در آب دارد. با وجودی که چهل سال از اختراع این سیستم می گذرد، هنوز جزو المان های مدرنیته به حساب می آید.

23- فوتبال ماشینی آلمان

صنعت خودروسازی آلمان، برندهای معروف و معتبری مثل بنز، بی ام و، اپل، پورشه و فوتبال دارد. کارشناسان معتقدند چهره های ترسناک آلمانی ها - از ماتیاس سامر و کارستن یانکر تا الیور کان و اندی بره مه - در ماشینی شدن فوتبال ژرمن ها بی تاثیر نبوده است.

24- توفان زرد

تنها چیزی که غیر از اسم رهبر کره شمالی از این کشور می دانیم. گزارشگران معتقدند تیم های صاحب فوتبال دنیا هنوز از خاطره توفان زرد در 1966 می هراسند. این عبارت، گاهی در بازی های کره جنوبی هم برای خالی نبودن عریضه مورد استفاده قرار می گیرد.

25- توپ، میدان و همه چیز از آن...

تعبیری معادل 75% = Ball Possession (حداقل)

26- گل نشد ولی زیبایی یه گل را داشت

تیزری کوتاه و تبلیغاتی به معنای «اگه این صحنه رو ندیدین، حتما صحنه آهسته شو ببینین که از کف تون رفته اگه هم نشد، منتظر باشین، بالاخره فرصت برای تکرارش زیاده، به خصوص تو برزیل.»

27- این شکست چیزی از ارزش های این تیم کم نمی کند

اسلوگان کمپین حمایت از لوزرها. این مسابقه ها همه میدان تجربه است. شعاری نویدبخش به این معنا که درست است که شما باختید اما مسیر را برای پیروزی های بعدی هموار ساختید. نومید نباشید، چرا که باید کار کرد، باید برنامه ریزی کرد تا به قله فوتبال دنیا رسید.

28- فرصت برای همه کار

فکرتان جای بد نرود. فرصت (تقریبا) برای همه کار، چنانچه توپ بعد از این عبارت گل نشود، تعبیر «گل نکردنش سخت تر بود» بدجور جواب می دهد.

29- تله آفساید

از جمله تله های انفجاری، که با حرکت ناگهانی مدافعان خطی مواقع ضربات ایستگاهی رو به جلو عمل می کند. چنانچه خرج باروت این تله نم کشیده و کارگر نیفتاد، توپخانه آقا علیفر علیه دفاع خطی به شدت آتش خواهد گشود.

30- طرفی نبسته

طرف در کنار کیم، سنتی، قیفی و لیوانی از جمله بستنی هاست. البته تا به حال به صورت بسته دیده نشده و همیشه گزارشگران عزیز ماجرای بسته نشدنشان را برای ما روایت کرده اند. معادل دیگری برای «هر چی زده، به در بسته خورده».

31- یک گل مدرسه ای

گلی که طریق به ثمر رساند آن، در مدارس فوتبال به ورزش جویان آموزش داده می شود و اولین بار در بازی برزیل - فرانسه 1986 توسط کاره کا به تور دروازه بوسه زد. گل های مدرسه ای هنوز موفق به ادامه تحصیل نشده اند و به دوره اکدمی پا نگذاشته اند. امید است با پیگیری مسوولان، این معضل حل شود.

32- چیزی برای از دست دادن ندارند

ما که سوختیم، بذار تا تهش بسوزیم. یک درمانده امروز، برایش فرقی ندارد که فردا سر راهش زمانه چه می گذارد. معمولا تیم هایی که چیزی برای از دست دادن ندارند، دروازه حریف را به توپ می بندند.

33- دو گل با سه گل چه فرقی داره

تعبیری دیگر برای اشاره به مفهوم قبلی، با ذکر این نکته که فقط در مواردی که دروازه بان موقع ضربات کرنر به محوطه جریمه حریف می آید گفته می شود.

34- هر چی زده به در بسته خورده

طرفی نبسته، معمولا در این موارد، در هیچ گاه باز نشد و طفلکی تیم مهاجم، می بازد. هر چند این شکست چیزی از ارزش های آنان کم نخواهد کرد.

35- بازی تشریفاتی

اکوادور - لهستان، زلاندنو - یونان، اغلب بازی هایی که مقارن طلوع آفتاب برگزار می شود. نوعی اعتراض خاموش و نافرمانی مدنی به مسئولان سازمان مبنی بر اینکه چرا این بازی را به من دادید. تنها کسی که هرگز از این تعبیر استفاده نمی کند، علیفر است.

36- در فوتبال هیچ چیز قابل پیش بینی نیست

اصل عدم قطعیت هایزنبرگ که از علوم فیزیک و شیمی پا به مستطیل سبز گذاشته. بازارگرمی الکی برای جلوگیری از خوابیدن بینندگان پای گیرنده ها. نوعی اعلام برائت. «اگه یه وقت ورق برگشت، به حساب من نذارین».

37- روی کاغذ شانس داره

«به نظر من که کارش تمومه [باخته یا حذف شده] اما جرأت گفتن شو ندارم.»

اصطلاحاتی که به قطار اصلی نرسیدند

استراحتی کوتاهی می کنیم...

حجم و تعداد اصطلاحات انتخابی ما از تعابیر ثابت و تمپلیت های همیشگی گزارشگران عزیز به درازا کشید و دیگر جایی برای توضیح و تفصیل طولانی شان نبود اما موقعی که در جلسه تحریریه دور هم به دنبال تهیه لیست کامل شان می گشتیم، با کشف هر عبارت تازه، گل خنده بر لبان بچه ها می شکفت. حالا هم حیف مان می آید لذت فرح بخش مرورشان را، ولو در حد اشارتی، با شما قسمت نکنیم. لذا اینجا 25 اصطلاح جا مانده از فهرست اصلی را، خیلی مختصر و mp3 با هم می خوانی:

- یخ بازی آب می شه

- با شورت ورزشی قرمز/ سفید/... (مگر با لباس دیگری هم می شود بازی کرد؟)

- از چپ به راست می زنه (در ابتدای هر نیمه گفته می شد)

- موتور گلزنی تیم روشن می شه (معمولا بعد از گل دوم هر تیم و به انتظار گل های بیشتر استفاده می شد)

- توپ به تور دروازه بوسه می زنه

- موج موسوم به مکزیکی

- یه توپ بلند و کشیده

- توپش به «آاااوت» می ره (به خصوص با صدای بهرام شفیع و هادی صالح نیا)

آی پی ایرانی , تبلیغ ایرانی , دیپلماسی ایرانی

- سنگربان

- بدون وقت استراحت، فقط جاهاشونو با هم عوض می کنن (اصطلاح ثابت بین دو نیمه 30 دقیقه وقت های اضافه)

- دل تو دلش نیست (گاهی به صورت «کنار زمین آرام و قرار نداره» هم استفاده می شود.)

- یه نفس راحت می کشه

- استادیوم دیگ جوشان شده

- فلانی بوی گل می ده

- خوشبین ترین هواداران تیم هم فکر نمی کردن...

- از این زاویه/ یک زاویه دیگر هم ببینید

- سر بالا هست

- شاید این آخرین بخت شون باشه (از نظر زمانی، با «به ساعتش نگاه می کنه» بسیار نزدیک است)

- توپ بلوکه می شه

- یه بدن می آد معمولا بعد از «بدن آمدن» بازیکن صاحب توپ، بازیکن بدون توپ گیم اور می شود. عادل از اصطلاح «یه بدن کم می آره» هم استفاده می کند تا مهمترین گزارشگر فوتبال ما از لحاظ بدنی باشد)

- تیرک دروازه به لرزه درمی آد

- از شکم سیری توپ رو به اوت می زنه

- هر دو پا رو درو می کنه (اصطلاح مورد علاقه وزارت جهاد و کشاورزی. عبارت مطلوب وزارت صنایع و اتحادیه خیاطان، «پاهاشو قیچی می کنه»، چندان محبوب نشد.)

- مزه مزه می کنه، بزنه نزنه (تعبیر مورد علاقه آقا بهرام شفیع)

- استراحت کوتاهی می کنیم، بعد در خدمت شما هستیم.


ویدیو : طنز؛ اصطلاحات گهربار گزارشگران ایرانی!