ضرب المثل تو خوب نیستی كه دهی را خوب نمیدانی : روزی سواری از كنار دهی میگذشت ...
روزی سواری از كنار دهی میگذشت كه مردی با شتاب از ده بیرون آمد و خود را به او رساند و لگام اسبش را گرفت و از او خواهش كرد كه چخماق و سنگش را برای روشن كردن چپقش به او بدهد سوار درحالی كه با تعجب سراپای مرد را نگاه میكرد از او پرسید: «به چه علت از اهل ده كه احتمالاً همهشان آتش دارند سنگ و چخماق یا آتش نگرفتهای و به رهگذر ناشناسی پناه آوردهای؟»
مرد با قیافه حق بجانبی جواب داد: «والله چون اهل این ده همه بدند و من هم بدها را دوست ندارم با همهشان قهرم آتش ترا بیمنتتر دانستهام».
سوار به تندی لگام از دستش كشید و درحالی كه اسبش را میتاخت به مرد گفت:
«تو خوب نیستی كه دهی را خوب نمیدانی، آتش من حیف است به دست تو برسد».
منبع:iketab.com
ویدیو : ضرب المثل تو خوب نیستی كه دهی را خوب نمیدانی