رسانه یا دشنام نامه؟! : سریال تخریب و توهین برخی رسانه های تندرو به مسوولان ...


سریال تخریب و توهین برخی رسانه های تندرو به مسوولان دولتی به بهانه انتقاد از عملکرد آنها همچنان ادامه دارد. این جریان شبکه ای و زنجیره ای جایگاه رسانه را تنزل داده و آن را تبدیل به ابزاری برای دشنام پراکنی و توهین قرار داده است. خبرگزاری ایرنا: سریال تخریب و توهین برخی رسانه های تندرو به مسوولان دولتی به بهانه انتقاد از عملکرد آنها همچنان ادامه دارد. این جریان شبکه ای و زنجیره ای جایگاه رسانه را تنزل داده و آن را تبدیل به ابزاری برای دشنام پراکنی و توهین قرار داده است.

توهین تازه یکی از رسانه های تندرو به «شهیندخت مولاوردی» معاون امور زنان و خانواده رییس جمهوری، نخستین برگ از دفتر کنش غیر حرفه ای و سیاست زده رسانه هایی از این دست نیست و آخرین آن هم نخواهد بود؛ دفتری که با روی کار آمدن دولت تدبیر و امید و فعالیت های تبلیغی منفی علیه مسوولان دولتی گشوده شد و با توجه به 2 انتخابات پیش رو به نظر نمی رسد به این زودی ها بسته شود.

عملکرد غیر حرفه ای این شبه رسانه ها اما نه تنها فضای عمومی جامعه در حوزه های سیاسی و اجتماعی را آلوده می کند، بلکه اعتماد عمومی به رسانه را هم خدشه دار خواهد کرد.

در ارتباط با چرایی و همچنین پیامدهای رفتار غیراخلاقی و غیرحرفه ای این دست حلقه های پیام پراکن در جامعه چند نکته لازم به یادآوری است:

1- در زمانه ای که عصر ارتباطات نام گرفته و گسترش کمی و کیفی ابزارهای ارتباطی، انسداد جریان آزاد اطلاعات را غیرممکن کرده است، رسانه ها برکنار از سیاست و سوگیری خاص خود، وظایف مهم و خطیری بر عهده دارند که اطلاع رسانی و آگاه سازی دقیق و صادقانه ی افکار عمومی نسبت به واقعیت ها، جزو مهمترین آن ها است. رعایت اصول اخلاق انسانی، احترام به دیگران، راست گویی، پرهیز از نشر اطلاعات نادرست و پایبندی به منافع و خیر عمومی به عنوان مهمترین اصول حرفه ای روزنامه نگاری، ضمن آنکه در ذهن مخاطب تصویری واقعی از آنچه رخ داده ایجاد می کند، موجب عملیاتی شدن یکی از برجسته ترین کارویژه های رسانه در جامعه یعنی آموزش و پیرایش اخلاق عمومی می شود.

کارکردهای مطلوب رسانه در صورت سوء استفاده اصحاب و اهالی آن به کارکردهای منفی بدل خواهد شد. به عبارتی به همان اندازه که رسانه ها می توانند برای ساحت های مختلف حیات انسان در جامعه سازنده باشند، عملکرد غیر اصولی شبه رسانه ها آفتی برای جامعه خواهد بود.
رفتارهایی چون انتشار اخبار نادرست، دگرگون کردن واقعیت، تهمت زدن، فضاسازی مصنوعی، اغراق گرایی و افراطی گری، سانسور، غوغاگری (شانتاژ) و تلاش برای تحریک و برانگیختن افکار عمومی در جهت تامین منافع افراد و گروه های خاص پیامدهای نامطلوبی در جامعه به دنبال خواهد داشت؛ نتایجی چون تضعیف پایه های اخلاق عمومی، بی اعتمادی به رسانه ها و گروه های سیاسی، ایجاد انشقاق و تشتت در جامعه و کمرنگ شدن وحدت ملی.

2-برخی رسانه ها به بهانه انتقاد زبان به توهین و تخریب مسوولان می گشایند. این در حالی است که انتقاد به عنوان اصلی پیشرو در ارتباطات اجتماعی، این روزها در عالم مناسبات و تعاملات سیاسی مردمسالار هم جای خود را باز کرده است. کارآمدی و تاثیرگذاری این کنش مترقی در گرو رعایت مولفه هایی است که مرز آن از رفتارهایی چون عیب جویی، تحقیر، توهین، تخریب و ... جدا است. هدف قرار دادن کنش و کارنامه مسوولان و پرهیز از ترور شخصیت آن ها و بررسی همزمان نقاط ضعف و قوت عملکردها با محوریت منافع ملی و با قصد اصلاح امور، عنصر هدفمندی و سازنده بودن انتقاد را تضمین می کند.

در برابر، سوء برداشت یا سوءاستفاده از اصل انتقاد، این روزها در معدود رسانه هایی به تشدید پدیده یی منجر شده که می توان از آن با عنوان «لمپنیسم» یا «هجوگویی» یاد کرد. این رسانه ها از همه فرصت ها و ابزارهای اطلاع رسانی که در اختیار دارند بی محابا و با هر ادبیاتی برای مخالفت با مسوولان دولتی بهره می برند. در این ارتباط، بسیاری ظهور ادبیاتی خاص و غیراصولی در برخی رسانه نماها را برآمده از نوعی بی ادبی و بداخلاقی و همچنین خشونت طلبی می دانند که متاسفانه و به ویژه طی سال های گذشته از کانون های خاص در فضای جامعه ی سیاسی کشور گسترش یافته است.

این در حالی است که برای انتقاد کردن باید از ادبیات خاص سیاسی و رسانه ای و استدلالی منطقی بهره برد. در زمان حاضر رسانه های وزین بسیاری فعالیت دارند که به رغم انتقاد پیاپی از جناح حریف، به دلیل پیروی و پایبندی به اصول اخلاق انسانی و حرفه ای روزنامه نگاری، نه تنها موجب وازدگی مخاطب و بی اعتمادی او نمی شوند، بلکه زمینه های تفکر منطقی، بسیج افکار عمومی و اصلاح رفتار و کنش طرف مقابل را فراهم می آورند. انتقاد فحاشی نیست و رسانه را هم نمی توان به تریبونی برای درشت گویی تبدیل کرد. گروه هایی که به بهانه انتقاد در رسانه ها زبان به فحاشی می گشایند، اطلاع درستی از کارویژه های رسانه ندارند و انتظار دارند رسانه کارکردی نظیر «قمه» در چاله میدان ها پیدا کند.

کسانی که دست اندرکار انتشار دشنام نامه هستند، به نوعی منش و ادبیات خود را در قالب فعالیت رسانه ای جاری و نمایان می سازند. استفاده از خشونت کلامی که هر روز چهره مخالفی را در رسانه ها می خراشد، نشان دهنده ماهیت اقلیتی است که نه تنها منافع ملی را قربانی منافع جناحی می کند، بلکه به ابتدایی ترین اصول اخلاقی، انسانی و اسلامی هم پایبند نیست.

3- برخی از رسانه های تندرو در غیاب نظارت های کارآمد و موثر و در سایه حمایت گروه های خاص با جسارت از تریبون رسانه برای اهانت به افرادی استفاده می کنند که نگرش و کنشی متفاوت از آنها دارند. این در حالی است که تفسیر به رای های چندگانه از قانون مطبوعات در بسیاری از موارد فعالیت رسانه هایی را متوقف کرده که در رعایت اصول حرفه ای کار مطبوعاتی کوتاهی نکرده اند.

نظارت و ارزیابی عملکرد رسانه ها با معیارهای کار حرفه ای، اخلاقی و اسلامی و قانونگرایی در زمینه فعالیت های رسانه ای بدون توجه به وابستگی آن ها به جریان های سیاسی مختلف، می تواند شاخص سلامت فضای رسانه ای کشور را ارتقا دهد و رسانه را از آسیب سوء استفاده فرصت طلبان و بداخلاقان برهاند.

جوابیه مولاوردی به این نشریه مبنی بر اینکه «در دفاع از حیثیت یک انسان در وهله اول و سپس حیثیت زنان سرزمینم و نیز جایگاه حقوقی و حقیقی خود حق پیگیری و شکایت از این نشریه را بر خود محفوظ داشته و تا حصول نتیجه نهایی از مراجع قضایی و نظارتی از پای نخواهم نشست.» امید را در دل آزاد اندیشان زنده نگه می دارد که شاید پیگیری جدی این مساله و مجازات مسوولان این نشریه افساری باشد بر هجوگویی غیرمسوولانه این رسانه نماهای افراطی.

*توضیح:بیشتر بخش های این نوشتار پیش از این در یادداشتی با عنوان «لمپنیسم رسانه ای» روی خروجی ایرنا قرار گرفته بود.


ویدیو : رسانه یا دشنام نامه؟!