دهقان فداکار با لباس ورزشی! :     همشهری تماشاگر: فوتبال ایران، سه‌‌گروه مدیر ...



 

 

همشهری تماشاگر: فوتبال ایران، سه‌‌گروه مدیر را در دل خود جای داده است‌؛

گروه اول مدیرانی هستند که از مناصب بلند و شایسته جامعه به عرصه فوتبال آمده‌اند. این گروه از مدیران در فوتبال ما، کم‌وبیش آدم‌های موفقی بودند و فوتبال و ورزش از حضور آن‌ها سود برده است.

گروه دوم مردان فوتبال بودند. آن‌ها که از دل فوتبال برخاسته بودند و در فوتبال و مدیریت آن به صورت مشروط موفق بودند. این گروه از فوتبال‌مردان، در صورت بهر‌ه‌مندی از امتیازات سیاسی، می‌توانستند موفق‌تر هم باشند.گروه سوم کوچک‌مردانی بودند که سبقه ورزشی و فنی زیادی نداشتند، اما در بیان همین سبقه‌، اغراق می‌کردند..

آن‌ها مدیران موفقی نبودند‌‌؛ بررسی این مدیران و نقش ‌آن‌ها در فوتبال‌، موضوع این گزارش است. فوتبال ما و اصولا ورزش ما در مقاطعی، حضور بزرگانی را تجربه کرده است که این نفرات در ورزش ما به طور شایسته‌ای تاثیرگذار بوده‌اند. نام برخی از این نفرات و عملکرد آن‌ها را مرور می‌کنیم.

مصطفی هاشمی‌طبا

او هم جزو وزرای جوان اولین کابینه‌های بعد از انقلاب اسلامی بود که راه دکتر غفوری‌فرد را طی کرد. هاشمی‌طبا وزیر صنایع بود، آن‌هم در سنین کمتر از 35سال‌. وی مانند غفوری‌فرد سابقه ریاست بر کمیته ملی المپیک را داشت. او در سال‌1372 جای دکتر غفوری‌فرد را در سازمان ورزش گرفت و تا سال‌1380 رئیس سازمان تربیت‌بدنی ماند.

در دوران 8ساله ریاست هاشمی‌طبا، ورزش پیشرفت چشمگیری کرد. در المپیک 1996 آتلانتا بعد از 28‌سال در المپیک‌ها طلا گرفتیم. رسول خادم در این مسابقات مدال طلا کسب کرد. در مسابقات سال‌2000 سیدنی هم صاحب 3‌مدال طلای با‌ارزش در وزنه‌برداری و کشتی شدیم.

حسین توکلی، علیرضا دبیر و حسین رضازاده ‌3مدال طلا گرفتند و هادی ساعی یک‌مدال برنز به گردن آویخت. در دوران ریاست 8‌ساله هاشمی‌طبا بر ورزش ایران ساخت‌و‌سازهای بسیاری نیز صورت گرفت. فوتبال ایران به مسابقات جام‌جهانی صعود کرد. تیم‌ملی کشتی در مسابقات جهانی تهران در سال‌1998 عنوان قهرمانی به دست آورد.

در مسابقات فوتبال جام‌جهانی 98 فرانسه، آمریکا را شکست دادیم که از هر حیث برای ورزش ایران مهم و تاریخ‌ساز بود. هاشمی‌طبا که از مدیر‌ان سطح بالا و کار‌آمد دولتی بود و سبقه ورزشی مهمی هم داشت، ورزش کشورمان را به نحو شایسته‌ای اداره کرد.

حسن غفوری‌فرد

مردی که در سال‌های 68 تا 72 ریاست سازمان تربیت‌بدنی را برعهده داشت، قبل از این مسئولیت یک مسئولیت ورزشی و یک مسئولیت مهم سیاسی داشت. مسئولیت ورزشی او ریاست بر کمیته ملی المپیک بود و مسئولیت سیاسی او، وزیر نیرو در اولین کابینه دولت دردهه‌60. در زمان غفوری‌فرد، فوتبال زنده شد؛ تیم‌ملی در عرصه بازی‌های آسیایی 90 پکن قهرمان شد و تیم‌های پرسپولیس و استقلال در مسابقات فوتبال جام‌های باشگاهی در آسیا به قهرمانی رسیدند.

البته انصافا ورزش با حضور دکتر غفوری‌فرد تکان خورد. کشتی که سال‌ها مدال طلا نگرفته بود، در سال‌68 یعنی سال حضور وی به عنوان رئیس سازمان ورزش توسط علیرضا سلیمانی مدال طلا گرفت. مدالی که سال69 توسط مجید ترکان و سال‌70 توسط امیررضا خادم بازهم به دست آمد. در المپیک 92 بارسلون هم 3‌مدال(یک نقره و دوبرنز) گرفتیم‌. برهمین اساس غفوری‌فرد از جمله مدیرانی بود که ورزش در دوران حضور او قدرت گرفت و پیشرفت کرد.

محسن صفایی‌فراهانی

دبیر شورای ارز مملکت و معاونت بیمه و بانک و شرکت‌های خصوصی وزارت دارایی که سابقه حضور در هیات‌رئیسه فدراسیون فوتبال و باشگاه دارایی را هم داشت، در آذر‌ماه سال‌77 سکان هدایت فدراسیون فوتبال را از داریوش مصطفوی گرفت. این جایگزینی در شرایطی بود که مدیریت قبلی فوتبال ما را به مرز قضا و قدر کشانده بود.

صفایی‌فراهانی در فوتبال و مدیریت آن مرد نخبه‌ای نبود، اما روند سریع آزمون و خطاهای او باعث شد تا خیلی زود تجربه‌های گران‌قدری به دست آورد. درست است که سرمایه‌سوزی‌های متعددی انجام شد و عزل و نصب‌ها، بسیاری از اموال فوتبال را به باد داد، اما رفته‌رفته رشته کار دست مردی آمد که دعوت از پیشکسوتان فوتبال و استفاده از آن‌ها را در امر مدیریت فوتبال در دستور‌کار خود قرار داده بود.

فوتبالی که تنها صاحب 2‌طبقه از یک‌ساختمان اداری در ورزشگاه شهید کشوری بود دراین دوره صاحب یک ساختمان بزرگ در مناطق مرکزی پایتخت شد. ضمن این‌که کمپ بین‌المللی و شاخص فوتبال هم ساخته شد و مربیان بزرگ و بین‌المللی فوتبال دنیا مثل تومیسلاو ایویچ و میروسلاو بلاژویچ به ایران آمدند.

همچنین فوتبال ایران صاحب امکاناتی شد که تا آن زمان در فوتبال ایران بی‌سابقه بود. ایران توسط او در AFC، به کرسی ثابت دست پیدا کرد. پای دادگان یکی دیگر از مدیران لایق فوتبال که بعد از صفایی‌فراهانی رئیس فدراسیون فوتبال شد،در این دوره‌ باز شد.

...و اما مدیران  فوتبالی فوتبال

گروهی از فوتبالی‌ها‌، از دل فوتبال برآمدند. این نفرات به طور نسبی عملکردی کاملا موفق در فوتبال ایران داشتند. در صدر این گروه می‌توان به محمد دادگان اشاره کرد که موفق‌ترین عملکرد را در این میان داشته و سپس به مرور عملکرد افرادی مثل دکتر کنی، مصطفی سلیمی، هدایت گیلانشاه، حسین مبشر، حسین سرودی، ذبیح‌ا....خبیری، ‌مصطفی مکری، ناصر نوآموز و داریوش مصطفوی می‌پردازیم. البته فوتبالی‌های دیگری هم وارد جماعت فوتبالی و مدیریت آن شدند. مردانی مثل بهروز صحابه، محمدحسن انصاری‌فرد و‌...

محمد‌حسین دادگان

گروهی اعتقاد داشتند که اهالی فوتبال نمی‌توانند مدیریت شایسته‌ای بر فوتبال داشته باشند. آن‌ها دلایلی می‌آوردند مبنی بر این‌که فوتبالی‌ها، پول درآمد از لابی‌های سیاسی نداشته و نمی‌توانند در این عرصه موفق باشند، اما حضور دادگان خلاف این موضوع را به اثبات رساند.

دادگان سال‌ها مدیریت دانشکده تربیت‌بدنی را در دانشگاه شهید بهشتی برعهده داشت. او به واسطه نزدیکانش در بازار تهران منبع درآمدی بسیار قدرتمند و البته دائمی داشت که پیشتش همیشه به آن گرم بود، اما دادگان 3‌عامل اصلی دیگر برای موفقیت در کارش داشت؛ ابتدا بهره‌مندی از کارشناسان اقتصادی و بازاریاب‌های فعال و دوم سلامت اقتصادی و حفظ سرمایه‌ها از طریق 2‌ذی‌حساب در وجو‌هات و محاسبات و سرانجام ایده‌های تجاری و مدیریتی قوی که باعث شد ساختمان فدراسیون فوتبال چنان پیشرفت کند که ساختمان خریداری‌شده توسط صفایی‌فراهانی در کنارش کلبه‌ای باشد! دادگان اسپانسر‌های قوی به فوتبال آورد و انتخاب‌های شایسته‌ای را در دستگاه مدیریتی و کادر‌فنی داشت و تصمیم‌هایش هم غالبا صحیح به نظر می‌رسیدند.

در دوران مدیریت دادگان در فوتبال، تیم‌ملی به صورت مستقیم و بدون هیچ دغدغه‌ای به جام‌جهانی صعود کرد. همچنین تیم‌ملی امید در بازی‌های آسیایی 2002 بوسان عنوان قهرمانی را به دست آورد. تیم‌ملی در مسابقات جام ملت‌های 2004 آسیا هم بدون حتی یک‌باخت به عنوان سوم رقابت‌ها رسید.

ناصر نوآموز

پوست و گوشت و استخوان او فوتبالی بود. نوآموز در فوتبال ما ‌دو بار رئیس فدراسیون شد. یک‌بار نایب‌رئیس فدراسیون در زمان دادگان بود و یک‌بار مدیریت تیم‌های ملی را در زمان صفایی‌فراهانی برعهده داشت. فوتبال البته در همه این زمان‌ها موفق بود. دوره اول مدیریت نوآموز در فدراسیون فوتبال طی سال‌های 58 و 59 شکل گرفت.

فوتبال طی این دو‌سال بسیار افت کرده بود. ستارگان جام جهانی نظیر حسن نظری، آندرانیک اسکندریان، ابراهیم قاسم‌پور، محمد صادقی و‌... به دلایل مختلف در تیم‌ملی فوتبال این مقطع حاضر نبودند، با این حال فوتبال در این دوره به المپیک 1980 مسکو صعود کرد. آخرین صعود فوتبال ما به المپیک در این مقطع زمانی اتفاق افتاد.

ناصر نوآموز طی سال‌های 68 تا 72 برای دومین بار رئیس فدراسیون شد. در این دوره لیگ کشور بعد از انقلاب‌اسلامی دوباره راه‌اندازی شد، ضمن این‌که تیم‌ملی برای اولین بار بعد از  سال‌ها قهرمانی را تجربه کرد. تیم‌ملی همچنین در بازی‌های آسیایی 90 پکن عنوان قهرمانی را به دست آورد.

پرسپولیس در مسابقات جام در جام و استقلال و پاس در مسابقات فوتبال جام باشگاه‌های آسیا عنوان قهرمانی را به دست آوردند که این قهرمانی‌ها آخرین قهرمانی‌های فوتبال ما در عرصه باشگاهی بودند. از آن پس فوتبال ما هیچ‌گاه در عرصه‌های باشگاهی عنوان قهرمانی را تجربه نکرد.

فوتبال ما در جام جهانی 1998 فرانسه و بازی‌های آسیایی 98 بانکوک هم از ناصر نوآموز به عنوان مدیر تیم‌‌های ملی فوتبال بهره برد. در جام‌جهانی 98 فرانسه خوب کار کردیم و در بازی‌های آسیایی همین سال هم قهرمان شدیم. نوآموز همچنین در مسابقات مقدماتی جام‌جهانی 2006 نایب‌رئیس فدراسیون فوتبال بود. در این مقطع ایران با قدرت تمام به مسابقات جام‌جهانی صعود کرد.

به فوتبال تبعید شدند یا مامور شدند؟

آن‌ها منت می‌گذاشتند

گروه سوم مدیران فوتبال، افرادی بودند که قبل از حضورشان در فوتبال یا اصولا مدیریت ورزش، صاحب جایگاه ویژه و خاصی نبودند و تقریبا هیچ‌گلی هم بر سر ورزش نزدند. آن‌ها گاه در فوتبال نقش مثبتی هم ایفا کرده‌اند‌، اما مهم این است که فعالیتی که آن‌ها داشته‌اند می‌توانست توسط افراد دیگر هم انجام شود. افراد مورد‌اشاره نام خود را تمام و کمال از فوتبال به دست آورده‌اند، اما چنان بر سر فوتبال منت گذاشته‌اند که باور‌کردنی نیست.

محمد علی‌آبادی

علی‌آبادی نتوانست در انتخابات شورای شهر رای بیاورد و بازی را در رقابتی واگذار کرد که رای‌دهندگان آن یعنی اعضای شورای شهر عمدتا یا سابقه ورزشی داشتند یا بعدها به عرصه مدیریتی ورزش راه یافتند. او چون نتوانست شهردار تهران شود، توسط ریاست‌جمهوری به سمت ریاست سازمان تربیت‌بدنی رسید.

مدیری که قبلا در سال‌67 مرکز کشمکش و اختلاف در باشگاه پرسپولیس شده بود و بعد از حدود 20‌سال که تلاش و همکاری او و دوستانش پرسپولیس را به مرز ناکامی رسانده بود، بار دیگر به ورزش برگشت. دادگان روایت می‌کند در جلسه اول پیشنهاد کرده بود تیم‌ملی با آرایش3-4-4 بازی کند‌! (فوتبال 12‌نفره) علی‌آبادی که علاقه زیادی به فوتبال در خود می‌دید شروع به یک مبارزه زیرپوستی با دادگان کرد.

او در تلویزیون اعلام کرد که مدیریت آدم‌هایی مثل دادگان باید تمام شود، در‌حالی‌که بعدها احمدی‌نژاد اعتراف کرد که کنار گذاشتن دادگان اشتباه محض بوده، اما همین علی‌آبادی بعدها به علت همین شکوه و جلالی که از خود در مدیریت ارائه داد به عناوین سیاسی برجسته‌تر رسید! به‌هرحال علی‌آبادی که به فوتبال چشم داشت و بعدها علی‌رغم بهر‌ه‌مندی از عنوان ریاست سازمان، کاندیدای ریاست فدراسیون فوتبال شد، باز‌هم به فوتبال نقب زد.

حتی حضور او در انتخابات فدراسیون مانع شرکت مردان لایق در این انتخابات شد. در چنین شرایطی بود که کفاشیان بدون هیچ سابقه فوتبالی پا به عرصه انتخابات گذاشت و در رقابت با سایه‌اش، رئیس فدراسیون شد. علی‌آبادی با تعلل‌هایش حتی فوتبال ایران را به مرز تعلیق کشاند. او با کمک همکارانش در مسیر تمرکز‌زدایی از فوتبال لیگ در پایتخت، زمینه‌ساز نابودی تیم‌های با اصالت و ریشه‌داری مثل پاس تهران شد.

امیررضا واعظ آشتیانی

از ریاست فدراسیون دوچرخه‌سواری به فوتبال آمد. تیم پرستاره سال‌87 را که فتح‌ا..‌.زاده بسته و قلعه‌نویی قهرمان‌ساز سرمربی‌اش بود، از میانه کار به دست گرفت و قهرمانی را که حق مدیریت گذشته بود در فهرست افتخارات خود ثبت کرد. در‌حالی‌که عناوین، مقام، افتخارات و موقعیت‌هایش با مدیر گذشته قابل‌قیاس نبود‌، شروع به مشاجره و کشمکش با او کرد. البته فتح‌ا...زاده هم خودش از قعر گمنامی به فوتبال آمد، اما سال‌ها در فوتبال ماند و تجربه کسب کرد و با آزمون و خطا، مدیریت فوتبال را آموخت. واعظ‌آشتیانی، محصول یک تفکر مدیریتی عجیب بود؛ جامعه‌ای که مدیریت ورزشی را پاداش خود می‌بیند، پاداش فعالیتی که قبلا در حوزه‌ای دیگر انجام داده یا قدرتی که از لابی‌های سیاسی به دست آورده یا اصولا چون در تقسیم کرسی‌ها به مدیریت‌های مهم‌تری دست نیافته، به سمت ورزش سوق داده می‌شوند!

علی کفاشیان

وقتی رئیس فدراسیون دو‌ومیدانی بود، نفس این ورزش انگار حبس شده بود که به محض کنار رفتن او، دو‌و‌میدانی شکفته شد و مقام‌هایی را به دست آورد که در تمام تاریخ این ورزش از آن بی‌بهره بودیم. وقتی در کمیته ملی المپیک هم مقام‌های شایسته‌ای داشت، ورزش ما بی‌مقام بود‌! کفاشیان با آ‌ن‌همه سابقه مدیریت، پذیرفت که بازار گرم‌کن تنور رقابت‌ انتخاباتی علی‌آبادی شود.

در جدال گروه علی‌آبادی با دادگان، رئیس سازمان، نامزد انتخابات فدراسیون فوتبال شد. در این شرایط مردان لایق و مدیران فوتبالی حاضر نشدند وارد گود انتخابات شوند تا بازنده قطعی انتخابات علی‌آبادی باشد. آن‌ها می‌دانستند که لابی علی‌آبادی‌ آن‌قدر به نفع او تقویت شده که اگر سپ‌بلاتر و هاوه‌لانژ هم در این انتخابات شرکت می‌کردند، بازنده می‌شدند.

کفاشیان تنها کسی بود که شکست احتمالی برابر حریف را به جان خرید و انتخاب  او را باشکوه جلوه داد. وقتی علی‌آبادی به حکم فیفا از شرکت در این عرصه محروم شد، کفاشیان برنده انتخابات شد. ‌دوبار حذف تیم امید به بدترین شکل ممکن، حذف تیم ملی فوتبال با خفت، کسب رتبه هفتم آسیا در مقدماتی جام‌جهانی و بی‌برنامگی فوتبال در عرصه رقابت‌ها و... در دوران مدیریت کفاشیان رخ داد.

ناصر شفق

او در عرصه هنر کار می‌کرد و تهیه‌کننده بود. شفق که از اهالی آذربایجان غربی  است،  عرصه ورزش و فوتبال را عرصه‌ای بسیار کم‌دردسر تصور می‌کرد. وقتی تحت مدیریت او تراکتورسازی به لیگ برتر صعود کرد، تلاش کرد تا در افکار عمومی خود را منجی تراکتور نشان دهد.

شفق مدیریت تیم‌هایی مثل پاس، تراکتورسازی و ابومسلم را برعهده داشت و عملکردش در تمام این تیم‌ها با حاشیه‌های گوناگون توام بوده است. او نقش اول مذاکره با خاویر کلمنته برای تیم ملی ایران بود و البته نقش اول اتفاقاتی که حول و حوش آمدن او به ایران رخ داد و مدیران جوزده فوتبال با هیجان خاصی در کنار او عکس یادگاری انداختند.

محمد رویانیان

او با تمام وجود اعتقاد دارد که مدیریت تکلیفی ا‌ست جهت خدمتگزاری، اما توضیح نداده است که اولا در این فوتبال و در باشگاه بزرگ پرسپولیس چند نفر ممکن است برای خدمت کردن بیش از او لیاقت داشته باشند و توضیح نداده است که اگر او با عدم بهر‌ه‌مندی از تخصص مدیریتی به پرسپولیس ضربه بزند، غرامت این ضرر را چه کسی می‌دهد؟ رویانیان با همان ایده مدیریتی بر سر‌کار آمد که علی‌آبادی پیش‌تر بر سرکار آمده بود. او چنان از تکلیف حرف زده و مودبانه بر سر مردم منت می‌گذارد که گویی، هدیه الهی برای پرسپولیس است و در این باشگاه عریض و طویل فوتبالی‌ها نمی‌توانند کار کنند.

همین باشگاهی که رویانیان برای اداره پرسپولیس به خدمت گرفته را یک مدیر فوتبالی یعنی دادگان برای این تیم خریده و شاید توان اضافه کردن ده عدد صندلی را به باشگاه پرسپولیس را نداشته باشد، آن هم در شرایطی که بدهی‌ها و هزینه‌های جاری اجازه کارهای زیربنایی را به مدیران تازه‌کاری مثل نامبرده نمی‌دهد.

رویانیان تیم شیرین‌فراز کرمانشاه را جزو تیم‌‌های محبوب فوتبال ایران عنوان می‌کند و با چنین اطلاعاتی وارد عرصه خدمتگزاری در فوتبال کشورمان شده است. او بارها اعلام کرده که از جاهای دیگر پیشنهاد مدیریت داشته و به خاطر فوتبال آن‌ها را رد کرده تا به فوتبال خدمت کند. رویانیان حتی ادعا کرد که پلیس110 را او راه‌اندازی کرده، درحالی که اسناد و شواهد موجود چیز دیگری را می‌گوید.

مقداد نجف‌نژاد

در استقلالی که فتح‌ا...زاده‌ها‌، پور‌حیدری‌ها‌، کردنوری‌ها‌، آقامحمدی‌ها و حتی اولیایی‌هایی حضور داشتند‌ و توانستند مدیر این تیم باشند، مقداد نجف‌نژاد در سال‌85 مدیر‌عامل استقلال شد. در دوران او، فضاحت تاریخی عدم ارسال فهرست تیم استقلال به‌ AFC و حذف این تیم به علت دیر‌کرد ارسال لیست اتفاق افتاد.

البته نجف‌نژاد شاید به خاطر عدم تسلط به امور فوتبال کم‌ادعاتر از بسیاری از مدیرانی بود که آمده بودند تا بر سر فوتبال منت گذاشته و خود را منجی فوتبال ایران بنامند، اما به‌هرحال بی‌تجربگی او در فوتبال باعث شد تا اهالی فوتبال خود را کوچک‌شده فرض کنند و متوجه شوند که دیگران،‌ آن‌ها را کوچک فرض کرده‌اند که چنینی مدیرانی را برای اداره تیم‌های بزرگ و محبوب انتخاب کرده‌اند..../همشهری


ویدیو : دهقان فداکار با لباس ورزشی!