دردسرهای کلیپ سازی در ایران : گفتگو با مجید فرهبد که برای خیلی از خوانندگان ...


گفتگو با مجید فرهبد که برای خیلی از خوانندگان از جمله یاس، زانیار و دیگران کلیپ های حرفه ای ساخته است.



روزنامه هفت صبح - بهنام مظاهری:
تقریبا یک دهه می شود که صنعت کلیپ سازی در ایران به وجود آمده و اتفاقا در سال های اخیر پیشرفت چشمگیری هم داشته است. مجید فرهبد، یکی از کارگردانان شناخته شده این حوزه است. با او درباره همه ماجراهایی که مربوط به صنعت کلیپ سازی می شود، گپ زده ایم.

فرهبد نزدیک به شش سال است که در ایران موزیک ویدئو می سازد و کارهایش آنقدر حرفه ای است که شاید باور نکنید یک ایرانی با امکانات کم در همین جا آنها را ساخته. او تا به حال کلیپ های زیادی را برای خواننده های معروفی مثل یاس، آرمین، زارعی و زانیار خسروی کارگردانی کرده است. حرف های جالبش را درباره کلیپ سازی در ایران بخوانید.

ایران کلیپ , سد سازی ایران در باستان , دارو سازی در ایران

چند وقت است مشغول ساخت موزیک ویدئو هستی؟


الان تقریبا شش سالی می شود. قبل از اینکه این کار را شروع کنم دوستان زیادی در حوزه موسیقی داشتم و همیشه به این فکر می کردم که از رابطه هایم استفاده کنم تا بتوانم کاری را که در ذهنم هست انجام بدهم. آن زمان هم کلیپ سازهای زیادی وجود داشتند که خیلی سال بود مشغول این کار بودند اما فکرشان خیلی قدیمی بود و ایده های نابی نداشتند. هدفم این بود که با خواننده ها ارتباط برقرار کنم و ساخت موزیک ویدئوهایشان را انحصارا خودم در اختیار بگیرم.

آن زمان به این فکر می کردم که چطور کار کنم تا بتوانم به یک برند تبدیل شوم. رشته دانشگاهی ام گرافیک بود و ترفندهای تبلیغاتی را بلد بودم. از همان ترفند ها هم استفاده کردم تا در این کار تبدیل به یک برند شوم.

چه ترفندهایی را برای کارت استفاده کردی؟

مثلا در ابتدای کارم بیشتر از زاویه بالا و سه رخ صورت فیلبمرداری می کردم. این شیوه را قبلا هم خیلی ها استفاده می کردند اما در ایران کسی به آن صورت این کار را انجام نمی داد. من آنقدر از این تکنیک استفاده کردم که دیگر تبدیل به امضای کارهایم شده بود و خیلی مورد توجه قرار گرفت. بعد از مدتی دیدم همه صدایشان درآمده و می گفتند آنقدر از این تکنیک استفاده کردی که دیگر شورش درآمده اما من بابت این اتفاق خوشحال بودم چون وقتی دیگران اعتراض می کردند، حتما کارم دیده شده بود.

خیلی از همکاران دیگرم هم بعد از من، دیدند که کار جالبی است و خودشان هم در کارهایشان از این تکنیک استفاده کردند؛ در صورتی که آنها فکر نمی کردند اگر این کار را انجام دهند فیک (تقلبی) می شوند و این چهره های اورجینال هستند که هر روز اعتبار بیشتری پیدا می کنند. بعد از مدتی خودم هم آرام آرام این تکنیک را کنار گذاشتم چون دیگر تقریبا شناخته شده بودم و حالا باید ایده هایی را که در ذهنم بود پیاده می کردم تا با سبک و سیاق خودم شناخته شوم. البته هر چند وقت یک بار گریزی می زدم و دوباره از این تکنیک استفاده می کردم تا به مخاطبانم یادآوری کنم که من هنوز به امضایم پایبند هستم. مثلا در کلیپی که بعدها برای زانیار ساختم باز هم از این تکنیک استفاده کردم.

چند وقت پیش در فیس بوک چند نما از موزیک ویدئوهایت را کنار مشابه های خارجی اش گذاشته بودند و گفته بودند که کپی کاری می کنی. در کلیپی که برای زانیار ساخته بودی هم چند نما مشابه کلیپ خارجی وجود داشت. در موردش توضیح می دهی؟

مطمئنا هر آدمی در هر شاخه ای که مشغول فعالیت است، برای اینکه بهتر باشد باید تحقیق کند و کارهای دیگران را هم ببیند. یک زمانی هست که مابین این همه کاری که هر روز می بینی یک قسمتش در ضمیر ناخودآگاهت می ماند و تو بدون اینکه بدانی بعدا در جایی مشابه آن را که در ذهنت مانده می سازی. در موسیقی و فیلمسازی هم بارها این اتفاق افتاد. چنین چیزی امکان دارد اتفاق افتاده باشد ولی اینطور نیست که بگویم کپی کاری کرده ام.

اولین کارخانه دوچرخه سازی در ایران , کلیپ آرت آثار باستانی ایران , پارلمان اروپا قطعنامه عادی سازی روابط با ایران را تصویب کرد

دومین نکته این است که اگر هم چنین اتفاقی افتاده صرفا کپی کاری نبوده چون من داستان کلیپم کاملا متفاوت است و هیچ شباهتی با کلیپ های دیگر ندارد. حالا ممکن است یک نما داشته باشم که مثلا یک نفر در حال بالا رفتن از پله است و از این نما هزاران مشابه خارجی دیگر هم وجود داشته باشد. اینکه بیاییم عکس این نما را بگذاریم کنار مشابه خارجی اش و بگوییم فلانی کپی کار است، درست نیست چون من، داستان و قصه کارم متفاوت بوده. مثلا ما در خیلی از موزیک ویدئوها می بینیم که خواننده روی صندلی عقب ماشین نشسته و از شیشه به بیرون نگاه می کند و می خواند و باران هم در حال باریدن است.

خب می توانیم بگوییم چه کسی این ایده را از روی چه کسی برداشته؟ اصلا می توانیم بگوییم اولین بار کدام کارگردانی این نما را گرفته؟ مثلا من یک کار ساخته بودم که طرف چهارتا دست داشت و معلوم است که بارها و بارها در فیلم ها و کارتون ها، شخصیتی که چهار دست دارد را دیده ایم. می توانیم بگوییم این کار کپی است؟ اینها همه تکنیک های غالبی است که در این صنعت استفاده می شود و نمی توانیم اسمش را کپی کاری بگذاریم. مهم داستان و نوع روایت است که نباید مشابه داشته باشد و در واقع این تکنیک ها اگر در خدمت متن و داستان باشند مشکلی وجود ندارد.

با تمام این حرف ها باز هم کپی کاری های زیادی را در این صنعت شاهد هستیم؛ همه اینها را می شود پای استفاده از تکنیک ها گذاشت؟

در ایران این شغل رسمیت ندارد و صنف و اتحادیه ای هم برایش وجود ندارد. بودجه ها هم محدود است و کارگردان ها مجبورند که نویسنده و تصویربردار و تدوینگر هم خودشان باشند. حتی کارگردان مجبور است جلوه های ویژه را هم خودش کار کند.

همه اینها انرژی زیادی را از یک نفر می گیرد اما خارج از ایران چنین چیزی وجود ندارد و هر کسی وظیفه خاص خودش را در پروژه ساخت و تولید یک موزیک ویدئو دارد. من در پروژه هایم مجبورم جوشکاری، نجاری، برق کاری، دریل کاری و ... هم خودم انجام دهم چون اگر خودم انجام ندهم هم هزینه ها بالا می رود و هم شاید کسی نتواند آن چیزی را که در ذهنم است، برایم دقیقا همانطور طراحی کند.

در کلیپ هایت از آمبولانس و ماشین پلیس و چیزهایی استفاده می کنی که هیچ ارگانی در اختیارت قرار نمی دهد. چرا برایت آنقدر مهم است که کلیپ هایت چطور به نظر برسند با اینکه آنقدرها بازخورد مالی ندارند؟

ما محدودیت داریم، تجهیزات نداریم، امکانات در اختیارمان نیست. همه اینها درست است اما خارجی ها هم یکسری چیزهایی که ما داریم را ندارند. ما در ایران لوکیشن های خوبی داریم که خارجی ها ندارند. کشور ما کویر دارد، دریا دارد، جنگل دارد و مسلما خیلی از کشورهای خارجی همه اینها را با هم ندارند. شما اگر دقت کنید می بینید که خیلی از فیلم های هالیوودی را در کشورهایی مثل ترکیه، مالزی و ... می سازند. خب مشخص است که آنها هم کمبودهایی دارند و سعی می کنند کمبودهایشان را در لوکیشن های جذاب کشورهای دیگر رفع کنند.

کلیپ حوادث رانندگی در ایران , اجرای عملیات ساختمانی و سیویل طرح شیرین سازی گاز پروژه ایران lng , کلیپ 4 بار فیتیله پیچ ایران آمریکا

تا به حال شده که کارهایت را در کشور دیگری بسازی؟ خیلی از کلیپ سازهای داخل ایران این کار را می کنند.


من خیلی پیشنهاد داشتم از کسانی که در این صنعت به صورت بین المللی کار می کنند اما قبول نکردم چون همیشه موضوع فقط پول نیست. من در ایران زندگی می کنم و دوست هم دارم طبق همین قوانین زندگی کنم و کارم را ادامه دهم.

قوانین کشور اجازه نمی دهد بتوانی در خیابان های شهر کلیپ بسازی، پس چه کار باید بکنی؟

بله، چنین اجازه ای نمی دهند. باید کاری کنیم اگر هم در محیط باز کاری را می سازیم به چیزی یا کسی لطمه ای وارد نکند و فرهنگ سازی اشتباهی هم نداشته باشد. خیلی ها دوست دارند در تصویرهایشان ایران را جای بدی نشان دهند اما من اینطور فکر نمی کنم و اینطور هم کار نمی کنم. دوست دارم در تصویرهایی که می گیرم یک ایران شیک، مدرن و به روز را نشان دهم. همانطوری که هست.

همه فکر می کنند ایران جایی است که نمی شود در آن تفریح کرد ولی واقعا چنین چیزی نیست. اکثر تفریحاتی که خارجی ها دارند را ما هم داریم، حالا کمی بیشتر یا کمی کمتر ولی مثلا مگر ما پیست اسکی نداریم؟ چرا کسی نمی آید در این فضاها تصویر بگیرد؟ من در پیست اسکی هم کلیپ ساختم. شاید یک وقتی یک خارجی این کلیپ را ببیند باورش نشود که در ایران چنین فضاهایی وجود دارد. من دوست دارم این جنبه های ایران را در کارم بیشتر نشان بدهم. ایران و خارج از ایران به لحاظ تفریحات، تکنولوژی و فضای بصری تفاوت چندانی ندارند و فقط تفاوت شان در بافت شهری است.

چطور در شهر تصویربرداری می کنی؟ لوکیشن هایی مثل بام تهران یا تونل رسالت و ...؟

البته الان که دیگر این کار را نمی کنم. این مربوط به زمانی است که تازه کارم را شروع کرده بودم. مجوزی وجود نداشت و آن زمان هم فکر نمی کردم که این کار اصلا درست نیست و خارج از قوانین ماست. یادم می آید می خواستم در تونل رسالت یک برداشت داشته باشم. این تونل هم همیشه شلوغ است و هر ساعتی از شبانه روز ماشین ها در حال رفت و آمدند.

من هم که مجوز برای کارم نداشتم و نمی توانستم تونل را ببندم، در نظم شهری تداخل ایجاد کنم و فیلمبرداری کنم؛ بنابراین کلی وقت صرف کردم که بفهمم برنامه تعویض و تعمیر چراغ های تونل به چه صورت است؛ متوجه شدم که در ساعات محدودی، شهرداری تونل را می بندد و کل نورهای تونل را روشن می کند تا ببیند کدام یک نیاز به تعمیر دارد؛ من هم گفتم چه چیزی بهتر از این، هم تونل را بستند و هم کل نورها روشن است و نیاز به نورپردازی و تجهیزات نیست و کارمان تنها با یک دوربین حل می شود. خلاصه در همان ساعات به آنجا رفتم و تصویرهایی را که لازم داشتم گرفتم.

نهایتا اینکه در آن ویدئو تصویرهایی را گرفتم که حتی در فیلم هایمان هم نظیرش وجود نداشت. البته کاری هم نکردیم که خلاف قانون باشد. اگر آنجا زده بودند که عکاسی ممنوع است، خب مسلما چنین کاری نمی کردیم.

الان هم چنین کارهایی می کنی؟

نه، راستش آن زمان سنم کمتر بود و فکر خیلی چیزها را نمی کردم. درست است که علائم و تابلوی عکاسی ممنوع است وجود ندارد اما عقل و منطق امروزم حکم می کند که چنین کاری را نکنم.

چرا اکثر موزیک ویدئوهایی که می بینیم اینقدر تجملاتی است؟ ماشین های خوب، آدم های شیک، اغراق و تاکید بیش از حد با تصاویر اسلوموشن روی لوازم لوکسی که شاید در اختیار همه نیست.

ببین اینکه بدون هیچ امکاناتی بتوانی یک کار شیک بسازی و دیگران را تحت تاثیر قرار دهی، هنر است. من لوکیشن ها و اجسام تر و تمیز را دوست ندارم. دوست دارم اگر می خواهم تصویری را از یک صندلی بگیرم، آن صندلی پوسیده باشد یا اگر دیواری را می گیرم آن دیوار یک دیوار نم کشیده و رسوب کرده باشد.

کلیپ طنز بازی ایران کره در روز تاسوعا , کلیپ ایران تتلو , بدن سازی های امروزی در ایران

اگر هم کلیپ هایم را تحلیل کنی می بینی تمام اجزایی که برای کارم استفاده می کنم اجزا و اجسامی است که دم دست همه هست. اعتقاد دارم که چنین تصویرهایی جاودانه تر است تا اینکه یک وسیله لوکس را اجاره کنی و بگذاری جلوی دوربینت. خیلی وقت ها فضای کار فانتزی بوده ولی من بار هم سراغ وسایل لوکس نرفتم و در ازایش گریم های متفاوت و فانتزی را روی شخصیت های داستان پیاده کردم.

البته این لوکس بودن ویدئوها فقط مختص به ایرانی ها نیست و در کل دنیا همینطور است. کسی که می خواهد اثری را تولید کند از هر راهی هست می خواهد مخاطب جذب کند و ساده ترین راه جذب کردن مخاطب هم استفاده از این لوازم است. طرف می رود ماشینی با قیمت میلیاردی می آورد و بعد می بینی که در کارش نه سوار ماشین شده و نه ماشین از جایش تکان خورده. صاحب ماشین اجازه نمی دهد که ماشین را حرکت بدهی و فیلمبرداری کنی.

نمی دانم چنین کاری چه فایده ای دارد؟ وقتی این ماشین در خدمت داستانت نیست چه لزومی دارد که حتما توی تصویرت باشد. در مورد تصاویر اسلوموشن هم باید بگویم که در مواقعی لازم است این کار را انجام بدهی اما الان کارهایی را می بینم که بدون هیچ دلیلی کل کار را اسلوموشن کردند. بعد می فهمی کارگردان تصویر نداشته که بتواند پنج دقیقه موزیک ویدئو بسازد و برای همین می آید درصد زیادی از کارش را اسلوموشن می کند.

تا به حال از خواننده های مشهور روی استیج هم پیشنهادی برای ساخت موزیک ویدئوهایشان داشتی؟

بله، خیلی از خوانندگان به من پیشنهاد دادند اما این کار را تا به حال نکردم. خواننده های روی استیج درآمد دارند. از فروش آلبوم و کنسرت و ... اما حاضر نیستند برای ساخت موزیک ویدئوهایشان هزینه کنند. این هم برای من موجه نیست. برای اینکه اگر من به مرحله ای رسیدم که کارم مورد قبول آنهاست و پیشنهاد همکاری می دهند، پس باید هزینه اش را هم پرداخت کنند.

کدام یک از خواننده های مشهور مجاز تا به حال به تو پیشنهاد همکاری دادند؟

نمی توانم بگویم چون زرنگی آنها در این است که خودشان مستقیم وارد مذاکره نمی شوند و معمولا مدیر برنامه هایشان را می فرستند جلو تا به ما پیشنهاد ساخت موزیک ویدئو بدهند، بنابراین اگر من الان به شما اسم بدهم پس فردا می زنند زیرش و می گویند مجید فرهبد دروغ گفته و فلانی هم اگر پیشنهاد داده اصلا مدیر برنامه ما نیست؛ در صورتی که ما در این سیستم هستیم، همه را می شناسیم و همه هم ما را می شناسند. به همین خاطر گفتن و نگفتن اسمشان فرقی نمی کند و چیزی را هم حل نمی کند.

اگر به خودت باشد دوست داری به صورت مجاز کار کنی یا کماکان ترجیح می دهی همین خط را ادامه بدهی؟

معلوم است که دوست دارم مجاز کار کنم. ما مجبوریم که غیرمجاز باشیم. من هم دوست دارم یک صنف رسمی داشته باشم و کارم را به صورت رسمی ارائه دهم، منتها کسی نیست که به کار ما بها بدهد و فکری به حال این صنعت در ایران کند. ما هنوز بعد از این همه کار یک کارت ساده که بتوانیم خودمان و کارمان را با آن معرفی کنیم نداریم.


ویدیو : دردسرهای کلیپ سازی در ایران