تهمینه میلانی: چندین بار تهدید به مرگ شدم : در طول سال گذشته فرد یا افرادی ...
در طول سال گذشته فرد یا افرادی با موبایل مرا به دلیل فعالیت های سینمایی ام چندین بار تهدید به مرگ كرده و حتی به همسرم به دلیل تهیه این فیلم ها توهین می كردند. شرق: سینمای ایران در طول چند سال گذشته با فراز و نشیب هایی روبه رو شده است.
استقبال
از فیلم های ایرانی كمتر شده است. اتفاقی كه با گرفتن اسكار شاید اندكی
جبران شود. با تهمینه میلانی كه تجربه حضور و داوری در چندین جشنواره خارجی
را دارد، گفت وگو كردیم. البته او این روزها برای مسایلی غیر ازسینما نیز
دچار مشكل است.
به
نظر می رسد استقبال از سینمای ایرانی كاهش یافته است، به عنوان سینماگری
كه حضورهای جهانی داشته اید، آیا استقبال از فیلم هایی نظیر «جدایی نادر از
سیمین» اتفاقی است؟
متاسفانه
باید بگویم این امر اتفاقی است. هرچند پیشینه قدرتمند سینمای ایران و حضور
چشمگیر آن در جشنواره های بین المللی در رشد كارگردانانی چون اصغر فرهادی
اثر گذار بوده، اما باید بپذیریم كه سینمای ایران در چند سال اخیر حضور
فعال و قابل توجهی در عرصه بین المللی نداشته است.
در
جشنواره های متعددی كه در چند سال اخیر به عنوان داور حضور داشتم، دریافتم
فیلم هایی كه به هر دلیل به این فستیوال ها از ایران فرستاده شده بودند،
كیفیت لازم و موضوع جذاب برای احراز جایزه نداشتند و گاه در برخی از این
جشنواره ها حتی فیلمی از ایران حضور نداشت. به استثنای آقای فرهادی كه با
فیلم های «درباره الی» و «جدایی نادر از سیمین» همچنان امیدوارم می كرد.
چرا این اتفاق افتاده است؟
به
دلایلی كه بر همگان آشكار است در چند سال اخیر، بیش از هر چیز تنگ نظری ها
سبب این اتفاق شده است. برخی از فیلمسازان ناموفق سه دهه قبل سكان
فیلمسازی و تولید را در دست گرفته و با ترفندهای مختلف راه فیلمسازان توانا
و مستقل را سد می كنند.
به
نظر من، حتما باید كمیته ای برای جلوگیری از تخریب فرهنگی و مقابله با
اتهام های غیراخلاقی تشكیل شود تا افرادی كه به هر عنوانی قصد تخریب سینمای
مستقل را دارند مهار شوند.
در
مرحله بعد اعمال سلیقه و كنترل بیش از حد مسوولان نمایش است. به نظر می
آید اغلب مسوولان هنری، به ویژه سینما را وسیله ای برای تبلیغ سیاست های
مطلوب خود می دانند و طبعا نمی توان از چنین سینمایی توقع داشت كه بین
المللی هم باشد.
اما از طرف دیگر كشور اسراییل حضور بیشتری در جشنواره ها دارد.
بله،
ممكن است مسوولان فرهنگی اسراییل در جهت شكست سینمای جهانی ایران دست به
لابی های پشت پرده بزنند. اما در كنار آن با تقویت تكنولوژی و حمایت مالی
از فیلم های مستقل و پشتیبانی روانی از فیلمسازان خود، درصدد ارتقای سطح
فیلم های خود در حد بین المللی هستند.
یعنی با برنامه ریزی طولانی مدت به این شیوه رسیده اند؟
بله،
این كار را از سال ها پیش آغاز كرده اند. به یاد دارم در پانلی كه در
فستیوال مونتریال كانادا در سال 2002 بر پا بود، یك خانم فیلمساز مستندساز
اسراییلی عنوان كرد كه سیاستگذاران فرهنگی اسراییل، تصمیمات مهمی درباره
حمایت از سینمای كشورشان گرفته اند و به زودی شاهد جایگزینی فیلم های
اسراییلی به جای فیلم های ایرانی خواهید بود. یادآوری می كنم در آن سال
«رنگ خدا»ی مجید مجیدی بهترین فیلم جشنواره شد و فیلم «دو زن» منتخب
منتقدان مونتریال و تورنتو شده بود. در واقع، سینمای اسراییل از سینمای
ایران، بسیار عقب است و می كوشد این عقب ماندگی را جبران كند.
خود شما طی این سال ها این فیلم ها را دیده اید؟
بله،
به ویژه وقتی داور یك جشنواره هستم، باید همه فیلم های مسابقه را ببینم.
امسال هم در جشنواره فیلم گوا در كشور هند فیلم خوش ساخت با موضوع انتقادی و
اجتماعی حضور داشت كه خوشبختانه داوران رای به «جدایی نادر از سیمین»
دادند.
گویا یكی از داوران همین جشنواره هم اسراییلی بود و شما به همین دلیل استعفا دادید؟
بله،
دن اولمن كارگردان 75 ساله ای بود زاده اسراییل. زمانی كه از من خواستند
به دلیل روابط سیاسی كه بین ایران و اسراییل وجود دارد، از داوری استعفا
بدهم، داوری تمام شده و آقای فرهادی به عنوان بهترین كارگردان برگزیده شده
بود و عملااستعفای من تاثیری در نتیجه داوری نداشت ولی با این حال استعفا
دادم. البته باید تدبیری برای موارد مشابه آتی اندیشید.
اما غیر از این جوایز اكنون سینمای ایران دارای اسكار است، آیا گرفتن اسكار می تواند بر تولیدات سینمای ایران تاثیر بگذارد؟
«اسكار»
جایزه بزرگی است و تماشاگران مراسم جشنواره ای «اسكار» میلیون ها انسان،
از سراسر جهان است؛ موقعیتی كه فستیوال های معتبر دیگر با تمام ارزش شان از
آن بی بهره اند. بنابراین دریافت جایزه از این جشنواره، امید فیلمسازان را
برای دریافت جوایز در همه زمینه های سینمایی افزایش می دهد. به ویژه كه
فیلم آقای فرهادی در رشته های فیلم ما كه هم كاندیدا بود و اگر حمل بر
خودبینی نشود معتقدم فیلمنامه آقای فرهادی بسیار بهتر از فیلمنامه آقای
وودی آلن بود كه جایزه را دریافت كرد.
از
دریافت جایزه مهم تر، اتفاقی بود كه در ایران افتاد؛ چیزی كه این روزها كم
شاهد آن هستید؛ یك شادی و همدلی عمومی. هیجانی كه نتیجه امیدبخش آن شامل
اكثریت مردم، گروه های اجتماعی، سنی، طبقاتی، قومی و فرهنگی شد و برخلاف
تبلیغات منفی كه ایرانیان را جنگ طلب و مدام در حال كشیدن نقشه های
تروریستی نشان می دهد، آنها را مشابه سایر انسان های كشورهای متمدن به
نمایش گذارد، با احساسات انسانی.
آیا باعث استقبال از سینمای ایران می شود و بازارهای جهانی را به روی صنعت سینمای ایران می گشاید؟
از
آنجا كه فرهنگ و هنر هر جامعه ما متولی دارد، مسوولیت ایشان بیشتر می شود.
هوشیاری مسوولان نمایشی و البته فیلمسازان مستقل و متعهد، در بهره گیری از
موفقیت فیلم «جدایی نادر از سیمین»، می تواند درهای بازار جهانی را ساده
تر به روی ما بگشاید چراكه مطمئنا از این پس با شدت بیشتری جامعه هنری جهان
به سینمای ایران جلب خواهد شد و روند رشد و توجه بازارهای جهانی به صورت
تصاعدی خواهد بود.
گرچه در چند سال اخیر هم شاهد توجه بیشتر
كشورهایی همانند جمهوری آذربایجان، ارمنستان، تركیه و... به سینماگران
ایرانی و فیلم هایشان هستیم و حتی پیشنهاد ساخت فیلم در این كشورها و
همچنین ساخت فیلم های مشاركتی.
خود شما پیشنهادی از این كشورها داشته اید؟
بله،
چند سال قبل قرار بود یك فیلم سینمایی در مورد بیماری «ایدز» برای شركت
«نماد فیلم» در «بمبئی» بسازم كه متاسفانه آب و هوای آنجا به من نساخت و
مجبور به بازگشت شدم. اخیرا هم پیشنهادی برای ساخت یك فیلم مشترك با تركیه و
ساخت یكی از افسانه های آذری جمهوری آذربایجان به ما شده است كه با همسرم
در حال بررسی و در پروسه گفت وگو هستیم. هرچند اعتقاد راسخ دارم كه هنرمند
با ریشه هایش زنده است و شخصا ترجیح می دهم شرایط به گونه ای تغییر یابد كه
مجبور به ساخت فیلم در كشور دیگر نشوم. من عاشق ایران و مردمش هستم.
به نظرتان سینماگران با چه مسایلی روبه رو هستند؟
همان
طور كه عرض كردم رفتار تنگ نظرانه برخی از همكاران و بعضی سیاست های
نادرست فرهنگی باعث شده كه عرصه هنر به فضای سیاسی تبدیل شود و در این میان
برخی ماهیگیران زبردستی كه توان هنری اندكی دارند، از آب گل آلود ماهی های
درشت در جهت منافع فردی خودشان شكار می كنند، البته بی توجه به عواقب
كارشان برای جامعه.
به
نظر می رسد ساخت فیلم در ایران كار آسانی باشد، نمونه این، حضور تعداد
زیادی از كارگردان فیلم اولی امسال در جشنواره و كارگردانانی كه اصلادر
سینما شناخته شده نیستند، است.
من
فیلم های جشنواره را ندیدم، اما جسته گریخته شنیده ام برخی از فیلم هایی
كه كارگردان های فیلم اول آن را ساخته اند، فیلم های قابل قبول و خوش ساختی
بوده اند؛ كارگردانان جوانی كه سال ها دستیاری كرده و ساخت چند فیلم كوتاه
در كارنامه خود داشته اند.
البته
تعدادی هم گویا بدون تجربه كافی و با استفاده از سیاست های جدید فرهنگی
فیلم ساخته اند كه فیلم های قابل قبولی نبوده اند، باید دید و بعد قضاوت
كرد.
اما شایع شده كه سازمان سینمایی به نوعی قرار است تمام مجوزها را لغو و از ابتدا صادر كند؟
ظاهرا
این اتفاق برای فیلمنامه «فری كثیف» كه قرار بود من كارگردانی كنم، افتاده
است یعنی پروانه ساخت آن لغو شده و به همسرم مهندس نیك بین اطلاع داده اند
كه برای صدور پروانه جدید به سازمان سینمایی برود.
اوایل
سال گذشته فیلمنامه «فری كثیف» را كه بعدها با مخالفت شورای پروانه ساخت
به «شیر یا خط» تغییر نام داد جهت دریافت پروانه ساخت به شورا ارایه كردیم.
از آنجا كه چندین سال است به من دیگر اجازه ساخت فیلمی درباره مسایل زنان
را نمی دهند، با توجه به داستان فیلمنامه جدیدم كه قهرمان مرد داشت مطمئن
بودیم كه پروانه ساخت آن به سرعت صادر خواهد شد، اما متاسفانه چنین نشد.
بعد
از حرف و حدیث های بسیار، آنقدر صدور پروانه ساخت را طول دادند كه ما
عملافصل مناسب كار را از دست دادیم و به اتفاق همسرم تصمیم گرفتیم از عید
آن را بسازیم. اسفند ماه كه برای دریافت و تمدید پروانه اقدام كردیم، گفتند
پروانه باطل شده و برای صدور مجدد آن به مسوولان سازمان سینمایی مراجعه
كنید.
این نكته هایی كه درباره تهدیدات شما می گویند، درست است؟
بله،
در طول سال گذشته فرد یا افرادی با موبایل مرا به دلیل فعالیت های سینمایی
ام چندین بار تهدید به مرگ كرده و حتی به همسرم به دلیل تهیه این فیلم ها
توهین می كردند. همان افراد یا اشخاص دیگری، اقدام به شكستن شیشه های
اتومبیل من در هر كجا كه پارك می شد، می كردند و فضای روانی نامطلوبی را
برای من، همسرم، دخترم، خواهران و برادرانم و به ویژه پدر سالخورده ام به
وجود می آوردند.
خلاصه آنچنان عرصه بر ما تنگ شده كه به قوه قضاییه
شكایت كردیم. بعد از چند ماه رفتن به دادگاه و دادسرا و... قاضی پرونده
اول موفق به شناسایی فردی كه پیام ها را ارسال می كرد، شد و حكم جلب، شلاق و
زندان برای وی صادر كرد. هرچند بعد از گذشت چند ماه، این فرد دستگیر نشده
است. پرونده دوم كه مربوط به شكستن شیشه های اتومبیل من بود فعلادر قوه
قضاییه مسكوت مانده است.
و حرف آخر...
خسته
شدم از این همه «حذف شدن»، مصاحبه كوتاه شما به من فرصت و اجازه آن را نمی
دهد تا تمامی مسایل پیش آمده را توضیح بدهم. همین قدر بدانید كه هركجا اسم
من می آید، حذف می شوم. سیما فیلم به طور ناگهانی قراردادش را با من به
صورت یكطرفه فسخ می كند.
حوزه هنری ساخت فیلمنامه «تنهایی هر
هیاهو» كه خودم آن را نوشته ام و تصویب شده، به حالت تعلیق درمی آورد.
جایزه ای كه قرار بود از طرف نظام مهندسی به عنوان هنرمند – آرشیتكت به من
بدهند، یك شب قبل از مراسم، ناگهان لغو می شود. فیلم «تسویه حساب» از
فستیوال بغداد، یك شبه حذف شده و به جای آن چند فیلم دیگر جایگزین می شود.
سخنرانی
هایی كه قرار بوده در دانشگاه ها و محافل مختلف فرهنگی داشته باشم و
پروانه ساخت فیلم جدیدم لغو می شود. تهدید به مرگ می شوم. شیشه های ماشینم
مرتب خرد می شود. خلاصه گویی گروهی می خواهند، با زبان بی زبانی به من می
گویند كه من در سرزمین خودم جایی ندارم اما اینجا خانه من است. هرچند بسیار
بسیار خسته شده ام.
ویدیو : تهمینه میلانی: چندین بار تهدید به مرگ شدم