با کدام تسبیح می توان زنی را نشان داد که تسبیح می اندازد اما دلش با شیطان است؟! :
با کدام تسبیح می توان زنی را نشان داد که تسبیح می اندازد اما دلش با شیطان است؟!
اگرچه این فیلم در جشنواره از نوازش گروههای فشار البته از نوع دیگر بی نصیب نماند اما به اکران که رسیدیم فارغ از توجهاتی که از قشر فرهیخته جامعه گرفتم در گیشه هم اوضاع خوبی داشتیم. مثلا در مشهد به شدت فیلم مورد توجه قرار گرفته و اغلب پردیسهای تهران هم در روزهای آخر هفته سانس فوق العاده برای آن گذاشته اند.
نشست نقد و بررسی «بشارت به یک شهروند هزاره سوم» یکشنبه شب در شرایطی در فرهنگسرای ارسباران برگزار شد که تقریبا تمام بخش نقد و بررسی فیلم با استقبال مخاطبان از حضور عوامل پیش رفت.
محمدهادی کریمی کارگردان، هنگامه قاضیانی و خاطره اسدی بازیگران فیلم و جبار آذین منتقد پیشکسوت از جمله حاضران این نشست بودند. در ابتدای نشست محمدهادی کریمی درباره چگونگی ساخت «بشارت...» گفت:«این فیلم ادامه یک مسیر کاری است و در امتداد «مارال» قرار می گیرد. داستان اصلی درباره دگردیسی زنی است در مواجهه با جامعه. این داستان حدیث نفس خودم و بسیاری از آنهایی است که به تماشای فیلم می نشینند. نیاز به یقین در آدمها نیازی همه روز و پیوسته است و «بشارت...» درباره همین نیاز است.»
کریمی سپس درباره تفاوت نسخه جشنواره ای فیلم با نسخه ای که روی پرده رفته افزود:«حدودا دو دقیقه از پلانهایی که به خاطر ممیزی در نسخه جشنواره وجود نداشت به فیلم اضافه شده و در مجموع 3 دقیقه کم شده! البته در همه فیلمهای دیگرم هم بعد از جشنواره تغییراتی هرچند جزیی در فیلم اعمال می کنم برای رسیدن به محصولی یکدست تر. مثلا «برف روی شیروانی داغ» را هم با 15 ثانیه تغییر اکران کردم. اگرچه این فیلم در جشنواره از نوازش گروههای فشار البته از نوع دیگر بی نصیب نماند اما به اکران که رسیدیم فارغ از توجهاتی که از قشر فرهیخته جامعه گرفتم در گیشه هم اوضاع خوبی داشتیم. مثلا در مشهد به شدت فیلم مورد توجه قرار گرفته و اغلب پردیسهای تهران هم در روزهای آخر هفته سانس فوق العاده برای آن گذاشته اند.»
برو زیر باران قدم بزن
در ادامه جلسه و بعد از آن که جبار آذین درباره مختصات فیلم سخن گفته و آن را اثری معناگرا دانست که ایمان را محور خود قرار داده و همین عظمت محوری را عاملی دانست بر زیاد شدن داستانکهای فیلم، یکی از مخاطبان فیلم که به نظر می آمد به لحاظ روحی هم به شدت تشویش دارد از کریمی این سوال را پرسید که این همه ارجاع به استنلی کوبریک و رومن پولانسکی و ویلیام فردکین چه نتیجه ای را عاید او ساخته؟
و جالب پاسخ کریمی بود که بدون حتی سر سوزنی ناراحتی گفت:«دوست عزیز اگر وقتت تلف شده چرا زودتر سالن را ترک نکردی. من اگر به جای شما بودم سالن را ترک می کردم اما درباره ارجاعات فیلم خیلی خوشحالم که فیلم ام به جای کافه، رقاصه و جاهل یادآور کوبریک و پولانسکی است. هر کس نظر خود را دارد و او که از فیلم من خوشش نیامده بهتر است در این هوای پاییزی زیر باران رفته و قدم بزند.»
با کدام تسبیح می توان زنی را نشان داد که تسبیح می اندازد اما دلش با شیطان است؟!
یکی دیگر از مخاطبان نشست از کریمی درباره چرایی مستندوار بودن لحن فیلمش و به چشم نیامدن بازیگران پرسید و کریمی پاسخ داد:«با کدام فیلم مستند می توان مردی را نشان داد که تسبیح می اندازد اما دلش با شیطان است؟! شیطان فقط مصداق ابلیس نیست و افسردگی و پوچ گرایی که بسیاری از ما را با خود همراه کرده مصداق بارز همراهی با شیطان است. برای مخاطب هزاره سوم نمی توان شیطان را فقط با تعریف عهد عتیقی بیان کرد. ابلیس هم یک شیطان است اما مفهوم شیطان دایره وسیعی را دربرمی گیرد. شیطان همین یأس است و همین خشم و متاسفانه سریالهایی ساخته می شود که با درگیری به خرافات به شیطان پرستی دامن می زنند. »
کریمی ادامه داد:«این قدر بازیهای اغراق آمیز و گل درشت دیده ایم که دیگر طاقت تماشای یک بازی درست، بجا، کنترل شده و در خدمت متن را نداریم. بازیهای فیلم نباید هم به چشم بیایند چون این مفهوم فیلم است که باید جلب نظر کند نه بازی یکی از بازیگران.»
ایجاز داریم و جامپ کات
محمدهادی کریمی در پاسخ به پرسش مخاطب دیگری درباره وجه ساختاری فیلم گفت:«شخصیتهای فیلم زیاد بودند و البته جامپ کاتهای زیادی هم داریم و این چیزها برای مخاطب داخلی زیاد تازگی ندارد. همه دوست دارند یک روایت خطی تکراری را ببینند و در برابر این پرهیز از تکرار موضع می گیرند اما این پرشهای داستانی نیاز فیلم من بود و در خدمت متن. فیلم ایجاز دارد و همراهی این ایجاز و جامپ کاتهاست که ما را به آخر می رساند.»
این قدر دنبال موسیقی گل درشت، بازی گل درشت و یا اتفاقات عجیب و غریب در یک فیلم نباشید
عجیب ترین سوال این نشست را مخاطبی پرسید که به نظر سن و سال زیادی نداشت. وی از کریمی پرسید چرا موسیقی فیلمش خوب نبوده و وقتی کریمی پرسید ملاکش برای خوب بودن موسیقی چیست وی پاسخ داد موسیقی خوب آن موسیقی است که ملودی اش بعد از تمام شدن فیلم در ذهن مخاطب بماند. کریمی وقتی این را شنید با لحنی متعجب گفت:«این یک تعریف کاملا تازه از موسیقی متن است. موسیقی باید در خدمت متن باشد. در اینجا موسیقی دگردیسی کاراکتر اصلی فیلم «مینو» را باید نشان می داد که این کار را هم کرده است. این قدر دنبال موسیقی گل درشت، بازی گل درشت و یا اتفاقات عجیب و غریب در یک فیلم نباشید. مفهوم را دریابید و ساختار سینمایی درست را.»
بشارت امید و رحمت
در پایان نشست یکی از مخاطبان میانسال فیلم با ذکر ماهیت ارزنده فیلم گفت:« کارگردان در فیلم بشارت امید و رحمت را داده. جامعه ما به «مینو»هایی نیاز دارد که آمده و به نسل جوان بشارت دهند درباره آنچه این نسل آن را تجربه کرده و قهرمان فیلم شما بسیار عالی از پس این کار برآمد.»
کریمی با تمجید از حسن نظر این مخاطب گفت:«این وظیفه سینما بوده و ما سینماگران که به این مساله بپردازیم اما متاسفانه تاکنون چندان پررنگ به آن نگاه نکرده ایم ولی امیدوارم بعد از این فیلمهایی که با نگاهی امیدوارانه و مصلحانه به تلخیها و سیاهیهای آسیبهای اجتماعی ساخته می شوند زیاد شود.»
منبع:شبکه ایران
ویدیو : با کدام تسبیح می توان زنی را نشان داد که تسبیح می اندازد اما دلش با شیطان است؟!