افزایش تعارضات جنسی در محیط‌های جلگه‌ای، کویری و گرم : بررسی نقش عوامل محیطی ...



افزایش میل جنسی , راه های افزایش میل جنسی , افزایش قدرت جنسی

بررسی نقش عوامل محیطی بر وقوع جرائم در گفت‌وگو با دکتر نجفی توانا
افزایش تعارضات جنسی در محیط‌های جلگه‌ای، کویری و گرم

جنایتکاران فرهنگ لغت گسترده‌ای دارند. جرم، جنایت، قتل، فساد، و هزاران واژه دیگر که همگی از این جنس هستند همواره زندگی اجتماعی بشر را تحت تأثیر قرار داده‌اند و باعث اختلال در روند طبیعی زندگی افراد اجتماع شده‌اند. در این میان عوامل طبیعی و محیطی نه‌تنها بر وقوع این جنایت‌ها تأثیر می‌گذارند، بلکه می‌توان گفت این عوامل محیطی و طبیعی هستند که از انسان‌ها مجرم می‌سازند. زیرا هیچ انسانی مجرم متولد نمی‌شود و این فشارهای اجتماعی است که باعث بروز و ظهور جرم در جامعه می‌شود. بررسی تأثیر عوامل محیطی روی جرم و جنایت‌های اجتماعی موضوعی بود که برای صحبت از آن سراغ دکتر علی نجفی توانا جرم شناس، حقوقدان و استاد دانشگاه رفتیم و با او به گفت و گو نشستیم. مصاحبه زیر حاصل این گپ و گفت است.

بیش از 40 درصد از مجرمین ما سابقه تکرار جرم دارند
هیچ انسانی از همان ابتدای امر مجرم به دنیا نمی‌آید و این تأثیر محیط و فضای زیست است که از آدم‌ها مجرم می‌سازد در این خصوص توضیح دهید.
انسان رفتار و کردار روزمره خود را از اطرافیان، والدین، مدرسه، محیط کار و اجتماع می‌آموزد. در کنار رفتارهای آموختنی یا اکتسابی برخی کنش‌های غریزی نیز وجود دارد. هرچند این کنش‌ها ذاتی است. کنش‌هایی مانند خوردن، خوابیدن، تولید مثل و.... ولی آموزه‌های محیط اطراف و چگونگی استفاده از غریزه‌ها نیز بر انسان اثر دارد. غیر از بحث آموزش و تربیت، عوامل اجتماعی فراوانی بر کنش‌ها و واکنش‌های انسان اثر می‌گذارد. این عوامل که به عوامل محیطی معروف اند به دو دسته مادی و معنوی قابل تقسیم هستند.


عوامل مادی بیشتر به عواملی مانند کار، مسکن، وضعیت اقتصادی، بهداشت، درمان، آموزش و مجموعه‌ای از امکانات مادی که وجود آنها برای یک زندگی متعارف لازم است اطلاق می‌شود اما در کنار این‌ها برخی عوامل معنوی وجود دارد که به رشد و بالندگی و شکوفایی استعدادهای سیاسی و فرهنگی بشر کمک می‌کند و برای تأمین آزادی‌های فردی و اجتماعی لازم است.

 

آزادی بیان، آزادی مطبوعات، آزادی انتقال اطلاعات، مردم سالاری، آموزش و پرورش، انتقال درست آموزه‌های اخلاقی و دینی و بسیاری از عوامل دیگرکه در رشد معنوی اشخاص موثر است از این دسته هستند. در صورتی که به طور متعادل و متعارف این بخش از نیازهای مادی و معنوی افراد تأمین شود انسان باید رفتار منطبق با ارزش‌های اجتماعی داشته باشد اما اگر هر نقصان یا کمبودی در این مسیر مشاهده شود بر کنش‌ها و واکنش‌های انسان اثر مستقیم می‌گذارد.

 

جرم انعکاس کمبودهای مادی و معنوی در فرد است. هیچ انسانی نه مجرم به دنیا می‌آید و نه بنا بر طبیعتش دوست دارد که مجرم باشد. پس مجرمان یک جامعه و به طور معمول نظم گریزان یک جامعه میوه‌های تلخ اجتماعی هستند که نتوانسته اند بخشی از نیازهای طبیعی اساسی بشری را تأمین کند.


بدون شک عوامل محیطی بر انسان‌ها به طور یکسان اثرگذار نیستند. چه چیزی تعیین کننده این شدت و ضعف است؟

یک نکته اساسی در آسیب شناسی اجتماعی باید به عنوان یک اصل مورد توجه باشد و آن اینکه عوامل اجتماعی به صورت یکسان انسان‌ها را تحت تأثیر قرار نمی‌دهند. یعنی هر انسانی نسبت به انسان دیگر به صورت متفاوتی تحت تأثیر قرار می‌گیرد. می‌شود بحث بیکاری یا فقر را مثال زد.

 

هر چند بخش مهمی از بزهکاران متعلق به خانواده‌های فقیر هستند ولی واقعیت این است که همه فقرا یا همه بیکاران برای گذران زندگی دست به جرم نمی‌زنند. علت این است که در اثر پذیری از عوامل محیطی باید به ظرفیت انسان‌ها توجه کنیم. به طور مشخص اگر کسی حتی در خانواده‌ای فقیر درست تربیت شده باشد و از باورهای متعادل بهره برده باشد در خصوص محرک‌های بیرونی، با فردی که از لحاظ تربیتی و فرهنگی دارای قابلیت‌های کمتری باشد اثر منفی ضعیف‌تری خواهد پذیرفت. بنابراین در مورد تمام نیازها حتی غریزی این قاعده حاکم است.


برای مثال دو جوان مجرد برای ارضای نیازهای غریزی و جنسی واکنش‌های مختلفی نشان می‌دهند. با اینکه هر دو مجرد هستند یکی ممکن است برای تأمین این نیاز زودتر از دیگری سدها و ممنوعیت‌های اجتماعی را بشکند ولی شخص دیگر مقاومت کند. این قاعده در مورد اثر کلی عوامل بیرونی مانند مسکن، بهداشت و درمان نیز قابل پذیرش است. به طور مثال در جامعه‌ای که ویروس یک بیماری منتشر می‌شود همه بیمار نمی‌شوند. آنانی زودتر بیمار می‌شوند که سیستم ایمنی بدنشان ضعیف‌تر باشد یا در معرض انتقال ویروس قرار گیرند یا مراقبت‌های لازم را نکنند.


اما در کنار این عدم تأثیرپذیری مشابه و مساوی، یک قاعده جرم شناختی دیگر را نیز باید مورد توجه قرار داد و آن مربوط به زمانی است که فشار وارده از عوامل اجتماعی به اندازه‌ای افزایش یابد که از حد تحمل افراد عادی خارج باشد. در چنین صورتی می‌توان با اتکا به قاعده تسلیم غیر ارادی یا ارادی تأثیر‌پذیر از فشارهای غیر قابل تحمل اجتماعی، نتیجه تعمیم پدیده نظم‌گریزی و ارتکاب جرم در اکثریت مردم یک جامعه را پذیرفت.

 

به عبارت روشن‌تر وقتی عوامل اقتصادی و اجتماعی به حدی برسد که از ظرفیت افراد متعارف خارج باشد به نوعی ما با حالت اضطرار و بحران اجتماعی و اقتصادی مواجه می‌شویم و در چنین صورتی واکنش‌های افراد نیز به صورت عمومی در چهارچوب جرم و نظم‌گریزی به عنوان یک واکنش طبیعی بروز خواهند کرد.


 تأثیر عوامل به صورت چه جرائمی در افراد جامعه مصداق پیدا می‌کند؟
متأسفانه ما در کشور خود برخی از مظاهر تعمیم واکنش‌های غیر متعارف را در قالب نظم گریزی ترافیکی، کسب و کار و... مشاهده می‌کنیم. در کنار این عوامل خاطر نشان می‌کنیم که در کنار عوامل مادی و معنوی یا نرم افزاری و سخت افزاری باید به برخی از عوامل دیگر مانند شیوه‌های قضایی توجه کنیم. تأثیر برخی قوانین خود می‌تواند جرم زا باشد.

 

جرم انگاری‌های بی حد و اندازه موجب افزایش جمعیت کیفری می‌شود و اگر تصویب این قوانین مناسب با نیازهای جامعه نباشد الزاماً نوعی بی تفاوتی و عدم مشارکت مردم در اجرای قوانین را به همراه خواهد داشت. برای مثال می‌توان از جرائم ماهواره‌ای، جرائم در فضاهای مجازی و جرائمی برخلاف برخی ارزش‌های اجتماعی در داخل کشور نام برد که چون با تساهل نهادهای عمومی مواجه شده‌اند، ارتکاب این اعمال در حد گسترده‌ای در جامعه اتفاق می‌افتد و در نتیجه با وجود مجرمانه بودن این اعمال نسبت به آن واکنشی نشان داده نمی‌شود.

 

زیرا این قوانین بدون توجه به واقعیت‌های اجتماعی و بدون آسیب‌شناسی و نیاز سنجی تصویب شده‌اند. از لحاظ واکنش‌های قضایی نیز ما با یک پدیده انعطاف ارادی و بعضاً اجباری مواجه هستیم. قضات دادگستری با استفاده از ظرفیت‌های قانونی سعی در اعمال انعطاف در مورد مجرمین دارند. آنها به جای اعمال مجازات‌های شدید بدنی و حبس با اعمال تخفیف، تدابیر کیفری خفیف‌تری اعمال می‌کنند.


  آیا این تخفیف‌ها باعث اشاعه بیشتر جرائم در جامعه نمی‌شود ؟
مجرمینی که پس از ارتکاب جرم با این واکنش‌ها مواجه می‌شوند وقتی به آغوش جامعه برمی‌گردند چون عوامل جرم زای قبلی کماکان بر آن‌ها احاطه دارد دیگر هراسی به خود راه نمی‌دهند. به همین دلیل بیش از 40 درصد از مجرمین ما سابقه تکرار جرم دارند. برخی از داخل زندان مرتکب جرم می‌شوند برخی در دوران مرخصی مرتکب بزهکاری می شوند. این در حالی است که مجرمین زندانی هم به علت مشکلات پرسنلی و تجهیزاتی و بودجه‌ای و عدم کفایت امکانات به جای اینکه در دوران حبس از لحاظ شخصیتی احیا شوند و آموزش ببیند و مورد حمایت بعد از خروج قرار بگیرد، فقط در زندان نگهداری می‌شوند.

 

حال با توجه به این شرایط پس از مدتی ترس از زندان هم در این افراد از بین می‌رود و در نتیجه از یک طرف مشکلات اقتصادی و اجتماعی و از سوی دیگر عدم شدت واکنش‌های کیفری شرایطی را فراهم می‌آورد که افرادی که استعداد مجرمانه آنها در جامعه تقویت شده دیگر از ارتکاب جرم واهمه نداشته باشند.


با در نظر گرفتن شرایط اجتماعی می‌توان شرایط و عوامل فردی را هم در ارتکاب جرم دخیل کرد؟
بله! باید در کنار عوامل محیطی و بیرونی به عوامل فردی هم توجه داشت. وجود برخی اختلالات کروموزومی یا بیماری‌های جسمی می‌تواند موجب شرایطی شود که افراد مقاومت روحی و جسمی کمتری داشته باشند و باعث شود این افراد در مقابل محرک خارجی زودتر از افراد سالم تحت تأثیر قرار گیرند.

 

در واقع بیماری‌های جسمی و روانی اعم از ارثی و اکتسابی باعث بروز برخی رفتارها می‌شود. در این میان باید به اختلالات شخصیتی و به رفتار قربانیان خشونت‌های جسمی و جنسی نیز توجه کنیم. این قربانیان خود مرتکبین این‌گونه جرائم می‌شوند و افرادی که دارای بیماری‌های روحی و روانی هستند شانس بیشتری برای ارتکاب جرائم مختلف دارند.

 

ما حتی در مطالعات میدانی متوجه شده‌ایم که برخی فرزندان خانواده‌های ثروتمند به علت نارسایی عاطفی و تربیتی برای خودنمایی، انتقام، خودآزمایی و حتی جلب توجه والدین دست به ارتکاب جرائم مالی مانند سرقت می‌زنند. همچنین بررسی پرونده‌های تجاوزات جنسی نشان می‌دهد که اکثر مرتکبین، خود قربانیان دیروز این جرائم بوده‌اند و یا امیال ارضا نشده در ضمیر ناخودآگاه خود داشته‌اند.

 

جالب‌تر اینکه مطالعه شخصیت رانت‌خواران و مدیران فاسد نشان می‌دهد که این افراد ظاهرا افرادی معتقد به باورهای دینی و اخلاقی بوده‌اند، آن‌ها بعد از گذشت مدتی تحت تاثیر عقده‌های دوران کودکی برای رسیدن به ثروت و قدرت تمام ارزش‌های دینی و اخلاقی را قربانی می‌کنند در حالی که ظاهری آراسته دارند.


حال پس از بررسی عوامل اجتماعی و اقتصادی و فردی بد نیست کمی هم به عوامل طبیعی و جغرافیایی تأثیر گذار بر آمار جرم و جنایت بپردازیم. راجع به این پدیده هم توضیح دهید.
در کنار عوامل فوق باید به عوامل جغرافیایی هم توجه داشته باشیم. آب و هوای گرم و سرد در رفتار انسان اثر دارد. معمولاً آنهایی که در دشت‌ها و جلگه‌ها زندگی می‌کنند رفتار مجرمانه متفاوتی با کوه‌نشینان و افرادی که در مناطق سرد زندگی می‌کنند دارند. سرقت معمولاً در مناطق کوهستانی بیشتر است و تعارضات جنسی در محیط‌های جلگه‌ای، کویری و گرم رواج بیشتری دارد. گذشته از آن رفتار انسان در زمستان و تابستان متفاوت است.

 

خشونت‌ها در هوای گرم بیشتر است. به ویژه در شهرهای بزرگ و زمانی که ترافیک و گرما مجموعه‌ای اثرگذار تشکیل دهند. در ضمن در خصوص محیط‌های جغرافیایی باید به مجموعه‌های مناطق سکونت و محله‌ها هم توجه داشته باشیم. جرم در محله‌های مسکونی نظیر اکباتان و آپادانا که حجم زیادی از جمعیت را در خود جای می‌دهد با جرائم مربوط به خانه‌های ویلایی متفاوت است. زیرا کنترل رفتار افراد، در مورد اول کمتر می‌تواند اعمال شود.

 

این قاعده در اکثر کشورهای اروپایی هم حاکم است. همچنین در مناطقی که پلیس کنترل کمتری روی آن دارد تنوع جرائم، عدم کنترل والدین و همچنین الگو پذیری از الگوهای مجرمانه بیشتر است. مانند بخشی از خاک سفید سابق یا حلبی آباد ‌های اطراف تهران یا زور آباد کرج یا برخی مناطق مسکونی پاکدشت که همگی شامل این موارد می‌شوند. زیرا اصل در برخی از این نواحی گریز از نظم عمومی و اجتماعی و مقابله با وجدان عمومی و ایجاد خورده فرهنگ‌های گروهی و محلی است.


بنابراین ارتکاب جرم که معمولاً با ناسازگاری و نظم‌گریزی در یک جامعه مشاهده می‌شود ناشی از عوامل مختلفی است که در مورد نوع جرم باید اظهار نظر گردد. اما آنچه مسلم است عوامل پیش گفته از عوامل كلیدی و تعیین‌كننده تلقی می‌‌شوند.
/روزنامه قانون
 


ویدیو : افزایش تعارضات جنسی در محیط‌های جلگه‌ای، کویری و گرم