اسکناس های نو را در بزرگراه ریختم! : سارق مسلحی که به «دزد سنگین وزن» معروف ...



سارق مسلحی که به «دزد سنگین وزن» معروف شد به بازسازی صحنه سرقت های مسلحانه از 3 بانک در مشهد پرداخت و جزئیات اقدامات مجرمانه خود را در حضور مقام قضایی و کارآگاهان پلیس آگاهی خراسان رضوی تشریح کرد.

به گزارش خراسان، متهم 34 ساله این پرونده آخر هفته گذشته توسط کارآگاهان دایره مبارزه با سرقت های مسلحانه پلیس آگاهی خراسان رضوی ابتدا به منطقه سیدی مشهد هدایت شد و دوباره سلاح به دست گرفت تا جزئیات و چگونگی سرقت های مسلحانه را مقابل دوربین قوه قضاییه تشریح کند.

در آغاز بازسازی صحنه سرقت قاضی شعبه 209 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد با تفهیم موادی از قانون آیین دادرسی کیفری از متهم خواست مواظب اظهارات خود باشد و حقیقت ماجرا را بیان کند چرا که اظهارات او به عنوان مدارک موجود در پرونده مورد استناد قضایی قرار می گیرد.

اولین سرقت
سپس دزد سنگین وزن با معرفی کامل خود گفت: صبح روز اولین سرقت (94.1.24) در حالی که نقشه سرقت مسلحانه از بانک را کشیده بودم موتورسیکلت یکی از دوستانم را به امانت گرفتم واز مسیر صدمتری به طرف سیدی حرکت کردم. آن روز بانک خاصی را شناسایی نکرده بودم به همین خاطرهم حدود یک ساعت دور می زدم تا بانک خلوتی را برای اجرای نقشه ام پیدا کنم که بانک مسکن توجهم را جلب کرد. آن روز یک اورکت پوشیده بودم و شال گردنی را هم برای پوشاندن چهره از خانه ام برداشته بودم. اسلحه را داخل جیبم گذاشتم که بتوانم به راحتی از آن استفاده کنم. وقتی چند بار اطراف بانک را بررسی کردم مقابل دستگاه خودپرداز ایستادم و موقعیت کارمندان بانک را زیرنظر گرفتم. همه کارمندان سرگرم کارشان بودند که من موتورسیکلت قرمزرنگ را پشت یک خودرو در جهت مسیر فرارم پارک کردم.

 به محض این که به آرامی پشت پیشخوان بانک رفتم ناگهان اسلحه را از جیبم بیرون کشیدم و لوله آن را پشت سر اولین کارمند گذاشتم سپس در حالی که فریاد می کشیدم کسی حرکت نکند، ساک دستی را به سوی یکی دیگر از کارمندان پرت کردم و از او خواستم همه پول ها را داخل آن بریزد. بعد از آن هم از او خواستم تا گاو صندوق را باز کرده و ساک را از پول های درشت پر کند.وقتی ساک پر از پول را دیدم کارمند گروگان را در حالی که به عقب حرکت می کردم و چهره ام به طرف کارمندان بود تا کنار در خروجی با خودم بردم. هیچ کس حرکتی نمی کرد و من یک لحظه او را رها کردم و سوار بر موتورسیکلت گریختم.

 

البته آن روز به خاطر این که استرس داشتم یک بار سلاح از دستم افتاد که بلافاصله آن را برداشتم و کارمند مذکور را تهدید به مرگ کردم. پس از آن هم وقتی وارد بزرگراه غدیر شدم احساس کردم موتورسواری مرا تعقیب می کند به همین خاطر هم بر سرعت موتورسیکلت افزودم و با تغییر مسیر در خیابان های اطراف به منطقه مهرآباد رفتم که موتورسوار مرا گم کرد.

بعد از دستگیری فهمیدم که مدیر بانک به همراه یک موتورسوار که در آن نزدیکی زندگی می کرد مرا تعقیب کرده است. وقتی به منزل رسیدم بلافاصله با افرادی که به آن ها بدهکار بودم تماس گرفتم و پول های مسروقه را به آن ها دادم.

دومین سرقت
در ادامه بازسازی صحنه های سرقت مسلحانه، متهم این پرونده که با اقدامات مجرمانه خود خللی به احساس امنیت مردم وارد کرده بود به خیابان کوهسنگی مشهد هدایت شد و مقابل بانک ملت ایستاد تا جزئیات دومین سرقت مسلحانه خود را تشریح کند.

او گفت: وقتی سرقت اول را انجام دادم ترسیدم که شناسایی شوم به همین خاطر موتورسیکلت هوندای خودم را که در انباری بود تعمیر کردم و برای پوشاندن چهره ام نیز یک کلاه کاسکت خریدم. آن روز برای دستبردی دیگر ساک لباس های فرزندم را با همان اسلحه برداشتم و لباس هایم را نیز عوض کردم.

سپس سوار بر موتورسیکلت به سمت خیابان کوهسنگی رفتم و با دیدن بانک ملت، چند بار محل های فرارم را بررسی کردم. این بار چون احتمال می دادم زودتر شناسایی شوم موتورسیکلت را در پیاده رو و مقابل بانک پارک کردم و لحظه‌ای روی صندلی انتظار نشستم تا همه جوانب را با دقت زیرنظر بگیرم. میز رئیس بانک به من نزدیک تر بود به همین دلیل هم این بار اسلحه را به طرف رئیس گرفتم و از کارمند بانک خواستم تا بدون آن که کسی آژیر را به صدا درآورد از جایش حرکت کند و همه پول های درشت را داخل ساک بریزد.

بعد کارمند را به طرف گاوصندوق کشاندم که او ساک را با اسکناس های نو پر کرد ولی باز هم استرس داشتم به طوری که هنگام فرار هر چه هندل می زدم موتورم روشن نمی شد تازه فهمیدم که سوئیچ موتورسیکلت هنوز در جیبم است دوباره با سوئیچ موتورم را روشن کردم و از کوهسنگی 32 به سمت خیابان بهشتی و از آن جا هم به میدان تلویزیون رفتم.

قصد داشتم موتورسیکلت را بگذارم و با تاکسی بروم اما در آن لحظه نتوانستم تاکسی کرایه کنم بعد از این ماجرا به سمت میدان آزادی رفتم و وارد بزرگراه فجر شدم اما هنوز به تقاطع میدان بار سپاد نرسیده بودم که با خودم فکر کردم ممکن است از طریق شماره سریال پول های نو شناسایی شوم به همین خاطر مقدار زیادی از اسکناس های نو را داخل کلاه کاسکت گذاشتم و آن ها را به کنار جاده پرت کردم.

سپس به منطقه نیزه رفتم و موتورسیکلتم را در حالی که سوئیچ روی آن قرار داشت در کنار خیابان گذاشتم تا فردی آن را سرقت کند و من از طریق موتورسیکلت شناسایی نشوم. از آن جا هم با یک خودرو عبوری به منزلم رفتم.

اخبار حوادث - خراسان

 


ویدیو : اسکناس های نو را در بزرگراه ریختم!