ژیلا صادقی و دلقک بازی مجریان : اگر فكر میكنید چهرهای زیبا، صدایی گرم و تیپ ...
اگر فكر میكنید چهرهای زیبا، صدایی گرم و تیپ مناسبی دارید و خودتان را برای مجری شدن گزینهای مناسب میدانید، دست نگه دارید؛پیشنهاد میكنیم ابتدا صحبتهای این مجری مشهور تلویزیون را بخوانید. شاید متقاعد شدید و سراغ كار دیگری رفتید!
«به این راحتیها هم نیست؛» اینكه مینشینیم جلوی تلویزیون و پاهایمان را روی یكدیگر میاندازیم و فكر میكنیم آن كسی كه آن طرف تلویزیون و پشت دوربین برایمان حرف میزند، داستان تعریف میكند، لطیفه میگوید، خبر میخواند یا یك برنامه خانوادگی را اجرا میكند، كارش اینقدر راحت است كه هر كسی از جمله خود ما هم میتواند آن را انجام دهد! شاید تا قبل از تكمیل این گزارش، خودمان هم نمیدانستیم مجریان مشهور و پركار رسانه ملی ایران با چه سختیهایی روبهرو هستند.
اجرا احساس مسئولیت است
صادقانه باید بگویم با پیشزمینه و علاقه زیاد به بازیگری وارد رسانه شدم، در واقع ابتدا تصمیمم بازیگرشدن بود اما وقتی متوجه شدم قوانین و قواعد خاصی در فضای سینما حاكم نیست و برای آنكه به قرارداد اخلاقی كه از قبل با پدر و مادرم بسته بودم پایبند بمانم، ترجیح دادم با توجه به راهنماییهای آقایان مظفری و دهقاننسب به سمت اجرا بیایم و پیش خودم فكر كردم میتوانم گوشهای از استعدادم را در این عرصه نشان دهم تا بتوانم تا حدودی به نیازهای قلبی و عاطفیام نسبت به این كار پاسخ بدهم. بعد از مدتی متوجه شدم در این زمینه استعدادهایی دارم كه با پرورششان میتوانم به جایگاه مناسبی در این حرفه برسم و كمكم به این كار علاقهمند شدم، به همین دلیل از سال 78 تا امروز عرصه اجرا را با هیچ عرصه دیگری عوض نكردهام، حتی با عرصههایی كه بوی پول میدهند، مانند تهیهكنندگی!
اجرا، احساس مسئولیت است
اجرا هماهنگ كردن آستین هزار تومانی با مقنعه رنگی نیست، اجرا كتوشلوار رنگی پوشیدن و شیك صحبت كردن نیست، اجرا چشم و ابرو و رابطههای آنچنانی داشتن نیست، اجرا یعنی شناسنامه ششدانگ و سند منگولهدار رسانهای به بزرگی رسانه ملی كه امروز با فشار دادن یك دكمه میتوانی تمام اتفاقات دنیا را به واسطه آن ببینی، بشناسی و دربارهشان قضاوت كنی. اجرا كودكانه یا بهتر بگویم احمقانه صحبت كردن نیست، اجرا احساس مسئولیت است نسبت به تكتك آدمها از نوزادی كه تازه متولد شده تا پیرمرد و پیرزنی كه همین الان دار فانی را وداع میگویند؛ چون منِ مجری جلوی دوربین مینشینم و نمیدانم چه كسی، كجا، با چه تفكری، آیندهای، اصلا از چه جنسی بهترین وقت زندگیاش را به حرفهای من اختصاص میدهد تا شاید كلمهای یاد بگیرد. همین احساس مسئولیت داشتن من را وادار میكند به بهتر بودن، به بیشتر دانستن، به ایدهآلتر كار كردن. با اجرا انگار كلیدی طلایی در دستان من است كه تمام درهای قلب و افكار مخاطبان برنامهام با آن باز میشود و شاید با باز شدن این درها، روزنهای رو به آینده برای این مخاطبان باز شود.
سوال عجیب من
قدم اول برای ورود به عرصه اجرا، خودشناسی است؛ دختر خانم یا آقا پسری كه علاقهمند است تواناییهایش را در این عرصه بسنجد، ابتدا باید بداند چقدر علاقهمند و مستعد برای حضور در این حرفه است. بعضی اوقات كه قرار است از تعدادی آدم برای ورود به این عرصه تست بگیرم، صادقانه به تعدادیشان میگویم «مثلا چی فكر كردی كه اومدی سراغ اجرا؟!» جالب اینجاست كه بعضیهایشان حتی موقع تست دادن بهخودشان زحمت نمیدهند متنی را آماده كرده باشند، چراكه این روزها عامیانه اجرا كردن، دلقكبازی و لودگی بعضی دوستان، این شائبه را در ذهن آنها ایجاد كرده كه ما هم میتوانیم مجری شویم!
آن خانمی كه...
طی 8 سال فعالیت در عرصه اجرا دیگر به مدیرانم ثابت كردهام هیچوقت دچار ممیزی نشدهام و خوشحالم مدیران سازمان كاملا به طرز تفكر مجری به نام ژیلا صادقی احترام گذاشتهو بها دادهاند. من در برنامهام مانتوی نو و آراسته پوشیدهام چراكه یك دختر جوان ظاهر شیك را دوست دارد. مردم ژیلا صادقی را همانطور كه در برنامهاش با یك ظاهر آراسته و مقنعهای كه با یك پیراهن شومیز زیبای در عرف جامعه میبینند، بیرون هم همانگونه است، تا امروز هیچكس به من نگفته خانم صادقی مانتوی قرمز نپوشید، كتانی پایتان نكنید، ساعتتان را با خط كتانیتان هماهنگ نكنید چون من تمام این كارها را انجام دادهام اما چون در كارم با تخصص كافی جلو میروم، كسی به این چیزها ایرادی نمیگیرد پشتم به كسی جز خدا گرم نیست كه چنین حرفهایی میزنم.
ویدیو : ژیلا صادقی و دلقک بازی مجریان