چرا رمان پلیسی در ایران طرفدار ندارد؟ : نویسندگان ایرانی رمان کارآگاهی نمی ...


نویسندگان ایرانی رمان کارآگاهی نمی نویسند، ولی مترجمان جای آن ها را با انتخاب رمان های اروپایی پر می کنند



هفته نامه چلچراغ: در کتاب فروشی های ایران وقتی قفسه های بخش رمان و داستان را نگاه می کنیم، کمتر پیش می آید که به ردیف یا قفسه ای بربخوریم که در آن رمان های موسوم به رمان های کارآگاهی یا رمان پلیسی یا رمان جنایی یا رمان معمایی را گذاشته باشند. اما اگر تعداد این رمان ها را نگاه کنیم که در طول سال به صورت منظم به فارسی ترجمه و منتشر می شوند، به این نکته پی می بریم که به هیچ وجه کم نیستند. حالا دیگر رمان های پلیسی یا کارآگاهی در ایران به صورت منظم ترجمه می شوند.

مترجمانی که علاقه دارند این نوع رمان ها را ترجمه کنند، هرچند گسترده نیستند، ولی به این ژانر علاقه خاص دارند. در بازار کتابی که می شود مترجمان فراوانی را پیدا کرد که حاضرند وقت شان را برای ترجمه مجدد یک رمان یا داستان صرف کنند، احتمالا این یک حُسن است که مترجمان اندکی سراغ رمان های پلیسی می روند. البته در یک سال اخیر که بازار رمان های کارآگاهی در ایران نسبت به چند سال قبل دوباره گرم شده است، ناشران دست به ترجمه مجدد برخی رمان ها زده اند. مثلا مجموعه رمان های آگاتا کریستی، نویسنده سرشناس انگلیسی در انتشارات هرمس ترجمه تازه ای منتشر کند.

پر طرفدار ترین خواننده ایران , شهری در ایران که قبرستان ندارد , پر طرفدار ترین شبکه اجتماعی در ایران

انتشارات ثالث برای این کارش دلیلی ارائه نکرده و توضیح نداده که در شرایط فعلی چرا دست به این کار زده و ترجیح داده رمان های کریستی را از نو ترجمه کند. انتشار مجموعه آثار آگاتا کریستی در انتشارات هرمس حدود 10 سال طول کشید و اخیرا به آخر رسید. از معدود رمان های کارآگاهی دیگری که با ترجمه نو در آمد، رمان ژرژ سیمنون، نویسنده سرشناس فرانسوی است که کاوه میرعباسی سال ها پیش آن را با عنوان «مسافری که با ستاره شمال آمد» ترجمه کرد و عباس آگاهی اخیرا آن را با عنوان «پی تر لتونی» ترجمه کرده است. ترجمه های مجدد از رمان های کارآگاهی آن اندازه نیست که به اندازه رمان های دیگر به چشم آید.

رمان های پلیسی و کارآگاهی در ایران مخاطب گسترده ندارند. معروف ترین و مهم ترین رمان آگاتا کریستی، غول نویسندگان این ژانر، ظاهرا هنوز برای دهمین بار تجدید چاپ نشده است. رمان «قتل راجر آکروید» که یکی از رمان های معروف و مهم ژانر ادبیات پلیسی در دنیاست، در ایران نیز از سال های دور به فارسی ترجمه شده بود و روایت کریستی برای این داستان یک روایت فوق العاده بوده است. در ایران هم رمان «قتل راجر آکروید» جزو رمان های کلاسیک به حساب می آید و حالا در اغلب کتاب فروشی ها که رمان می فروشند، آن را می شود پیداکرد.

کارآگاهانی مانند خانم مارپل یا پوآرو به لطف سریال هایی که سال ها پیش در تلویزیون پخش شدند، در فرهنگ عمومی مردم ایران تا حدودی شناخته شده هستند. غیر از این دو کارآگاه معروف، از سال ها قبل شرلوک هولمز، کارآگاه معروف آرتور کانن دویل به ایران وارد شده بود. کنار این ها در سال های بعد از انقلاب کارآگاهان دیگری هم از طریق ترجمه رمان وارد حافظه خوانندگان ایرانی شدند. فیلیپ مارلو، کارآگاه منحصر به فرد رمان های ریموند چندلر، یکی از آن ها بود.

شخصیت اصلی رمان پلیسی لبلان , لیست نرم افزارهایی که در ایران وجود ندارد , بهترین رمان های ایران

در ایران صفحه حوادث از صفحه های ثابت همه روزنامه ها و خبرگزاری هاست و خوانندگان خاص خود را هم دارند. عده ای با خواندن صفحه حوادث روزنامه ها دچار اضطراب و دلهره می شوند. اما کسانی هم هستند که حوادث را دنبال می کنند و خبرهای مربوط به دستگیری تبهکاران را پی می گیرند. در کلان شهری مانند تهران جنایت ها و تبهکاری ها فرم ساده ای ندارند و انگیزه های شکل گیری آن ها تنها یک عامل نیست.

وقتی کلان شهری مانند تهران را با کلان شهرها یا پایتخت های غربی مقایسه می کنیم، به این نکته پی می بریم که در تهران رمان پلیسی و کارآگاهی به معنی غربی تقریبا وجود ندارد.

سوال این است که چه ضرورتی باعث شد در غرب رمان پلیسی تا این حد به تکامل خود ادامه دهد و ژانر خاصی در ادبیات غرب شود. کاوه میرعباسی از مترجمان رمان های کارآگاهی در موخره ای که بر رمان «بانوی دریاچه» ریموند چندلر نوشته، در پاسخ به این سوال معتقد است: «یکی از عوامل شرایط اجتماعی و اقتصادی بود. ممنوعیت تولید و فروش مشروبات الکلی زمینه ساز پدیده گانگستریسم شد و ظهور شخصیت هایی هولناک و افسانه ای نظیر آل کاپون، داچ شولتز و غیره را موجب گردید، و بالطبع، خشونت اجتماعی در آثار ادبی بازتاب یافت و یکی از منابع اصلی الهام نویسندگان شد. دست مایه اولیه بسیاری از رمان های سیاه واقعی جنجالی و رویدادهای جنایی روز بودند. بحران اقتصادی، فقر و بی کار و یاس و بدبینی و هراس و اضطراب پیامد آن نیز در تکوین و شکل گیری رمان پلیسی واقع گرا نقش بسزا داشت.»

دنیس لهان که در یک سال گذشته سه رمان از او به فارسی ترجمه شده و در ادبیات آمریکا صدای تازه ای در این ژانر شناخته می شود، گفته است: «در دوران شکوفایی اقتصادی آمریکا رمان سیاه به عرصه ادبیات باز می گردد. به ظاهر همه در رفاه و خوشبختی به سر می برند، ولی واقعیت چیز دیگری است. از این لزوم رمان سیاه احساس می شود تا کاستی های جامعه ای را نشان دهد که در آن اختلاف بین دارا و ندار هر روز زننده تر می شود.

تنها شهر ایران که گورستان ندارد , شبکه های اجتماعی پر طرفدار در ایران , جستجوهای پر طرفدار ایران

نقش رمان سیاه به صحنه آوردن کسانی است که ترجیح می دهیم فراموششان کنیم. کسانی که در رشد اقتصادی جایگاهی ندارند و تقریبا دورنمایی برای آینده شان متصور نیست. کسانی که خواست به حقشان برای دست یابی به سعادت به طرز جبران ناپذیری پایمال شده است. در حقیقت اگر بخواهیم ساده بگوییم، رمان سیاه صدای وجدان معذب جامعه است.» (ادبیات سیاه، یاسمن منو، انتشارات جهان کتاب)

دنیس لِهان، نویسنده50 ساله ای است که حالا دیگر در آمریکا و اروپا به یکی از نویسندگان سرشناس تبدیل شده و توانسته جایگاه خودش را در ادبیات پلیسی و معمایی تثبیت کند. چندن رمان از او تاکنون منتشر شده که بخشی از آن ها به فیلم تبدیل شده اند و شهرت او را چند برابر کرده اند.

رمان «رودخانه مرموز» او که چند هفته پیش در ایران هم منتشر شد، در آمریکا وارد فهرست پرفورش ها شد و از آن استقبال زیادی شد. لهان گفته است: «رمان سیاه یک رمان شهری است. کسانی که در من میل به نوشتن را برانگیختند، نویسندگان بزرگ آمریکایی رمان سیاه بودند. مانند ریچارد پرایس، پیت دکستر و دشیل هَمِت. وجه اشتراک تمامی این نویسندگان استعداد عکس برداری از شهرشان است. آن ها بلد بودند چگونه داستان شهرشان را تعریف کنند. مثلا وقتی برای اولین بار به لس آنجلس رفتم، خیابان هایش را به واسطه کتاب های جیمز اِلروی باز شناختم.

رابطه قهرمانان رمان سیاه با شهرشان رابطه ای دوگانه است. از سویی به آن دل بسته اند و از طرف دیگر این اَبرشهرهایی که جنایت، تضاد، درگیری، خشونت، بی عدالتی و تبعیض را زیر ظاهر پرزرق و برق خود پنهان کرده اند، مورد نفرتشان است. برخلاف رمان های پلیسی- معمایی انگلیسی که معمولا صحنه جنایت دهکده یا شهر کوچکی است، در رمان سیاه شهرهای بزرگ و توصیف آن ها یکی از عناصر اصلی داستان هستند.» (ادبیات سیاه، یاسمن منو، انتشارات جهان کتاب)

طرفدار تیم ملی فوتبال ایران , ایران خودرو , ایران فیلم

سال گذشته روزنامه لوموند مقاله ای منتشر کرد که در آن آمده بود تحقیقات دو استاد دانشگاه نشان می دهد از هر پنج کتاب داستانی که در فرانسه فروخته شده، چهار تای آن ها رمان های جنایی- پلیسی بوده اند. یان پلوگستل در روزنامه لوموند مقاله ای منتشر کرده یکه یاسمن مَنو ترجمه آن رادر کتاب تازه منتشر شده اش با عنوان «ادبیات سیاه» آورده است. پلوگستل نوشته است: «رمان سیاه، این شاهد وضعیت کنونی جهان، جامعه ای را توصیف می  کند که مشکل بتوان در آن احساس بی گناهی کرد. در مغشوش ترین زوایای سرشت انسانی کنکاش می کند و بر این زمینه است که موفقیت خود را بنا کرده است. همه جا هست. از والپرزو تا ریکایاویک، از تیرانا تا تل آویو، از ریودوژانیرو تا ملبورن، از شانگهای و مونترال و ادینبورگ و استانبول و قاهره و آتن تا استکهلم و جاهای دیگر.

ژول ورن طرح دور دنیا در 80 روز را داد. از این پس هر خواننده ای می تواند این سفر را روی مبل راحتی اش با 80 رمان جنایی- پلیسی انجام دهد. برخی حتی به شما خواهند گفت که برای بازدید از شهری خارجی دیگر به کتاب راهنمای جهان گردی مراجعه نمی کنند، بلکه رمان پلیسی می خرند که داستانش در آن شهر می گذرد. به بارسلون می روید؟ «ماجراهای په په کاروالو» نوشته مانول مونتالبان از آن شماست. واشنگتن؟ کتاب های جورج پلسانس شما را به محله هایی دور از کاخ سفید می برد. پکن؟ به دنبال کارآگاه چن، قهرمان کیو زیالونگ بروید.»

عصر ایران , ایران تجارت , نقشه ایران

او نوشته است: «با وجود آن که رمان سیاه در سال های 1920- 1930 با نویسندگانی چون دشیل هَمِت و ریموند چندلر در آمریکا متولد شد، اما مدت هاست که دیگر صرفا آمریکایی نیست. آیا این از نتایج جنبی جهانی شدن دنیای ماست؟ نمی توان با قطعیت بر این امر صحه گذاشت. باید در ذات این به اصطلاح سبک بد که مدت ها در پستوی ادبیات در تبعید به سر می برد اما طرفداران بسیار داشت، دلایل پیروزی اش را جست و جو کرد.»

چرا در دنیا تا این اندازه رمان های جنایی و پلیسی طرفدار پیدا کرده است؟ روزنامه های غربی یا نویسندگان رمان های جنایی و کارآگاهی پاسخ های متفاوتی دارند. عده ای به ریشه این ژانر توجه می کنند. رمان سیاه در اصل اصطلاحی فرانسوی است و نویسندگان و منتقدان فرانسوی آن را برای نام گذاری این ژانر انتخاب کرده بودند.

نویسندگان انگلیسی و آمریکایی در مقابل آن ها از عنوان رمان کارآگاهی خشن یا رمان پلیسی واقع گرا استفاده می کردند. رمان سیاه در دهه 30 قرن گذشته در اوج بحران های اقتصادی و ورشکستگی آمریکا به شکوفایی رسید و نویسندگانی مانند دشیل همت و ریموند چندلر توانستند حرف ها و نگاه های تازه ای عرضه کنند. منتقدان و نویسندگان اروپایی- آمریکای معتقدند این سال ها دنیا باز هم دچار بحرانی شده که فراتر از بحران اقتصادی صرف است و شهروندان زیادی را درگیر خودش کرده است.

ویزا ایران , ایران کنسرت , ایران جیب

در همین شرایط است که رمان سیاه باز هم در دنیا رونق پیدا کرده و موج آن به ایران نیز رسیده است. این مسئله که رمان های پلیسی و کارآگاهی در شرایط بحران های اقتصادی و اجتماعی رونق می گیرند، حالا به یک اصل در بازار کتاب اروپا تبدیل شده است. آن ها معتقدند در سال های دهه 60 در قرن گذشته که اروپای غربی توانسته بود اقتصادش را رونق ببخشد، ادبیاتی که طرفدار گسترده پیدا کرد، ادبیات علمی- تخیلی بود. اما وقتی دنیا دچار بحران شود، این ادبیات سیاه است که به صدر جدول می آید.

ریموند چندلر سال ها پیش گفته بود: «دنیا بوی خوشی نمی دهد، ولی همانی است که در آن زندگی می کنیم.»

در ایران نویسندگان سراغ نوشتن رمان های جنایی و پلیسی نمی روند. این در حالی است که کلان شهر تهران از جنبه های مختلف به کلان شهرهایی مانند استانبول و قاهره و شهرهای اروپایی شباهت دارد. جنایت هایی در تهران رخ می دهد که گزارش آن ها را در صفحه حوادث روزنامه ها می خوانیم و بسیار پیچیده هستند و انگیزه های متفاوتی در شکل گیری آن ها نقش داشته است.

پرچم ایران , ایران داک , روزنامه ایران
قرار است مجموعه آثار ژرژ سیمنون نیز به صورت کامل به فارسی ترجمه شود

 همه ما هنوز هم هراس ناشی از سلسله قتل هایی را به یاد می آوریم که به دست یک راننده تاکسی رخ دادند. در تهران می شود اجساد چندش آور، دوستان قلابی، آدم های بدکاره، قاتلان حرفه ای و دزدان باتجربه را دید که انگیزه های متفاوتی دارند. در فرانسه و آلمان و مجارستان هم می شود همین تبهکاران را با خشونت های مشابه دید.

سوال این است که چرا نویسندگان اروپایی، آسیایی و عربی سراغ رمان های کارآگاهی و جنایی می روند و نویسندگان ایرانی کمتر حاضر هستند برای نوشتن این نوع رمان ها می روند، مترجمان جای این خلا را با انتخاب رمان های اروپایی پر می کنند. خوانندگان اروپایی رمان های کارآگاهی را می خوانند تا دنیا را بهتر بفهمند. این نتیجه تحقیقی بوده که روزنامه لوموند سال گذشته منتشر کرده است.


ویدیو : چرا رمان پلیسی در ایران طرفدار ندارد؟