هاشمی رفسنجانی و هفت تندباد سیاسی : چرا آیت الله پابرجا مانده است؟هاشمی رفسنجانی ...
چرا آیت الله پابرجا مانده است؟
هاشمی رفسنجانی و هفت تندباد سیاسی
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی آیت الله هاشمی رفسنجانی، متن کامل این گزارش به نقل از هفت صبح بدین شرح است:
سیاست ورزی هاشمی رفسنجانی در سال‌های پس از انقلاب از خواندنی‌ترین و جنجالی‌ترین برش‌های تاریخ سیاسی معاصر كشور است. مردی كه با رویكردهای متفاوت، متنوع و حتی گاه متناقض همواره در سطح اول سیاست كشور حضور داشته و عجیب آنكه همیشه هم در معرض مخالفان و منتقدانی ششدانگ بوده كه رویكردهای او را به چالش می‌كشند.
در گزارش زیر نگاهی داریم به 7 تندباد سنگینی كه علیه هاشمی از ابتدای دهه 70 وزیده شدند و كشف این معما كه چگونه او همچنان موثر و بسیار قدرتمند در پهنه سیاست كشور حضور دارد.
1 -درابتدای دهه 70 آرمانگرایان رادیكال مذهبی نخستین چالش‌ها را با هاشمی رفسنجانی شكل دادند. قلع و قمع نیروهای چپ در انتخابات مجلس چهارم و رد صلاحیت گسترده نیروهای وابسته به مجمع روحانیون مبارز و مجاهدین انقلاب اسلامی یك مجلس یكدست از راستگرایان محافظه كار و تكنوكرات را بر مجلس حاكم كرد.همان طور كه حدس زده می‌شد سیاسیون چپ این حركت را تاب نیاوردند. به نظر می‌رسید هاشمی رفسنجانی با شتاب در حال توسعه اقتصادی كشور است. اما در حوزه های امنیتی و فرهنگی و اجتماعی با چندان اعتقادی به فضای باز نداشت یا زیركانه خود را از مسئولیت در این حوزه‌ها مبرا دانسته بود و تصمیم گیری در این وادی ها را به دیگران سپرده بود.
در سال‌های 72 تا 76 اتفاقات عجیبی در حوزه امنیتی و فرهنگی رخ می‌دهد كه چندان خردمندانه به نظر نمی‌رسید و حاصل نفوذ نیروهای خودسر به حوزه‌های استراتژیك كشور بودند. در این سالها روزنامه سلام و همین طور هفته نامه‌های بیان و عصر ما به ارگان اصلی نیروهای مذهبی چپ ناراضی بدل شده بودند كه دم از انتقاد نسبت به سیاست‌های هاشمی و آنچه به نظر آنها شتاب به سمت كاپیتالیسم افسار گسیخته بود باز نمی‌ماندند، عناصر شاخص جناح چپ از مهم ترین منتقدان سیاسی هاشمی رفسنجانی در این سالها بودند.
2- در همین سالها (ابتدای دهه 70) گروه‌های دیگری هم از كف جامعه رشد كردند كه به تدریچ به عنصری مهم در سطح اجتماع بدل شدند و با كارت سفیدی كه داشتند بر حجم فعالیت‌های خودشان افزودند. در واقع با تشدید سیاست‌های باز اقتصادی و پیدایش یك طبقه واضح و مشخص مرفه كم كم تعارض‌هایی در سطح جامعه و میان نیروهای آرمان طلب به یادگار مانده از زمان جنگ و طبقات و ارزش‌های جدید شكل گرفت. گروه انصار حزب‌الله كه آرمان خودشان را مبارزه با بدحجابی می‌دانستند در این سالها و در این بستر رشد كردند. این در حالی بود كه نیروی انتظامی در این سالها سخت‌ترین برخوردها را با پوشش‌های حتی كمی نامتعارف انجام می‌داد اما این از نظر انصار حزب الله كافی نبود.
آنها در حوزه فرهنگ و پوشش و زن‌ها خواهان سختگیری شدیدتر بودند، آنها نمی‌توانستند درك كنند كه برخی از این ناهنجاری در پوشش فرآورده سیستم اقتصادی دوران كارگزاران و تزریق پول در سطح جامعه و پیدایش یك طبقه جدید مرفه بود كه میدان عمل خود را برای خرج كردن و استفاده از تجملات می‌خواست در این میان آنها كه از آزادی عمل شگفتی برخوردار بودند دو هدف مطلوب درون سیستم آقای هاشمی یافتند: فرهنگسراها و فائزه هاشمی.
به نظر آنها فرهنگسراها در ابتدای دهه 70 نشانه‌های لیبرالیسم فرهنگی بودند و فائزه هاشمی هم با تاكید بر حق دوچرخه سواری زن‌ها و دخترها مروج نابهنجاری‌های اخلاقی برخی از لایه‌های گروه انصار حزب الله با نهادهای انتظامی و امنیتی ارتباط نزدیكی داشتند و به تدریج نقطه نظرات آنها در برخی تصمیم‌گیری‌ها هم لحاظ شد. هاشمی در طول این سالها در چالش با چپ‌های رادیكال از یكسو و گروه‌های فشار در سوی دیگر دچار تزلزلی نشد اما این پایان ماجرا نبود. این گروه‌های تندرو و به اصطلاح فشار یك سال بعد نشان دادند كه توانایی ضربه زدن به سیستم هاشمی رفسنجانی را دارند.
3-پس از آنكه هاشمی با مدیریت و تدبیر خود پل پیروزی سد محمد خاتمی در انتخابات 76 شد، معادلات سیاسی كشور دچار دگرگونی شد. محافظه كاران سنتی باور نمی‌كردند كه ریاست جمهوری را به رقیب خود باخته‌اند. از سویی در تحلیل موضع‌گیری‌های هاشمی، احساس خنجر خوردن از پشت داشتند. پس به لایه‌های تندرو میدان عمل گسترده‌تری برای فعالیت دادند كه اولین موج آن به یار محبوب هاشمی -کرباسچی- برخورد كرد.حالا می‌توان اتفاقاتی را كه برای شهرداران هاشمی رخ داد را از چند زاویه بررسی كرد.
بی‌انضباطی شدید مالی این شهرداران در كنار تمایل آنها به برخورد سخاوتمندانه و شاهانه با زیردستانشان بی شك در این احكام سختگیرانه بی‌تاثیر نبود اما از طرفی نشانگر این بود كه بخشی از گروه‌های تندرو توانستند گروه‌های محافظه كار را برای برخورد با هاشمی متقاعد كنند و تاكتیك هاشمی در تمام این اتفاقات سكوت بود.اما هاشمی ضربه اصلی را از گروه مقابل دریافت كرد.
4-در دوران جولان اصلاح طلبان در سال‌های 76 تا 79، چپ رادیكال بی توجه به مدیریت هاشمی در برگزاری انتخابات 76 و به قدرت رسیدن خاتمی شروع به تسویه حساب اتفاقات مربوط به مجلس چهارم با آیت الله كردند. گنجی، عباس عبدی و سعید حجاریان میداندار این حملات بودند كه با قلم كم دقت خود برای بالا زدن پرده‌های اقتصاد و سیاست و امنیت تلاش كردند و با ساختن القاب دراماتیکی سعی كردند هاشمی رفسنجانی را عامل اصلی اشتباهات و تضییعات حوزه امنیتی و اقتصادی نشان دهند.
آنها او را با القاب عالیجنان سرخپوش و سیاهپوش توصیف كردند و صفحات اول روزنامه‌هایی مثل صبح امروز و جامعه و خرداد آكنده از حملات تخریبی علیه خاندان هاشمی بود.سیاهه این حملات و مرور آنها حیرت انگیز است. آنها با ادبیاتی بسیار تند بر نقش هاشمی در نابسامانی‌های فرهنگی و امنیتی و سیاسی در نیمه اول دهه 70 تاكید کردند . پس از حوادثی مثل ترور حجاریان و یا قتل‌های زنجیره‌ای این فشار طاقت فرسا بر خانواده هاشمی دوچندان هم شد. فضای آن دوران و جو تبلیغاتی عجیب را در انتخابات مجلس سال 79 می‌توانید درك كنید.
وقتی در لیست مطبوعات اصلاح طلب نام فائزه هاشمی مدیر مسوول روزنامه زن خط خورد و اكبر هاشمی رفسنجانی هم در انتخابات و در حوزه تهران به مقام نازل سی ام رسید و انصراف داد و مجلس یك سره به دست یك اكثریت قدرتمند اصلاح طلب افتاد. به نظر می‌رسید حیات سیاسی هاشمی رفسنجانی به پایان رسیده است. اما بازهم چنین نشد.
5-با پایان گرفتن دوران خاتمی و در انتخابات ریاست جمهوری سال 84 و در فقدان یك نیروی كار آمد از جناح اصلاح طلب و انشقاق در اردوگاه اصولگرایان، "هاشمی رفسنجانی" خیز دوباره‌ای برای رسیدن به سطح اول سیاست كشور برداشت. با سرد شدن تب اصلاح‌طلبان گروهی از آنها به سمت هاشمی چرخیده بودند و روزنامه شرق به پایگاهی برای حمایت از بقای سیاسی هاشمی رفسنجانی بدل شده بود. در یك انتخابات غیرقابل پیش بینی هاشمی در دور اول در صدر جدول نشست اما با آرایی كمتر از شش میلیون در حالیكه همه انتظار حضور كروبی و یا قالیباف را به عنوان رقیب او در دور دوم داشتند محمود احمدی نژاد به عنوان چهره شاخص اصولگرایان رادیكال به دور دوم رسید.
در فاصله یك هفته‌ای دور اول و دور دوم مطبوعات اصلاح طلب بسیج غیرمنتظره ای را برای پیروزی هاشمی انجام دادند. شاید خطای استراتژیكشان را در حمله به هاشمی در سال های 76 تا 79 درك كرده بودند که حالا برای جبران مافات آمده بودند اما دیر شده بود. احمدی نژاد پیروزی غافلگیر كننده‌ای در دور دوم به دست آورد با 17 میلیون رای؛ دوباره زمزمه پایان عمر سیاسی آیت الله پیچید ولی آیا انتخابات 84 تیر خلاص عمر سیاسی هاشمی بود؟
6- هاشمی در هشت سال دوره احمدی نژاد سخت‌ترین دوران زندگی سیاسی خود را از سر گذراند. احمدی نژاد رادیکال ترین حملات را علیه هاشمی تدارک دید. حتی در دوران اصلاحات نیز حریم آقای هاشمی این چنین مورد تهدید واقع نشده بود. این یك نبرد واقعی بود. به نظر می‌رسید احمدی نژاد و گروهش همچون اصلاح طلبان دهه 70 هاشمی را به عنوان هدف اصلی خود در نظر داشت اما هاشمی با روحیه خستگی ناپذیر خود در سال 85 بار دیگر برای مجلس خبرگان نامزد و با رای بسیار بالای مردم تهران انتخاب شد و به ریاست مجلس خبرگان رسید.
جایگاه توامان او به عنوان رئیس مجمع تشخیص مصلحت نیز حضور او را در عرصه سیاست قوام بخشیده بود. اما احمدی نژاد با حمایت اصولگرایان روزبروز حلقه محاصره او را تنگ‌تر و تنگ‌تر می‌کردند... تا انتخابات سال 88 که احمدی نژاد در مناظرات سخت ترین حملات خود را تدارک دید و به تند بادهای سیاسی بعد از آن امید بست تا شاید حذف هاشمی را در داخل آن به چشم ببیند ولی هاشمی بازهم در یکی از آن کنش های غافلگیر کننده اش در اوج تنش های سیاسی کشور در 25 تیر ماه 88 از تریبون نماز جمعه خطبه ای بسیار جنجالی خواند که تاثیر بسیار زیادی بر جای گذاشت. در جامعه به شدت دو قطبی پس از سال 88 خانواده هاشمی با شدیدترین حملات رو به رو بودند.
در اوج این حملات فائزه و مهدی هر دو با اتهامات سنگینی رو به رو شدند. مهدی که پرونده سنگین تری داشت بعد از اقامتی طولانی در خارج از کشور به ایران برگشت و با وثیقه آزاد شد اما فائزه 6 ماه به زندان رفت. اتفاقی که خیلی ها نمی توانستند باور کنند. اینکه دختر هاشمی رفسنجانی به زندان برود. حتی گروهی ریششان را نیز گروی این اتفاق گذاشته بودند!؛ در این دوران هاشمی از ریاست مجلس خبرگان هم کنار رفت و جایش را به آیت الله مهدوی کنی داد.
معتمد دیگرش دکتر جاسبی نیز از دانشگاه آزاد کنار می رود و فرهاد دانشجو متولی دانشگاه آزاد می شود. به نظر می رسد دانشگاه آزاد نیز از سیطره او خارج شده است. احمدی نژاد و اصولگراهای حامی روزهای خوبی داشتند و جایگاه سیاسی هاشمی را روز به روز محدودتر و محدودتر می دیدند. از دست دادن دانشگاه آزاد، فرو افتادن از ریاست مجلس خبرگان و زندانی شدن فرزندانش، دیگر امیدی به آینده سیاسی این مرد 79 ساله باقی نگذاشته بود. اما هاشمی باز هم در مسیر تندبادها از پا نیفتاد...
7 - حضور و ثبت نام او در انتخابات ریاست جمهوری سال 92 بسیاری را شوکه کرد. «یعنی یک بار دیگر خودش را به آزمون آرای مردم می گذاشت؟ با کدام امید؟». وقتی صلاحیتش هم در عین ناباوری همه توسط شورای نگهبان رد شد بسیاری از پایان قطعی دوران هاشمی سخن گفتند. البته اینبار دیگر قطعی قطعی قطعی...
امّا این تصور تنها دو هفته دوام داشت و هاشمی رفسنجانی با اقتدار بر جایگاه المپ گونه اش بر فضای سیاست کشور صعود کرده بود. تنها دو هفته بعد از رد صلاحیت جنجالی اش و تاکید وی بر اینکه "به روحانی رای می دهم"، حسن روحانی رئیس جمهور منتخب کشور شد و اکثر وزرا ومردان معتمد دوران ریاست جمهوری هاشمی سر و کله شان در کابینه روحانی پیدا شد. هاشمی با صراحت و جسارت بیشتری عقاید ونظریات سیاسی خود را بر زبان می آورد. از سوریه گرفته تا ارتباط با آمریکا. به سرعت دانشگاه آزاد را نیز به اردوگاه خود باز می گرداند.
تند بادها اما همچنان بر هاشمی در حال وزیدن هستند. خاطرات هاشمی از امام درباره رابطه با آمریکا بازهم توفان ایجاد کرد و هاشمی ابتدا طبق رویه اش سکوت کرد و بعد هم اندکی عقب نشینی. اما تجربه سیاست ورزی او در این سالها نشان داده که هیچ وقت عقب نشینی های این کهنه کار عرصه سیاست را جدی نگیرید. او هر لحظه و هر زمان می تواند با خیزی بلند عقب نشینی های خود را جبران کند و بار دیگر خود را به صدر قافله سیاست و اقتصاداین کشور برساند. همان کاری که در 24 خرداد 92 انجام داد. پیروزی او بر تندبادهای شدید سیاسی پیروزی یک سیاستمدار باتجربه است که به سبک سیاستمداران مشهور تاریخ هیچوقت ناامید نمی شود.
hashemirafsanjani.ir
ویدیو : هاشمی رفسنجانی و هفت تندباد سیاسی