نفس های قاتل «برادر زن» به شماره افتاد :     حکم مرگ مردی که برادر زن پیشین ...



 

نفس‌های قاتل به شماره افتاد , قاتل قتل پدر، برادر و خواهرم اتفاق بود  , نفس ها به شماره افتاد

 

حکم مرگ مردی که برادر زن پیشین خود را به دنبال دعوای کهنه خانوادگی ، در جنوب تهران کشت به تایید دیوان عالی کشور رسید.


افسر نگهبان کلانتری ۱۵۱ یافت آباد ، عصر ۱۹ مرداد ۱۳۸۶ باخبر شد مرد ۴۰ ساله ای به نام «مهدی» با ۱۷ ضربه چاقو از پا درآمده و خانه اش به آتش کشیده شده است.


سپس بازپرس محمد شهریاری - کشیک وقت دادسرای ناحیه ۲۷ - و افسران دایره ۱۰ اداره آگاهی مرکز به قربانگاه رفتند و با دیدن جنازه ، رسیدگی به ماجرا را در دستور کار خود قرار دادند.


شواهد نشان می داد مرد نگون بخت به دست «حسین - ر» ۵۷ ساله که شوهر پیشین خواهر او بود از پا درآمده است و با به دست آمدن نخستین سرنخ ، متهم پیش از فرار ردیابی و بازداشت شد.



این مرد به بازپرس شعبه هفتم دادسرای امور جنایی پایتخت گفت : یکسال پیش زنم طلاق گرفت و تلاشم برای برگرداندن «رضیه» بی نتیجه ماند.برادران زنم مدام جلوی او را می گرفتند و به من می گفتند محال است بگذاریم تو با برگرداندن خواهرمان به ارثیه پدری برسی.



وی ادامه داد : عصر ۱۹ مرداد با برادر زن سابقم درباره ارثیه دو میلیاردی ، بحث کردم اما هنوز چند دقیقه بیش تر از ورودم به خانه اش نگذشته بود که ناسزاگویی را شروع کرد.«مهدی» فریاد می کشید و می گفت داغ این ثروت را به دلت می گذارم.



کنترل اعصابش را از دست داده بود و با یک چوب نیم متری به من حمله کرد.من هم با چاقویی که همراهم بود چند ضربه به «مهدی» زدم و بعد خانه اش را به آتش کشیدم.



به دنبال بازسازی صحنه جنایت ، قرار مجرمیت «حسین» از سوی بازپرس «شهریاری» صادر و کیفرخواست به شعبه ۷۱ داگاه کیفری تهران فرستاده شد.



در آخرین نشست رسیدگی به این پرونده که دهم شهریور ۸۸ به ریاست قاضی «نور ا... عزیزمحمدی» و با حضور چهار مستشار تشکیل شد ابتدا محمد شادابی - نماینده دادستان - کیفرخواست را خواند و برای جانی ، حکم قصاص خواست.


سپس اعضای خانواده «مهدی» در جایگاه ویژه قرار گرفتند و برای «حسین» تقاضای صدور حکم مرگ کردند.آنان اظهار داشتند : از همان ۲۶ سال پیش ازدواج «رضیه» و «حسین» اشتباه بود و خیلی زودتر باید از هم جدا می شدند.


نوبت دفاع به مجرم که رسید اظهار داشت : من و زن سابقم از همان اوایل ازدواجمان با هم اختلاف داشتیم.خانواده «رضیه» همیشه تحقیرم می کرد و قرار بود از هم جدا شویم اما خواهر و برادرش اجازه نمی گذاشتند.


وی اضافه کرد : آن روز قرار بود با «رضیه» به محضر برویم و رسما جدا بشویم اما او بر سر قرار نیامد.من مجبور شدم به خانه برادرش بروم اما هیچ کس در را باز نکرد.تا چند روز بعد به خانه پدر همسرم می رفتم تا شاید موفق شوم اورا ببینم.آخرین روزی که به آنجا رفتم از بخت بد من ، هیچکس به جز برادر زنم در خانه نبود.همین که در را باز کرد و متوجه شدم که زنم در خانه نیست عصبانی شدم و چاقو کشیدم اما اصلا متوجه نشدم چند ضربه زدم.



● قاضی : چرا قربانگاه را به آتش کشیدی؟

▪ مجرم : من از آن خانه نفرت داشتم و به قدری عصبانی بودم که کنترلم را از دست دادم و تمامی شلنگ های گاز را بریدم.بعد چند ملحفه را آتش زدم که شعله ها به سرعت به همه جا سرایت کرد.البته قصدم خودسوزی بود که نشد.


● قاضی : چرا موفق به خودسوزی نشدی؟

▪ مجرم : زنگ خانه را زدند و زمانی که در را باز کردم متوجه شدم کسی بیرون نیست.به همین خاطر سوار ماشین شدم و با گذشت چند ساعت خودم را به اداره آگاهی معرفی کردم.خانواده «رضیه» باید اجازه می داد که ما از یکدیگر جدا شویم تا جوانی دو فرزند من هم این گونه تباه نمی شد.



هیئت قضایی پس از شنیدن آخرین دفاع جانی به شور پرداخت و او را به اشد مجازات - اعدام - کرد.رای به تایید دیوان عالی کشور رسیده و اگر شاکیان خصوصی از خونخواهی نگذرند «حسین - ر» به زودی اعدام می شود... /گزارش : خبرگزاری ایسکانیوز )


ویدیو : نفس های قاتل «برادر زن» به شماره افتاد