من یک جهانگرد هستم! : اسم من مجید است. اما همه دوستان و همکارانم، به شوخی جهانگرد ...



جهانگرد , من زیوس هستم , من روحانی هستم


اسم من مجید است. اما همه دوستان و همکارانم، به شوخی جهانگرد صدایم میزنند.

 

اشتباه نکنید! آنها مسخره ام نمی کنند و حتی خودم هم از این لقب جدید خوشم می آید.

 

لابد شما هم حدس زده اید که چرا به این عنوان، ملقب شده ام؛ درست است، من اهل سفرم. اما نه به دور جهان. من به دور ایران سفر میکنم.

 

تقریبا همه جای این کشور پهناور را گشته ام، آن هم در عرض همین دو سال اخیر. و داستان برای شما جالبتر خواهد شد اگر بدانید اکثر این سفرها برایم هزینه چندانی نداشته است. حتی بعضی اش در حد مجانی بوده است! لابد فکر می کنید این حرفها، قصه است و کسی نمی تواند عرض دو سال، همه ایران را بگردد، آن هم با هزینه ناچیز. شاید اگر کسی دو سال پیش این حرفها را به من می زد، من هم باور نمی کردم. آن زمان زندگی من تفاوتی با حالا نداشت؛ یک کارمند معمولی در بخش کارپردازی یک شرکت در تهران. حالا هم همان کارمند هستم. با مشغله های نه چندان کم و معدود روزهای مرخصی مثل همه کارمندها. سفر رفتنم محدود به بعضی تعطیلات بود به یک سری جاهای مشخص که بیشتر مردم می روند؛ شمال، کیش، و اگر سالی یکبار می شد زیارت مشهد.

 

اما دو سال پیش اتفاقی در زندگی ام افتاد که دیدگاه من را به سفر رفتن تغییر داد. یکی از وظایف من در بخش کارپردازی، انجام کارهای مربوط به سفر همکارانی است که برای ماموریت اداری، به شهرهای مختلف می روند. من هیچ وقت به این مسافرتهای کاری نمی روم و فقط انجام امور مربوط به رفت و برگشت و اقامت بر عهده من است. اگر سفر زمینی و با ماشین شرکت نباشد، بلیطها را می خرم و هتلهای مناسب را برای اقامت چند روزه آنها رزرو می کنم. تا دو سال پیش، این کار را مستقیماً با تماس با هتل مربوطه انجام می دادم.

 

اتاقها به تعداد نفرات و روزهای اقامت رزرو می شد و با مراجعه به بانک، هزینه ها پرداخت می شد. بلیط ها را هم تلفنی از یک آژانس آشنا می گرفتم و حتی گاهی همان آژانس کار هتل را هم برایم انجام می داد. یک کار روتین و معمولی بود مثل بقیه وظایف کارپردازها. اما یکبار اتفاقی افتاد که نه تنها نحوه کارم به عنوان یک کارپرداز را تحت تاثیر قرار داد، که دیدگاه من به سفر و مسافرت را هم عوض کرد. درست دو سال پیش، وقتی می خواستم یک هتل مناسب را برای جمعی از همکاران پیدا کنم، و مشغول جستجو در سایتها بودم، توجهم به یک سایت رزرواسیون هتل جلب شد که نه تنها می شد هتل مناسب خود را بر اساس نام استان و شهر، پیدا کرد که درجه بندی هتلها و تخفیفهای آنها هم درج شده بود.

 

البته برای من چندان اهمیتی نداشت که یک هتل، تخفیفی داده یا نه! هزینه ها را شرکت پرداخت می کرد و ربطی به جیب من نداشت. اما دست کم کارها راحتتر از تماس گرفتن و رزرو تلفنی و پرداخت بانکی بود. همه چیز با کلیک کردن روی چند گزینه انجام می شد و خالی و پر بودن اتاقها و تاریخها همه روی سایت و مقابل چشم من بود. پرداخت هم اینترنتی صورت می گرفت.

 

وقتی اولین رزرو را در سایت هتلیار Hotelyar.com انجام دادم، متوجه پیغامی شدم؛ یک امتیاز بابت این رزرواسیون برایم منظور شده بود و این امتیاز که چیزی شبیه آفرهای مختلفی بود که هر موسسه ای بابت فروش خود به مشتری ها ارائه می دهد، این امکان را برایم فراهم می کرد که با رسیدن به سقف معینی از امتیازات، از رزرو رایگان یک هتل برای خودم بهره مند شوم!

 

در ابتدای امر، توجه چندانی به آن نکردم. هتل برای همکاران بود و رزرو آن جزو وظایف شغلی ام. اما وقتی چند روز بعد، رزرو دیگری برای یک ماموریت دیگر انجام دادم و امتیاز دیگری به حسابم واریز شد، کنجکاویم برانگیخته شد و فکری به ذهنم رسید. هفته بعد دو رزرو جداگانه داشتم و هفته بعدتر هم یکی دیگر. درست در آخر ماه، امتیازهایم به اندازه ای بود که یک شب اقامت رایگان در هتلی چهارستاره را نصیبم می کرد.

 

جستجو کردن در اینترنت به دنبال هتلها و بلیطهای پروازی، یک ایده جدید هم به من داده بود. بلافاصله نگاهی به لیست پروازهای کیش انداختم. فصل تعطیلات تمام شده بود و آفرها بخصوص برای اوایل هفته خیلی خوب بود. یک مرخصی یک روزه گرفتم. بله، دقیقا یک روز. بلیط پروازی رفت و برگشتم بخاطر همان آفر ابتدای هفته، خیلی ارزان درآمد و هتل هم که در هتلیار مجانی بود بخاطر امتیازها.

 

اولین سفرم به کیش نبود. اما ارزانترین سفرم بود. درست است که فقط یک روز بیشتر طول نکشید و نه خریدی کردم و نه وقتم را در بازارها و پاساژها گزراندم اما حداقل یک روز را دور از هیاهو و آلودگی تهران، کنار دریای آرام و همیشه فارس بودم. آن هم با مبلغی ناچیز.

 

این مسافرت برای منی که چندان سفر نمی رفتم چنان لذت بخش و جالب بود که تصمیم جدیدی گرفتم. رزرواسیون های ماه بعد هم با سایت هتلیار انجام شد و حتی به خاطر تخفیفهای هتلها در سایت، هزینه ها برای شرکت هم کمتر شد.

 

ماه بعد یک سفر دو روزه به شمال رفتم. و البته در یک هتل خوب. ماه بعدتر و ماه بعدتر، امتیازهایم را اضافه کردم و کم کم به فکر سفرهای جدید افتادم، کرمان، جنوب، شیراز، آذربایجان، هر ماه شهری تازه را با توجه به وضعیت امتیازها، و مرخصی ها و زمانهای آزادم برنامه ریزی می کردم. این مسافرتهای کوتاه و عجیب من کم کم در اداره هم پیچید.

 

اوائل بیشتر برای همه جای شوخی یا تعجب داشت که مجید چطور اهل سفر شده است. اما بعد از یک سال که رزومه سفرم به دیدن بیش از دوازده شهر، و آن هم با اقامتی رایگان در هتلهای خوب رسید، من هم تبدیل به جهانگرد شرکت شدم.

 

حالا طوری شده که گاهی دوستان و اقوامی که قصد سفری دارند هم از من می خواهند تا با حساب کاربری خودم هتل مناسبی را از هتلیار برایشان رزرو کنم چون هم بسیاری از هتلهای مناسب آن را تجربه کرده ام و می توانم گزینه مناسبی به آنها پیشنهاد بدهم و هم بتوانم از امتیازی که از این رزرو قسمتم می شود، سفر مجانی دیگری برای خودم جور کنم.

 

حالا بعد از این دو سال، می بینم که همان مجید سابق هستم با همان مشغله های کاری و همان مرخصی های محدود. اما یک چیز عوض شده است؛ سفرم می روم و در هتلهای خوب مقیم می شوم بدون حتی یک ریال پرداخت. شاید اقامتهایم کوتاه باشد اما حالا دانسته ام که این فرصت را باید غنیمت بدانم.

 

کشورم زیباست و سرشار از دیدنی ها. دیدنی هایی در حد یک دنیای کوچک. این هفته همدان بودم. شهر قشنگی است با آرامگاه بزرگانی چون بوعلی و باباطاهر و یک آبشار قشنگ و کتیبه ای باستانی. دو هفته دیگر هم اگر چندتا رزرو برای شرکت و دوستان انجام دهم و امتیازم جمع و جور شود، می خواهم سری به کاشان بزنم. راستی، شما رزرو هتل ندارید؟  

 


ویدیو : من یک جهانگرد هستم!