فیلم هایی كه اشتباهی فروخت : فیلم هایی كه اشتباهی فروخت پرفروش شدن فیلم «جابجا» ...
فیلم هایی كه اشتباهی فروخت
پرفروش شدن فیلم «جابجا» با گروه بازیگرانی مانند اكبر عبدی، حمید لولایی و مهران غفوریان به نوعی بازگشت به دهه 80 و سالهایی است كه كمدیهای ارزانقیمت با بازیگران تلویزیونی رواج زیادی داشتند و اتفاقا در گیشه خیلی هم موفق بودند. آیا پرفروش شدن فیلم «جابجا» به معنای بازگشت موج كمدیهای عامهپسند است؟
اكران عید فطر امسال با یك شگفتی بزرگ همراه بود: فیلم «جابجا». یكی از آن كمدیهایی كه چند سال پیش لقب كمدی تلویزیونی یا سطح پایین یا مبتذل میگرفتند. هر چند سوژه این یكی سطح بالاتر از بقیه است. اصولا مردم ما از جنس كمدیهایی كه موضوعشان بر مبنای عوض شدن، جابهجایی یا اشتباه گرفتن است، خوششان میآید. فرمولی كه از زمان بینوایان و اشتباه گرفتن ژانوالژان به جای شهردار مرسوم شده و در نمایشنامههای كمدی شكسپیر هم خیلی مرسوم است.
«جابجا» هم از همین فرمول استفاده میكند. داستان فیلم «جابجا» درباره نگهبان یک شرکت است که فردی او را میبیند و با یکی از فرماندهان زمان جنگ اشتباه میگیرد و میخواهد از او سوء استفاده کند. با توجه به اینكه در این كمدی طنز بهخاطر تناقضهای بین یك آدم معمولی و یك فرمانده دفاع مقدس شكل میگیرد و به عبارت دیگر كمدی در بطن دفاع مقدس است، میشود آن را در زیر ژانر فیلمهایی جا داد كه سردمدارشان «لیلی با من است» كمال تبریزی بود.
ژانری كه فیلمهای زیادی ذیل آن ساخته شدند كه البته تعداد كمی از آنها از نظر هنری واجد ویژگیهای لازم بودند و برخی از آنها هم بیشتر به لودگی گرایش داشتند. «جابجا» به كمك تبلیغات موفق تلویزیونی توانست حضور فوقالعادهای در گیشه داشته باشد. در 10روز اول اكرانش توانست به فروش نیم میلیاردی دست پیدا كند. تحلیل فروش فیلم «جابجا» خیلی جالب است. فیلم فروش تقریبا مساوی در تهران و شهرستانها داشته است. این یعنی مخاطب هدف فیلم از طبقات اجتماعی مختلف بودهاند كه «جابجا» توانسته با همه آنها ارتباط برقرار كند.
حسن توكلنیا تهیهكننده فیلم، از آن موارد عجیب سینماست. هم تهیه فیلمی مانند «كاغذ بیخط» ناصر تقوایی را در كارنامهاش دارد و هم كمدی سبكی مثل «اگه میتونی منو بگیر» شاهد احمدلو. حسن توکلنیا تهیهکننده و مدیر شرکت یکتافیلم پخشکننده فیلم سینمایی «جابجا» در خصوص فروش این فیلم گفته است: «تا پایان روز جمعه 18 مرداد در تهران 270 میلیون و در شهرستان 210 میلیون و در مجموع 480 میلیون تومان فروش داشتهایم که رقم بسیار امیدوارکنندهای بوده است.
«جابجا»روز پنجشنبه 17 مرداد در تهران که عملا میتوانیم بگوییم با پایان ماه مبارک رمضان اولین روز اکران عمومیاش بوده است 26 میلیون و روز جمعه 45 میلیون تومان فروش داشت و حتی در شهر مذهبی قم با وجود آنکه جمعه عید فطر بود دو میلیون تومان و در مشهد سه میلیون تومان فروش داشته که با روند فعلی بسیار امیدواریم «جابجا»بتواند به باشگاه میلیاردیها وارد شود.» علی توكلنیا، كارگردان فیلم پیش از این فقط دو اثر ساخته: یكی «نفرین» (محصول سال 1389) در ژانر وحشت و دیگری «مدیوم» كه در قالب یك تله فیلم ساخته شد و به نمایش درآمد. هر دو فیلمهایی معمولی و نه چندان موفق بودند.
پرفروش شدن فیلم «جابجا» با گروه بازیگرانی مانند اكبر عبدی، حمید لولایی و مهران غفوریان به نوعی بازگشت به دهه 80 و سالهایی است كه كمدیهای ارزانقیمت با بازیگران تلویزیونی رواج زیادی داشتند و اتفاقا در گیشه خیلی هم موفق بودند. شاید خیلیها با پرفروش شدن فیلمهایی مانند«جابجا» كه به هر حال با یك فیلم سینمایی كامل یا حتی خوب فاصله زیادی دارد، موافق نباشند اما بهنظر میرسد این موجی است كه هر چند سال یكبار در سینمای ایران اتفاق میافتد. شاید با مطالعه بیشتر و تحلیل آن، به جای حذف این نوع فیلمها بتوان آنها را از نظر فیلمنامه، فنی و در كل ساختار سینمایی ارتقا داد.
سال 1382
كلید ساخته شدن فیلمهای كمدی با شخصیتهایی كه در طنزهای تلویزیونی موفق بودند و همچنین ساخته شدن فیلمهای بیسروتهی كه حتی نمیخنداندند ولی فاكتورهای جذابی برای فروش داشتند، از همین سال 1382 زده شد. «توكیو بدون توقف» پرفروشترین فیلم سال 1382 یك ستاره داشت: مهران مدیری. گرچه فیلمنامهاش را فرهاد توحیدی نوشته بود اما كارگردانی سعید عالمزاده، فیلم را بیشتر شبیه یك تله فیلم كرده بود. عامل خنده مردم فقط و فقط مهران مدیری بود كه روزهای اوجش را سپری میكرد. فیلم دوم آن سال هم «عروس خوشقدم» كاظم راستگفتار بود. كمدی بیمزهای كه فقط به لطف تبلیغات شیك و چهرههای بازیگرانش فروخت. البته فیلم سوم و چهارم جدول پرفروشها هم كمدی بود اما «دنیا» و «دختر ایرونی» هر دو كمدیهایی بودند كه با عوامل حرفهای ساخته شدند.
سال 1383
سال كمدیهای موفق بود. «مارمولك» در اوج قرار گرفت. «كما» كمدی خوشساختی بود كه رتبه سوم را در جدول پرفروشها داشت و «مهمان مامان» داریوش مهرجویی هم فیلم چهارم بود. اما در میان10 فیلم پرفروش فیلمی قرار داشت كه میتوان آن را نمونه یك كمدی مبتذل دانست: «بله برون». داوود موثقی برای فیلمش از فتحعلی اویسی استفاده كرد كه آن روزها با كمدیهای 90 شبی تلویزیونی، بهخصوص «بدون شرح» تبدیل به ستاره مردم شده بود. این فیلم كه از آن كمدیهای بزنبكوب بود و داستان به شدت مبتذلی درباره پیرمرد ثروتمندی داشت كه صاحب پسر نبود و دامادهای ناخلفی داشت كه چشمشان دنبال ثروتش بود. در آخرین لحظات كه پیرمرد میخواهد وصیتنامهاش را امضا كند متوجه میشود كه همسرش باردار است. ویژگی «بلهبرون» و فیلمهایی كه بعدها در همین رده ساخته شدند نداشتن ساختار، كارگردانی ضعیف و فیلمنامههای به شدت پیشپاافتاده بود.
سال 1384
با اوج گرفتن برنامههای طنز تلویزیونی بهخصوص كمدیهای 90 شبی و چهرههای تازهای مانند جواد رضویان كه در تلویزیون تبدیل به ستارههای بامزه مردم شده بودند، مسیر سینمای ایران هم تغییر كرد. تغییری كه البته چندان رضایتبخش نبود. سالی كه پرفروشترین فیلمش كمدی بامزه ولی ساده سامان مقدم یعنی «مكس» بود، سه فیلم كمدی مبتذل را هم در بین 10 فیلم پرفروش داشت:«شارلاتان»، «شاخه گلی برای عروس» و «چپدست». نكته جالب اینكه در هر دو فیلم اول جواد رضویان بازی میكرد و همین نشان میدهد كه كارگردانان چقدر دنبال موج موفقیت تلویزیون افتاده بودند. آرش معیریان كه با كمدی قابل قبول «كما» برای مردم اسم شناخته شدهای بود دو كمدی سطحی و حتی عصبیكننده «شارلاتان» و «چپدست» را در یك سال ساخت و به نمایش درآورد. قدرتالله صلح میرزایی هم كه اصلا نامش با فیلمهای سطحی پیوند خورده است، همكاریاش با جواد رضویان را شروع كرد.
سال 1385
فضای سینما بستهتر از قبل شد و درنتیجه كارگردانان بیشتری به ساخت كمدی روی آوردند. پنج فیلم از 10فیلم پرفروش سال 1385 كمدی بود اما از بین آنها «سوغات فرنگ» در كمال تعجب فیلم نهم شد كه اثری بهشدت ضعیف و كپی غیرقابل قبولی از یكی از فیلمهای قبل از انقلاب بود. كپیكاریهایی كه از آن زمان به بعد در میان آثار عامهپسند ایرانی مرسوم شد. «سوغات فرنگ» را كامران قدكچیان، كارگردان قدیمی سینمای ایران ساخته بود. رامبد جوان، مجید صالحی و شیلا خداداد بازیگران اصلی بودند. تم فیلم دختر پولدار غرق در مشكلات و پسر فقیر بامعرفت بود كه باید به این دختر ثروتمند كمك میكرد. مزهپرانیهای فیلم برعهده مجید صالحی بود. این اولین فیلم كمدی كامران قدكچیان بود كه بیشتر فیلمهای اكشن و حادثهای میساخت. فیلم اول سال 1385 هم كمدی بود: «آتشبس» به كارگردانی تهمینه میلانی كه البته فیلم خوبی بود .
سال 1386
یك موج جدید در سینمای ایران ایجاد شد: موج «اخراجیها». فیلمهای ركوردشكن مسعود دهنمكی كمدیهای جنگی بودند كه حتی تندتر از «لیلی با من است» با برخی نشانههای دفاع مقدس شوخی میكردند و از خط قرمزها میگذشتند. «اخراجیها 1» با بهرهگیری از بازی اكبر عبدی و ارژنگ امیرفضلی و كامبیز دیرباز و امین حیایی پرفروشترین فیلم سال 1386 شد. در10 فیلم پرفروش سال، «كلاهی برای باران» رتبه پنجم را آورد كه از آن كمدیهای جواد رضویان بود. بدون فیلمنامه و بیشتر متكی بر مزهپرانیهای جواد رضویان. فیلمی كه سر و ته نداشت. البته رضا عطاران و مهران غفوریان هم بخشی از بار طنز فیلم را به دوش میكشیدند. «مهمان» هم كه تكلیفش معلوم بود: هفتمین فیلم جدول پرفروشها محصول كمپانی فرحبخش و علیخانی كه اصلا تخصصشان ساخت كمدیهای عامهپسند بود. فیلم از همان كلیشههای معمول پیروی كرد و برای پرفروششدن پیرنگ داستانش را بر روی یك مثلث عشقی بنا كرد.
سال 1387
از فیلمهای كمدی در نیمه دهه 80 چنان استقبال خوبی شد كه سال 1387 بیش از نیمی از 10 فیلم پرفروش سال كمدی بودند. جالب اینكه از بین این كمدیها چهار كمدی عامهپسند سطحی داشتیم. سالی كه فیلم «چارچنگولی» بهرغم همه انتقادات تند و تیزی كه علیه آن شد، توانست رتبه دوم جدول پرفروشها را كسب كند. باز هم ملغمهای از شیرینكاریهای بازیگران مجموعههای طنز تلویزیونی از جواد رضویان و رضا شفیعیجم گرفته تا فتحعلی اویسی. فیلمی كه به گفته مخاطبانش و منتقدان چنان شوخیهای سطحی و سخیفی داشت كه مردم رویشان نمیشد با بچههایشان به دیدن فیلم بروند.
«ده رقمی» همایون اسعدیان كه اصلا تلهفیلمی بود كه روی پرده سینماها رفته بود و كلا جولانگاهی برای جواد رضویان بود كه هر طور میتواند دل مخاطب را به دست بیاورد. فیلم دهم جدول پرفروشهای سال «دلداده» بود: محصول مشترك دیگری از قدرتالله صلح میرزایی و جواد رضویان. همین كافیست تا سطح این فیلم دستتان بیاید.
سال 1388
هنوز مخاطبان دنبال فیلمهای كمدی بیارزش بودند. مسعود دهنمكی هم كه با جریان مردم حركت میكرد «اخراجیها2» را ساخت كه هرچند در فروش ركوردزنی كرد اما سطحیترین فیلم این سهگانه با شوخیهای گاه مهوع است. «دو خواهر» سومین فیلم پرفروش سال شد. فیلمی كه باید دوباره محمدرضا گلزار را بعد از چند سال به عنوان یك ستاره به سینمای ایران تزریق میكرد. فیلمی كه فریم به فریم كپی از فیلمی با بازی آنتونیو باندراس بود و با این حال از فیلم اصلی كه خودش اثر چندان موجهی نبود، ضعیفتر و پیشپاافتادهتر بود.
«پسر تهرانی» بلافاصله بعد از «دو خواهر» قرار گرفت. فیلم دیگری از كاظم راستگفتار كه اینبار البته به اندازه «عروس خوشقدم» موفق عمل نكرد. امین حیایی ستاره اصلی فیلم بود ولی آنقدر فیلم بدی بود كه حتی حضور حیایی هم نتوانست كمكی به آن بكند. آخرین فیلم هم «زندگی شیرین» بود. باز هم محصول صلحمیرزایی كه بهنظر میرسید راه فیلم پرفروش ساختن را در آن سالها یاد گرفته است: استفاده از جواد رضویان و آزاد گذاشتنش كه هر كاری دلش میخواهد در فیلم بكند.
سال 1389
تب فیلمهای كمدی ناگهان فروكش كرد. فرمولهای قدیمی دیگر جواب نمیداد. بهنظر میرسید مردم آنقدر كمدیهای سطحی دیدهاند كه از آنها زده شدهاند. درنتیجه از سال 1389 دوباره سینمای ایران چرخشی به سمت فیلمهای جدیتر پیدا كرد. با این همه باز هم بودند تكوتوك فیلمهای كمدی كه در كمال تعجب با وجود بیمزه بودن و ضعیف بودن میفروختند. شگفتانگیزترین مورد «افراطیها» بود. ساخته جهانگیر جهانگیری و سوءاستفاده كاملی از نام فیلم پرفروش «اخراجیها» بدون آنكه كوچكترین ربطی به آن داشته باشد.
تمام مدت تماشای فیلم ذهن تماشاگر پی یك سوال است: این بازیگران كه درهم و برهم كنار هم گذاشته شدهاند و با هم گپ میزنند و شوخیهای بیمزه میكنند، فیلمنامهای هم داشتهاند؟ دیالوگی هم حفظ كردهاند؟ بعید بهنظر میرسد. «چراغ قرمز» علی غفاری فیلم نهم فروش گیشهها بود. باز هم فیلم دیگری كه از فرمول جابهجایی استفاده میكرد اما پرداخت و كارگردانیاش دمدستی و بینكته بود.
سال 1390
سال 90 دو كمدی مهم روی پرده رفتند. «ورود آقایان ممنوع» رامبد جوان و آخرین قسمت «اخراجیها» مسعود دهنمكی كه رقابت تنگاتنگی با هم داشتند. در نهایت «اخراجیها3» پرفروشترین فیلم در كشور و «ورود آقایان ممنوع» پرفروشترین فیلم در تهران شد. اما تعداد كمدیهای سطحی دیگر كم شده بود. كارگردانان از سال گذشته عبرت گرفتند و كمتر كمدی ساختند. فقط كاظم راستگفتار بود كه همچنان بر ساختن فیلمهای عامهپسند اصرار میورزید و «زنان ونوسی، مردان مریخی» را ساخت.
طبق معمول راستگفتار برعكس فرمول ساختن كمدیهای عامهپسند از بازیگران تلویزیونی استفاده نكرده و برعكس بازیگران مطرح سینما مانند امین حیایی در فیلمش بازی میكنند. سر و شكل فیلم هم خیلی لوكس است. ولی آنقدر در استفاده از رنگها افراط میكند و یادش میرود كه باید برای تماشاگر قصه تعریف كند كه درنهایت فیلمش تبدیل به اثری اعصاب خردكن و ضعیف میشود كه فقط در گیشه موفق است.
سالهای بیكمدی عامهپسند
موج كمدیهای عامهپسند در دهه 80 به راه افتاد. اما سال 1380 هنوز فیلمهای جدی انتقادی كه بهخاطر باز شدن فضای فرهنگی كشور زیاد هم تولید میشدند، مورد توجه مردم قرار میگرفتند. سال 1380 در میان 10 فیلم پرفروش هیچ كمدی وجود نداشت و پرفروشترین فیلم هم «سگكشی» بهرام بیضایی بود. سال 1381 هر چند هر سه فیلم پرفروش سال یعنی «كلاه قرمزی و سروناز»، «نان و عشق و موتور هزار» و «دختر شیرینیفروش» كمدی بودند اما هیچكدام در رده كمدیهایی كه بعدها به كمدیهای مبتذل مشهور شدند جا نمیگرفتند.
«نان و عشق و موتور هزار» كه اصلا در ادامه همان فیلمهای انتقادی اجتماعی بود كه از دریچه طنز روایت میشد. «كلاه قرمزی» هم كه همیشه یك برند بوده و پرفروش شدناش طبیعی است و حضور گروه طهماسب، جبلی و معتمدآریا هم دلیل پرفروششدن «دختر شیرینیفروش» بود. سال گذشته هم شبیه سال 1381 بود. در سال 91 هر سه فیلم پرفروش كمدی بودند ولی كمدیهای به عبارتی سطح بالا كه با گروههای حرفهای ساخته شده بودند: «كلاه قرمزی و بچه ننه»،«خوابم میآد» و «گشت ارشاد».
روزنامه هفت صبح - bartarinha.ir
ویدیو : فیلم هایی كه اشتباهی فروخت