طنز؛ سانسور می‌شوم، پس هستم! : سعیده حسنی در روزنامه قانون نوشت: آقای دکارت ...


سعیده حسنی در روزنامه قانون نوشت:

آقای دکارت مرد بسیار شکاکی بود، برای همین هرگز منزل را ترک نمی‌کرد و همان جا کنار همسرش به فراگیری علوم مختلف می‌پرداخت. همسرش که از این وضع خسته شده بود او را با اعمال فشار نزد روانپزشک برد. روانپزشک تشخیص پارانویا داد و برایش دارو تجویز کرد. دکارت مخفیانه داروهایش را مصرف نکرد. او از ریاضیات که علم مورد علاقه‌اش بود به فلسفه تغییر رشته داد. پس از آن او ساعت‌ها در اتاق خود می‌ماند و فکر می‌کرد و برای اینکه بهتر فکر کند از موادی که باعث آزادسازی دوپامین در مغز می‌شد استفاده می‌نمود. او پس از مدت‌ها تفکر و تولید دوپامین به این نتیجه رسید که می‌تواند در همه چیز شک کند اما در این واقعیت که شک می‌کند نمی‌تواند شک کند! او در نهایت موفق به اثبات خود شد و بیان داشت می‌اندیشم پس هستم. در همین حین زنگ در به صدا در آمد و او با دادخواست طلاق همسرش مواجه شد و اندیشید کسی كه این درخواست طلاق را داده می‌خواسته طلاق بگیرد لذا او هست و از این طریق همسر خود را نیز اثبات کرد.

روش شک دکارتی در اینجا چندان جواب نمی‌دهد چراکه اگر به برخی چیزها شک کنید به جای اینکه به این نتیجه برسید که هستید یک آن متوجه می‌شوید که دیگر نیستید.

 در اینجا با ذکر چند مثال روش‌های دیگری را برای اثبات فلسفی وجود خود بیان می‌کنیم. برای شروع کار نیاز به یک اصل بدیهی داریم که بر مبنای آن اثبات را آغاز کنیم. خوشبختانه موجودی وجود دارد که نیاز به اثبات ندارد. او هست در آسمان، زمین، دریا، خیابان، پیاده‌رو، خط عابر، پل‌هوایی، خلاف جهت، هم‌راستا با جهت، چراغ سبز، قرمز، زرد فرقی نمی‌کند، او همواره هست. موتورسواران نیاز به اثبات وجود خود ندارند و ما آن‌ها را به عنوان یک اصل بدیهی می‌پذیریم اما سایر شهروندان باید با روش‌های اثبات خود آشنا شوند.

در کنار اثباتِ «بودن» باید به مسئله‌ «شدن» هم بپردازیم. مثلا آقای احمدی‌نژاد بود، ما نمی‌دانستیم که او هست تا وقتی او از بودن به شدن رسید. یعنی رئیس‌جمهور شد. آن وقت ما بودن ایشان را با تمام وجود حس کردیم و چون بودنِ آقای احمدی نژاد هنوز دردناك است پس بودن ما و ایشان تواما ثابت می‌گردد. شایان ذکر است مورد داشتیم که از شدن به نبودن رسید. یعنی داشت می‌شد، نمی‌دونیم چی شد یکهو دیگر نبود.

«روش‌ سانسور میلی» یکی از راه‌های موثر جایگزین روش شک دکارتی است. هرچند سانسور در نگاه اول یک روش حذفی به نظر می‌رسد اما برهانی است قوی بر بودنِ شما. شما چه سانسور بکنی چه بشوی این امری است یقینی و از آنجا که سانسور یکی از روش‌های حفظ مصلحت است پس واقعیت این است که شما بر اساس میل خود مصلحت اندیشی می‌کنید و بنابراین شما کسی هستید که مصلحت‌اندیشی می‌کنید و چشم‌مان کور شود اگر فکر دیگری بکنیم.

خلاصه شما هستید و فرد سانسورشونده هم حتما بوده که سانسور شده اگه نبود که سانسور نمی‌شد.

متاسفانه ستون دیگر جا ندارد سایر روش‌ها را هفته آینده بررسی خواهیم کرد.


ویدیو : طنز؛ سانسور می‌شوم، پس هستم!