سیل در آسمان آفتابی روستا/ هیچ کس فریاد های چوپان راستگو را جدی نمی گرفت :



سیل در آسمان آفتابی روستا/ هیچ کس فریاد های چوپان راستگو را جدی نمی گرفت

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : روستاییان وقتی در روز آفتابی از چوپان آشنا شنیدند که سیل می آید باور نکردند.

همه تصور داشتند چوپانشان دروغگو است اما این جوان با تماس های تلفنی اش آنقدر اصرار کرد تا توانست روستاییان را از سیل نجات دهد.

 

این چوپان وقتی دید آب از بالای کوه های اطراف روستایشان- باستان ارومیه- به پائین سرازیر می شود سعی کرد اهالی روستا را با خبر کند جالب این که هیچ کس حرف وی را باور نمی کرد.

 

وی آنقدر اصرار کرد و فریاد کشید تا این که روستاییان تصمیم گرفتند برای احتیاط هم که شده روستا را تخلیه کنند اما پس از چند لحظه متوجه حمله سیل عظیمی به روستا شدند.

چوپان راستگو نامش احمدرضا زرد باستان است و 26 سال دارد. وی حالانامش را به عنوان چوپان راستگو در برابر چوپان دروغگو ثبت کرد. احمدرضا به خبرنگار شوک گفت: مدتی است که چوپان هستم و گوسفندان را به ارتفاعات می برم. آن روز در حال حرکت دادن گوسفندان بودم که متوجه صدای شر شر آب شدم. وقتی به سمت دیگر کوه رفتم متوجه شدم سیلی از طرف کوه به سمت پائین می آید.

 

می دانستم مسیر این سیل به سمت روستا است. دست و پایم را گم کرده بودم. چند خانه دقیقاً در مسیر سیل قرار داشت و باید آنها را از این ماجرا باخبر می کردم.

وی در ادامه گفت: سریع با یکی از خانواده ها تماس گرفتم و وی را در جریان سیل قرار دادم. با توجه به آن که آن روز هوا آفتابی بود، حرفم را باور نکرد و گفت هم اکنون چه وقت سیل است!

دوباره تماس گرفتم و از وی خواهش کردم حرفم را باور کند. باز هم فکر کرد شوخی می کنم و تماس را قطع کرد.

برای بار سوم تماس گرفتم و با فریاد مدام او را به خدا و ائمه قسم دادم که حرفم را باور کند. به وی گفتم بچه ها را نجات بدهید آنها زیر سیل می مانند.

آن مرد روستایی وقتی فریاد های من را شنید به حرف هایم شک کرد و گفت من به بقیه روستاییان اطلاع می دهم.

 

سریع به سمت روستا دویدم. سیل بسرعت به سمت روستا می رفت. بلافاصله خودم را به روستا رساندم و کسانی را دیدم که بالای تپه ایستاده اند. آنها حتی باور نمی کردند که از مرگ حتمی نجات پیدا کرده اند. آن روستایی که با وی تماس گرفته بودم بلافاصله بقیه را در جریان این ماجرا قرار داده بود و همه از خانه ها خارج شده بودند و خود را به بالای تپه ای رسانده بودند و پس از چند لحظه متوجه شده بودند که سیل همه روستا را که در دره ای قرار دارد زیر آب فرو برده است.

 

این چوپان که به خاطر فریاد هایی که زده بود صدایش بشدت گرفته بود، گفت: من می خواستم جان اهالی روستا را نجات بدهم اما ماجرای چوپان دروغگو مردم را وادار می کرد که به حرف هایم شک کنند اما خدا را شکر این اتفاق نیفتاد و اهالی نجات پیدا کردند./انتخاب


ویدیو : سیل در آسمان آفتابی روستا/ هیچ کس فریاد های چوپان راستگو را جدی نمی گرفت