سهم شمالی ها، لرها و ترک ها در سینمای ایران : در سفر مسعود جعفری‌جوزانی برای ...


در سفر مسعود جعفری‌جوزانی برای اکران فیلم «ایران برگر» به شهر ملایر در استان همدان، جمعی از تماشاگران و دست‌اندرکاران فرهنگی استان لرستان از جمله بروجرد و خرم آباد که در مراسم اولین اکران این فیلم حضور داشتند. روزنامه صبا - امید ذاکری نیا: در سفر مسعود جعفری‌جوزانی برای اکران فیلم «ایران برگر» به شهر ملایر در استان همدان، جمعی از تماشاگران و دست‌اندرکاران فرهنگی استان لرستان از جمله بروجرد و خرم آباد که در مراسم اولین اکران این فیلم حضور داشتند، نسبت به این‌که در شهر خود از دیدن این فیلم محروم هستند اعتراض کرده و تصمیم مسئولان را سیاسی و غیرفرهنگی دانستند. آن‌ها عدم نمایش این فیلم را که در حمایت از اقشار محروم جامعه ساخته شده، توهینی به مردم فرهنگ دوست این استان دانستند. این تعداد ازعلاقه‌مندان به فیلم سینمایی «ایران برگر» از مسئولان استان  لرستان خواستند شرایطی فراهم کنند که فیلم در این استان هم به نمایش درآید.
 
سینمای ایران , اخبار سینمای ایران , پرفروش ترین فیلم تاریخ سینمای ایران

 پیش از این نیز خبر دیگری با عنوان«سینماداران ملایر از استقبال تماشاگران از فیلم «ایران برگر» شوکه شدند» باعث غافلگیری علاقه‌مندان سینما شد. صف‌های طولانی و سانس‌های فوق‌العاده پی‌درپی در تنها سالن سینمای شهر ملایر نشان از استقبال مردم منطقه‌ای دارد که پیش‌تر در یک  تصورغلط گمان می‌شد جزو معترضان فیلم قرار گیرند. چنان‌چه در روزهای ابتدای اکران، تبلیغات «ایران برگر» به دلیل آن‌چه مسئولان صدا و سیما توهین به زبان و قوم لر تفسیر کرده بودند، اجازه پخش از تلویزیون پیدا نکرد. هرچند این مشکل بعد از چند روز با درایت مدیران جدید سیما برطرف شد، اما کماکان این واهمه در میان اهالی سینما و مسئولان درباره تولید و نمایش فیلم‌های این چنینی که داستان آن‌ها در یک فضای بومی رخ می‌دهد وجود دارد.

این 2 رخداد فارغ از رونق فیلم «ایران برگر» برای سینمای ایران یک یادآوری بزرگ به همراه دارد. اعتماد به سلایق مردم و فیلمسازان برای بهره‌برداری از ظرفیت حضور و حیات اقوام و گویش‌های جذاب موجود در سرزمین پهناور ایران. پیام دیگر حذف موانع بهره‌برداری از این ظرفیت است. در حال حاظر سازندگان نگرانند فیلم‌هایشان اجازه اکران نیابند و مسئولان هم نگران واکنش‌های منفی و اعتراض عمومی هستند.

فیلم‌های بومی


بافت فرهنگی کشور ایران متشکل از اقوام مختلف است و این موضوع که می‌تواند به عنوان یک ظرفیت غنی و منبع الهام برای تولیدات فرهنگی در اختیار اهالی فرهنگ و هنر قرار بگیرد، امروز تبدیل به موضوعی هراسناک شده که کمتر کسی جرات نزدیک شدن به آن را می‌یابد. مگر آن‌که کسی مانند مسعود جعفری‌جوزانی که خودش لر است بتواند با شناخت ظرایف کلامی و فرهنگی این قوم شیردل فیلمی این چنین موفق بسازد.

جوزانی این شانس را هم دارد که مدیران امروز نسبت به مدیران دوره قبل افکار متفاوت‌تری دارند و نظرهایشان به نظر مردم نزدیک است. در این میان نکته جالب این جاست که همان مدیرانی که ساخت فیلم‌هایی مانند «ایران برگر» یا سریال «سرزمین کهن» را توهین به اقوام تلقی می‌کنند، همواره تلاش کردند سینما و دیگر هنرهای نمایشی را از بحران نجات دهند. بحران بزرگی که منجر به رکود و قحطی سوژه‌های محلی و بوم نگارانه در سینما و تلویزیون و تئاتر شد. احتمالا این دسته از مدیران نمی‌دانسته یا نمی‌دانند که با جلوگیری از ساخت فیلم‌های بومی، یکی از بزرگ‌ترین امکانات نمایشی را از سازندگان سلب کرده‌اند و نتیجه‌ افکارشان، به تولید انبوه فیلم‌هایی با مضامین و ساختارهای یکنواخت ختم شده است! ماشین قدیمی و بزرگی که امروز همه مسئولان و دست‌اندرکاران با همکاری یکدیگر هم نمی‌توانند آن را از گل دربیاورند. نکته جالب‌تر این جاست که از طرفی فیلم‌های بومی با اتهام‌های گوناگونی مواجه می‌شوند و از طرف دیگر حرف از ملی‌سازی، بومی‌سازی، پایتخت‌زدایی، تهران گریزی و ....می‌شود.

جواهراتی به نام فیلم‌های لری در تاریخ سینما


اما شاید یادمان رفته باشد که جمعی از بهترین آثار سینمای ایران در سی‌وپنج سال گذشته فیلم‌های بومی بوده‌اند و فیلمسازان متعددی شهرت خود را با ساخت فیلم‌هایی درباره تاریخ و فرهنگ اقوام ایرانی به دست آورده‌اند.

مسعود جعفری‌جوزانی که امروز «ایران برگر» را در فضا و حال و هوای  لرستان ساخته، یکی از فعال‌ترین سینماگران دراین زمینه بوده و فیلم‌هایش همواره با استقبال ویژه‌ای در منطقه لرستان و مردم این منطقه همراه بوده است. همان طور که مردم دیگر نقاط ایران فیلم‌های «شیر سنگی»، «درمسیر تندباد»، «جاده‌های سرد» و «دل و دشنه» را دوست داشته و دارند. مردم و علاقه‌مندان به سینما در لرستان این فیلم‌ها را نیز به مجموعه باارزش هنر این منطقه اضافه کردند. جوزانی  در سال 1364 با روایت روان و جذاب فیلم «جاده‌های سرد» شهرت یافت. فیلمی که داستانی عاطفی را در محیط یکی از روستاهای ملایر روایت می‌کند. «شیرسنگی» محصول سال 1365، داستان پدید آمدن اختلاف میان دو ایل بزرگ را به دست انگلیسی‌ها روایت می‌کند. داستان که شباهت‌هایی در دل تاریخ پرافتخار این منطقه دارد. «در مسیر تندباد» نیز محصول سال 67 است و داستانی را در اوج درگیری‌های جنگ جهانی دوم که آتش آن به ایران و ایل بزرگ قشقایی هم رسیده بود به تصویر می‌کشد. جوزانی در سال 1373 فیلم دیگری را در فضای ایلیاتی به نام «دل و تشنه» می‌سازد. زنی ایلیاتی که بعد از شهادت همسرش در جنگ ایران و عراق تصمیم می‌گیرد 7 سال لباس سیاه را از تن خارج نکند.

اما ناصر غلامرضایی دیگر فیلمسازی است که فیلم‌هایی از سرزمین گسترده قوم لر ساخته و این فیلم‌ها نیز با استقبال خوبی در سراسر ایران و لرستان مواجه شده‌اند.غلامرضایی نیز اهل لرستان است و داستان فیلم‌هایش برگرفته از رسم و رسوم این قوم بزرگ است. درسال 1369 فیلمی به نام «خون بس» را براساس یکی از رسوم ایلیاتی ساخت. او در سال 1375 فیلم دیگری را به نام «نامزدی» ساخت که این فیلم نیز داستان مردی را روایت می‌کند که بعد از بازگشت از اسارت عراق باید میان سنت ایل و عشق یکی را انتخاب کند. درسال 80 نیز فیلمی به نام «عروس رومشکان» را که روایت افسانه‌ای باستانی از این سرزمین است کارگردانی کرد. از مشخصه‌های فیلم‌های غلامرضایی این است که همچنان از بازیگران و عوامل بومی استفاده می‌کند.

فیلم‌های آذری


آذری‌ها که مانند لرها و دیگر اقوام ایرانی فرهنگی غنی و پربار دارند نیز در سینمای ایران سهم قابل توجهی-البته بیشتر در سال‌های دور-دارند و یداله صمدی کارگردان سرشناس سینمای ایران در این بین بیشترین نقش را دارد. دومین فیلم بلند او به نام «اتوبوس» در سال 1364 و براساس فیلمنامه‌ای از داریوش فرهنگ ساخته شد. داستان این فیلم در روستایی که اهالی آن آذری هستند رخ می‌دهد. سپس در سال 68 «ساوالان» را که از نامش پیداست به عنوان یک فیلم فولکلور آذری کارگردانی کرد. «دمرل» محصول سال 72 فیلمی است که افسانه‌ای  قدیمی را روایت می‌کند. او «سارای» را که یک خنیای عاشیقی است در سال 1376 ساخت. فیلم‌هایی که در گیشه هم موفق ظاهر شدند.

فیلمسازان دیگری چون کامبوزیا پرتوی نیز در این فضا فیلم ساخته‌اند. او «کافه ترانزیت» را در سال 1383 براساس شخصیت‌های آذری زبان ساخت که فیلم موفقی هم بود.

هجدهمین جشن سینمای ایران , جدول فروش فیلم های سینمای ایران , دیالوگ های ماندگار سینمای ایران

از سرزمین‌های شمالی

گیلان و مازندران در لفظ مردمان امروز ایران به شمال معروف شده است. حتی تفاوت‌های آشکار بافت فرهنگی و زبانی دو سه استان هم‌جوار مانند گیلان، مازندران و گلستان مانع از پیدایش این نگاه عمومی شده است. با این حال یکی از مهم‌ترین فیلم‌های تاریخ سینمای ایران به نام «باشو غریبه‌ای کوچک» است که توسط بهرام بیضایی در فضای فرهنگی و جغرافیای شمال ایران ساخته شده.عباس کیارستمی دیگر کارگردان سینمای ایران در 2 فیلم مهمش، «خانه دوست کجاست» و «زیر درختان زیتون»، زبان بومی این منطقه را ماندگار کرد. این فیلم‌ها نیز گرچه از نظر مالی موفقیت محسوب نمی‌شوند ولی از نمونه‌های مثال زدنی تاریخ سینما هستند. به ویژه «خانه دوست کجاست» که کمتر مخاطبی آن را ندیده است.

کیست که «شیلات» ساخته رضا میرلوحی در سال 1363 را ندیده باشد؟ فیلمی که داستان خوجه ممد را متناسب با فضای اولین سال‌های پیروزی انقلاب اسلامی در ترکمن صحرا روایت می‌کند. در سال 1364 محمود کوشان فیلمی به نام «سمندر» را در همین فضا کارگردانی کرد. کافی است از خودمان بپرسیم آیا حاظر نیستیم باردیگر این فیلم‌ها را تماشا کنیم؟ پاسخ روشن است.

در دهه شصت علی ژکان فیلم «مادیان» را ساخت که این فیلم نیز از جمله فیلم‌های موفق مربوط به این منطقه بزرگ کشور به حساب می‌آید. فیلم برجسته‌ای که مناسبات فرهنگی قوم ترکمن را در سینما ثبت کرد و در زمان خود با استقبال گستره مخاطبان روبه‌رو شد.

فرهادمهرانفر فیلمساز اهل بندرانزلی نیز دو فیلم «درخت جان» و «موشک کاغذی» را در فاصله سال‌های 74 و 75 در فضای بومی زادگاهش ساخت.

در سال 1383 علی رفیعی فیلم خوش ساخت «ماهی‌ها هم عاشق می‌شوند» را در منطقه زیبای شمال کشور کارگردانی کرد. این فیلم هرچند به زبان گیلکی ساخته نشد اما به خوبی برخی خصوصیات فرهنگی این منطقه را که در غذاهای بومی منعکس شده به تصویر کشیده بود.
از فیلم «ای ایران» ساخته ناصر تقوایی که در شهر ماسوله ساخته شده نیز نمی‌توان گذشت اما خسرو معصومی دیگر فیلمساز برجسته سینمای ایران است که مناسبات سرزمین تالش را در فضای زندگی جنگل‌نشینان روایت کرد.  فیلم‌های «رسم عاشق‌کشی»، «جایی در دور دست» و «دلباخته» ساخته این فیلمساز شناختی عمومی از فرهنگ آزادگی اقوام ایرانی را یادآور شد.

«من وزیبا» و «پای پیاده» ساخته فریدون حسن‌پور و «میزاک» ساخته حسینعلی لیالستانی از دیگر فیلم‌هایی هستند که می‌توان در این بخش به آن اشاره کرد، اما شمال ایران تنها به گیلان و مازندران محدود نمی‌شود، چرا که ایل ترکمن نیز که یکی از بافت‌های فرهنگی مهم و جالب این منطقه از ایران است، از نگاه فیلمسازان در این سال‌ها بی بهره نبوده‌اند.

کیومرث درم‌بخش نیز فیلمی به نام «عروس ترکمن» ساخته که محصول 1384 است. در همین سال شهرام اسدی نیز فیلمی به نام «به من نگاه کن» را ساخت که داستان زندگی دختری اهل ترکمن صحراست. نکته جالب این جاست که این فیلم‌ها از محبوب‌ترین فیلم‌های مردم اهل ترکمن صحرا نیز به شمار می‌آیند.

مادر سینمای ایران , بهترین فیلم های تاریخ سینمای ایران , فروش سینمای ایران
مردمان روبه دریا

جنوب ایران سرزمینی وسیع و با اقوام مختلف است. عرب، لر، بلوچ و... اما سینما نیز همواره نسبت به خطه جنوب نگاه جدی داشته و همین نگاه فیلم‌های ماندگار تاریخ سینمای ایران را رقم زده. «دونده» ساخته امیر نادری و محصول 1363 یکی از بهترین فیلم‌های تاریخ سینمای ایران نیز از جمله مهم‌ترین فیلم‌هایی است که درجنوب ایران ساخته شده. ناصر تقوایی دیگر فیلمساز بزرگ و مهم سینمای ایران نیز «ناخدا خورشید» را در سال 1365 با نگاهی به «پیرمرد و دریا» ارنست همینگوی در فضای جنوب به تصویر کشید. تقوایی تعدادی از بهترین فیلم‌های مستندش را درباره جنوب و فرهنگ بومی این منطقه ساخته است. اومدتی پیش اعلام کرده بود از بین رفتن بسیاری از مناطق و بافت‌های فرهنگی به معنای از دست رفتن موقعیت‌های ناب ساخت فیلم‌های سینمایی است. اما جنوب هم فیلمسازان بزرگی را به جامعه هنری معرفی کرده و هم فیلم‌های مطرحی درباره آن ساخته شده است. خسرو سینایی یکی از بهترین فیلم‌هایش را در سال  1378 با نام «عروس آتش»  در همین فضا و با نگاهی به زندگی عشیره‌ای ساخت. داریوش مهرجویی نیز در فیلم «دختر دایی گم شده» یک ترانه فولکلور جنوبی را در جزیره کیش روایت می‌کند. «باران و بومی » رخشان بنی‌اعتماد و «کشتی یونایی» ساخته ناصر تقوایی نیز دو فیلم دیگر از سه گانه «قصه‌های کیش» هستند که در جزیره کیش و با هدف به تصویر کشیدن فرهنگ این منطقه ساخته شدند.

کیومرث پوراحمد نیز در سال 1373 فیلمی به نام «به خاطر هانیه» را در بوشهر و با قصه‌ای در فضای این منطقه کارگردانی کرد اما کیانوش عیاری دیگر فیلمساز مطرح جنوبی، فیلم «آبادانی‌ها» را در سال‌های 1366 ساخت که بافت فرهنگی جنوبی ملموسی به تصویر کشیده شد.
فیلمسازان جوان نیز دربهره برداری از این ظرفیت موفق عمل کرده اند ؛ احسان عبدی پور با فیلم تماشایی و پرمخاطب «تنهای تنهای تنها» داستانی از نگاه جهانی کودک اهل  بوشهر ساخته است.به این تعداد می توان فیلم های «سنگ اول»،«مرد کوچک»و« بچه های نفت» هرسه ساخته ابراهیم فروزش،«بشیر» ساخته احمد رمضانزاده و «زینت» ساخته ابراهیم مختاری نیز اشاره کرد.فیلم هایی فرهنگی که با عث تفاخر سینمای ایران هستند.

همه ایران سرای من است


اما فیلمسازان مطرح و فیلم‌های پرطرفدار دیگری نیز هستند که در فضای بومی دیگر نقاط ایران ساخته شده‌اند. از جمله آن‌ها می‌توان به «قصه‌های مجید»، «نان وشعر» و «صبح روز بعد» ساخته کیورمرث پوراحمد، «فرش باد» ساخته کمال تبریزی، «شاخه‌های بید» امراله احمدجو و ... که در اصفهان ساخته شده‌اند. فیلم‌هایی چون «اشک سرما» و «شکوفه‌های سنگی» ساخته عزیزاله حمیدنژاد، «آرزوهای زمین» ساخته وحید موساییان و «مرثیه برف» ساخته جمیل رستمی تنها تعدادی از بسیار فیلم‌های مهمی هستند که در فضای کردستان ساخته شده‌اند. فیلم «آدم» ساخته عبدالرضا کاهانی در روستایی در نیشابور، «یک حبه قند» در یزد و «بمانی» داریوش مهرجویی در ایلام از جمله فیلم‌های مطرح در فضای بومی ایران هستند.

پول‌های بومی برای سینمای ملی


مرور اجمالی پرونده اهمیت ساخت فیلم‌های سینمایی با داستان، فضا، زبان و فرهنگ قومی، نواحی و منطقه‌ای نشان می‌دهد بسیاری از این آثار توانسته‌اند علاوه بر موفقیت در گیشه سراسری، در گیشه سینماهای منطقه موضوع خود با فروش چشمگیری مواجه شوند. موفقیتی که بی‌شمار فیلم راه یافته به سینما‌های پایتخت در آرزوی دستیابی به آن هستند. آن‌چه مسلم است می‌توان با تقویت و ترغیب تولید این گروه و شناخت جذابیت فیلم‌های پرفروش و تداوم آن جذابیت‌ها، پول‌های مردمان مناطق مختلف کشور را به سینما کشید و از این ظرفیت به عنوان چاپخانه پول برای سینمای ایران استفاده کرد. البته اگر حریف وحشت مدیریتی از احتمال اعتراض مردمی شویم!


ویدیو : سهم شمالی ها، لرها و ترک ها در سینمای ایران