رائول گونزالس؛ خداحافظ اسطوره : «رائول گونزالس، اسطوره باشگاه رئال مادرید تا ...


«رائول گونزالس، اسطوره باشگاه رئال مادرید تا یک ماه دیگر از فوتبال خداحافظی می کند.» خبری که روزنامه آس چند روز پیش اعلام کرد، بیش راز هر چیزی آبزورد فوتبال را نمایان می کرد.



هفته نامه همشهری جوان - محمد امیرپور: «رائول گونزالس، اسطوره باشگاه رئال مادرید تا یک ماه دیگر از فوتبال خداحافظی می کند.» خبری که روزنامه آس چند روز پیش اعلام کرد، بیش راز هر چیزی آبزورد فوتبال را نمایان می کرد. هیچ چیز دردناک تر از خداحافظی یک اسطوره در غربت و تنهایی نیست و رئال مادرید در پشت کردن به اسطوره هایش بدترین باشگاه دنیاست. مثل روز گرم تابستانی 26 جولای که مادرید به پسر نیکش هم روی خوشی نشان نداد و در مراسم خداحافظی سوت و کور رائول از باشگاه کمتر از صد هوادار حضور داشتند؛ هوادارانی که بدون اطلاع قبلی باشگاه و مراسم خاصی از پشت درهای بسته ساختمان باشگاه با رائول وداع کردند.

ستاره تیم ملی اسپانیا و دارنده یک دوجین عنوان و رکورد در رئال مادرید، تا یک ماه دیگر در آمریکا؛ کشوری که احتمالا خیلی از همسایه هایش هم او را نمی شناسند، از فوتبال خداحافظی خواهدکرد. بعد از پنج سال در به دری در آلمان و قطر و آمریکا، پسر نیک سانتیاگو برنابئو هم کفش هایش را آویزان خواهد کرد؛ آن هم در روزهایی که کریس رونالدو، مشغول گردگیری تمام رکوردها و خاطرات او از حافظه فوتبال و رئال مادرید است و مادریدیستاها هر صبح که از خواب بلند می شوند، با رکورد تازه ای از رونالدو رو به رو می شوند که روی خاکستر خاطرات رائول بنا شده است.

اسطوره , رایول گونزالس , خداحافظ بچه

رائول گونزالس از امروز روزها را شمارش می کند تا به صفحه آخر رمان خود برسد. پسر استثنایی سانتیاگو برنابئو با این کلمات، کتاب فوتبال خود را بست؛ «فوتبال بازی کردن برای مدت زیادی مهم ترین بخش زندگی من بوده است. فکر می کنم به زمان مناسب خداحافظی از آن رسیده ام. حتی اگر هیچ کدام از سلول های بدنم این را نخواهند.» کاش رائول سال هایی که در مادرید زندگی می کرد، این جمله بورخس را هم گوشه ای از ذهنش بایگانی می کرد: «هیچ وقت به کسی که قدر احساسات را نمی داند، دل نبند.»

15 فوریه 2009، گزارشگر بازی فریاد می کشید: «رائوووول گونزاااالس... پسر سانتیاگو برنابئو 308امین گل خود را برای مادرید می زند تا امروز در تاریخ ثبت شود.» رائول در بازی با زاراگوزا رکورد 45 ساله دی استفانو را شکست تا همان شب، دی استفانو به شبکه تلویزیونی اسپانیا برود و بگوید: «اگر می دانستم 45 سال بعد پسری مثل رائول حاضر خواهد بود که به رکورد من حمله کند، بیشتر گل می زدم.»

مادرید یکی از بزرگ ترین شهرهای دنیاست و رائول آن قدر گل زد و رکورد شکست که تبدیل به نماد آن شهر شود. مثل همه پسربچه های عاشق فوتبال، قصه رائول آن قدر گل زد و رکورد شکست که تبدیل به نماد آن شهر شود. مثل همه پسربچه های عاشق فوتبال، قصه رائول هم از محله ای در پایین شهر شروع شد؛ محله سن کریستوبال با اینکه پدرش از هواداران دوآتشه آتلتیکو مادرید بود و هر کاری کرد تا پسرش لباس این تیم را بپوشد، اما تقدیر رائول جور دیگری رقم خورد.

اولین مربی رائول درباره اش می گفت بازیکنان زیادی داشتم که از نظر فنی از او بهتر بودند، اما هیچ کدام به اندازه او تمرین نمی کردند. سال ها بعد، دیونی مارتین که یکی از معروف ترین خوانندگان اسپانیاست و بچه محل رائول در محله دوران کودکی اش، از این می گفت که هر وقت توپ به دیوارهای محله می خورد و سر و صدا راه می انداخت، مطمئن بودیم صدای پای رائول هم خواهد آمد. بازیکنی که بدون هیچ ویژگی خاصی به هر چیزی می خواست رسید.

رایول گونزالس بلانکو , خداحافظ تلگرام , اسطوره های ایرانی

آن قدر معمولی که خورخه والدانو، مدیر رئال مادرید هم همین موضوع را تکرار کرد: «رائول نه بازیکن سریعی است، نه تکنیکی و قدرتی؛ راز موفقیت رائول در مغزش می گذرد.» روزی که اولین بازی اش را در سال 1994 انجام داد، والدانو وارد رختکن شد و به رائول گفت اصلا نگران نباش. اما جواب رائول 17 ساله فوق العاده بود؛ «اگر می خواهی ببری مرا بازی بده، اگر نمی خواهی بگذارم روی نیمکت.»

فقط سه سال زمان برد تا رائول و مورینتس مرگبارترین خط حمله اروپا را بسازند؛ خط حمله ای که رئال مادرید را به قهرمانی اروپا بعد از 32 سال. مورینتس فضاسازی می کدد و رائول توپ ها را به تور می رساند. رئال مادرید کاری را که در عرض 32 سال نتوانسته بود انجام دهد، بعد از دو سال دوباره تکرار کرد؛ پیروزی در فینال لیگ قهرمانان برابر والنسیا با گل رائول گونزالس. همان بازی ای که رائول درباره اش گفته بود انگار ثانیه ها متوقف شده اند و فرصت این را پیدا کرده ام که لذت بیشتری از امشب ببرم.

رئال مادرید کم فروغ اوایل دهه 90، با جادوی رائول تبدیل به بهترین تیم قرن بیستم شد. پسری که مانند دی استفانو در دهه 50 میلادی، نماد مادرید قرن بیست و یکم شده بود.

اسامی اسطوره های ایرانی , اسطوره های ایران , پسر اسطوره فوتبال ایران

محبوبیت یا معروفیت!

تشخیص اینکه رئال مادرید در شروع قرن بیست و یکم نقشی فراتر از یک تیم فوتبال داشت، کار سختی نبود. اسپانیایی ها در بحبوحه جدایی طلبی باسکی ها و معترضان همیشگی کاتالانی، رئال مادرید را با نقشی اجتماعی و ملی می شناختند؛ نقشی که باعث می شد رائول نه تنها در مادرید، بلکه در اسپانیا هم به یک نماد برای اتحاد والبته محببو ترین شخصیت فوتبالی اسپانیا بدل شود.

تا اینکه فلورنتینو پرز و پروژه «گالاکتیکا» وارد شدند؛ پروژه ای که در ایران هم به نام کهکشانی ها معروف شد با دو قط متناقض؛ از یک طرف گالاکتیکا روایت شاعرانگی فوتبال بود و تماشای جادوی توپ زیر پای ستاره هایی مثل زیدان، فیگو و رونالدو که هر طرفدار فوتبالی را به نهایت چیزی که می خواست تماشا کند، می رساند. اما در سمت مقابل پروژه «گالاکتیکا» مخصوص بازیکنان بزرگ فوتبال نبود، بلکه این بازیکنان معروف بودند که وارد مادرید می شدند.

یک نوع بازاریابی برای فروش لباس، حق پخش، محصولات و هر چیز دیگری با برند رئال مادرید. قبل از راه اندازی پروژه پرز، همه بازیکنان برابر بودند و برای یک هدف مبارزه می کردند، اما در پروژه پرز فقط سه چهار ستاره تیم بودند که تبدیل به برند باشگاه می شدند. بازیکنانی که نه الزاما بزرگ، بلکه معروف و مشتری پسند باشند.

اسطوره های شاهنامه , اسطوره های ایران باستان , اسطوره ایران

رئالی ها هر سال تلاش می کردند مهم ترین ستاره فصل نقل و انتقالات را جذب کنند و هر سال بازیکنان درون زمین از همدیگر دورتر می شدند و بدترین قسمت داستان پروژه پرز این بود که رائول گونزالس جزء این ستاره های پولساز دسته بندی نمی شد.

با اینکه رائول، مادریدی ها را به ارزش های تاریخی اش وصل کرده بود، ولی قربانی پروژه ای شد که قرار بود رئال را به دنیا وصل کند. به آسیاب جنوب شرقی، آمریکا و البته بازارهای جهانی. رائول را باید دشمن واقعی پروژه «گالاکتیکا» نامید، چون او از آن دسته آدم هایی است که معتقدند باید سخت کار کرد، متعهد بود به ارزش های اجتماعی و تاریخی باشگاه احترام گذاشت.

همه آن چیزهایی که در سال های حضورش در رختکن مادرید او را تبدیل به پسر نیک سانتیاگو برنابئو کرده بودند. با این همه رائول یک قهرمانی دیگر هم به رئالی ها هدیه کرد؛ هرچند فینال سال 2002 لیگ قهرمانان مقابل لورکوزن با گل زیدان در یادها مانده است، اما گل اول بازی را رائول زد و مثل همیشه شادی گلش را با بوسیدن حلقه ازدواجش با همسرش شریک شد. شبی که رائول بعد از بالا بردن جام قهرمانی، با پرچم اسپانیا به شیوه گاوبازهای پامپلونایی شروع به رقصیدن کرد تا جایگاهش را در قلب مادریدی ها ابدی کند.

حسرتی به نام اسپانیا

رائول در تیم ملی اسپانیا هیچ وقت خوشبختی دوران مادرید را نداشت. سال 2008 زمانی که اسپانیا داشت بعد از 44 سال افتخاری ملی را تجربه می کرد و مشغول جشن قهرمانی در یورو 2008 بود، چیزی کم بود. رائول در تیم حضور نداشت؛ چون کسی او را به تیم ملی برای مسابقات یورو دعوت نکرده بود. خودش بعد از خداحافظی از تیم ملی گفت: «وقتی قهرمانی اسپانیا را دیدم، خوشحال شدم، اما بگذارید اعتراف کنم؛ حسادت هم کردم، خیلی.

اسطوره فوتبال خداحافظی تیم دیگر , فرق اسطوره با همزات پنداری , خداحافظ ماه رمضان

بعد از 20 سال فوتبال بازی کردن، سکوی قهرمانی اسپانیایی ها تنها جایی روی زمین بود که حسرت نرفتن رویش را می خورم. سال 99 رو به روی واسکودو گاما گلی زدم که در اسپانیا به اش می گویند آگوانیس؛ گلی که همه بازیکنان حریف زمین بخورند و توپ را نرم بفرستی ته تور دروازه. همیشه آرزو داشتم هم چین گلی برای اسپانیا هم بزنم؛ حیف که نشد.»

رائول گونزالس بلانکو، نوجوانی که بهترین گلزن رئال مادرید شد و حتی از دوردست ترین آرزوهای روایی کودکی اش هم بزرگ تر شد. حتی اگر کریستیانو رونالدو آمارهای بهتری را ثبت کرده باشد، باز هم این رائول است که بهترین خواهد ماند؛ چون او متولد مادرید است. رائول بخش بزرگی از هویتی است که در مادرید وجود دارد. توریست هایی که به اسپانیا می روند، از تعداد زیاد پوسترهای رائول مادرید تعجب می کنند. اما حداقل مادریدی ها برای عشق به رائول دلیلی برای تعجب نمی بینند.

خداحافظ اسطوره

در افسانه های قدیمی اسپانیا پیرمردی در کوه لامادریدا حضور دارد که برای خوشبختی رئال مادرید دعا می کند. احتمالا دعایی که او سال 94 برای رئال مادرید رو به روی زاراگوزا کرد، تاثیری بیشتر از همیشه داشت. چون پسربچه ای که آن روز به جای بوتراگوئوی بزرگ به زمین رفت، وارد کتاب اسطوره های رئال مادرید شد و نامش را در صفحه بهترین گلزنان تاریخ رئال رو به روی دی استفانو ثبت کرد. شماره 7 دوست داشتنی برنابئو که واژه «لاب» را وارد فوتبال کرد. ضربه ای که به آرامی و از بالای سر دروازه بان وارد گل می شد و بهترین متخصص آن در دنیا، رائول بود.

فرق اسطوره با همذات پنداری , اسطوره خداحافظی تیم دیگر باشگاه , زندگی نامه ماتی کازیسکی اسطوره والیبال

زندگی پسری که حتی با وجود عشق 20 ساله به همسرش بعد از گل هایی که باری مادریدی ها می زد، فقط حلقه ازدواجش را می بوسید و بعد در جایش آرام می شد. شادی گلی که به اندازه تک تک سکانس هایی که در سانتیاگو برنابئو ساخته بود، دوست داشتنی به نظر می رسید. وقتی کاپلوی مغرور سر و کله اش در مادرید پیدا شد، رائول را سکونشین کرد. شبیه همان کاری که دو سال قبل با دل پیرو در یوونتوس کرده بود.

مربی کاریزماتیکی که حوصله سر و کله زدن با محبوبیت ستاره هایش را نداشت و آن قدر بداخلاقی می کرد تا از دست ستاره ها راحت شود. رائول اما کوتاه نیامد تا فصل که مورینیو به تیم آمد و بالاخره برخوردهای سرد و غرور آقای خاص کار خودش را کرد. یک شب تابستانی مدیران مادرید اعلام کردند رائول با توافقی دوطرفه با باشگاه از این تیم جدا شده و به شالکه رفته است. پرز برنامه ریزی کرده بود که رائول یک سال دیگر هم در باشگاه بماند و بعد در یکی از همان دیدارهای تشریفاتی که غم از سر و رویش می بارد، پسر نیک با معبد مقدس (سانتیاگو برنابئو) وداع کند. اما تا امروز هم کسی نفهمید چطور رائول و مادرید به پایان راه رسیدند. بدون هیچ خداحافظی ای که لااقل تسکین درد نبودن رائول روی سکوهای سانتیاگو برنابئو باشد.

تمام برنامه های خبری مادرید در سرفصل این خبر مشترک بودند «رائول اسطوره باشگاه بدون خداحافظی خانه اش را ترک کرد.» توافق دو طرفه ای هم که باشگاه در بیانیه اش اعلام کرده بود، یک دروغ بزرگ بود. پرز خیلی خوب می دانست اگر هواداران مادرید بفهمند رائول مجبور به ترک مادرید و سانتیاگو برنابئو شده است، باشگاه را به آتش می کشند. اما انگار دعاهای پیرمرد کوه لامادریدا خاصیتش را در آلمان هم از دست نداده بود. برای رائول فقط دو سال زمان برد تا در شالکه (تیم مورد علاقه هیتلر) تبدیل به محبوب ترین بازیکن آلمان ها شود. آنقدر که آنها، کاری را که مادریدی ها به رائول بدهکار بودند، انجام دادند و پیراهن رائول در شالکه را بازنشسته کردند.

بعد از آلمان هم هرچه بود خانه به دوشی بود و باشگاه هایی که بیشتر از اعتبار و لذت فوتبال، پول داشتند. حتی نسخه ضعیف شده رائول هم برای لذت بردن قطری ها و خلیج فارس از پسر مادرید کافی بود و کاسموس آمریکا هم بیشتر از یک باشگاه برای دوران بازی، شبیه ایستگاه پایانی بود.

این روزها دل مادریدی ها بیشتر از تمام ستاره هایشان برای رائول تنگ می شود، نه به خاطر آن گل های اعجاب آوری که البته حالا کمتر زده می شود، به خاطر رائول بودن رائول! فرق بازیکنی مثل رائول با ستاره های امروز دنیای فوتبال، به اندازه تفاوت فیلم های کلاسیک و اکشن های بی ارزش این روزهای هالیوود است. دومی با اینکه مورد نیاز است، اما تاریخ مصرف دارد و فقط یک موج به حساب می آید، اما اگر دنبال اصالت هستید، اگر می خواهید سراغ حال خوب بروید، قطعا باید اولی را ببینید.

اگر دنبال فوتبالیست هایی شبیه ابرانسان های فیلم های آخرالزمانی هستید، بنشینید پای تماشای فوتبال مسی و رونالدو، اما اگر دنبال کسی هستید که به اندازه فوتبالش زیباست و به اندازه گل هایش، قشنگ زندگی می کند، نامی بهتر از دومین بازیکن محبوب تاریخ رئال مادرید پیدا نمی کنید؛ رائول گونزالس بلانکو؛ بازیکنی که بکام یکبار درباره اش گفته بود: «رونالدو و زیدان و فیگو فوق العاده بودند، اما رائول برای من خدا بود.»


ویدیو : رائول گونزالس؛ خداحافظ اسطوره