دو قدم مانده به ازدواج چیکار کنیم؟ : میگویند ابوریحان بیرونی در بستر مرگش ...
میگویند ابوریحان بیرونی در بستر مرگش سؤالی علمی از یک بابایی پرسید و در جواب «نچنچ»های حضار، نگاه عاقل اندر سفیهی به آنها کرد که «جواب این مسئله را بدانم و بمیرم بهتر است یا نادان بمیرم؟».
البته بهنظر نگارندگان، این دو وضعیت هیچ كدام رجحان واضحی بر آن یكی ندارد، منتها دلیلی ندارد كه شما هم با ما همعقیده باشید. بنابراین اگر فكر میكنید ابوریحان بیرونی خیلی دانشمند بزرگی بوده و كارش هم درست است، پس به تحقیق درباره انتخاب همسر هم باید اهمیت بدهید و تا میتوانید و میشود و جان در بدن دارید، درباره طرفتان اطلاعات جمع بكنید. ازدواج، گاهی وقتها، خیلی با وضعیت آقای ابوریحان در آن قصه فرق معناداری ندارد. بنابراین الان نگاه نكنید حرفهایی به شوخی و جدی اینجا میگوییم ولی باور كنید همهچیزهایی كه نوشتهایم همهشان ریشه علمی دارند و باید موبه مو آنها را عملی كنید تا به نتیجه دلخواهتان برسید.
چرا بپرسیم؟
درست است كه شما در زمینه كشف استعدادهای دیگران صاحب سبك هستید و با دستگاه اشعه ایكسِ قلبتان نیات واقعی هر كسی را میفهمید و اصلا نتیجه نگرفتن منچستریونایتد در فصل پیش هم بهخاطر عدماستفاده از شما در مقام استعدادیاب باشگاه بوده اما ممكن است همان كسی كه شما در نگاه اول فكر میكنید دقیقا همسر ایدهآلتان است در نگاه دوم اینطوری بهنظر نرسد. نظر به اینكه در زمینه ازدواج، تمام مردها ادعای علامگی دهر دارند، بهتر است بعد از دیدن و پسندیدن و یك دل نه صد دل عاشق شدن، یك مهلتی هم به خانواده بدهید تا بهتان بگویند این كفشی كه شما با خودتان برداشتهاید آوردهاید خانه، اصلا مال سیندرلاست یا مال خواهرهای حسودش. فوقش بعدا كه تحقیق كردند و نظرشان با نتیجه مطلوب شما یكی از آب درنیامد، میتوانید با گیر دادن به نحوه محاسبات و شاخصهای آماری كه هیچكس درست ازشان سردرنمیآورد، نتیجه پژوهششان را زیر سؤال ببرید و یك تیم تحقیقاتی جدید به محل اعزام كنید. بعد این چرخه استخدام پژوهشگر، انتشار گزارش تحقیقاتی و زیر سؤال بردن آمارهای بهدست آمده را آنقدر ادامه دهید تا بالاخره یك تیم تحقیقاتی مناسب به پستتان بخورد. اینكه دیگر اینقدر عصبانیت و خشونت و بربریت و سنگكیت ندارد!
از كجا بپرسیم؟
قدیمترها موقع تحقیق میرفتند سراغ 7 همسایه این طرف و 7همسایه آن طرف و بعد با 40-30 زونكن پر از اطلاعات بومی برمیگشتند كه همانها چندماهی سرگرمشان میكرد. الان با وجود اینكه امكان اضافه كردن 7همسایه در جهت عمودی هم بهدست آمده است، مشكلی كه در قبال این افزایش امكانات تحقیقی عارض شده، نداشتن دیتای مناسب توسط همسایههاست. این است كه برای تحقیق، محل كار و گروه دوستان را پیشنهاد میدهند كه طبیعتا هر دوی این موارد به شنیدن محاسن و مزایای كیس مورد نظر ختم میشود. پیشنهاد این است كه با یك جور جیمزباند بازی و مثلا از روی اكانت طرف در شبكههای اجتماعی، روزی را كه با دوستانش قرار نمایشگاه كتاب گذاشته بفهمید و آنجا در یك محیط صد درصد فرهنگی از طریق یك آدم مطمئن ایشان را تعقیب و تفحص كنید. از محاسن این كار یكی این است كه هم از محیط، بخارات فرهنگی متصاعد میشود كه چانه آدم را گرم میكند و هم اینكه به نسبت 10ساعت فرصتی كه برای نیل به عمقیترین لایههای شخصیتی او دارید، خیلی ارزان است. ضمنا اینقدر توی پروفایل طرف نگردید. آن عكسها همگی فوتوشاپی است.
از كی بپرسیم؟
استادان فن گفتهاند كه 7 منبع برای تحقیق قبل از ازدواج وجود دارد، 2منبع بستگان سببی و نسبی هستند كه باید بعد از جلسه خواستگاری بروید سراغشان و اگر قبل خواستگاری بروید، خیلی ضایع است و مجبور میشوید بحث را به آب و هوای استرالیا و گرمای بیسابقه زمین و سرعت آب شدن یخهای قطبی و «حالا خرسها چه كار كنند» بكشانید كه طبیعتا خیلی بهكار ازدواج نمیخورند. این است كه باید بروید سراغ 5منبع دیگر كه میشود قبل از خواستگاری هم رفت سراغشان. جز یك گروه كه شامل بقال محل به تنهایی است، در مورد اینكه 4منبع دیگر دقیقا چه منابعی هستند و گنجایششان چند لیتر است، بین دانشمندان اختلاف است. منتها یادتان باشد كه حرفهای هر كسی را بهعنوان حقیقت غیرقابل تغییر نباید بپذیرید. الان نیم قرنی میشود كه آلبرت اینشتین نظریه نسبیت را اختراع كرده است. پس زحمت بكشید و هرچه كه شنیدید را نه از بیخ و بن لایك بدهید، نه منفی كامل حساب كنید. یادتان باشد هر كسی دوستی دارد كه تعریفش را میكند و دشمنی كه دوست دارد روی تن طرف به جای سر، یك كیلو سبزی پاكنشده قرار گرفته باشد. اول سعی كنید دوستان و دشمنان را از هم تشخیص بدهید، بعد بنشینید درست و حسابی و از سر دل سبزی پاك كنید.
چطوری بپرسیم؟
طبیعتا یكی از بهترین و مفرحترین و البته كمخرجترین سرگرمیهای عالم، سر درآوردن از احساسات دیگران بدون بروز دادن احساسات خودمان است. منتها حواستان باشد كه بقیه هم این بازی را دوست دارند و تا جایی كه میتوانند، سعی میكنند چیزی بروز ندهند. پس خیلی با طمانینه و آرامش و صبر و حوصله، مثل این كارآگاه بیعرضههای فیلمها كه تا آخر فیلم بیننده همهاش دارد از دستشان حرص میخورد كه «این بابا چقدر دست و پا چلفتی است!»، اما آخر فیلم معلوم میشود طرف از آن جیزقولبلاها بوده و در تمام مدت داشته سرنخ جمع میكرده عمل كنید. سیاست گام به گام جز در جنگ ویتنام همهجا جواب داده است. سؤالی نپرسید كه جوابش یك كلمهای (بله/ خیر) باشد. با طرف تحقیق 20سؤالی بازی نكنید. اگر طرف بقال محل است، ضمن اطلاعات گرفتن در مورد كیس موردنظر، قیمت چندتا چیز خیلی گران را هم طوری بپرسید كه طرف فكر كند همهشان را با هم میخواهید بخرید. البته وقتی كه هیچ كدامشان را نخریدید، دیگر فردا به همان بقالی نروید و یك سوپری دیگر را امتحان كنید.
چی بپرسیم؟
حالا لازم نیست همان دم حجله از بقال محل زهرچشم بگیرید كه «دختره از این آدمها كه فرطی میزنند زیر گریه كه نیست!» بهجایش یك سؤالهایی بكنید كه هم ملت جوابش را بدانند، هم اینكه دوزار اطلاعات از تویش بتوانید دربیاورید؛ مثلا اینكه طرف ماشین دارد یا ندارد، دقیقا بهمعنای این نیست كه سركار خانم مدیر و مدبر و كدبانو باشد. نه، ممكن است ماشینش را لیزینگی خریده باشد و قسطهایش بماند برای شما. در تمام مكتبها، تشخص، مهربانی و صداقت برگهای برنده هستند و در مقابل، جیغ جیغو بودن و حسابگری مدل اسكروچی نقاط ضعف به شمار میآیند. ضرر ندارد كه طرف همانقدر كه پول را خوب میفهمد، شریك زندگیاش را هم درك كند. البته لازم نیست حتما آدمها را هم مثل سكه، از طریق فشردن زیر دندانها امتحان كنند. توجه به قانون جهانی آشغالگذاشتن راس ساعت 9جلوی در هم از نكاتی است كه از اتاق فرمان اشاره میكنند حتما باید در این قسمت پرسیده شود. با تشكر از همكاران محترم، توجه شما را به ادامه برنامهها جلب میكنم.
چی نپرسیم؟
این چه لذتی است كه شما از گولزدن دیگران، ازجمله خودتان میبرید؟ شما كه مهمترین سرگرمیهای زندگیتان فكر كردن و حرف زدن است و همهاش دوست دارید توی خودتان باشید، دیگر چرا دختر مردم را (كه اسمش داد میزند من مخفف 4 كلمه درآمد و خرید و تفریح و رفاه هستم) میخواهید بدبخت كنید؟ شما اگر حال میكنید صبح تا شب فقط توی خانه بنشینید، چرا موقع تحقیق میپرسید «دختره كه از اینها نیست كه از فعالیتهای اجتماعی بدش بیاید، ایشششش»؟ اصلا چرا راجع به سوابق عضویت ایشان در گروههای مردمنهاد (NGO سابق) تحقیق میكنید؟ شمایی كه خودتان دیپلمتان را هم به زور گرفتهاید و بهنظرتان درسخواندن خیلی هم كار لوس و بیمزهای است، چرا توی فرم تحقیقاتیتان جلوی مقاطع مختلف تحصیلی جای تیك گذاشتهاید؟ شما كه صبح تا شب توی «ساندویچیها» غوطه میزنید و از مزه دیزی بدتان میآید، چرا درباره میزان روغنی كه طرف در قورمهسبزی مورد استفاده قرار میدهد تحقیق میكنید؟ هر سؤالی كه به ذهنتان میرسد را كه حتما نباید بپرسید. رسم نمودار هم یك قاعده و اصولی برای خودش دارد.
كجا حتما برویم؟
هنوز هم در محلههای سنتی و مركزی شهر خانوادهها را از مساجد و معتمدین پرسوجو میكنند و اطلاعات دختر و پسر فلانی و فلان شخص با جزئیات شرایط اجتماعی و خانوادگیاش طوری در اختیار محققین قرار میگیرد كه ارزش و شخصیت خانواده عروس یا داماد محفوظ بماند. پس اگر برای تحقیق به چنین محلههایی میروید حتما سراغ افراد قدیمی یا روحانی یا خادم مسجد بروید تا ببینید آن فرد یا خانواده اهل منبر و حسینیه و اعتقادات مذهبی هستند یا نه. ضمن اینكه فكر كنید گروهی برای تحقیق درباره خواهر و برادر خودتان آمدهاند؛ دوست دارید آنها چگونه پرسوجو بكند؟ طبیعتا تحقیق با پیكان جوانان مدل 60 با لباس جاهلهای دستمال بهدست در منطقه نیاوران و یا مازراتی مدل 2015 در منطقه كمتر توسعه یافته كمی حساسیتبرانگیز است. برای همین سعی كنید براساس محلهای كه به تحقیق میروید خودتان را وفق بدهید و آداب و شئون تحقیق را رعایت كنید. همچنین این موضوع گوشه ذهنتان باشد كه هر چقدر برای شما و خانوادهتان آبرو و این چیزها مهم است برای دختر یا پسر مورد تحقیق و خانوادهاش هم این موضوعها اهمیت دارند.
چهكسی هندوانه مرا سوراخ كرد؟!
خب بله، ممكن است طرف مقابل هپاتیت داشته باشد، ایدز داشته باشد، جذام داشته باشد، سرطان داشته باشد، هزار جور مریضی داشته باشد. خب او كه مریض است، شما هم كه عاشقی هلاكتان كرده، خانم والده هم كه فقط به بیرون كردن شما فكر میكنند؛ نتیجه این میشود كه شما بعد از خوردن یك قاشق عسلِ روی زندگی كمكم به قسمتهای زیرین ظرف میرسید و میبینید شدهاید پرستار سر خانه و آن چندماهِ «یك لحظه غفلت» حسابی كار دستتان داده، مگر اینكه واقعاً عشقولانهتان همچنان پایدار بماند.
متأسفانه یا خوشبختانه جز آن تست اعتیاد و آزمایش خونی كه عموهای محضری به زور میفرستندتان سراغش، روش دیگری برای جلوگیری از فریب جوانان سادهلوح وجود ندارد. البته با همان 2تا تست هم خیلی چیزها معلوم میشود اما چیزهای دیگری هم هست كه باید از زیر ابر دربیایند و مثل خورشید بر آینده روابط شما پرتوافشانی كنند.
یك روش خوب برای این كار، خوندادن است. خوبیاش در این است كه مجانی درمیآید. شما میتوانید با یك كم زبان ریختن، طرف مقابلتان را متوجه مزایای انسانی و خداپسندانه امر شریف اهدای خون كنید و بعد پس از نوشجانكردن آبمیوه اهدایی، منتظر بمانید تا معلوم بشود سركار آقا (یا خانم) بیماری خاصی دارند یا نه.
راه برای كشف سایر بیماریها، به این كمخرجی نیست. شما باید یك مهمانی ترتیب بدهید و طرف را دعوت كنید خانه خودتان. از اینجا به بعد ساده است. 8-7 ساعت پیاپی شاهداماد یا خانمعروس را نگه میدارید ورِ دل خودتان و بلاانقطاع از قد و بالایش تعریف میكنید. مطمئن باشید كه دیگر خودش مُقُر خواهد آمد. مخفی نگهداشتن علائم بیماری یا اعتیاد برای چند ساعت یكنفس كار هر كسی نیست. فقط اگر طرف خواست به بهانه دستشویی، به شما ركب بزند، اول خوب بگردیدش قرصی، اسپریای، سوزنی، چیزی با خودش نبرد آن تو.
اما از آنجا كه ممكن است طرف قبل از آن جلسه رمانتیك كذایی، قرصهای اعصابش را خورده باشد، دوتایی رفتن پیش یك روانپزشك هم بد چیزی نیست. اسمش را هم میگذارید «مشاوره ازدواج» و تازه كلاس هم دارد. فقط حواستان باشد كه یكوقت آقای دكتر بهخودتان گیر ندهد، دكترند دیگر (از دیگر اخلاقهای بد دكترها یكی هم این است كه مریضی طرف مقابل را به شما نمیگویند حواسشان هست كه یك قسمی هم خوردهاند).
تا اینجای قصه اگر جلو رفتهاید، دیگر میتوانید كمی به طرف مقابل اعتماد كنید و اگر او بعد از اینهمه بلایی كه سرش آوردهاید راضی باشد با شما ازدواج كند، میشود به سایر مراحل هم فكر كرد. اما اگر در این قسمت از برنامه تازه با هم فامیل از آب درآمدید، دیگر لازم است یك تست و مشاوره ژنتیك هم بدهید تا حداقل بچهتان به این باهوشی نباشد.
منبع:همشهری آنلاین
ویدیو : دو قدم مانده به ازدواج چیکار کنیم؟