درآمد افسانهای نفت چگونه هزینه شد؟ : آذر منصوری عضو شورای مشاوران خاتمی ...
مجلس طبق فرمایش حضرت امام(ره) «باید در رأس امور باشد» و لازمه این كار هم رعایت حریم و حرمت مجلس و دفاع از حقوق مردم است. نمایندگان بهعنوان وكلای مردم بر صندلیهای مجلس تكیه زده و سوگند یادكردهاند كه از حقوق مردم دفاع كنند. مردم پیام و مطالبات اصلی خود را در انتخابات ریاستجمهوری عنوان كردهاند. در نتیجه نمایندگان نباید برخلاف مطالبات مردم رفتار كنند». در ادامه متن گفتوگوی «آرمان» با آذر منصوری را از نظر میگذرانید.
همایش اصلاحطلبان پس از شش سال سكوت تشكیلاتی و بدون حضور آقای خاتمی برگزار شد. ارزیابی شما از برگزاری این همایش به عنوان یكی از حاضران چیست؟
من با تعبیر شش سال سكوت موافق نیستم. اصلاحطلبان در طول این شش سال ساكت نبودهاند و تنها به دلیل شرایط خاص غالب بر فضای سیاسی كشور كه عمدتا ناشی از رفتارهای دولت گذشته بود موفق به برگزاری همایشهایی در چنین سطح و گسترهای نمیشدند.
اصلاحطلبان در شش سال گذشته به شكلهای مختلف و از طریق برگزاری جلسات هم اندیشی و كنگرههای مختلف فعالیتهای خود را دنبال میكردند. در فضای رسانهای هم با وجود محدودیتهایی كه اصلاحطلبان و رسانههای حامی جریان اصلاحطلبی با آن مواجه بودند، شخصیتهای مختلف اصلاحطلب حضور فعالی داشتند و به اظهارنظر و موضعگیری درباره اتفاقات مهم سیاسی میپرداختند. حتی میتوان مدعی شد كه اصلاحطلبان در فضای رسانهای نسبت به جریانهای رقیب به صورت قویتری حاضر میشدند و مواضع قابل تاملتری اتخاذ میكردند. در سالهای گذشته هیچگاه ارتباط اصلاحطلبان با بدنه اجتماعی خود قطع نشده و همواره این رابطه دو طرفه برقرار بوده است.
اتفاقا حفظ همین حضور و عدم سكوت، در انتخابات ریاستجمهوری به نتیجه رسید و باعث شد كه این جریان با درایت و زمانشناسی پیروز انتخابات ریاستجمهوری شود. با این وجود در سالهای اخیر به دلیل غالب بودن فضای خاص اصلاحطلبان موفق نشدند همایش سراسری و گستردهای مانند همایش اخیر برگزار كنند. این همایش نقطه عطفی در فعالیت تشكیلاتی اصلاحطلبان در سالهای اخیر بود. این نقطه عطف میتواند نقطه عزیمت علنی و جدی اصلاحطلبان برای انتخابات مجلس آینده باشد. تاكتیك و استراتژی اصلاحطلبان حضور جدی و با تمام قوا در انتخابات مجلس دهم است. از این نكته نیز نباید غافل شویم كه این همایش با حمایت و همكاری دولت آقای روحانی برگزار شد. اگر آقای روحانی زمینه لازم برای برگزاری این همایش را فراهم نمیكرد مطمئنا این همایش مانند سالهای گذشته برگزار نمیشد.
رویكرد دولت آقای روحانی نسبت به جریان اصلاحطلبی رویكردی كاملا متفاوت نسبت به دولت گذشته است. بنابراین برگزاری این همایش نشانهای از تغییر و گشایش نسبی فضای سیاسی كشور است. با این وجود ما همچنان با گشایش و تغییر مورد انتظار فاصله داریم، چراكه آقای خاتمی به عنوان رهبر و لیدر جریان اصلاحطلبی نتوانستند در این همایش شركت كنند. نفس برگزاری این همایش و مباحثی كه در این همایش مطرح شد نشانه عزم قاطع اصلاحطلبان برای حضور جدی و موثر در فضای سیاسی كشور و بویژه انتخابات مجلس آینده است.
با وجود گمانهزنیهای مختلفی كه قبل از برگزاری این همایش صورت گرفته بود قرار بر این بود كه آقای خاتمی در این همایش حضور داشته باشند. چه اتفاقی رخ داد كه ایشان در این همایش حضور نیافتند؟عدم حضور آقای خاتمی چه تاثیری در روند برگزاری همایش داشت؟
آقای خاتمی به عنوان یك نیروی موثر همواره در فضای سیاسی كشور حضور داشتهاند. آقای خاتمی عامل اصلی وحدت و انسجام اصلاحطلبان در انتخابات ریاستجمهوری بودند كه منجر به پیروزی اصلاحطلبان در انتخابات شد. ایشان همچنان نقش محوری در بین اصلاحطلبان برای انتخابات مجلس دارند. قبل از برگزاری این همایش شایعه حضور آقای خاتمی مطرح شده و حتی رسانهای شد. با این وجود آقای خاتمی هیچگاه نظر قطعی خود را برای حضور یا عدم حضور در این همایش اعلام نكردند.
اولویت آقای خاتمی این بود كه حتما همایش اصلاحطلبان برگزار شود. من معتقدم حضور آقای خاتمی در این همایش میتوانست روند برگزاری این همایش را تغییر و شكل جدیدی به آن بدهد. به نظر میرسد آقای خاتمی با توجه به حساسیتهایی كه ممكن بود از حضور ایشان در این همایش در فضای سیاسی كشور به وجود بیاید مصلحت دیدند كه به صورت حضوری در این مراسم شركت نكنند و به ارسال پیام بسنده كردند. امیدواریم با گشایشی كه در آینده در فضای سیاسی كشور ایجاد میشود زمینه حضور رسمیتر آقای خاتمی در همایشها و جلسات هم اندیشی به وجود بیاید.
یكی از نكات بارز برگزاری همایش اصلاحطلبان، ارسال پیام آیتا... هاشمی به این همایش بود. ارزیابی شما از پیام ایشان چیست؟
پیام آقای هاشمی نشاندهنده اوج همگرایی بین شخصیتهای موثر در فضای سیاسی كشور با جریان اصلاحطلبی است. امروز اصلاحطلبان بیش از هر زمانی ضرورت اجماع و وحدت را در بین خود احساس میكنند تا بتوانند در انتخابات آینده مجلس پیروز شوند.
پیام آقای هاشمی و نكاتی كه در این پیام به آن اشاره شده بود نشانه همراهی ایشان با جریان اصلاحطلبی و مطالبات و خواست مردم است. این پیام حاوی رویكرد همگرایی و مشاركتی در رأس جریان اعتدالی كشور برای بدنه اجتماعی اصلاحطلبان تلقی میشود. این پیام هم نشاندهنده وحدت استراتژیك بین رهبران جریان اصلاحات و هم به نوعی سبب روشنتر شدن مرزبندیهای جریانهای سیاسی كشور است.
آیا برگزاری این همایش را میتوان نقطه آغاز خیز اصلاحطلبان برای انتخابات مجلس تلقی كرد؟
بله، به گمان من این همایش میتواند نقطه عطفی برای حضور جدی و قوی اصلاحطلبان در انتخابات مجلس باشد.
اتفاقات پیش آمده در جریان نطق دكتر مطهری در مجلس و نیمهتمام ماندن این سخنرانی با واكنشهای مختلفی از سوی شخصیتهای مختلف سیاسی روبهرو شد. علاوه بر این برخی اقدامات خارج از عرف در مقابل تریبون مجلس جای تامل و سوالهای بسیاری داشت. ارزیابی شما از این اتفاق چیست؟
به اعتقاد من دكتر مطهری یك اصولگرای اصلاحطلب است. اگر رفتار ایشان در طول مدتی را كه به عنوان نماینده در مجلس حضور داشته است، بررسی كنیم متوجه میشویم كه رفتار و اقدامات ایشان همراه با سیاستزدگی و شعارزدگی نبوده است.
آقای مطهری با تكیه بر اصولی كه به آن پایبند بوده همواره تلاش كرده از حقوق مردم دفاع كند تا منافع ملی و مصالح عمومی آسیب نبیند. آقای مطهری همواره دیدگاههای خود را بدون سانسور بیان میکند. از نظر من رفتار و اقدامات آقای مطهری در مجلس شورای اسلامی بیبدیل است. اگر در نطق اخیر ایشان هم دقت كنیم متوجه میشویم كه ایشان علاوه براینكه به دولت در برخی زمینهها مانند برداشت از صندوق توسعه ملی انتقاد داشتند، نسبت به مساله حجاب نیز حساسیت داشتند و در این زمینه نكات مهمی را به مسئولان گوشزد كردند. آقای مطهری هیچگاه حقیقت را فدای مصلحت نكرده است.
سخنرانیها و اقدامات ایشان در زمان احمدینژاد بسیاری از پشت پردههای دولت را برای افكار عمومی روشن كرد. اگر آقای مطهری این افشاگریها را انجام نمیداد این احتمال وجود داشت كه افكار عمومی از بسیاری از اقدامات ناصواب دولت احمدینژاد آگاهی پیدا نمیكرد. به نظر من هیچ گونه برچسب و ماركی به آقای مطهری نمیخورد. رفتار برخی از نمایندگان مجلس نبایدسبب پایین آمدن شأن مجلس شود. مجلس طبق فرمایش حضرت امام (ره) «باید در رأس امور باشد» و لازمه این كار هم رعایت حریم و حرمت مجلس و دفاع از حقوق مردم است. نمایندگان به عنوان وكلای مردم بر صندلیهای مجلس تكیه زده و سوگند یاد كردهاند كه از حقوق مردم دفاع كنند.
مردم پیام و مطالبات اصلی خود را در انتخابات ریاستجمهوری عنوان كردهاند. در نتیجه نمایندگان نباید برخلاف مطالبات مردم رفتار كنند. اقدام و رفتاربرخی نمایندگان شبیه به این سبب پایین آمدن شأن مجلس نهم نسبت به مجالس گذشته خواهد شد. نكته دیگری كه باید به آن اشاره كرد این است كه هنگامی كه در یك انتخابات، یكی از جریانهای سیاسی غایب باشد و مجلس با هدف «تك صدایی» شكل بگیرد فضای رقابتی در درون مجلس از بین میرود و مجلس به جای رسیدگی به مشكلات مردم به محلی برای جولان و قدرت نمایی یك جریان و جناح تبدیل میشود.
چه اتفاقی در فضای سیاسی كشور رخ داده كه برخی از اصولگریان مانند علی مطهری مواضعی شبیه به اصلاحطلبان درباره مسائل مختلف اتخاذ میكنند و رفتارشان بسیار به اصلاحطلبان شبیه شده است؟
ما نباید مفهوم اصلاحطلبی را به یك جریان سیاسی محدود كنیم. اصلاحطلبی یك اندیشه و یك رویكرد است. خداوند در قرآن كریم و در سوره «هود» آیه19 میفرماید«تا زمانی كه صلح طلبان و اصلاح گران در جامعهای حضور دارند، آن جامعه رو به نابودی و سقوط نخواهد رفت». غالب شدن تفكر اصلاحطلبی در جریانهای دیگر اتفاق خوبی است كه در حال رخ دادن است. هنگامی كه یك طیف تندروها با اقدامات خود در مجلس تا به این اندازه بر منافع ملی تاثیر میگذارد هیچ وجدان آگاه و بیداری نمیتواند در مقابل اینگونه رفتارها سكوت كند.
درباره برخی فسادهای مالی كه در دولت احمدینژاد صورت گرفت بسیاری از معتدلین اصولگرا انتقادهای جدی نسبت به این مساله مطرح كردند. دلیل این مساله هم حفظ و اهمیت منافع ملی برای این عده بود. چرا كه دولتی كه بیشترین درآمد ملی را داشت در پایان با بیشترین بدهی دولت را تحویل آقای روحانی داد. نكته دیگر اینكه ظرفیت انقلاب اسلامی و قانون اساسی فرصت مغتنمی را برای نهادینه كردن اصلاحگری و اصلاحطلبی در ساختارهای حقیقی و حقوقی كشور فراهم كرده است. به همین دلیل هم مواضع برخی از اصولگرایان معتدل به اصلاحطلبان نزدیك شده است.
اگر بخواهید جریان اصولگرایی و چالشهای پیش روی این جریان را آسیبشناسی كنید به چه نكاتی اشاره میكنید؟اصولگرایان برای خود چه آیندهای ترسیم كردهاند؟
هر كدام ازجریانهای سیاسی برای خود استراتژیهایی را تعیین و براساس آن رفتار میكنند. این یك حق طبیعی و غیرقابل خدشه برای تمامی جریانهای سیاسی است. به هر میزان كه جریانهای سیاسی با اقتدار و امكانات بیشتری به فعالیت سیاسی بپردازند به همان میزان جامعه دچار بلوغ و بالندگی سیاسی خواهد شد.
با این وجود قبل از هر انتخاباتی جریانهای سیاسی به صورت جدیتر و با تمركز بالاتری وارد عرصه سیاسی میشوند كه اصولگرایان نیز هماكنون در چنین وضعیتی هستند. مسالهای كه در تحلیل وضعیت امروز اصولگرایان میتواند به كمك ما بیاید این است كه اصولگرایان چه قبول داشته باشند و چه نداشته باشند دولت احمدینژاد كه هشت سال سكان مدیریت اجرایی كشور را برعهده داشت مورد حمایت همهجانبه جریان اصولگرایی قرار داشته است و اصولگرایان باید به این نكته اذعان كنند. حاصل این حمایت یك كارنامه غیرقابل قبول و نامطلوب برای اصولگرایان بوده است. در قدم اول اصولگرایان باید تكلیف خود را با اتفاقاتی كه در هشت سال گذشته رخداده و با نوع عملكرد دولت گذشته در سیاست داخلی و خارجی مشخص كنند.
اصولگرایان همچنین باید وضعیت خود را با اختلاسهایی كه در زمان دولت گذشته رخداده است مشخص كنند. تا سرنوشت این مسائل و دیگر مشكلاتی كه دولت گذشته به وجود آورده است مشخص نشود اصولگرایان نمیتوانند به وحدت بیندیشند. چالش مهم دیگری كه جریان اصولگرایی هماكنون با آن دست به گریبان است تندروهاهستند. تندروهای اصولگرا با موضعگیریهای خود در مجلس و فضای سیاسی كشور همچنان بر تنور تندروی میدمند. اصولگرایان معتدل و میانه رو در مرحله دوم باید تكلیف خود را با افراط و افراط گرایی مشخص كنند و با صراحت عنوان كنند كه آیا تندروها را یكی از گروههای اصولگرایی بهشمار میآورند یا خیر. اصولگرایان به جای اینكه تكلیف خود را با تندروها مشخص كنند، اصلاحطلبان را در مظان اتهام تندروی قرار میدهند، كه این به نوعی تاكتیك «فرار به جلو» است.
در هشت سال گذشته و همچنین در دوران آقای روحانی بیشترین تندروی از جانب طیفی از اصولگرایان صورت گرفت كه باتوجه به اینكه در اقلیت قرار دارند اما به هیچوجه نمیخواهند با واقعیتهای جامعه روبهرو شوند. بنابراین به نظر میرسد كه اصولگرایان در شكلگیری وحدت هم از نظر گفتمانی و هم از نظر رویكردی با چالشهای بسیار جدی مواجه هستند. ضمن اینكه یكی از اركان اصلی ایجاد وحدت و اجماع در بین اصولگرایان پذیرفتن یك شخصیت محوری برای اجماع تمام طیفهای اصولگرا است كه در شرایط فعلی اصولگرایان به دلیل درگذشت آیتا... مهدویكنی فاقد این پتانسیل هستند.
با توجه به این شرایط باید عنوان كنم كه امكان وحدت برای اصولگرایان به راحتی فراهم نیست و به نظر هم نمیرسد كه این وحدت حداقل در كوتاهمدت شكل بگیرد. این نكته را نیز نباید از نظر دور داشت كه پیام انتخابات سال92پیامی روشن و صریح برای اصولگرایان تلقی میشود. شاید اصولگرایان دلیل اصلی شكست خود در انتخابات ریاستجمهوری را عدم اجماع و تفرقه درون گروهی به شمار بیاورند اما مجموع آرای تمامی كاندیداهای اصولگرایی از كاندیدای مورد حمایت اصلاحطلبان كمتر بود كه نشاندهنده از دست دادن پایگاه اجتماعی جریان اصولگرایی به دلیل اقدامات احمدینژاد بوده است. اصولگرایان تا زمانی كه رویكرد و گفتمانی جدید و پیامی روشن و مشخص برای جامعه نداشته باشند قادر نخواهند بود نگاه و اقبال بدنه اجتماعی مردمی را به سمت خود جلب كنند.
بخشی از اصولگرایان همچنان صورت مساله صحیحی از پیام انتخابات ریاستجمهوری برای خود ترسیم نكردهاند و ارزیابی مناسبی از واقعیتهای اجتماعی و سیاسی كشور ندارند. این گروه تا زمانی كه نتوانند خود را با واقعیتهای اجتماعی منطبق كنند وتنها تاكیدشان بر حذف جریان اصلاحطلبی باشد قادر نخواهند بود در بین افكار عمومی جایگاه مناسبی پیدا كنند.
یكی از سخنان قابل تامل در روزهای اخیر صحبتهای آیتا... علمالهدی امام جمعه مشهد بود كه عنوان كردند«احمدینژاد تمام شد». چرا حامیان جدی احمدینژاد در دولت نهم دچار این دگردیسی سیاسی شدهاند؟
این اظهارنظر به دو دلیل مطرح شده است؛ اول اینكه حاصل هشت سال مدیریت دولت احمدینژاد كه مورد حمایت قاطبه اصلی اصولگرایان بوده است جای هیچگونه دفاعی از خود باقی نگذاشته است. در نتیجه بخشی از این اظهارنظرها ناشی از واقع بینی شخصیتهای مختلف كشور نسبت به وضعیت جامعه و مشکلاتی است كه از دولت احمدینژاد به دولت روحانی به ارث رسیده است. حتی با توجه به افشای فساد اقتصادی درزمان دولت احمدینژاد كه در ماههای اخیر صورت گرفته این واقعبینی افزایش هم پیدا كرده است. البته این نگاه توأم با خوشبینی است. در حالت دوم و در نگاه بدبینانه باید عنوان كرد بخشی از جریان اصولگرایی از احتمال حضور احمدینژاد در انتخابات مجلس احساس خطر میكنند و به همین دلیل چنین سخنانی را به زبان میآورند.
همین احساس خطر از بازگشت احمدینژاد با رفتارهای پوپولیستی و منابعی كه در اختیار دارد طیفی از اصولگرایان را نگران كرده كه مبادا وی سبد آرای اصولگرایان را به هم بزند یا اینكه در سرنوشت انتخابات تاثیر منفی بگذارد. از سوی دیگر حضور احمدینژاد در انتخابات مجلس امكان اجماع اصولگرایان را به امری غیرممكن تبدیل خواهد كرد و اصولگرایان از این مساله بهشدت نگران هستند. ترس از عدم اجماع سبب میشود این مرزبندیها و موضعگیریها صریحتر و آشكارتر شود.
در سال84 برخی آینده احمدینژاد را پیش بینی میكردند اما در آن زمان این سخنان جدی گرفته نشدند. اما پس از مدتی كه ماهیت اصلی وی برای همگان روشن شد حامیان دیروز وی به اشتباهات خود اعتراف كردند و دست از حمایت از احمدینژاد برداشتند. این اعتراف اما دلیلی بر برائت حامیان احمدینژاد از پاسخ گویی به افكار عمومی نخواهد بود. حامیان احمدینژاد زمانی به اشتباهات خود پی بردند كه خیلی دیر شده بود و كار از كار گذشته بود.
چه ضرورتی داشت كه آقای روحانی بحث رفراندوم را در فضای سیاسی كشور مطرح كردند؟
اگر ما جایگاه رفراندوم را در قانون اساسی مورد بررسی قرار دهیم، متوجه میشویم كه طرح مساله رفراندوم ناشی از این مساله است كه در برخی از مواقع و در تصمیمگیریهای كلان كه نهادهای مختلف كشور نمیتوانند به یك توافق نسبی برسند رفراندوم برگزار میشود تا مردم سرنوشت نهایی را تعیین كنند. بنابراین رفراندوم یك ظرفیت در قانون اساسی است.
طرح این مساله از سوی رئیسجمهور نهتنها تهدیدی برای منافع ملی به شمار نمیرود و بلكه یك فرصت ملی تلقی میشود. این فرصت میتواند نشاندهنده رابطه عمیق تودههای مردم با دستگاه حاكمیتی وتعامل مثبت بین مردم و مسئولان باشد. رفراندوم فرصتی است كه تودههای مردم بتوانند همراهی خود را با سیاستهای كلان نظام اعلام كنند. بنابراین نباید از طرح مساله رفراندوم ترسید. رفراندوم یك ظرفیت بالقوه در قانون اساسی است كه میتواند بسیاری از مشكلات بالفعل ما را از بین ببرد. رفراندوم یك راه برون رفت برای خروج از بنبستهاست. طرح این مساله هم جزئی از حقوق دولت به عنوان متولی اجرای قانون اساسی است.
افشای فسادهای اقتصادی در ماههای اخیر سبب تمركز افكار عمومی به روی این مساله شده است. چرا دولت احمدینژاد كه خود را در خط مقدم مبارزه با فساد معرفی میكرد تا به این اندازه در زمان خودش زمینه فساد اقتصادی ایجاد شد؟
این مسالهای مهم است كه رسانههای گروهی باید دقت نظر بیشتری نسبت به آن داشته باشند. این سوال به صورت جدی از آقای احمدینژاد و نزدیكان ایشان مطرح است كه درآمد نفت كه در تاریخ ایران بیسابقه بوده چگونه هزینه شده است. در زمان آقای احمدینژاد قیمت نفت به بالاترین نرخ خود یعنی بشكه ای140دلار رسید. در آن مقطع زمانی ما دچار تحریم هم نشده بودیم و از نظر فروش نفت هیچگونه محدودیتی نداشتیم.
احمدینژاد باید بطور صریح عنوان كند كه درآمد افسانهای نفت چطور هزینه كرده است. رسانههای گروهی باید همچنان بر پاسخگویی مسئولان دولت گذشته نسبت به این مساله پافشاری و اصرار كنند. همچنین دولت گذشته باید پاسخگوی این مساله باشد كه با توجه به این همه درآمد نفتی چرا دولتی بهشدت بدهكار را به آقای روحانی تحویل داده است. نباید گذاشت این سوالات به حاشیه برود و باید در متن اصلی فضای رسانهای كشور جریان داشته باشد. كسانی كه امروز آقای روحانی را متهم میكنند كه نتوانسته اوضاع اقتصادی را سامان بدهد باید در ابتدا بین درآمدهای دولت روحانی و دولت احمدینژاد مقایسه انجام بدهند تا وضعیت آقای روحانی بهتر درك و فهم شود.
نكته دیگر اینكه هنگامی كه فضای غیرعادی غلبه پیدا كند و رسانههای گروهی نقش پرسشگری خود را به خوبی ایفا نكنند، رفتارهای مسئولان قابل نقد وبررسی نمیشود و همین عاملی برای به وجود آمدن فسادهای مخفیانه است. دولت گذشته بیشترین تعداد شكایت را از رسانههای گروهی در كارنامه خود ثبت كرده است. این در حالی است كه دولت اصلاحات كمترین شكایتها را از رسانههای گروهی انجام داده بود. هنگامی كه درآمدی كه متصل به بدنه اجتماعی نیست در دست یك دولت قرار میگیرد و در كنار آن فضا رانت تولید میشود و فساد گسترده اقتصادی اتفاق میافتد.
امنیتی شدن اقتصاد یكی از وحشتناكترین حالتهایی است كه ممكن است برای یك اقتصاد به وجود بیاید. هماكنون هم كه دولت آقای روحانی در حال افشاسازی فسادهای گذشته است، عدهای كارشكنی میكنند و مانع از اقدامات دولت میشوند. این عده به جای اینكه پاسخ گوی فسادها باشند به نوعی طلبكار شدهاند. این در حالی است كه همه باید از آقای روحانی در افشای فسادهای اقتصادی كه باعث آسیبهای فراوانی به منافع ملی شده است حمایت كنند.
اخبار سیاسی - ارمان
ویدیو : درآمد افسانهای نفت چگونه هزینه شد؟