خطبه غراء : خطبه غراءشناخت صفات الهی ستایش خداوندی را سزاست، که به قدرت، والا ...



خطبه عقد , خطبه نماز جمعه , خطبه عقد موقت

خطبه غراء
شناخت صفات الهی
ستایش خداوندی را سزاست، که به قدرت، والا و برتر، و با عطا و بخشش نعمتها به پدیده‏ها نزدیک است، اوست بخشنده تمام نعمتها، و دفع‏کننده تمام بلاها و گرفتاریها، او را می‏ستایم در برابر مهربانیها و نعمتهای فراگیرش، به او ایمان می‏آورم چون مبدا هستی و آغازکننده خلقت آشکار است، از او هدایت می‏طلبم چون راهنمای نزدیک است، و از او یاری می‏طلبم که توانا و پیروز است، و به او توکل می‏کنم چون تنها یاور و کفایت‏کننده است و گواهی می‏دهم که محمد (ص) بنده و فرستاده اوست، او را فرستاده تا فرمانهای خدا را اجرا کند و بر مردم حجت را تمام کرده، آنها را در برابر اعمال ناروا بترساند.
سفارش به پرهیزکاری
سفارش می‏کنم شما بندگان خدا را به تقوای الهی، که برای بیداری شما مثلهای پندآموز آورده، و سرآمد زندگانی شما را معین فرمود، و لباسهای رنگارنگ بر شما پوشانده، و زندگی پر وسعت به شما بخشید، و با حسابگری دقیق خود، بر شما مسلط است. در برابر کارهای نیکو، به شما پاداش می‏دهد، و با نعمتهای گسترده و بخششهای بی‏حساب، شما را گرامی داشته است، و با اعزام پیامبران و دستورات روشن، از مخالفت با فرمانش شما را برحذر داشته است، تعداد شما را می‏داند، و چند روزی جهت آزمایش و عبرت برای شما مقرر داشته، که در این دنیا آزمایش می‏گردید، و برابر اعمال خود محاسبه می‏شوید
دنیاشناسی
آب دنیای حرام همواره تیره، و گل‏آلود است، منظره‏ای دلفریب و سرانجامی خطرناک دارد، فریبنده و زیباست اما دوامی ندارد، نوری است در حال غروب کردن، سایه‏ای است نابود شدنی، ستونی است در حال خراب شدن، آن هنگام که نفرت دارندگان به آن دل بستند و بیگانگان به آن اطمینان نمودند، چونان اسب چموش پاها را بلند کرده، سوار را بر زمین می‏کوبد، و با دامهای خود آنها را گرفتار می‏کند، و تیرهای خود را سوی آنان پرتاپ می‏نماید، طناب مرگ به گردن انسان می‏افکند، به سوی گور تنگ و جایگاه وحشتناک می‏کشاند تا در قبر، محل زندگی خویش، بهشت یا دوزخ را بنگرد، و پاداش اعمال خود را مشاهده کند. و همچنان آیندگان بدنبال رفتگان خود گام می‏نهند، نه مرگ از نابودی انسان دست می‏کشد! و نه مردم از گناه فاصله می‏گیرند!! که تا پایان زندگی و سرمنزل فنا و نیستی آزادانه به پیش می‏تازند.
وصف رستاخیز
تا آنجا که امور زندگانی پیاپی بگذرد، و روزگاران سپری شود، و رستاخیز برپا گردد، در آن زمان، انسانها را از شکاف گورها، و لانه‏های پرندگان، و خانه درندگان، و میدانهای جنگ، بیرون می‏آورد که با شتاب به سوی فرمان پروردگار می‏روند، و به صورت دسته‏هایی خاموش، و صفهای آرام و ایستاده حاضر می‏شوند، چشم بیننده خدا آنها را می‏نگرد، و صدای فرشتگان به گوش آنها می‏رسد، لباس نیاز و فروتنی پوشیده درهای حیله و فریب بسته‏شده، آرزوها قطع گردیده است. دلها آرام، صداها آهسته، عرق از گونه‏ها چنان جاری است که امکان حرف زدن نمی‏باشد، اضطراب و وحشت همه را فرا گرفته، بانگی رعدآسا و گوش خراش، همه را لرزانده، به سوی پیشگاه عدالت، برای دریافت کیفر و پاداش می‏کشاند
وصف احوال بندگان خدا
بندگانی که با دست قدرتمند خدا آفریده شدند، و بی‏اراده خویش پدید آمده، پرورش یافتند، سپس در گهواره گور آرمیده متلاشی می‏گردند، و روزی به تنهایی سر از قبر برمی‏آورند، و برای گرفتن پاداش به دقت حسابرسی می‏گردند، در این چند روزه دنیا مهلت داده شدند تا در راه صحیح قدم بردارند، راه نجات نشان داده‏شده تا رضایت خدا را بجویند، تاریکیهای شک و تردید از آنها برداشته شد، و آنها را آزاد گذاشته‏اند تا برای مسابقه در نیکوکاریها خود را آماده سازند، تا فکر و اندیشه خود را بکار گیرند و در شناخت نور الهی در زندگانی دنیا تلاش کنند
مثلهای پندآموز (سمبلهای تقوی)
وه! چه مثالهای بجا، و پندهای رسایی وجود دارد، اگر در دلهای پاک بنشیند، و در گوشهای شنوا جای گیرد، و با اندیشه‏های مصمم و عقلهای با تدبیر برخورد کند. پس از خدا چونان کسی پروا کنید که سخن حق را شنیده و فروتنی کرد، گناه کرد و اعتراف نمود، ترسید و به اعمال نیکو پرداخت، پرهیز نمود و پیش تاخت، یقین پیدا کرد و نیکوکار شد، پند داده شد و آن را بگوش جان خرید، او را ترساندند و نافرمانی نکرد، به او اخطار شد و به خدا روی آورد، پاسخ مثبت داد و نیایش و زاری کرد، بازگشت و توبه نمود، در پی راهنمایان الهی رفت و پیروی کرد، راه نشانش دادند و شناخت، شتابان به سوی حق حرکت کرده و از نافرمانیها گریخت، سود طاعت را ذخیره کرد، و باطن را پاکیزه نگاه داشت، آخرت را آبادان و زاد و توشه برای روز حرکت، هنگام حاجت و جایگاه نیازمندی، آماده ساخت، و آن را برای اقامتگاه خویش، پیشاپیش فرستاد. ای بندگان خدا! برای هماهنگی با اهداف آفرینش خود، از خدا پروا کنید، و آنچنان که شما را پرهیز داد از مخالفت و نافرمانی خدا بترسید، تا استحقاق وعده‏های خدا را پیدا کنید، و از بیم روز قیامت بر کنار باشید.
خدا گوشهایی برای پند گرفتن از شنیدنیها، و چشمهایی برای کنار زدن تاریکیها، به شما بخشیده است، و هر عضوی از بدن را اجزا متناسب و هماهنگ عطا فرموده تا در ترکیب ظاهری صورتها و دوران عمر با هم سازگار باشند، با بدنهایی که منافع خود را تامین می‏کنند، و قلبهایی که روزی را به سراسر بدن با فشار می‏رسانند، و از نعمتهای شکوهمند خدا برخوردارند، و در برابر نعمتها شکرگزارند، و از سلامت خدادادی بهره‏مندند. مدت زندگی هر یک شماها را مقدر فرمود، و از شما پوشیده داشت، و از آثار گذشتگان عبرتهای پندآموز برای شما ذخیره کرد، لذتهایی که از دنیا چشیدند، و خوشیها و زندگی راحتی که پیش از مرگ داشتند، سرانجام دست مرگ گریبان آنها را گرفت و میان آنها و آرزوهایشان جدائی افکند، آنها که در روز سلامت چیزی برای خود ذخیره نکردند، و در روزگاران خوش زندگی عبرت نگرفتند. آیا خوشیهای جوانی را جز ناتوانی پیری در انتظار است؟ و آیا سلامت و تندرستی را جز حوادث بلا و بیماری در راه است؟ و آیا آنان که زنده‏اند جز فنا و نیستی را انتظار دارند؟ با اینکه هنگام جدائی و تپش دلها نزدیک است که سوزش درد را چشیده، و شربت غصه را نوشیده، و فریاد یاری خواستن برداشته، و از فرزندان و خویشاوندان خود، درخواست کمک کرده است. آیا خویشاوندان! می‏توانند مرگ را از او دفع کنند؟ و آیا گریه و زاری آنها نفعی برای او دارد؟
عبرت از مرگ
او را در سرزمین مردگان می‏گذارند، و در تنگنای قبر تنها خواهد ماند، حشرات درون زمین، پوستش را می‏شکافند، و خشت و خاک گور بدن او را می‏پوساند، تندبادهای سخت آثار او را نابود می‏کند، و گذشت شب و روز، نشانه‏های او را از میان برمی‏دارد، بدنها پس از آن همه طراوت متلاشی می‏گردند، و استخوانها بعد از آنهمه سختی و مقاومت، پوسیده می‏شوند و ارواح در گرو سنگینی بار گناهانند، و در آنجاست که به اسرار پنهان یقین می‏کنند، اما نه بر اعمال درستشان چیزی اضافه می‏شود و نه از اعمال زشت می‏توانند توبه کنند. آیا شما فرزندان و پدران و خویشاوندان همان مردم نیستید؟ که بر جای پای آنها قدم گذاشته‏اید؟ و از راهی که رفتند می‏روید؟ و روش آنها را دنبال می‏کنید؟ اما افسوس که دلها سخت‏شده، پند نمی‏پذیرد، و از رشد و کمال بازمانده، و راهی که نباید برود می‏رود، گویا آنها هدف پندها و اندرزها نیستند و نجات و رستگاری را در به دست آوردن دنیا می‏دانند بدانید که باید از صراط عبور کنید، گذرگاهی که عبور کردن از آن خطرناک است، با لغزشهای پرت‏کننده، و پرتگاههای وحشت‏زا، و ترسهای پیاپی،
معرفی الگوهای پرهیزکاری
از خدا چون خردمندی بترسید که دل را به تفکر مشغول داشته، و ترس از خدا بدنش را فرا گرفته، و شب زنده‏داری خواب از چشم او ربوده، و به امید ثواب گرمی روز را با تشنگی گذرانده، با پارسایی شهوت را کشته، و نام خدا زبانش را همواره به حرکت درآورده، ترس از خدا را برای ایمن ماندن در قیامت پیش فرستاده، از تمام راهها جز راه حق چشم پوشیده، بهترین راهی که انسان را به حق می‏رساند می‏پیماید، چیزی او را مغرور نساخته، و مشکلات و شبهات او را نابینا نمی‏سازد، مژده بهشت، و زندگی کردن در آسایش و نعمت سرای جاویدان و ایمن‏ترین روزها، او را خشنود ساخته است. با بهترین روش از گذرگاه دنیا عبور کرده، توشه آخرت را پیش فرستاده، و از ترس قیامت در انجام اعمال صالح پیش قدم‏شده است، ایام زندگی را با شتاب در اطاعت پروردگار گذرانده، و در فراهم آوردن خشنودی خدا با رغبت تلاش کرده، از زشتیها فرار کرده، امروز رعایت زندگی فردا نموده، و هم‏اکنون آینده خود را دیده است. پس بهشت برای پاداش نیکوکاران سزاوار و جهنم برای کیفر بدکاران مناسب است، و خدا برای انتقام گرفتن از ستمگران کفایت می‏کند، و قرآن برای حجت آوردن و دشمنی کردن، کافی است.
هشدار از دشمنی شیطان
سفارش می‏کنم شما را به پروا داشتن از خدا، خدایی که با ترساندنهای مکرر، راه عذر را بر شما بست، و با دلیل و برهان روشن، حجت را تمام کرد، و شما را پرهیز داد از دشمنی شیطانی که پنهان در سینه‏ها راه می‏یابد، و آهسته در گوشها راز می‏گوید، گمراه و پست است، وعده‏های دروغین داده، در آرزوی آنها به انتظار می‏گذارد، زشتیهای گناهان را زینت می‏دهد، گناهان بزرگ را کوچک می‏شمارد، و آرام آرام دوستان خود را فریب داده، راه رستگاری را بر روی دربند شدگانش می‏بندد، و در روز قیامت آنچه را که زینت داده انکار می‏کند، و آنچه را که آسان نموده، بزرگ می‏شمارد، و از آن چه که پیروان خود را ایمن داشته بود سخت می‏ترساند.
شگفتیهای آفرینش انسان
مگر انسان، همان نطفه و خون نیم‏بند نیست؟ که خدا او را در تاریکیهای رحم و غلافهای تو در تو، پدید آورد؟ تا به صورت جنین درآمد، سپس کودکی شیرخوار شد، بزرگتر و بزرگترشده تا نوجوانی رسیده گردید، سپس او را دلی فراگیر، و زبانی گویا، و چشمی بینا عطا فرمود تا عبرتها را درک کند، و از بدیها بپرهیزد، و آنگاه که جوانی در حد کمال رسید، بر پای خویش استوار ماند، گردنکشی آغاز کرد، و روی از خدا بگرداند، و در بیراهه گام نهاد، در هواپرستی غرق شد، و برای به دست آوردن لذتهای دنیا تلاش فراوان کرد، و سرمست شادمانی دنیا شد، هرگز نمی‏پندارد مصیبتی پیش آید! و بر اساس تقوی فروتنی ندارد، ناگهان سرمست و مغرور در این آزمایش چند روزه، مرگ او را می‏رباید، او را که در دل بدبختیها، اندکی زندگی نموده، و آنچه را که از دست داده عوضی به دست نیاورده است، و آنچه از واجبات را که ترک کرد، قضایش به جا نیاورده، که درد مرگ او را فرا گرفت، روزها در حیرت و سرگردانی، و شبها با بیداری و نگرانی می‏گذارند.
عبرت از مرگ
هر روز به سختی درد می‏کشد، و هر شب رنج و بیماری به سراغش می‏رود، در میان برادری غمخوار، و پدری مهربان و ناله‏کننده‏ای بی‏طاقت و بر سینه کوبنده‏ای گریان افتاده است، اما او در حالت بیهوشی و سکرات مرگ، و غم و اندوه بسیار، و ناله دردناک، و درد جان کندن، با انتظاری رنج‏آور، دست به گریبان است، پس از مرگ او را مایوس‏وار در کفن پیچانده، در حالی که تسلیم و آرام است، برمی‏دارند، و بر تابوت می‏گذراند. خسته و لاغر به سفر آخرت می‏رود، که فرزندان و برادران او را بدوش کشیده تا سرمنزل غربت، آنجا که دیگر او را نمی‏بینند، و آنجا که جایگاه وحشت است، پیش می‏برند. اما هنگامی که تشییع‏کنندگان بروند و مصیبت‏زدگان باز گردند، در گودال قبر نشانده، برای پرستش حیرت‏آور، و امتحان لغزش‏زا، زمزمه غم‏آلود دارد. و بزرگترین بلای آنجا، فرود آمدن در آتش سوزان دوزخ و برافروختگی شعله‏ها و نعره‏های آتش است، که نه یک لحظه آرام گیرد تا استراحت کند، و نه آرامشی وجود داد که از درد او بکاهد، و نه قدرتی که مانع کیفر او شود، نه مرگی که او را از این همه ناراحتی برهاند، و نه خوابی که اندوهش را برطرف سازد، در میان انواع مرگها و ساعتها مجازات گوناگون گرفتار است، به خدا پناه می‏بریم.
پندآموزی از گذشتگان
ای بندگان خدا! کجا هستند آنان که سالیان طولانی در نعمتهای خدا عمر گذراندند؟ از آفات و بلاها دورشان داشتند اما فراموش کردند، زمان طولانی آنها را مهلت دادند، نعمتهای فراوان بخشیدند، از عذاب دردناک پرهیزشان دادند، و وعده‏هایی بزرگ از بهشت جاویدان به آنها دادند. ای مردم! از گناهانی که شما را به هلاکت افکند، از عیبهایی که خشم خدا را در پی دارد، بپرهیزید. دارندگان چشمهای بینا، و گوشهای شنوا، و سلامت و کالای دنیا! آیا گریزگاهی هست؟ یا رهایی و جای امنی، پناهگاهی و جای فراری هست؟ آیا بازگشتی برای جبران وجود دارد؟ نه چنین است؟ پس کی باز می‏گردید؟ به کدام سو می‏روید؟ و به چه چیز مغرور می‏شوید؟ همانا بهره هر کدام شما از زمین به اندازه طول و عرض قامت شماست! آنگونه که خاک‏آلود بر آن خفته باشد. ای بندگان خدا! هم‏اکنون به اعمال نیکو پردازید، تا ریسمانهای مرگ بر گلوی شما سخت‏نشده، و روح شما برای کسب کمالات آزاد است، و بدنها راحت، و در حالتی قرار دارید که می‏توانید مشکلات یکدیگر را حل کنید. هنوز مهلت دارید، و جای تصمیم و توبه و بازگشت از گناه باقی مانده است. عمل کنید پیش از آنکه در شدت تنگنای وحشت و ترس و نابودی قرار گیرید، پیش از آنکه مرگ در انتظار مانده، فرا رسد، و دست قدرتمند خدای توانا شما را برگیرد. (وقتی که امام این خطبه را ایراد فرمود، بدنها به لرزه درآمد، اشکها سرازیر و دلها ترسان شد، که جمعی آن را غراء نامیدند)
متن خطبه عقد , معنی خطبه عقد به زبان فارسی , خطبه اول نماز جمعه


ویدیو : خطبه غراء