تولد یك فرزند، غیبت ٦ ماهه مرد، دوستی و طلاق! :       زنی در دادگاه گفت: وجود ...



 

 تبریک تولد فرزند , پیام تبریک تولد فرزند , تولد فرزند

 

زنی در دادگاه گفت: وجود فرزندم آن قدر برای پدرش دردناك بود كه او در دوران بارداری ام، من را رها كرد و زمانی كه دخترم شش ماه از تولدش می گذشت، بازگشت، و اكنون خواهان جدایی است.

به گزارش خبرنگار حقوقی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، زنی با حضور در دادگاه خانواده علی رغم میل باطنی درخواست طلاق خود را به قاضی دادگاه ارائه كرد و با ناراحتی گفت: سال ۸۴ به عقد همسرم درآمدم و در این سال ها هیچ مشكلی با یكدیگر نداشتیم، از نظر فرهنگی، اعتقادی، مذهبی و اقتصادی در یك سطح بودیم، اما با بار دار شدن من یك باره همه چیز خراب شد و زندگی مان از هم پاشید.

این زن جوان در حالی كه بغض خود را پنهان می كرد ادامه داد: بعد از گذشت پنج سال از زندگی مان متوجه شدم كه باردارم و مانند هر زن دیگر این خبر را با همسرم در میان گذاشتم به این امید كه با شنیدن این خبر كه در آینده پدر خواهد شد، خوشحال شود، در صورتی كه تمام تصورات من از این قضیه اشتباه از آب درآمد و واكنش همسرم دور از انتظار من و هر مادر دیگری بود.

وی در پاسخ به پرسش قاضی مبنی بر این كه واكنش همسرتان دراین باره چه بود، عنوان كرد: زمانی كه او متوجه شد من باردار هستم، ابتدا با عصبانیت از من خواست فرزندم را از بین ببرم، زیرا او خواهان فرزند نبود، اما من با نظر او مخالفت كردم و همین مخالفت باعث شد، همسرم در ماه های اول بارداری ام خانه را ترك كند. چند هفته ی اول بعد از رفتنش امیدوار بودم كه برگردد، اما او در تمام دوران بارداری ام، من را تنها رها كرد و هیچ وقت متوجه نشدم كه كجا بوده است فقط با خانواده اش تماس می گرفت و سالم بودن خود را خبر می داد.

این زن جوان افزود: همه جا را به دنبال همسرم گشتم، اما او را پیدا نكردم تا این كه شش ماه از تولد دخترم می گذشت و یك باره بدون هیچ گونه اطلاعی آمد. زمانی كه دخترم را دید او را در آغوش كشید، گویی خود او نبوده است كه یك سال ما را به حال خودمان رها كرده است و اكنون پیدایش شده. هرچه از او پرسیدم كه در این مدت كجا بودی، جوابی نمی داد. ابتدا نمی خواستم با او همراه شوم و به منزل مشترك مان باز گردم، اما باز هم به خاطر دخترم با او همراه شدم.

این زن جوان خاطر نشان كرد: نمی دانم چرا وجود فرزندم، زندگی مان را از هم پاشید و نمی دانم چرا همسرم نمی خواست فرزندی داشته باشیم، در حالی كه اكنون دیوانه وار دخترم را دوست دارد.

وی بیان كرد: بعد از این كه همراه همسرم به منزل مشترك مان بازگشتیم، فكر كردم تمام مشكلات مان حل شده، اما باز هم اشتباه فكر كرده بودم، زیرا مشكلات جدید در انتظارمان بود. همسرم از من خواست همانند دو دوست به زندگی ادامه دهیم، نه مانند زن و شوهر، و باز هم دلیلی برای حرف خود نداشت، با وجود این قضیه باز هم قبول كردم به این امید كه زندگی مان به حالت اولیه ی خود بازگردد.

زن جوان كه ۳۰ سال بیشتر نداشت، در پایان بیان كرد: ابتدا برای گرفتن حق و حقوق خود خواستار طلاق بودم، اما اكنون همسرم خواستار جدایی است و من با همه ی مشكلات نمی خواهم دختر كوچكم، فرزند طلاق باشد.

شوهر این زن كه در دادگاه حضور داشت تمامی صحبت های همسرش را تایید كرد، اما در برابر سوال های قاضی سر به زیر می انداخت و سكوت می كرد.

به گزارش ایسنا، قاضی دادگاه بعد از شنیدن اظهارات زن جوان و درخواست مرد برای جدایی، حكم طلاق را صادر كرد.... / خبرگزارى ایسنا 


ویدیو : تولد یك فرزند، غیبت ٦ ماهه مرد، دوستی و طلاق!