تنفر آلمانی - هلندی ، ترجمه فردوسی پور : شاید اوضاع از زمانی كه صربستان نخستین ...
شاید اوضاع از زمانی كه صربستان نخستین بازیاش را مقابل كرواسی انجام داد عوض شده باشد، ولی هنوز بازی تیمهای ملی هلند و آلمان بزرگترین بازی انتقامجویانه اروپاست. اعتماد: شاید اوضاع از زمانی كه صربستان نخستین بازیاش را مقابل كرواسی انجام داد عوض شده باشد، ولی هنوز بازی تیمهای ملی هلند و آلمان بزرگترین بازی انتقامجویانه اروپاست.
همهچیز از هامبورگ شروع شد؛ شبی در تابستان 1988، زمانی كه هلند 2-1 آلمان را در نیمهنهایی جام ملتهای اروپا شكست داد. در هلند، ملت آرام این كشور خودشان هم شگفتزده شدند.
بیش از 9 میلیون هلندی، بیش از 60 درصد جمعیت كشور، به خیابانها ریختند تا این پیروزی را جشن بگیرند. با اینكه بازی سهشنبه و در وسط هفته برگزار شد، عظیمترین گردهمایی عمومی پس از آزادی شكل گرفت. یكی از مبارزان نهضت مقاومت هلند در برنامهیی تلویزیونی گفت: «احساس میشد انگار بالاخره در جنگ پیروز شدهایم. »
گر بلوك، مربی 58 ساله هلندی تیم ملی هندوراس پس از شنیدن خبر پیروزی هلند در خیابانهای تگوسیكالپا با پرچم هلند شروع به دویدن كرد: « از خوشحالی گریه میكردم، خیلی خوشحال بودم. فردای آن روز از رفتار خندهاورم خجالت كشیدم. »
اهالی آمستردام در میدان لایدشپلاین دوچرخههایشان را به هوا پرتاب میكردند و فریاد میزدند: «هورا، دوباره دوچرخههایمان را پس گرفتیم!» قبلا آلمانیها در بزرگترین دوچرخهدزدی تاریخ، تمام دوچرخههای هلندیها را در زمان اشغال هلند مصادره كرده بودند.
دكتر ال. دی یونگ مرد ریزاندام سپیدموی كه 45 سال اخیر عمرش را صرف نوشتن تاریخ رسمی هلند در جنگ جهانی در چندین جلد كرده، میگوید: « وقتی هلند گل زد، در اتاقم شروع به رقصیدن كردم. من دیوانه فوتبالم و چه كردند این بچهها! البته این نوعی جنگ بود. عجیب است كه انكارش میكنند. »
ویلم فنهانگم كه در فینال جام جهانی 1974 با پیراهن هلند رو در روی آلمان قرار گرفته بود در مصاحبه با مجله هلندی vrij Nederland (هلند آزاد) گفت: «بطور كلی نمیتوانم بگویم كه آلمانیها دوستان صمیمی من هستند. بكنباوئر آدم خوبی است.
در ظاهر مغرور بود، اما این فقط به خاطر سبك بازیاش بود. او هر كاری را در زمین به سادگی انجام میداد. » خبرنگار پرسید: «پس مشكل آلمانیها چیست؟» و فنهانگم پاسخ داد: «خُب، البته مشكلها آنها نیاكان عوضیشان است. »
... فوتبالیستهای حرفهیی همواره نسبت به حریفانشان مودب هستند، چون میدانند دوباره در جایی دیگر با آنها روبهرو خواهند شد. اما هلندیها درباره آلمانیها مودب نبودند. رونالد كومان از اینكه آلمانیها پیروزیشان را به آنها تبریك نگفتند، خشمگین شده بود. او ادعا كرد كه از آن میان فقط اولاف تون كه پیراهنش را هم با او عوض كرده بود، رفتار خوبی داشته است.
رینوس میشل مربی هلندی كه عبارت معروف «فوتبال جنگ است» منتسب به اوست، درباره بازی گفت: «احساسی فراتر از رضایت و خوشحالی دارم. نمیخواهم دلایل احساسات عجیبم را در این كنفرانس خبری بازگو كنم. » او هنگام بیرون آمدن از تونل و ورود به میدان در شروع نیمه دوم، در واكنش به تمسخر هواداران آلمان، با حالتی موقرانه انگشت وسطیاش را به سوی آنها نشان داد!...
چند ماه بعد كتاب شعری به زبان هلندی با عنوان هلند - آلمان، شعر فوتبالی چاپ شد. تعدادی از شعرها را شاعران حرفهیی سروده بودند و چندتایی را فوتبالیستهای حرفهیی.
«از زمانی كه میتوانم به یاد بیارم
و پیش از آن
آلمانیها میخواستند قهرمان جهان شوند. »
این شعر از هیرما فنفس بود.
... اشعار بازیكنان كیفیتهای متفاوتی داشت. آرنولد مورن، یوهان نیكنس و ویمسورییه بدترین شعرها را گفتند. یان ووترز پیچیدهترین شعر را سرود؛ با قطعههایی فارغ از كلیشههای ادبی. شعر رودگولیت كه دو خطی و كاملاً قابل درك بود، بهترین شعر بین بازیكنان و یكی از بهترین اشعار مجموعه بود. شعر جانی رپ این طور تمام شد:
بعدالتحریر:
پیراهن جدید واقعا فقط ارزش
پاك كردن كثافتهایتان را دارد
این شعر نه تنها به پیراهنهای جدید آلمانها اشاره میكرد، بلكه برگرفته از رفتار رونالد كومان بازیكن هلند بود كه پس از مسابقه گفته بود از پیراهن اولافتون به عنوان دستمال توالت استفاده كرده. اكثر اشعار به جنگ هم اشاره میكردند.
این فكر وسوسهكنندهیی است كه ماركو فانباستن (بازیكنی كه در مصاحبهها از صحبت به زبان آلمانی پرهیز میكند) با گلی كه زد باعث رها كردن شوك روانی پنهان دوره 43 ساله پس از جنگ شد، اما اینگونه نبود. جنگ در قالب فوتبالی عجیبی كه بین دو كشور شكل گرفته بود، نقش چندانی نداشت. پیش از بازی هامبورگ، كمتر هلندییی بود كه احساس خوبی نسبت به آلمانیها داشته باشد.
مسلماً تنفر هم وجود داشت. من 10 سال در هلند زندگی كردم، در لایدن نزدیك دریای شمال و میدیدم كه توریستهای آلمانی محبوبیتی نداشتند. مردم میگفتند: «چگونه است كه آلمانیها حمله به اروپا را جشن میگیرند و این كار را هر تابستان تكرار میكنند؟» اما در همین حال یادم میآید كه هنگام بازی انگلیس ـ آلمان غربی در جام جهانی 1982، اكثر نوجوانان همكلاسیام دوست داشتند آلمان برنده شود. یاپ دی گروت در شعرش در كتاب هلند ـ آلمان اعتراف میكند كه نه تنها او، بلكه كل جهان بابت شكست آلمان برابر انگلیس در فینال جام جهانی 1966 افسوس خورد.
... خوشحالی فراوان هلندیها پس از پیروزی هامبورگ، حتی خود هلندیها را هم شگفتزده كرد. بهترین تعبیر را درباره اتفاقی كه برای ملت هلند در روز 21 ژوئن 1988 رخ داد، یونگبلاد كرد كه گفت در روز پیش از مسابقه همه احساسات بین هلندیها و آلمانیها از بین رفته بود. یك روز پس از این بازی، یونگ بلاد به نمایندگی از اعضای تیم سال 1974تلگرافی برای تیم ملی سال 1988 با این مضمون فرستاد: «بالاخره از عذابی كه میكشیدیم نجات پیدا كردیم. » پس از بازی هامبورگ هر جا تیمهای هلند و آلمان به مصاف هم میرفتند، هلندیها به مرز انفجار میرسیدند.
به نظر میرسد در آن بعدازظهرِ هامبورگ، دیدگاه هلندیها نسبت به آلمانیها به مراتب منفیتر شد. شواهد و قراین كه این طور نشان میدهد. در 1993، موسسه ارتباط بینالمللی Clingendael در هلند گزارشی از دیدگاه نوجوانان هلندی نسبت به آلمانیها ارائه داد.
در گزارشی از مخاطبان خواسته شده بود كشورهای اروپایی را به ترتیب احساس مثبتی كه نسبت به آنها دارند بنویسند و آلمانیها در پایینترین رتبه قرار گرفتند. (جمهوری ایرلند از آخر دوم شد، شاید به این دلیل كه هلندیها فكر میكردند در آنجا جنایتهای فرقهیی وجود دارد. بریتانیا هم رتبه سوم از آخر داشت. در ردهبندی محبوبترین كشورها، ایتالیا و لوكزامبورگ در رتبههای بعد از هلند قرار گرفتند.)
... روزنامه آلمانی بیلد كه عملكردش مانند روزنامههای سان بریتانیا است، خبرنگاری را در هتل تیم هلند مستقر كرده بود تا بتواند تهتوی شایعات مربوط به این تیم را دربیاورد. در 1974، پیش از فینال جام جهانی بین آلمان و هلند، بیلد مطلبی به دروغ درباره اوضاع اردوی هلند چاپ كرد، با این تیتر: «كرویف، شامپاین و دختران برهنه» كرویف بهشدت عصبی و آشفته شد، آلمان فینال را برد و كاپیتان هلند تصمیم گرفت در جام جهانی 1978 شركت نكند. در 1988، از ترس روزنامه بیلد، هلندیها را به ندرت از اتاقهایشان خارج میشدند. حتی در این شرایط هم آرامشی در كار نبود.
... هلند برابر آلمان، خیر برابر شر. پیراهنهای ما روشن بود و راهراه. آلمانیها سیاه و سفید پوشیدند. ما چند بازیكن رنگینپوست داشتیم، از جمله كاپیتانمان و هوادارانمان موهایشان را به شكل گولیت درآورده بودند یا از كلاههایی شبیه موهای او استفاده میكردند، بازیكنان آنها همهشان سفیدپوست بودند و تماشاگرانشان صدای میمون از خودشان در میآوردند. بازیكنان ما بامزه و طبیعی بودند. كتاب هزار سال طنز آلمانی، كوتاهترین كتاب جهان است و رودی فولر آن موی فرفری مضحك را داشت. بازیكنان ما تشخیص فردی داشتند، اما آلمانیها را تنها میشد از طریق شماره پیراهنهایشان از هم تمییز داد. آنها مدام خودشان را زمین میانداختند.
... گولیت پس از بازی هامبورگ اشاره كرد كه با اینكه هلندیها هم مثل آلمانیها كثیف بازی كردند، ولی برای نخستین بار بود كه رسانههای سختگیر هلند هیچ انتقادی از تیم نمیكردند (سابقه نداشت خبرنگاران هلندی بازیكنان را در آغوش بگیرند و هقهقكنان از آنها تشكر كنند) . خطاهای هلندیها نادیده گرفته شد، حتی از آنها تشكر هم شد، چون اینها نمادهایی از دوران مقاومت تلقی شدند. روزنامههای هلند آزاد چنین مصاحبهیی با بری فنارله دفاع راست تیم ملی هلند انجام داد:
- در بازی برابر آلمان، تو موهای رودی فولر بازیكن مصدوم آلمان را كشیدی.
من مویش را كشیدم؟ اصلاً یادم نمیآید. فقط یك پس گردنی آرام بهش زدم. مویش را نكشیدم.
- نكشیدی؟
نه. یك ضربهیی آرام به سرش زدم و او هم عصبانی شد. نمیدانم چرا. واكنشش عجیب بود، بلافاصله بلند شد ودنبالم كرد، ولی وقتی رونالد مانعش شد دوباره خودش را به زمین انداخت و شروع كرد به غلت زدن. به نظر من رفتاری بسیار عجیب بود.
هم خبرنگار و هم فن ارله میدانستند چه اتفاقی افتاده، ولی یك مبارز نهضت مقاومت هرگز درباره كارهای قهرمانانهاش صحبت نمیكند، به آنها اشاره میكند و از كنایههایی استفاده میكند كه آلمانیهای نمیفهمند. درست مثل روایت فانباستن درباره پنالتی هلند: «كوهلر تعادل مرا به هم زد، داور بلافاصله نقطه پنالتی را نشان داد و من فقط توانستم برابر داور تعظیم كنم. » صحبتی كه خنده خبرنگار هلندی را همراه داشت.
... واقعیت این است كه آلمانیها كاملا (واقعا كاملا) مسائل اخلاقی مسابقه را فراموش كردند. حتی بكنباوئر، آلمانی خوب، كه پس از بازی سوار اتوبوس هلندیها شد تا پیروزی را به حریف تبریك بگوید، شكست مقابل هلند را سزاوار تیمش ندانست. (البته او بعداً گفتههایش را به این شكل اصلاح كرد: اما از طرفی هلند به قدری خوب بازی كرد كه نمیتوانم از ارزش موفقیتشان كم كنم.) لوتر ماتیوس معتقد بود داور باید یك دقیقه دیگر وقت اضافه محاسبه میكرد. فولر با تعجب گفت: جوری هلندیها را به عرش رساندهاند كه انگار آنها از یك سیاره دیگر آمدهاند. (از سیاره دیگر نیامده بودند! از كشوری دیگر آمده بودند) فقط بیلد حق مطلب را بیان كرد و چنین تیتری زد: هلند فوقالعاده.
این دو كشور بازی بعدشان را در اكتبر 1988 در مونیخ برگزار كردند. بازیكنان تیم ملی آلمان با هم قرار گذاشتند پس از بازی پیراهنهایشان را با حریف عوض نكنند. در آوریل 1989، هواداران هلند در رتردام با نصب پلاكاردی ماتیوس را به آدولف هیتلر تشبیه كردند.
... بازیهای هلند ـ آلمان حساستر شد. دو تیم در هجدهم ژوئن 1992 در گوته بورگ (سوئد) و در رقابتهای جام ملتهای اروپا به مصاف هم رفتند، رونالد كومان معتقد بود شیطان این دو تیم را مجدداً برابر هم قرار داده بود.
اینبار ماتیوس كه یك آلمانی اصیل به حساب میآمد مصدوم بود. روزنامه دی تلگراف از اینكه اندی مولر، جانشین ماتیوس، جانشین مناسبی نبود انتقاد كرد:
« چگونه یك هلندی واقعی میتواند جداً از یك آلمانی كه خود آلمانیها هم چندان قبولش ندارند متنفر باشد ؟ » اما هواداران هلندی از این بابت مشكلی نداشتند. مهم نبود آلمان با كدام تركیب به زمین میآید.
... ادو لاتك مربی سابق آلمان و نویسنده روزنامه بیلد در مصاحبه با روزنامه هلند آزاد پرسیده بود: « به دختر كوچك من چه ربطی دارد كه در گذشته افرادی یهودیها را آزار داده بودند ؟ » فولر گناه این رقابت را به گردن «بیگانگان» انداخت و گفت « من مشكلی با هلندیها ندارم »، اما باز هم نكته اصلی را نادیده گرفت. بكن باوئر گفت: « من در دوران مدرسه در آمستردام هم بودهام. مسابقه با هلند به قیمت سالهای زندگیام تمام شده، اما در هیچ شرایطی این مسابقهها را از دست نمیدادم. آن بازیها در فضایی از تشخیص و احساس و تنش بیسابقه برگزار میشد. فوتبال در شكل نابش. » برای بكن باوئر این بازی یك داربی بزرگ است: «یك رویداد فوتبالی» ولی برای هلندیها این یك فرضیه مبهمتر است.
در گوته بورگ، زمانی كه بازیكنان هلند آماده بیرون آمدن از رختكن میشدند، رینوس میشل، مربی هلند جلوشان را گرفت و گفت: «آقایان، چیزی را كه الان میخواهم بگویم هرگز قبلاً نگفتهام. امروز سه گل خواهید زد، هافبكهایمان دو گل میزنند، آلمانیها هم یكی از دو گل میزنند. بازی خوبی برایتان آرزو میكنم. »
رایكارد كه در خط میانی بازی میكرد، پس از دو دقیقه گل زد، و دو آلمانی همزمان بمبی را در كلوبی هلندی انداختند كه منجر به زخمی شدن سه هلندی شد كه به دلایلی بازی را تماشا نمیكردند. این كلوب در شهر كركرادهلند و در خیابانی به نام نیو اشترات واقع شده كه ابتدایش در هلند و انتهایش در آلمان است.
در ادامه، هافبك چپ هلند راب ویتشجه روی یك ضربه آزاد توپ را از زیر پاهای ردیله كه در دیوار دفاعی جا گرفته و در لحظه نواخته شدن ضربه به هوا پریده بود، عبور داد و گل دوم را زد. میشل در این باره گفت: «ما برای ضربههای آزاد طرح و برنامه داشتیم، ولی نمیدانستم آیا بازیكنان برنامهها را پیاده میكنند یا نه. خوشبختانه آلمانیها نقشه ما را درست انجام دادند!» كلینزمن برای آلمان گل زد و در ادامه دنیس برگ كمپ كه در خط حمله بازی میكرد، بازی را 3 ـ 1 به نفع هلند كرد. در شرایطی كه چند دقیقه به انتهای مسابقه باقی مانده بود، میشل و دستیارش دیك ادوكات تصمیم گرفتند پیتر بوژ را جای ووترز وارد بازی كنند. ووترز از خارج شدن از زمین سر باز زد، بقیه هلندیها هم نمیخواستند از زمین بیرون بیایند. در نهایت مربیان مجبور شدند برگكمپ جوان و سر به زیر را بیرون بیاورند. ادوكات به برگكمپ كفت:
« دنیس، میخواهیم كاریكنیم كه هواداران تشویقت كنند. » بوژ به برادرش قول داده بود پیراهنش را با آلمانیها عوض نكند. نتیجه همان 3 ـ 1 باقی ماند، همان چیزی كه میشل پیش بینی كرده بود. بازی هلند ـ آلمان نیرویهای ماورای الطبیعه را هم فعال میكند.
... لقبهای میشل، « مرد مرموز »، ژنرال و مرد هدف هستند. او در آن زمان برخلاف آلی مكلئود (مربی معروف اسكاتلندی) غرور بیجا نداشت، اما فراموش كرده بود كه هلند ابتدا در نیمه نهایی باید دانمارك را شكست دهد. بقیه هم در هلند چنین اشتباهی كردند. بسیاری از پروازهای چارتری كه برای بازی نیمهنهایی در نظر گرفته شده بود لغو شدند تا هواداران برای حضور در فینال و بازی برابر آلمان خودشان را آماده كنند. در دیدار برابر دانمارك، اكثر سكوهای ورزشگاه خالی بود. طبیعتا هلند بازی را باخت. آنها بسیار مغرور شده بودند. پیتر اشمایكل دروازه بان دانمارك ادعا كرد هلندیها به قدری از پیروزیشان مطمئن بودند كه پس از گل برگكمپ حتی شادی هم نكردند. پس از بازی آنها از فرط ناراحتی به مرز دیوانگی رسیدند، چون آلمان سوئد را شكست داده بود تا به فینال برسد. فن بروكلن دروازهبان هلند میگوید: «واقعا به آلمانیها رحم كردیم. آنها قهرمان جهان هستند و حالا میخواستند قهرمانی اروپا را هم از ما پس بگیرند. مطمئنا شبهای زیادی نمیتوانم بخوابم.»
آلمانیها در فینال باختند و در كپنهاگ، بازیكنان و هواداران دانمارك این آواز را سر دادند: « خداحافظ، آلمان. » دانمارك هم در زمان جنگ به اشغال آلمان درآمده بود.
بازی هلند ـ آلمان حساسیتش را به زودی از دست خواهد داد. چند سال پس از 1988، هلند بهترین بازیكنانش را به باشگاههای مطرح اروپایی فرستاد، و آلمان برخی از بیحالترین بازیكنانش را. اما پس از بازنشستگی گولیت، رایكارد، فان باستن، ووتز و رونالد كومان، آلمان به راحتی هلند را شكست خواهد داد. شاید در آن زمان دیگر بازیكنان ما در قیاس با آلمانیها انسانهای بهتری هم نباشند. اگر این اتفاق بیفتد، هلندیها دیگر از بازیهای هلند ـ آلمان دست خواهند كشید و دیگر موسسه آماری clingendal نیازی ندارد كه نگران باشد.
ویدیو : تنفر آلمانی - هلندی ، ترجمه فردوسی پور