ایران لقمه سهلالوصول و سهلالهضمی... : آیتالله هاشمی رفسنجانی با ...
آیتالله هاشمی رفسنجانی با تقدیر از دستاوردهای دفاع مقدس ؛
ایران لقمه سهلالوصول و سهلالهضمی برای دشمنان نخواهد بود
باید اعتراف كنم كه ایران اسلامی در آن سالها با تمام توان در خدمت جنگ بود و اگر كوتاهیهایی احساس میشد، به خاطر اختلاف سلایق در نوع جنگیدن و چگونگی هزینه كردنها بود كه فكر میكنم برای كاری وسیع در آن سطح طبیعی بوده است.
رئیسمجمع تشخیص مصلحت نظام تاكید كرد : دستاوردهای دوران دفاع مقدس نه فقط مربوط به آن دوران، كه مربوط به همه دورهها در همه اعصار خواهد بود و دشمنان ایران و انقلاب اسلامی فهمیدند كه این آب و خاك با جوانانی كه از نسل همان دلاوران می باشند، لقمه گوارای سهلالوصول و سهلالهضمی نخواهد بود.
اكبر هاشمی رفسنجانی به مناسبت 27 تیر سالروز پذیرش قطعنامه 598 شورای امنیت از سوی ایران به بیان دیدگاه خود در این ارتباط پرداخت .
متن این دیدگاه در ادامه میآید :
از نخستین ماههای پس از آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران در 31 شهریور 1359، صدام حسین و ارتش بعث كه خوب درك كرده بودند، محاسبات آنان از وضعیت سیاسی ایران و اوضاع ارتش به خاطر تسویه و تصفیه امرا و قطع لجستیك اشتباه بوده، دست به دامان میانجیها شدند، اما در همان حال میخواستند با در اختیار داشتن بخشی از خاك ایران اسلامی، توجیهی برای ملت خویش داشته باشند.
امام امت كه به واسطه تبعید چندین ساله در عراق، از روحیات حزب بعث آگاهی داشتند، در واكنش به نخستین صلحجوییهای ظاهری آنان و در پاسخ به میانجیهای فراوانی كه میآمدند، سوابق زیادهطلبی صدام را یادآوری میكردند و همه را در مقابل سؤالهای بیپاسخ میگذاشتند كه «چه تضمینی برای عدم تكرار تجاوز میدهید؟» و «برای كیفر یك دیكتاتور متجاوز كه این همه خونریزی كرده و خرابی به بار آورده، چه میكنید؟!»
به یاد دارم در همان ماههای آغازین جنگ مرحوم یاسر عرفات كه به ایران آمده بود، در یك دیدار به من گفت: در اتاق جنگ ارتش عراق نقشهای دیدم كه سه هدف را برای خود ترسیم كردهاند:
1-سقوط انقلاب اسلامی با تسخیر پایتخت و یا با محروم كردن ایران از نفت جنوب
2-تجزیه خوزستان و الصاق آن به عراق
3-پیشرفت در خوزستان تا مسجد سلیمان و بهبهان
زمینگیر شدن ارتش عراق در همان سرزمینهای اشغال شده در روزهای نخستین و عدم توانایی آنها در عبور از جاده اهواز- اندیمشك، حزب بعث را عملاً در آرزوهای خویش ناكام گذاشت، اما نامگذاری شهرهای ایران با اسامی عربی، مانند الاهواز، محمّره و عبّادان برای اهواز، خرمشهر و آبادان و كشف نقشه جدیدی از خوزستان به نام عربستان در سنگرهای عراقیها، نشان از اهداف شوم آنان بود، اهدافی كه برای ایرانیان از هر قوم و قبیله و زبان ناخوشایند بود و خواهد بود.
به همین جهات و همچنین تحت تأثیر انفاس قدسیه حضرت امام(ره) بهعنوان رهبر انقلاب و مرجع تقلید و فرمانده كل قوا، مردم ایران از سراسر كشور به سوی جنوب و غرب كشور به حركت درآمدند و به دفاع از كیان جمهوری اسلامی پرداختند.
مقاومت 32 روزه در برابر مجهزترین لشكر عراق برای اشغال خرمشهر درس و الهام امكان مقاومت داد و شكستن حصرآبادان نمونه روشنی از امكان در هم شكستن دشمن در مهمترین نقطه هدف و آمادگیاش شد. اگرچه حمله دشمن به خاطر عدم آمادگی ارتش و بعضی ندانمكاریها و مشكلات سیاسی در مركز و غافلگیری در قدم اول موفقیتهای سریعی به دست آورد، ولی همان فرهنگ ایثار، فداكاری و شهادتطلبی كه ریشه در فرهنگ تشیّع و كربلا دارد، اقیانوس ژرف نیروهای داوطلب مردمی را به جبهه كشاندند و نیروهای مسلح را با تقویت روحیه امیدوار كرد.
پس از حل مشكلات و رفع موانع و شكلگیری جدید نیروها و ایجاد هماهنگی بین ارتش و سپاه و نیروهای مردمی، شاهد سلسله پیروزیهای ایران از دارخوین، ثامن الائمه، فتح بستان و فتحالمبین تا والفجرها، بیتالمقدسها و كربلاها بودیم.
پیروزیهایی كه علاوه بر ارتش عراق، حامیان آنها، یعنی غرب، شرق و ارتجاع منطقه را به وحشت میانداخت تا علاوه بر تجهیز عراق به سلاحهای غیرمتعارف، رژیم حزب بعث را ترغیب به انجام كارهای غیرانسانی و جنایتهای جنگی مانند موشكباران شهرها و بمبارانهای شیمیایی نمایند. اقداماتی كه با هیچ یك از مفاد قوانین بینالمللی كه خود نوشتهاند، سازگاری نداشت، اما ترس از موفقیتهای ایران هر كاری را برای آنها توجیه میكرد.
بازپسگیری بسیاری از سرزمینهای اشغال شده و ورود به خاك عراق به اذن امام راحل در بعضی از مناطق سوقالجیشی و خالی از سكنه عراق، مانند فاو و جزایر مجنون در جنوب و ماووت و حلبچه در شمال غرب، ارتش بعث و حامیانش را به تكاپو انداخت كه با هر وسیله ممكن ایران را وادار به قبول قطعنامههای پایان جنگ كنند.
تشدید تحریمها، جنگ نفتكشها، حمله به هواپیماهای مسافربری، بمباران شهرها، بمباران زیربناهای اقتصادی، جلوگیری از صدور نفت، تقویت منافقین برای تشدید كارهای تخریبی در داخل و مناطق جنگی وارونه جلوه دادن پیروزیهای ایران، استفاده از امپریالیسم خبری،مظلومنمایی برای حزب بعث و سرانجام قتلعام مردم مظلوم عراق در حلبچه با استفاده از خطرناكترین سلاح شیمیایی تاریخ از جمله كارهای دشمنان برای تقویت روحیه متلاشی ارتش عراق بود كه وقتی دیدند هیچ یك از این توطئهها جواب نمیدهد، خودشان از پشت پرده بیرون آمدند و وارد كارزار شدند.
همزمانی مداخله آمریكا برای رویارویی با ایران و آغاز دور جدید پیشروی ارتش بعث نشان از استراتژی مشترك آنها برای ممانعت از پیروزی ایران داشت تا از این طریق خواستههای نامشروع خویش را در قالب بندهای قطعنامه بر ملت ایران تحمیل نمایند.
شورای امنیت سازمان ملل كه متأسفانه سایه شوم «وتو» را هنوز نیز بر سر خویش دارد، در طول 8 سال دفاع مقدس كارنامه نه چندان موفقی از خویش بر جای گذاشت و همیشه سعی می كرد منافع عراق را كه با منافع بعضی از كشورها گره خورده بود، حفظ نماید. قطعنامههایش بهگونهای بود كه اگر اجرا میشد، ننگی بر دامان تاریخ ایران مینشست و معلوم نبود نسلهای بعدی چه قضاوتی درباره مسئولان جمهوری اسلامی میكردند.
اگرچه همه ما بهعنوان مسئولان ردههای مختلف سیاسی و نظامی تحت لوای فرماندهی امام راحل عمل میكردیم، اما مسئولیت من در میدان جنگ و میدان سیاست بهگونهای بود كه بعضی از اتفاقات چون كوهی بر دوشم سنگینی میكرد و اگر نبود امداد الهی، تلاشها هرچند صادقانه در مقابله دشمنی با بن دندان مسلح كارایی لازم را نداشت.
مثلاً شبی كه همه مسئولان سیاسی و فرماندهان نظامی از عدم موفقیت عملیات كربلای چهار در قرارگاه سر در جیب غم و اندوه فرو برده بودند و نعرههای شوم عراقیها برای پیروزی از همه جا بلند بود، تا سپیده سحر مذاكره كردیم كه چه كنیم و وقتی تبادلنظرها به نتیجهای نرسید، همه چیز به من موكول شد كه تصمیم بگیرم.
چه تصمیم سختی بود!! براساس معادلات نظامی آماده كردن نیروهایی كه همرزمان خویش را آنگونه از دست داده بودند، برای عملیاتی دیگر سخت است. میدانستم كه بسیاری از كارهای نیروهای ایران در طول جنگ برخلاف معادلات نظامی بود. مانند زدن پل در جزایر مجنون برای عملیات خیبر، گذشتن از خیزابهای خطرناك اروند در عملیات والفجر هشت كه برای فتح فاو، زدن پل بعثت روی رودخانه خروشان اروند و عبور از كوههای سر به فلك كشیده در مهران، دهلران، میمك، پل ذهاب، پاوه، مریوان، بوكان، بانه و نهایتاً حلبچه.
آن شب با توكل بر خدا و با ایمان به قدرت نیروهای ایرانی، عملیات كربلای 5 را آغاز كردیم، عملیاتی كه علاوه بر فتح بسیاری از سرزمینهای اشغال شده و ورود به خاك عراق، معادلات سیاسی را نیز به هم زد، بهگونهای كه می گفتند مشاوران نظامی غرب و شرق برای تقویت روحیه بعثیها به ستادهای جنگ آنها آمده بودند.
از قطعنامهها میگفتم كه علاوه بر محتوا، حتی ترتیب بندهای آن نیز شیطنتآمیز بود. مثلاً در همین قطعنامه 598 ماهها تلاش كردیم كه ترتیب دو بند آتشبس و برگشت به مرزهای بینالمللی را عوض كنیم. چرا كه اگر آتشبس قبل از برگشت به مرزها بود، چه بسا سالها عراق در سرزمینهای اشغال شده مخصوصاً در حوالی نفت شهر میماند و هرگونه واكنش ایران را نقض آتشبس معرفی میكرد.
به هر حال خواستههای ایران، بهویژه متجاوز شناختن صدام برای آغاز جنگ با درایت سیاسیون و مقاومت نظامیان در قطعنامه گنجانده شد و دشمنان نیز هم صدا شده بودند كه نگذارند ایران بیش از این در میدان سیاست و جنگ پیشروی نماید.
عقلای قوم در سطح فرماندهان عالی نظامی و مردان تصمیمساز و تصمیمگیر در جلسات متعدد كم و كیف دفاع و حمله را بررسی می كردند و بهعنوان امنای صدیق حضرت امام، همه چیز را به فرمانده بزرگ خویش گزارش میكردند.
امام عزیزی كه به خاطر ویژگیهای منحصر به فرد خویش در رهبری، گاه صخره صمّا بود و گاه لطیف و منعطف. امامی كه عقل و عشق دو خصیصه بارز ایشان در 17 سال مبارزه و 10 سال پس از پیروزی بود. امامی كه در كنار لطافت شاعرانه و عارفانه طبع، صلابت تصمیمات قاطعانه را نیز داشت.
جلسات متعدد نظامی و سیاسی در حدّ مسئولان میدانی منتهی به چند جلسه مهم با حضور سران قوا و فرماندهان عالیه رتبه در خدمت امام(ره) شد و سرانجام جلسه سرنوشتسازی كه امام تاریخیترین تصمیم دوران رهبری خویش را برای قبول قطعنامه گرفتند.
به محض قبول قطعنامه و اعلان آن از سوی ایران، آن پیشبینی امام مبنی بر «چه تضمینی برای تكرار تجاوز میدهید؟» عملی شد و صدام كه خیال میكرد. پذیرش قطعنامه از موضع ضعف است، با لشكرهای مجهز خویش و با منافقینی كه روحیه خیانتپیشگی خویش را برملا كرده بودند، از همان محورهای آغاز جنگ، یورش به خاك ایران را از سر گرفت. نمیدانست كه ایران و ایرانی و مسئولان آن هر تصمیمی را براساس سنجش كامل امور میگیرند.
هجوم سراسری مردم به خطوط مقدم و وادار كردن ارتش بعث به عقبنشینی و در هم شكستن منافقین در عملیات مرصاد همه دشمنان را برانگیخت تا هرچه سریعتر دست به كار شوند و نگذارند این روزنه رهایی بسته شود.
حضور كارشناسان سازمان ملل برای برآورد خسارات ما در جنگ- هرچند خیلی كمتر از خسارتهای واقعی برآورد شد- و متجاوز شناختن صدام و سرانجام برگشت پیروزمندانه فرزندان این آب و خاك كه سالها در سیاهچالهای حزب بعث بودند، برگ زرینی دیگر بود كه علاوه بر پیروزی های نظامی در كارنامه سیاسی دفاع مقدس ثبت شده است.
دستاورد مشعشی كه با وادار شدن صدام به قبول رسمی قرارداد 1975 الجزایر بعد از پاره كردن آن در مقابل دوربین ها قبل از شروع جنگ بر تارك تاریخ ایران درخشیدن گرفت و پرچم سه رنگ جمهوری اسلامی را كه ماحصل خون بهترین جوانان این سرزمین است، در نقطهنقطه مرز ایران و عراق به اهتزاز درآورد.
دستاوردی كه نه فقط مربوط به آن دوران، كه مربوط به همه دورهها در همه اعصار خواهد بود و دشمنان ایران و انقلاب اسلامی فهمیدند كه این آب و خاك با جوانانی كه از نسل همان دلاوران می باشند، لقمه گوارای سهلالوصول و سهلالهضمی نخواهد بود.
گرامی میدارم یاد و خاطره همه كسانی را كه از نخستین روزهای شروع جنگ تا آخرین روزهای آن با اهدای خون خود و عزیزترین موجودی، یعنی جان و سلامت خویش نگذاشتند وجبی از خاك ایران از مام وطن جدا شود و امروز تا همیشه به عنوان شهدا، مفقودان، جانبازان، آزادگان و ایثارگران عزیز و عزیزتر خواهند بود.
بر خویش فرض میدانم بهعنوان فرمانده جنگ و جانشین فرمانده كل قوا، خدمت همه رزمندگان عرصههای دفاع مقدس، خانوادههای مكرم و معزز شهدا، جانبازان، رزمندگان و بهویژه خانوادههای مظلوم مفقودان عرض كنم كه اولاً به خاطر آن سوابق درخشان هیچ احساس غبن نكنید و ثانیاً قصورات را ببخشند. البته باید اعتراف كنم كه ایران اسلامی در آن سالها با تمام توان در خدمت جنگ بود و اگر كوتاهیهایی احساس میشد، به خاطر اختلاف سلایق در نوع جنگیدن و چگونگی هزینه كردنها بود كه فكر میكنم برای كاری وسیع در آن سطح طبیعی بوده است...../تحلیل:ایلنا
ویدیو : ایران لقمه سهلالوصول و سهلالهضمی...