اعترافهای تکان دهنده طنز (7) : اعتراف میکنم بچه که بودم از حرف بزرگترا فهمیده ...



متن اعترافهای تکان دهنده و خنده دار , جملات تکان دهنده , جملات مذهبی تکان دهنده

اعتراف میکنم بچه که بودم از حرف بزرگترا فهمیده بودم صدام آدم بدیه ، یه بار که از تلویزیون داشت تصویر صدامو پخش میکرد رفتم یه چکش آوردم که صفحه تلویزیون رو بشکنم و بتونم صدامو بکشم و قهرمان بشم…..
یعنی یه همچین مخایی بودیم ما دهه شصتیا….

 

متن فلسفی تکان دهنده , حوادث واقعی و تکان دهنده , عکس نوشته تکان دهنده غدیر

 

اعتراف میکنم من از اون آدمام که اگه بابام پشتم نباشه از گرسنگی میمیرم…..نمیتونم یه لقمه نون در بیارم زندگیمو بگذرونم…..خداییش بابای که پسره من دارم؟؟!!ببخشید ببخشید اشتباه شد…..منم پسرم که بابای من داره؟؟!!!

 

جملات تکان دهنده سیاسی , جملات تکان دهنده عاشقانه , جملات تکان دهنده و زیبا

 

اعتراف میکنم برای اولین بار ک سوار ون شدم، موقع پیاده شدن دستگیره در رو فشار دادم تا باز کنم .
نمیدونستم که در اتوماتیکه و باید راننده وا کنه.

 

جملات تکان دهنده و زیبا عاشقانه , جملات تکان دهنده بزرگان در مورد اهمال کاری , تصاویر تکان دهنده عاشقانه

 

اعتراف میکنم که کوچیک که بودم کتری رو میزاشتم رو گاز تا ابر درست شه توی اشپزخونمون
یه همچین نابغه ای ام من
دارم اینجا طلف میشم

 

تصاویر و نوشته های تکان دهنده , متن های تکان دهنده , عمس تکان دهنده لیلا اوتادیچ

 

اعتراف میکنم ۶ سالم که بود با دخترخاله هام نقشه کشیدیم که مزاحم تلفنی بشیم
واسه همین مرغ همسایه رو قرض گرفتیم
زنگ میزدیم خونه مردم، میگفتیم ببخشید مرغ ما با شما کار داره بعد گوشی رو میگرفتیم جلو نوک این مرغه
اینقد دم و پر وبال این مرغه رو میکشیدیم و میزدیم تو سرش که صداش تا آسمون میرفت!
الان روح اون مرغه هرشب میاد به خوابم!

 

اهنگ های گریه اور و تکان دهنده , جملات تکان دهنده بزرگان در مورد تنبلی , جملات تکان دهنده بزرگان در مورد موفقیت

 

اعتراف میکنم…
.
.
.
ولش کن بابا ظرفیت رازداریو ندارین میرین همه جا جار میزنین ابروم میره


اعتراف میکنم که سال دوم دبیرستان 4واحد مبانی کامپیوتر داشتم بار اول بود که موس و میدیدم اسمشو بلد نبودم بهش میگفتم( ماس ماسک )خدا دوستمو حفظ کنه اسمشو بهم یاد داد.

 

احادیث تکان دهنده در مورد تهمت , پیام مشاوره ای تکان دهنده , تبلیغات تکان دهنده خنده دار

 

اعتراف میکنم خونه بغلیمون عروسیه
ما طبقه چهارمیم اونا ویلایی
هی دارم فکر میکنم با این تفنگم خواننده هرو بزنم که مثل بز می خونه
کمک کنین تصمیم مهمیه

 

اعتراف تکان دهنده , مطالب تکان دهنده , جمله تکان دهنده عاشقانه

 

اعتراف میکنم بعضی وقتها تو پیاده رو که دارم راه میرم یه قیافه خیلی نگران به خودم میگیرم و هی پشت سرم و دور و اطراف رو نیگاه میکنم که مثلا مواظبم کسی تعقیبم نکنه!
یه جوری که انگار از طرف یه سازمان مخوف تحت نظرم!
یه لذت خاصی داره لامصب!

 

تکان دهنده ترین عکس های تاریخ 2  , اتفاقی تکان دهنده در اراک حراج 3 نوزاد  , ویدیو تکان دهنده قتل یک مرد در شیراز

 

اعتراف میکنم سال85 وقتی برای اولین بار سیمکارت خریدم، از بس کسی بهم زنگ نمیزد میرفتم پای تلفن عمومی و به خودم زنگ میزدم!

 

اعترافات تکان دهنده سمیه و شاهرخ , گزارش تکان دهنده , گزارش تکان دهنده از جراحی زیبایی

 

اعتراف میکنم که یه روز توخیابون بودم, متوجه شدم گوشیم رو از خونه جا گذاشتم,سریع دست بردم تو جیبم که گوشیمو بردارم و زنگ بزنم خونه و بگم:اگه کسی امروز بهم زنگ زد خبرم کنید….!!!!!!!

 

ماجرای تکان دهنده خودکشی دانشجو نخبه کاشان , ماجرای تکان دهنده تجاوز ترامپ به دختر 13 ساله , عکسی تکان دهنده از شهرام کاشانی در دام اعتیاد در ترکیه

 

سوم ابتدائی توی مدرسه از بچه ها یه تردستی یاد گرفتم.از فرط ذوق اصلا نفهمیدم چطوری رسیدم خونه با عجله وبدون اینکه حتی کولیمو زمین بذارم تردستی رو برای خواهر کوچکترم که 5سالش بود اجرا کردم
(تردستی:ادعا میکنم که میتونم کاغذو از طریق گوشم بفرستم توی دهنم.از قبل یه تکه کاغذو زیر زبونم قایم کردم یه تکه کاغذم توی دستمه.حالا اینی که توی دستمه رو میارم کنار گوشم و اونی که توی دهنمه رو نشون میدم)
وقتی اجرام تموم شد سبک شدم رفتم تا ناهار بخورم.حالا خواهر فسقلیم تصمیم میگیره همین تردستی رو برا عروسکهاش اجرا کنه.وای ی ی ی ی ی.تصور کن
خلاصه بیمارستان و دکتر و شستن گوش و گریه و …..
خودم دارم اعتراف میکنم که مخل خانوادم

 

تکان دهنده قاچاق و سقوط اتوبوس سربازان , واقعیت تکان دهنده قاچاق و سقوط اتوبوس سربازان , ماجرای تکان دهنده و غم انگیز از هادی نوروزی و دخترش

 

اعتراف می کنم که: موقع رانندگی تو میدون داشتم می پیچیدم که یکی خیلی بد پیچید جلوم. منم عصبانی شدم داد زدم: بیا، یهو بیا تو خیابون! هنوزم نمی دونم چی می خواستم بارش کنم که این رو گفتم: بنده خدا هنگ کرده بود.

 

ماجرای تکان دهنده تجاوز ترامپ به دختر 13 ساله تصاویر , شتاب دهنده , آگاهی دهنده‌های به‌روز شدن سایت

 

اعتراف می کنم که: دوستم زنگ زد خونمون گفت علیرضا امروز میای سر کار؟ گفتم نه شهرستانم! بعدش فهمیدم چه گندی زدم چون به خونه زنگ زده بود نه موبایل!

 

شتاب دهنده های ایرانی , شرکت های ارایه دهنده اینترنت , حالت دهنده مو

 

اعتراف می کنم که:بچه بودم یه کارتون نشون می داد که مورچه زیره فیله یه سوزن می زاره و فیله میره هوا. منم زیره یه بنده خدایی سوزن گذاشتم که بره هوا جیغ زد ولی متاسفانه نرفت هوا!

منبع:jokestoon.com


ویدیو : اعترافهای تکان دهنده طنز (7)