ازدواج «دلبر» و «كوشكی» ‌در پردیسان : به آرامی می‌خرامد و به نزدیكی‌های قفس ...


به آرامی می‌خرامد و به نزدیكی‌های قفس مشترك‌شان می‌رسد، ‌‌نگاهی به كوشكی می‌اندازد از زیر چشم و پشتش را می‌كند و با حفظ غرور دور می‌شود و كوشكی «بیچاره» را همچنان لب چشمه، ‌تشنه باقی می‌گذارد. روزنامه اعتماد: به آرامی می‌خرامد و به نزدیكی‌های قفس مشترك‌شان می‌رسد، ‌‌نگاهی به كوشكی می‌اندازد از زیر چشم و پشتش را می‌كند و با حفظ غرور دور می‌شود و كوشكی «بیچاره» را همچنان لب چشمه، ‌تشنه باقی می‌گذارد.

روزهای زیادی است كه كوشكی را می‌بیند و می‌شناسدش و می‌داند كه قرار است پدر فرزندانش باشد. دلبر، یوز ماده سه سال و نیمه‌ای كه قرار است زندگی جدیدی را با كوشكی هشت ساله آغاز كند؛ ‌زندگی‌ای كه همه‌چیزش بر اساس تصمیم و انتخاب دلبر است.

دلبر و كوشكی، یوزهای در اسارتی كه تازه به هم رسیدند، خانه‌شان را ‌جایی وسط‌های پردیسان درست كرده‌اند؛ جایی كه قرار نیست مختصاتش اعلام شود تا یوزها در آرامش زندگی كنند و فرزند یا فرزندانی حاصل شود و نسل ادامه پیدا كند. از زمان اعلام وجودشان، آدم‌ها برای‌شان اسم انتخاب كردند و سرنوشت‌شان را به هم گره زدند، بدون آنكه انتخابی دركار باشد. حالا چند ماه است خانه‌ای مشترك برای‌شان ساخته‌اند تا یوزهایی از گونه «در اسارت» متولد شوند؛ یوزهایی كه شاید بتوانند برخلاف والدین‌شان ‌به طبیعت بازگردند.

هومن جوكار، ‌مدیر پروژه حفاظت از یوزپلنگ آسیایی با كمك «شان مك كویین» یكی از سرشناس‌ترین متخصصان تكثیر یوز در اسارت، ‌‌مركزی را در پردیسان راه‌اندازی كرده تا یوزها را با شانس ٣٠ درصدی تكثیر كند. در بازدیدی كه از این مركز داشتیم، ‌به ملاقات دلبر و كوشكی رفتیم تا از نزدیك شاهد زندگی مشترك یوزهای اسیر در فنس باشیم؛ ‌زندگی مشتركی كه هنوز كسی خبر از آغازش ندارد.

جوكار از مركز بازپروری می‌گوید كه هدفش، صرفا تكثیر نیست؛ ‌مركزی با طراحی الگویی كه یوزهای آسیب دیده را به خود ببیند و با مراقبت از آنها، ‌شانس بازگشت‌شان به طبیعت را بالا ببرد. «قرار است این مركز، ‌جایی باشد برای پناه دادن یوزهایی كه سرنوشتی مشابه دلبر و كوشكی پیدا می‌كنند. چهار سال پیش، دلبر را پیدا كردیم و بردیم توران، ‌كوشكی را هم كه هشت سال پیش بردیم خراسان شمالی و ‌در فنسی كه برای گورخرها تعبیه شده بود، ‌نگهداری كردیم.»

وام ازدواج , ثبت نام وام ازدواج , ازدواج

جوكار، ‌در مورد مركز تازه تاسیس‌شان می‌گوید؛ ‌مركزی كه پیدا شدن دلبر و كوشكی، ‌در سال‌های گذشته، ‌جرقه تاسیس آن را در ذهن دغدغه‌مندان حیات وحش زد. این مركز در حالی راه‌اندازی شده كه تعداد یوزهای آسیایی موجود در ایران تنها به ٥٠ قلاده می‌رسد و این جانور در خطر انقراض قرار دارد.

«برای چند سال انگیزه نداشتیم، ‌یك یوز تك بود كه نمی‌توانست به طبیعت برگردد، هرچند وقت یك‌بار، چند بازدید‌كننده به دیدنش می‌رفتند تا اینكه یوز ماده به اسارت درآمد، دقیقا با داستانی مشابه. باز چوپان دیگری یوز را تعقیب كرده بود، مادر فرار كرده بود و توله اسیر شده بود، باز هم نمی‌شد توله یوز را به طبیعت برگرداند. ‌وقتی دلبر پیدا شد، ‌انگیزه بیشتری داشتیم برای اینكه این مركز راه بیفتد.»  اینها را هم جوكار می‌گوید، ‌از وقتی می‌گوید كه كوشكی دیگر تنها یوز در اسارت نبود.

دلبر، ‌آماده مادر شدن

فنس چهارصد متر مربعی، ‌خانه موقت دلبر بود تا روزی برسد كه یوز ماده به بلوغ برسد. دلبر را در سه ماهگی گرفته بودند. یوز ماده در ١٥ ماهگی به بلوغ جنسی می‌رسد و شش، هفت ماه بعد از آن به بلوغ رفتاری. دلبر چهار ساله، ‌در حال طی كردن بهترین زمان برای مادر شدن است، زمستان برای یوز ماده، یكی از دو زمان مناسب برای جفت‌گیری است، ‌یوز ماده در این فصل بیشتر از هر زمان دیگری فحل (آماده برای جفت‌گیری) می‌شود. تیم حفاظت از یوز اسیایی، ‌همه زمستان را منتظر است تا روزها به دلخواه دلبر پیش برود، ‌نه از آزمایش بارداری خبری است و نه از سونوگرافی كه همه اینها نیازمند زنده‌گیری است و استرسی كه به دلبر وارد می‌شود، شانس باردار شدن را از او می‌گیرد.

جوكار می‌گوید: هنوز نمی‌دانیم اتفاقی بینشان افتاده یا نه. هزاران راه وجود دارد هم برای تشخیص و هم برای اینكه باروری به شكل مصنوعی انجام شود، لقاح مصنوعی، ‌ای وی اف و ایمپلنت ولی سعی بر این است كه از شیوه كاملا طبیعی جلو برویم. فعلا نمی‌خواهیم آزمایشی از دلبر بگیریم، تا دوره زمستان تمام شود، تا استرس به او وارد نشود. یوزها برخلاف پلنگ و دیگر گربه‌سانان، از معدود صداهایی كه از خود تولید می‌كنند، ‌صدایی است كه خبر از آمادگی آنها برای جفت‌گیری می‌دهد و آن هم از سوی یوز نر ایجاد می‌شود كه یوز ماده را صدا می‌كند.

 یوز نر مانند بیشتر حیوانات نر دیگر، همیشه آماده نزدیك شدن به ماده است، اما دوران آمادگی یوز ماده از دی و بهمن شروع می‌شود و تا پایان زمستان ادامه دارد، ‌اما بر اساس مطالعاتی كه در كشورهای دیگر انجام شده، یوزها در اواخر خرداد ماه هم بار دیگر آمادگی جفت‌گیری پیدا می‌كنند، ‌تایید این مدعی، دو سایز بودن فرزندان یوزهاست، در اغلب مشاهدات یكسری از فرزندان‌شان هم قد و هیكل خودشانند و در همان زمان گروه دیگر، ‌نصف هیكل و قد مادر را دارند.

 در طول دوره آمادگی زمستانی‌، یوز ماده سه روز فحل می‌شود، كه باید در آن سه روز ملاقات صورت گیرد، اگر صورت نگرفت، ‌دو هفته بعد دوباره سه روز فحل می‌شود، ‌اگر بارداری در یكی از این ملاقات‌ها رخ داد، ‌یوز ماده دیگر تمایلی به ملاقات ندارد و یوزها باید به طور مطلق جدا از هم زندگی كنند و این یعنی ٩٣ روز، ‌جدایی نر و ماده از هم تا به دنیا آمدن توله‌ها.

‌بی‌تابی‌های كوشكی از فاصله دور روی تپه هم معلوم است، ‌فنس C خانه كوشكی است و فنس A خانه دلبر، ‌در این میان فنس B، ‌خانه مشترك‌شان است. ساعاتی از روز دلبر را وارد فنس وسط كه می‌كنند، ‌كوشكی از كنار فنس وسط تكان نمی‌خورد و دایم با غرش‌های ریز و چسباندن خودش به فنس، ‌تمایلش را به دلبر نشان می‌دهد و این وسط دلبر است كه فقط دلبری می‌كند و كوچك‌ترین اهمیتی برای بی‌تابی‌های كوشكی قایل نیست. با نخستین نشانه‌های تمایلش، ‌كوشكی را نزدش می‌برند.

جوكار از نخستین ملاقات دلبر و كوشكی می‌گوید، ‌ملاقاتی كه با حضور شان مك كویین رخ داد و دور از انتظار همه، ‌دلبر تنها به خواباندن چند سیلی به سر و صورت كوشكی بسنده می‌كند. حتی تیم دامپزشكی آماده در صحنه برای رسیدگی به جراحات ناشی از خشم و واكنش دلبر به كوشكی، فنس را ترك كردند و یوزها را به هم سپردند. «همه منتظر واكنش شدیدتری از دلبر بودیم، ‌حتی شان فكر می‌كرد كار به جراحت كوشكی می‌رسد، ‌اما دلبر ملایم‌تر از آنچه فكر می‌كردیم برخورد كرد، ‌بعد از چند سیلی سریع كه حواله كوشكی كرد، ‌باهم طول فنس را راه رفتند و چند ساعتی كنار هم بودند. هر ٤٨ ساعت یك‌بار، ‌١٢ ساعت آنها را باهم تنها می‌گذاریم.

 قبل از دیدار آنها، ‌نوبتی هر ٢٤ ساعت یك‌بار، ‌یكی از آنها را وارد محوطه وسط می‌كردیم تا با علامت‌گذاری، پذیرش را در آنها ایجاد كنیم. یوز ماده با بو كشیدن، ‌به حضور یوز نر عادت می‌كرد، ‌این روند تا ٢٥ روز ادامه داشت تا اینكه آنها را باهم روبه‌رو كردیم.»

شانس تكثیر یوزها، ‌٣٠ درصد

پروژه تكثیر یوز در اسارت با حضور یك نر و یك ماده ‌تنها ٣٠ درصد است، ‌٣٠ درصدی كه متخصص مشاور این پروژه خبر از آن داده است. شان مك كویین كه پیش از این در تكثیر یوزهای آفریقایی در امارات به موفقیت رسید، ‌تهران را به دلیل دارا بودن امكانات و تجهیزات بیشتر، بهترین محل برای نگهداری دلبر و كوشكی با شانس ٣٠ درصدی اعلام كرد. احتمال پایین موفقیت در این پروژه باعث شد تمركز اصلی بر بازپروری بودن این مركز پیش رود تا تكثیر.

جوكار در خصوص نگهداری از حیوانات آسیب دیده می‌گوید: یوزپلنگی كه دندان نیشش را از دست داده یا قطع نخاع شده را در این مركز نگه می‌داریم، ‌این حیوان حتی اگر سلامت اولیه‌اش را به دست آورد، ‌دیگر قادر به بازگشت به طبیعت نیست.  فنس ١٢ هكتاری خراسان شمالی كه زمانی خانه كوشكی بود برای بازگشت خانواده‌ای كه قرار است تشكیل شود ‌در نظر گرفته شده. به گفته مدیر این پروژه، ‌نسل مولد احتمالا در تهران باقی بمانند و نسل‌های اول و دوم تولید شده راهی این فنس شوند تا با تمرین روی آنها امكان بازگشت‌شان به طبیعت فراهم شود.

عمارلویی، ‌مسوول سایت دلبر و كوشكی است. از خوراك روزانه دلبر و كوشكی می‌گوید: هفته‌ای سه روز خرگوش زنده می‌خورند، ‌دو روز مرغ پوست كنده و یك روز بز با پوست و مو. جمعه‌ها فقط دلبر غذا می‌خورد تا برای بارداری قوی باشد. آنچه مهم است این است كه غذای یوزها را در محوطه‌های جداگانه خودشان می‌دهیم، ‌هیچ كس دلش نمی‌خواهد در غذا، ‌با دیگری شریك شود. البته اگر هركدام مشكل جسمی داشته باشند، ‌دارو را در غذای‌شان می‌ریزیم، ‌مثل آنتی‌بیوتیك‌هایی كه روزهای اول برای زخم دستان دلبر، ‌در غذایش می‌ریختیم.

جوكار در خصوص عناصری كه باید به بدن یوزها برسد، می‌گوید: یوزها گیاهخواری نمی‌كنند و مجبوریم برای هضم بهتر غذای‌شان، ‌بز را با پوست و پشم به آنها بدهیم، ‌مقدار اندكی پشم كه وارد دستگاه گوارش‌شان شود، ‌در هضم غذا كمك‌شان می‌كند. روی، ‌زینك و مولیبدن عناصری است كه علاوه بر غذا به یوزها می‌رسد. همچنین سر استخوان‌هایی كه می‌خورند، ‌كلسیم بدن‌شان را تامین می‌كند، ‌كمی چربی هم برای‌شان مفید است.

 پناهگاه‌هایی در میانه فنس یوزها ایجاد شده، ‌پناهگاه‌هایی شبیه خاكریز با دودهانه غربی شرقی بر اساس جهت بادهای تهران. تختی چوبی هم در میانه قفس به چشم می‌خورد، ‌تختی كه تعیین‌كننده قلمروی یوز است، ‌صبح به صبح روی تخت می‌رود و چند دقیقه‌ای از بالا به اطراف می‌نگرد و به همه اعلام می‌كند كه اینجا از آن اوست. تخت دلبر، ‌مخروطی‌شكل است و بلند‌تر از تخت كوشكی، ‌تختی كه شاید تنها دلبر از عهده پریدن رویش برمی‌آید و اضافه وزن كوشكی مانع از این جهش می‌شود. تخت كوشكی صاف است و ساده و راحت می‌تواند از آن صعود كند.

یكی از رفتارهای دیگری كه نشان از پذیرش محل زندگی یوز می‌دهد، ‌اسپری ادرار در نزدیكی محلی شبیه تنه درخت است. تیركی برای دلبر و كوشكی تعبیه كرده‌اند تا تنه درخت در طبیعت را یادآور شود، ‌هر روز برای نشان دادن قلمروی‌شان، ‌ادرار اسپری می‌كنند و با این كار سنت ماركینگ می‌كنند (نشانه‌گذاری با بو)، ‌این یعنی كسی دیگر حق ندارد اینجا بیاید.

نه مسوول سایت، ‌نه دیده‌بانان یوزها، ‌نه مدیر پروژه هیچ كدام مطمئن نیستند اتفاقی بین دلبر و كوشكی رخ داده یا نه، ‌پناهگاهی در میان است كه یوزها می‌توانند از آن استفاده كرده باشند، گوشه‌هایی از فنس هست كه نقطه كور است و امكان دید زدن ندارد. ‌تنها شاید باید منتظر ماند تا زمستان به سر ‌آید و مشاور بین‌المللی پروژه از راه برسد و دلبر را معاینه كند. همه منتظر خبری خوب برای این زوج جوان‌اند، ‌زوجی كه شاید ندانند تنها خودشان دونفرند كه می‌توانند باهم شانس درست كردن خانواده را داشته باشند. انگار كه دنیا تمام شده و از همه یوزهای روی زمین، ‌تنها دلبر و كوشكی به جا مانده‌اند. كاش دلبر بفهمد كه كوشكی تنها یوزی است كه می‌تواند در عمرش ملاقات كند.


ویدیو : ازدواج «دلبر» و «كوشكی» ‌در پردیسان