ادعای پیدا شدن بقایای «مونا لیزا» : در اواخر ماه سپتامبر باستان‌شناسان فلورانس ...


در اواخر ماه سپتامبر باستان‌شناسان فلورانس ایتالیا که در جستجوی پرده‌برداری از هویت واقعی «مونا لیزا»، هستند گفتند که خرده‌های استخوانی که مطمئن هستند متعلق به «لیزا گراردینی دل جیوکوندو»، زنی که گفته می‌شود مدل دا وینچی برای نقاشی معروفش بود را در دست دارند، اما این بقایا را به‌علت پوسیدگی‌شان نمی‌توان مورد آزمایش دی.ان.ای قرار داد. وب‌سایت زوم تک: مونالیزا که به لبخند ژوکوند نیز شهرت دارد، نام یکی از معروف‌ترین تابلوهای نقاشی لئوناردو داوینچی هنرمند مشهور ایتالیایی است که بارنگ روغن بر روی صفحه چوب سپیدار نقاشی شده‌است.این اثر استثنایی در طول تاریخ چندین بار ربوده شده، و با این‌که بیش از ۵۰۰ سال از زمان خلقش می‌گذرد اما آسیب چندانی ندیده‌است.مونالیزا هم اکنون در تملک دولت فرانسه است و در موزه لوور در پاریس نگهداری می‌شود.

مونا بانکی پور , مونا احمدی , مونا فرجاد

تابلوی مشهور لبخند ژوکوند به دلیل لبخند بسیار مرموز مونالیزا و همچنین سبک نوین نقاشی لئوناردو داوینچی در آن زمان، به شهرت جهانی رسید. گفته شده‌است که داوینچی سفارش نقاشی این اثر را بین سال‌های ۱۵۰۳ تا ۱۵۰۶ دریافت کرد، اما آن را به موقع تحویل نداد و چند بار آن را عوض کرد.

در اواخر ماه سپتامبر باستان‌شناسان فلورانس ایتالیا که در جستجوی پرده‌برداری از هویت واقعی «مونا لیزا»، هستند گفتند که خرده‌های استخوانی که مطمئن هستند متعلق به «لیزا گراردینی دل جیوکوندو»، زنی که گفته می‌شود مدل دا وینچی برای نقاشی معروفش بود را در دست دارند، اما این بقایا را به‌علت پوسیدگی‌شان نمی‌توان مورد آزمایش دی.ان.ای قرار داد.

تیم محققین از سال ۲۰۱۱ از طریق تبارشناسی، تاریخ‌گذاری رادیوکربن و ژنتیک تلاش می‌کرده‌اند تا تعیین کنند که آیا مدل این نقاشی لیزا گراردینی است که امروزه با نام «لا جیوکوندا» شناخته می‌شود. گراردینی همسر یک تاجر ابریشم در فلورانس بود که در اوایل قرن پانزدهم آن‌سوی خیابان محل اقامت دا وینچی زندگی می‌کرد. گمان می‌رود که همسرش به دا وینچی مأموریت داد که تصویر او را در سال ۱۵۰۳ نقاشی کند.وقتی گراردینی فوت کرد بیوه بود و بر اساس دیسکاوری نیوز احتمالاً در سال ۱۵۴۲ میلادی در مقبره‌ای داخل صومعه قرون وسطایی سینت اورسولا در فلورانس به خاک سپرده شد. در تلاش برای یافتن لیزا گراردینی، تعداد زیادی جسد نبش قبر شدند و تاریخ‌گذاری رادیوکربن بر بقایای آنها نشان داد که همه آنها جز یکی پیرتر از آن بودند که بتوانند او باشند.

براساس گزارش اکسپرس تریبون، سرپرست تحقیق و تاریخ‌شناس «سیلوانو وینسه‌تی» گفت که این کار «گردآوری اجزاء، از آزمایش‌های باستان‌شناسی تا اسناد تاریخی است که برای‌مان ممکن ساخت نتیجه‌ بگیریم که این بقایا احتمالاً متعلق به لیزا گراردینی است.» اما از آنجا که طی سال‌ها در معرض رطوبت قرار داشتن تابوت، این بقایا بسیار فاسد شده‌اند، تأیید این پرونده امکان‌پذیر نیست.

اگر امکان استخراج دی.ان.ای از بقایای موجود در صومعه بود، دانشمندان آن را با دی.ان.ای فرزندان گراردینی که در مقبره خانوادگی دفن شده‌اند مقایسه می‌کردند.

بازسازی صورت بر جمجمه امکان‌پذیر نبود تا احتمالاً تأیید شود که آن با صورت در نقاشی مطابقت دارد.

این ادعاها و تلاش‌‏ها برای اثبات هویت فیزیکی مدل اسرارآمیز دا وینچی مورد خوشایند همگان نیست چراکه آن را اتلاف وقت و منابع می‌دانند. در مقاله‌ای در نشریه فوربز، باستان‌شناس و زیست‌شناس «کریستینا کیلگروو» شکار استخوان‌های مونا لیزا را یک «شیرین‌کاری تبلیغاتی می‌داند و نه یک دانش.»

کیلگرو می‌نویسد: «بدون شک گراردینی یک زندگی آرام و معمولی‌ داشت و مایه تأسف است که او نمی‌تواند مرگی آرام و معمولی داشته باشد. هیچ دلیل علمی برای صرف این‌همه پول و چنین تلاشی برای پیدا کردن اسکلت زنی که مدل این نقاشیِ‌ (مسلماً مشهور) است به ذهنم نمی‌رسد …


ویدیو : ادعای پیدا شدن بقایای «مونا لیزا»