«آگوست: اوسیج کانتی»، مریل استریپ دیوانه : فیلم، اقتباسی از نمایشنامه ای از ...


فیلم، اقتباسی از نمایشنامه ای از ترسی لتز - Tracy Letts - است که پیش تر در نیویورک و لندن روی صحنه بوده و برنده جایزه پولینز شده است. در این فیلم «مریل استریپ» نامزد اسکار نقش اول، و «جولیا رابرتز» در نقش مکمل، برنده جایزه گولدن کلوپ 2014 شدند.



هفته نامه امید جوان - ناصر پرهیزگار: فیلم، اقتباسی از نمایشنامه ای از ترسی لتز - Tracy Letts - است که پیش تر در نیویورک و لندن روی صحنه بوده و برنده جایزه پولینز شده است. در این فیلم «مریل استریپ» نامزد اسکار نقش اول، و «جولیا رابرتز» در نقش مکمل، برنده جایزه گولدن کلوپ 2014 شدند.

روایت فیلم شرح حال وضعیت اسفبار سه نسل اعضای یک خانواده آمریکایی است. خبر گم شدن و سپس خودکشی پدر، موجب گردهمایی آنها در شهرستان اوسیج واقع در ایالت اوکلاهاما می شود. فیلم حاوی صحنه های پرتنش گفتگو است. در خلال برخوردهای لفظی، حقایق ناگواری از منجلاب روابط آنها آشکار می شود. در فضای پرالتهاب و گرمای طاقت فرسای ماه اوت، عقده های رسوب کرده رو آمده، در معرض دید قرار می گیرند. معلوم می شود زیر پوست خوش لعاب روزمرگی، چه آشوب چرکینی نهفته بوده است.

آگوست اوسیج کانتی , آگوست اوسیج کانتی پوستر , مریل استریپ

مدر آشفته حال، مبتلا به سرطان دهان است. با وجود داشتن خدمتکاری بومی (سرخ پوست) و حضور دختر کوچکتر، احساس درماندگی و طردشدگی می کند. در اثر اعتیاد به داروهای روان گردان، تعادل روحی خود را از دست داده است. در حالت خماری و تشنج های عصبی، رازهای مگو را برملا می کند. دختر بزرگتر (باربارا) تندخو و سلطه گر است. گرچه برای حفظ آبرو، همراه همسر جدا شده و دختر 14 ساله اش آمده اند ولی رابطه شان شکرآب است.

دختر میانی بوالهوس و شیرین عقل است. او همراه نامزدش که مردی نوکیسه و زن باره است، می آید. دختر کوچکتر، عوالمی سرخورده دارد. رابطه ای احساسی با پسرخاله مهجور خود دارد. آنها قصد ازدواج و ترک دیار دارند.

در بحبوحه جر و بحث ها، فاش می شود که آنها جانب پدر، برادر و خواهر هستند. اختلافات و خصومت های دیرینه سر باز می کنند. همه ناراضی و از یکدیگر شاکی و گله مند هستند. مادر دلی پر خون دارد. فرزندان را ملامت می کند که قدرشناس زحمات والدین نیستند. مدعی است با فداکاری و تحمل مشقت، موجبات رفاه و ترقی دختران را فراهم ساخته اند.

مریل استریپ ایمی شومر می‏ تواند نقش مرا بازی کند , وفادارترین زوج های مشهور جهان را بشناسید از مریل استریپ تا بکهام تصاویر , مریل استریپ سوپر استار سینما در نقش هیلاری کلینتون

او زبانی تلخ و گزنده دارد. بی مهابا سخن می گوید. نوه اش (دختر باربارا) خوی بی بند و باری دارد. در صحنه ای نامزد خاله اش، او را اغفال می کند. خادم خانواده متوجه شده، مانع تعرض می شود. این نما جالب است. خدمتکاری که حضوری خموش و صفیلی دارد، از حیثیت آنها دفاع می کند. باربارا در مقام سرپرست، می کوشد قاطعیت به خرج داده، تغییری در امور ایجاد کند اما حاصل جز عصبیت بیشتر به بار نمی آورد. خانه از پای بست ویران است!

حجم نابسامانی ها به قدری در این فیلم متراکم است که بعضی آن را اغراق آمیز دانسته اند. واقعیت این است که این مضحکه اگر غلوآمیز می نماید، به عمد توسط نمایشنامه نویس آفریده شده تا پرده ساتر از روی نمودهای متظاهرانه کنار زده شوند.

ما قبلا همین شرایط استثنایی را در آفرینش های دیگری چون «چه کسی از ویرجینیا ولف می ترسد» اثر ادوارد آلبی و «اتوبوسی به نام هوس» اثر تنسی ویلیامز دیده ایم. ویژگی ماندگار این آثار، صراحت لهجه و طرح بی پرده9 معنا است. کارگردان به جای پرداختن به قالب های فرم، توجه مخاطب را روی مضمون و محتوی، متمرکز می کند.

رخ دیوانه , آگوست , کمیک استریپ

ذهنیت ما عادت به فُرم دارد. در حالت عادی، نمی تواند معنی مستتر در پس فرم را درک کند؛ از این رو نوعی شوک درمانی لازم است. هنرمند با خلق شرایط ویژه، زمینه این هشدارباشی را فراهم می سازد. اغراق او در گذر شتابان از پوسته فرم به مغز آن است. لفافه بیرونی را می شکافد تا هسته درونی را بی واسطه و عریان در برابرمان قرار دهد.

روایت فیلم، شرح عاقبت رویای آمریکایی است. کوس رسوایی سرابی که جامعه بشری را فریفته، می زند. نویدهایی پوشالی که میلیون ها تن را از اقصی نقاط، به سوی مدینه فاضله خیالی فرا می خواند. سودای اخذ کارت سبز عبور، در نهایت آواره و در به درشان می کند. وسوسه زندگی بهتر، بسیار است.

مهاجرینی که در قرن 16 به آمریکا کوچ کردند، طرحی از بهشت زمینی در ذهن داشتند. رویای آرمان شهری که نوید ثروت و رفاه می داد. به نام نوگرایی و پیشرفت، حق بومیان را نادیده گرفتند. خود را صاحب همه چیز حتی طبیعت، دانستند. باعث نسل کشی سرخ پوستان و تخلیه اراضی آنها شدند. در مقابل بومیان افریقا را به عنوان برده به آمریکا آورده و به کار اجباری در مزارع واداشتند. با سختکوشی بنیان پر زرق و برقی را پی افکندند که هنوز هم در ذهنیت اکثریت قریب به اتفاق جامعه بشری، سرزمین فرصت ها است.

مکس دیوانه , سوفی و دیوانه , راننده وانت دیوانه

در عمل اما به چه رسیدند؟ آنچه در این فیلم و آثار مشابه می بینیم، دوزخیانی هستند که در برج و باروهای انفرادی خود، در آتش تهی بودگی و واماندگی، می سوزند. آنقدر وابسته نقوش و طرح خیال شده اند که معنا را درنمی یابند. در صحنه پایانی فیلم، باربارا آشفته، خانه مادری را ترک می کند. در راه بازگشت، لختی در بیابان توقف می کند. او تنها، سوار بر وانتی است که باری ندارد. پیاده می شود. نگاهی به گستره علفزار اطراف می اندازد. نشان زاری و تردید در او هویدا می شود؛ اما به مسیرش ادامه می دهد!

چه دانستم که این سودا، مرا زین سان کند مجنون
دلم را دوزخی سازد، دو چشمم را کند جیحون
چه دانستم که سیلابی را ناگاه برباید
چو کشتی ام در اندازد میان قَلزَم پرخون
زند موجی بر آن کشتی که تخته تخته بشکافد
که هر تخته فرو ریزد ز گردش های گوناگون


(دیوان شمس - 1855)

* دریابندری در ساحل دریای احمر و مصب روخانه نیل، به معنی دریا و تلاطم هم هست.


ویدیو : «آگوست: اوسیج کانتی»، مریل استریپ دیوانه