آقای مایلی کهن! حقیقت کجاست؟ : و دوباره محمد مایلی کهن، دوباره یک گفت و گوی ...


و دوباره محمد مایلی کهن، دوباره یک گفت و گوی جنجالی دیگر. حمله به زمین و زمان. انتقاد از مدیران فوتبال، از بازیکنان فوتبال، از شیوه انتخاب مدیران ارشد در کشور. به قول خودش فرقی هم نمی کند دولت خاتمی باشد یا دولت احمدی نژاد. تماشا: و دوباره محمد مایلی کهن، دوباره یک گفت و گوی جنجالی دیگر. حمله به زمین و زمان. انتقاد از مدیران فوتبال، از بازیکنان فوتبال، از شیوه انتخاب مدیران ارشد در کشور. به قول خودش فرقی هم نمی کند دولت خاتمی باشد یا دولت احمدی نژاد.

گفت و گوی او مثل همیشه است. پر از حرف های درست و البته حرف های نادرست. صغری و کبری های منطقی و نتیجه های غیرمنطقی. نفی ماعدا با اثبات شیء. او دوباره بیرون فوتبال نشسته و شمشیر به دست گرفته.

شمشیر علیه کسانی که فکر می کند که جایش را گرفته اند.مدیران بیگانه با فوتبال که انتخابشان کسی غیر از اوست و مربیان خارجی که پول های کلان می گیرند بی آنکه به زعم او دردی از این فوتبال درمان کنند.

بسیاری از حرف هایی که دیروز خبرگزاری ایسنا از او منتشر کرد، حقایق فوتبال ایران است. حتی می توان به او حق داد وقتی بیرون از دایره فوتبال، مدیریت دیگر بخش ها را هم به چالش می کشد. اما مثل همیشه چراغی که او به دست گرفته تنها بخشی از حقیقت را برای ما روشن می کند، بخشی که دست بر قضا روشن شدن آن به سود محمد مایلی کهن است.

1- خوب است که محمد مایلی کهن تعارف نمی کند و صریح حرفش را می زند. خوب است که او آشکارا می گوید در کنار دغدغه های عمومی، دغدغه شخصی هم دارد. اما تکرار جمله «چرا من باید خانه نشین باشم؟» توی ذوق می زند. او این جمله را چند بار تکرار می کند. حتی وقتی خبرنگار می پرسد «نظرتان درباره مقایسه بازیکنان فوتبال و قهرمانان المپیک چیست» مایلی کهن ناباورانه جواب می دهد: «دلیل همه مسائل این است که امسال بنده خانه نشین هستیم و هیچ گاه مربیگری پرسپولیس را به من پیشنهاد نمی دهند.» یعنی واقعا تنها مشکل ورزش این مملکت خانه نشینی آقای مایلی کهن است؟ یعنی سال گذشته و سال های قبل تر که ایشان خانه نشین نبودند، ورزش ایران اوضاعش گل و بلبل بود؟

کی کجاست , خانه دوست کجاست , مایلی سایرس

2- حس وطن دوستی خوب است اما اگر کنترل شده نباشد، ممکن است به نژادپرستی ختم شود.مخالفت مایلی کهن با مربی ها و حتی فوتبالیست هایی که اصلیتی ایرانی دارند، اینجا به دنیا آمده اند اما مثلا در اروپا بزرگ شده اند، آدم را نگران می کند. او امروز دعوت امید نوروزی و رضا قوچان نژاد به تیم ملی را زیر سوال می برد، تنها به دلیل اینکه در ایران زندگی نمی کنند. اما آیا آنها ایرانی نیستند؟ کدام مرجع قانونی به ما اجازه می دهد به آنها بگوییم که حق ندارند به تیم ملی همان نگاهی را داشته باشند که بازیکنی که در ایران زندگی می کند، دارد؟ درباره تعدادی از مربیان و بازیکنان خارجی که به ایران هم می آیند،

 شاید حق با آقای مایلی کهن باشد اما فراموش نکنیم که ما هم در سال های گذشته بازیکنانی به تیم های اروپایی و البته کشورهای حوزه خلیج فارس فرستاده ایم که بعضا کیفیت قابل دفاعی نداشته اند. خوب است امروز یک نفر در اسپانیا بگوید این جواد نکونام که در اوساسونا دستمزد بالا هم می گرفت، به چه درد می خورد؟ یا بپرسد چرا به مسعود شجاعی حقوق می دهید در حالی که یک سال مصدوم بوده و حتی یک بازی هم نکرده؟ روس ها هم ممکن است در مورد علیرضا حقیقی که قراردادی نجومی بست، همین سوال ها را بپرسند. آن وقت ما نمی گوییم رفتارشان نژادپرستانه است؟

3- رفتار مدیران فدراسیون فوتبال با کی روش و نگاه از پایین به بالای آنها به سرمربی تیم ملی، قابل نقد است. اینکه چرا به شهرستان ها سر نمی زند. اینکه چگونه دستیارش تصمیم می گیرد قراردادش را نادیده بگیرد و فدراسیون هم دستش به جایی بند نیست. همه این ایرادها به فدراسیون وارد است نه به کی روش. مایلی کهن از بهترین بازیکنان فوتبال ایران که در استقلال و پرسپولیس هستند ایراد می گیرد که ساده ترین کار در فوتبال را بلد نیستند. انتقاد می کند که حتی بلد نیستند یک و دو کنند.

در عین حال به کی روش هم ایراد می گیرد که چرا تیمش مقابل قطر 3 بار پیاپی مساوی می کند. آقای مایلی کهن! وقت آن نرسیده که کشورهایی مثل قطر و مصر را دست چندم نشماریم؟ مگر همین قطر نبود که در مقدماتی جام جهانی 1998 تیم ما را 2- صفر شکست داد؟ مگر شما سرمربی آن تیم ملی نبودید آقای مایلی کهن؟

4- مایلی کهن می گوید تیم ملی به سرمربیگری او عربستان به سرمربیگری وینگادا را 3- صفر می برد اما سال ها بعد  وینگادا می شود سرمربی پرسپولیس در حالی که مایلی کهن خانه نشین است. او باز هم با چراغی که به دست گرفته بخشی از حقیقت را روشن می کند اما بخش تاریک ماجرا این است: تیم عربستان در یک بازی تشریفاتی به ایران با سرمربیگری مایلی کهن باخت در حالی که صعودش از گروه قطعی بود. در بازی نیمه نهایی همان جام دو تیم دوباره به هم رسیدند و این بار عربستان در ضربه های پنالتی ما را برد و به فینال رسید و ما سوم شدیم و آنها قهرمان.

آقای مایلی کهن! تا حالا شده از خودتان بپرسید که چرا وینگادا هزاران کیلومتر دور از کشورش روینیمکت تیم های خوب می نشیند ولی به شما هر چند سال یک بار پیشنهادی می رسد فقط هم از تیم های درجه دوم لیگ داخلی؟ می توانیم با شما درباره نالایق بودن برخی مدیران باشگاه ها هم عقیده شویم، اما آیا همه آنها مشکل دارند؟ فکر نمی کنید لازم است برای پیدا کردن دلیل این همه خانه نشینی، نگاهی هم به خودتان بیاندازید؟

5- مایلی کهن می تواند تصمیم بگیرد برای همیشه بیرون از این فوتبال بنشیند و تنها دیگران را نقد کند. چه بسا نقادی چیره دست شود و حرف هایش هم به دل بنشیند اما تا زمانی که این نقدها را با منافع شخصی اش هماهنگ کند، به جایی نخواهد رسید. نمی شود از رویانیان انتقاد کرد که چه ربطی به پرسپولیس دارد و در عین حال حبیب کاشانی را که مانند رویانیان به فوتبال ربطی نداشته، «یکی از بهترین مدیران پرسپولیس بعد از انقلاب» خواند. چرا؟ چون رویانیان مایلی کهن را نخواسته ولی کاشانی به او پست داده؟

نه آقای مایلی کهن! با این روش نه نقدهایتان به دل می نشیند ونه احتمالا به دل مدیران این فوتبال راهی پیدا می کنید.


ویدیو : آقای مایلی کهن! حقیقت کجاست؟