آزاده نامداری: ما از اپرا وینفری بهتریم! : شنیدن جواب سؤالهای معمول اولینها ...
شنیدن جواب سؤالهای معمول اولینها از زبان آزاده نامداری، بسیار جالب است. مجری دوستداشتنی تلویزیون كه خیلیها معتقدند با اجراهای متفاوتش یك شبه ره صدساله را رفت؛ آنطورها كه فكرش را میكنید، عاشق اجرا نیست.
پادشا: شنیدن جواب سؤالهای معمول اولینها از زبان آزاده نامداری، بسیار جالب است. مجری دوستداشتنی تلویزیون كه خیلیها معتقدند با اجراهای متفاوتش یك شبه ره صدساله را رفت؛ آنطورها كه فكرش را میكنید، عاشق اجرا نیست. خودش میگوید دوست داشت به دور از تمام هیاهوهای اجرا، یك گوشه آرام بنشیند و كتابهای مورد علاقهاش را بخواند یا دغدغههایش را روی كاغذ بیاورد اما حالا كار از كار گذشته و همه راهها برای او فعلا به اجرا ختم شده. توصیه میكنیم خواندن سؤال و جوابهای ما را با آزاده نامداری از دست ندهید.
ناگهان مجری شدم
اولین بار كی حس علاقه به مجریگری در وجودت شكل گرفت؟
اولینبار كه مقابل دوربین بودم، برای مجریگری نبود، شبكه جامجم به عنوان شاعر، مهمان برنامه بودم و هیچ حسی برای اینكه بخواهم روزی شغل مجریگری را انتخاب كنم، نداشتم. مدتی گذشت تا اینكه تابستان 84 برای اولینبار به عنوان مجری روبهروی دوربین برنامه زنده قرار گرفتم.من دانشجوی دانشگاه شهیدبهشتی بودم، اما به هنر و كارهای پشت صحنه خیلی علاقه داشتم. البته علاقه اصلیام نویسندگی و نمایشنامهنویسی بود، كلا در این فضاها سیر میكردم. خیلی اتفاقی در تست مجریگری شركت كردم و قبول شدم. این ماجرای مجریشدن من است.
اولینبار كه روبهروی دوربین قرار گرفتی، چه حسی داشتی؟
شاید باورتان نشود اما من خونسردترین آدمی بودم كه روبهروی دوربین برنامه زنده قرار گرفت. در واقع هیچ دركی از برنامه زنده نداشتم بنابراین طبیعی است كه هیچ استرس و دلهرهای هم نداشته باشم. در حقیقت حس خاصی نداشتم، درست مثل این است كه دفعه اول كسی را هل بدهی داخل آب و به این دلیل كه هیچ دركی از مفهوم آب و خفه شدن وجود ندارد، ترسی هم نخواهد داشت ولی در برنامههای بعدی چون متوجه شده بودم كه زیر ذرهبین هستم و تعداد زیادی از مردم من را میبینند، كمی نگران شدم.
موقع صحبت کردن زیاد تکان میخورم
اولین دستمزدت چقدر بود؟
خیلی كم بود. چون آن موقع اصلا نمیدانستم كه باید قراردادی هم وجود داشته باشد.
با توجه به علاقهات به هنر چرا در رشته مدیریت تحصیل كردی؟
من در كنكور هنر هم شركت كردم اما رتبهام 400 شد و با این رتبه نمیتوانستم در دانشكده هنر تحصیل كنم. با این رتبه میتوانستم در رشته مدیریت صنعتی دانشگاه شهید بهشتی به راحتی تحصیل كنم.
اولین تلاش جدی ای كه برای مجریگری انجام دادی، چه بود؟
از اواسط برنامه «تازهها» تصمیم گرفتم مجریگری را دنبال كنم، از همانجا هم بود كه قضیه برایم جدی شد. احساس كردم مردم برنامهام را دنبال میكنند و میتوانم به عنوان یك شغل به آن تكیه كنم. بعد از آن سعی كردم مجری بهتری شوم. فیلمهای ضبطشدهام را كامل میدیدم. در آن زمان یك هجمهای به من وارد بود مبنی بر اینكه تند صحبت میكنم. شروع كردم به تمرین كردن كه شمردهشمرده حرف بزنم. به حركات دستم هم دقت كردم. در حالت عادی موقع صحبت كردن خیلی حركت میكنم. تكان میخورم. سعی كردم این حركات را كنترل كنم. در واقع بعد از چند ماه وقتی موضوع مجریگری تبدیل به دغدغهام شد، احساس كردم شغلی را انتخاب كردهام كه باید برای آن تلاش كنم.
زندگی آرام چیز بهتری است
روند زندگیات بعد از مجریگری چه تغییری كرد؟
من خیلی وقت نكردم زندگی قبل از مجریگری را تجربه كنم چون در 20سالگی در موقعیتی قرار گرفتم كه دیگر مردم مرا میشناختند. قبل از كار اجرا، یك بچه مدرسهای بودم كه خیلی اتفاقات آنچنانی را تجربه نكرده بودم. اما خب، در حال حاضر خیلی چیزها را دارم و در عین حال خیلی چیزها را هم ندارم. طبیعتا نمیتوانم مثل مردم عادی راحت زندگی كنم و باید مراقبت رفتارهایم باشم. من زیاد شرایط تجربه كردن را نداشتم چون در سنی كه هر كسی تازه میخواهد شروع كند به تجربه كردن باید از خیلی چیزها مواظبت میکردم.
اگر به دوران گذشته برگردی باز هم این شغل را انتخاب میكنی؟
نه، حتما یك زندگی آرامتر را انتخاب میكنم. از وقتی كه به تلویزیون آمدم، 7سال میگذرد. با تجربه این روزهایم، ترجیح میدادم زندگی آرامتری برای خودم در گوشهای میساختم. مثلا همان نویسندگی را دنبال میكردم. دوست داشتم سرم به كار خودم باشد و ارتباطات زیادی را با دنیا برقرار نمیكردم. در كل آن زندگی بیشتر با روحیات من سازگار است. الان افتادهام در دنیایی كه خیلی با من سازگار نیست.البته لطف خدا همیشه شامل حال من بوده و اتفاقات خوبی كه برایم پیش میآید هم كم نیست. به هر حال همین انرژیای كه از مردم میگیرم، یك اتفاق منحصربهفرد است و نمیخواهم ناشكری كنم. اما خب آدمها باید كاری را انجام دهند كه با فطرتشان بیشتر همخوانی داشته باشد.
خود خودم هستم
هیچ وقت برای اجرای برنامههایت الگو داشتهای؟
نه، من خیلی حواسم جمع این نیست كه روی آنتن چه كار كنم. در برنامه زنده به شدت خودم هستم. حواسم به این نیست كه چه حرفی بزنم و چه كار كنم یا بخواهم شبیه كسی باشم. واقعا وقتی روبهروی دوربین قرار میگیرم خود خودم هستم اما در عین حال، برنامههای مجریهای دیگر را دنبال میكنم؛ چه از آنها خوشم بیاید، چه نیاید، به صحبت كردنشان دقت میكنم. شاید بتوانند به صورت ناخودآگاه روی من اثر بگذارند اما آگاهانه نیست.
زندگی آرام را ترجیح میدهم
یعنی دیگر مجریگری برایت دوستداشتنی نیست و با واقعیتهای دیگری روبهرو شدی؟
اجرا برایم دوستداشتنی است و در هر لحظهای كه در آنتن زنده برنامه دارم حال خوب را تجربه میكنم، شاید یك بازیگر تئاتر بتواند حس مرا درك كند. بازیگر تئاتر 100نفر را میبیند اما ممكن است هزاران نفر یك برنامه تلویزیونی را دنبال كنند. من هیچوقت نمیتوانم منكر انرژیای شوم كه از مردم میگیرم. هنوز هم دوست دارم برنامه زنده اجرا كنم، اما اگر اجازه داشتم یك مسیر دیگر را انتخاب كنم و بتوانم به عقب برگردم، زندگی آرامتری را انتخاب میكردم.
ماجرای جنجالی مرد سه زنه
اتفاق ناگهانی و غیرمنتظره هیچوقت در برنامهات پیش آمده؟
اتفاق عجیب و غریب كه خیلی برایم پیش آمده است. از افتادن میز و صندلی در برنامه زنده تا حضور مردی که سه همسر داشت و دعوت از بیمار اسكیزوفرنی با ریآكشنهای خاصی که داشت در برنامه زنده همه و همه اتفاقات هیجانانگیزی بوده كه من توانستم فقط با پررویی آن را كنترل كنم. البته كنترلی هم وجود نداشت، من هم مثل مردم خندیدم. در كل مجریای نیستم كه بخواهم همیشه فضا را كنترل كنم و دوست دارم اتفاقات طبیعی پیش برود.
موفقترین كسی كه در حرفهات میشناسی چه كسی است؟
اپرا وینفری را به عنوان بهترین مجری میشناسید. اما من اعتقاد دارم مجریهای بهتر و برنامهسازهای بهتر از اپرا در كشورمان داریم و كافی است فقط فضای فرهنگی در كشورمان آماده باشد تا بتوانی چیزهای زیادی را در برنامهات تجربه كنی. ما وقتی مرد سهزنه را به برنامه دعوت كردیم، طبیعی بود كه ریاكشنهای خوبی از جامعه نگیریم، شاید 70درصد جامعه به این برنامه انتقاد تند داشتند. با همه این حرفها، من احساس میكنم اگر یك برنامهساز موفق داشته باشیم، میتوانیم از اپرا موفقتر باشیم.
ویدیو : آزاده نامداری: ما از اپرا وینفری بهتریم!