آدمكش نیستم قتل را گردن گرفتم : آدمكش نیستم قتل را گردن گرفتم حامد ادعا میكند ...
آدمكش نیستم قتل را گردن گرفتم
حامد ادعا میكند قاتل نیست اما از مرگ مقتول كه دوستش هم بوده ناراحت نیست، چرا كه به او خیانت كرده و با همسرش رابطه برقرار كرده بود.
متهم پیش از این به قتل اعتراف كرده و گفته بود چطور احمد را كشته و جسدش را در بیابان رها كرده است. انكارهای این مرد نتوانست دادسرا را متقاعد كند كه بیگناه است و كیفرخواست علیه وی صادر و در شعبه 74 محاكمه شده است.
عطار، نماینده دادستان تهران كه برای دفاع از كیفرخواست در دادگاه حاضر شده بود، میگوید: حامد با همدستی جوانی به نام احسان دست به این قتل زده است. آنها مقتول را به مكانی خلوت كشانده و به قتل رساندهاند.
متهم مردی است سابقهدار كه با اتهامات مختلف چندبار بازداشت شده است. او بخوبی میداند باید چطور دست به قتل بزند.
نماینده دادستان تهران میگوید: سه سال قبل ماموران پلیس با خبر شدند جسد مردی جوان در بیابانهای اطراف تهران رها شده است. وقتی جسد پیدا شد پلیس دریافت این جسد متعلق به جوانی به نام احمد است كه یك شب قبل خانوادهاش خبر مفقود شدن او را به پلیس داده بودند بنابراین جسد تحویل اولیایدم شد وپلیس جنایی كار خود را در این زمینه آغاز كرد.
ماموران متوجه شدند مقتول جوانی سابقهدار است و روز حادثه هم با یكی از دوستانش به نام حامد قرار داشته و بعد از آن هردو ناپدید شدهاند. بعد از چند روز تحقیق و بررسی ماموران متوجه شدند حامد به شهرستانی در مركز ایران فرار كرده است و در آنجا هم به خاطر دعوا و درگیری بازداشتش كردهاند. این مرد پس از اینكه به تهران منتقل شد اعتراف كرد احمد را به قتل رسانده و اینكار را با همدستی یكی از اقوام همسرش كه رابطه دوستی هم با او داشته انجام داده است.
حامد به درستی و با دقت همه چیز را اعتراف كرده است. او گفت اتهام را قبول دارد و به خاطر رابطهای كه احمد با همسرش داشته دست به این قتل زده است.
آنطور كه حامد تعریف كرد مقتول از مدتی قبل با همسر حامد رابطه داشته است و حامد به این رابطه شك میكند. به همین خاطر هم از احسان برای قتل احمد كمك میگیرد. آنها بعد از اینكه احمد را به بهانه مسافرت به بیابانی اطراف تهران میكشانند وی را در آنجا به قتل میرسانند. متهم گفته است با ضربات چاقو مقتول را كشته است و از این كارش پشیمان نیست.
عطار میگوید: شواهد و مدارك از نظر دادسرا كامل و صحنه قتل هم بازسازی شده است. همه چیز با واقعیت منطبق است و من هم بهعنوان نماینده دادستان درخواستم را در كیفرخواست مطرح كردهام. البته باید بگویم اولیایدم هم درخواست قصاص كردهاند كه در دادگاه مطرح شد.
من او را نکشتم
حامد میگوید اعترافاتش در دادسرا درست نبوده و قاتل اصلی احسان است، ولی از اینكه احمد كشته شده ناراحت نیست.
چرا دوستت را كشتی؟
من او را نكشتم.
اما تو اعتراف كردهای و گفتهای چطور دست به قتل زدهای؟
اعترافاتم درست است، چون احسان مرا به محل قتل برد و همه چیز را توضیح داد. من هم میدانستم باید چطور ماجرای قتل را توضیح دهم.
اگر قتل كار احسان بود چرا تو گردن گرفتی؟
چون احسان به خاطر من دست به این قتل زد. او میدانست من خیلی ناراحتم چون فهمیدم احمد با زنم رابطه دارد.
اگر اینطور بود چطور تو خودت احمد را نكشتی و احسان اینكار راكرد؟
من از احسان نخواسته بودم اینكار را بكند. او خودش اینكار را كرد و بعد هم به من گفت تو خواستار مرگ او بودی و من هم حالا اینكار را برایت كردم تا راحت شوی. به هر حال احسان هم فامیل زنم بود و غیرت داشت و نمیتوانست چنین كاری را تحمل كند.
از كجا میدانی همسرت با این مرد رابطه داشت؟
میدانستم، اما مدركی نداشتم. حتی میدانستم زنم با یكی دیگر از دوستانم هم رابطه دارد. اما چون مدركی نداشتم و نمیتوانستم ثابت كنم تصمیم گرفتم از دوستانم انتقام بگیرم.
چرا همسرت را طلاق ندادی؟
اولا زنم بود و نمیخواستم طلاقش دهم. دوم اینكه نمیشود به این راحتی از این موضوع گذشت. چرا من باید اینكار را میكردم. دوستانم به من خیانت كرده بودند و باید تاوان این خیانت را پس میدادند.
پس تو در جریان این قتل بودی؟
نه، نبودم. قرار نبود او را بكشیم. من فقط به احسان گفتم چنین اتفاقی افتاده است.
چرا دوست دیگرت را نكشتی؟
میخواستم اول مطمئن شوم بعد نقشه بكشم كه این اتفاق افتاد.
احسان چطور قتل را انجام داد؟
آن روز من، احسان و احمد با هم بودیم. من گفتم محمود دوست دیگرمان را كه فكر میكردم با زنم رابطه دارد باید پیدا كنم، چون گوشیام را دستكاری كرده است و دیگر پیامك نمیرود. احمد گفت نمیشود اگر تو بروی حتما میفهمد. من میروم و با او برمیگردم، چون به احمد اعتماد نداشتم احسان را با او فرستادم. چند ساعت بعد احسان برگشت اما تنها بود. وقتی پرسیدم چرا تنهایی گفت احمد را كشته است.
چرا تو قتل را گردن گرفتی؟
احسان گفت چون قضیه ناموسی است اگر تو قتل را گردن بگیری تبرئه میشوی. شك داشتم اینكار را بكنم یا نه. وقتی موضوع را به همسرم گفتم او هم حرف احسان را تكرار كرد. بعد كه من با احسان رفتم و او همه چیز را توضیح داد و قتل را گردن گرفتم، زنم زد زیر همه چیز و جدا شد.
در حال حاضر مجردی؟
بله، همسرم بعد از دستگیری من جدا شد و گفت دیگر نمیخواهد با من باشد. حالا هم با مرد دیگری ازدواج كرده است.
چرا فرار كردی؟
احسان گفت بیا به شهرستان برویم و از آنجا هم كمكم به سمت مرز میرویم و فرار میكنیم. من هم قبول كردم.
تو سابقهدار هم هستی؟
بله، من كلا آدمی عصبی هستم و خیلی دعوا میكنم. سابقه درگیری و دعوا دارم. كلا آدم پرخاشگری هستم، اما آدم نكشتم.
مقتول چطور كشته شده بود؟
احسان او را با ضربات متعدد چاقو به قتل رسانده بود.من هم كه سر صحنه رفتم همه چیز را برایم توضیح داد و من هم همه آنچه را گفته بود به پلیس گفتم.
شوهر سابقم آزارم میداد
همسر سابق حامد میگوید گفتههای شوهرش درست نیست و او مثل همیشه دروغ میگوید. در سالهایی كه با حامد زندگی كردم خیلی اذیت شدم. خیلی عذاب كشیدم. او مرد خشنی است و مرا كتك میزد. هر وقت عصبانی میشد به سمتم حمله میكرد و مرا میزد.
دیگر نمیتوانستم تحمل كنم. چقدر باید با دلشوره زندگی میكردم. هی میرفت زندان و از آنجا تماس میگرفت كه این آخرین بار است. حالا هم كه آدم كشته و پایان خوشی برای این آدمكشی نیست. او قصاص میشود. چرا من باید تاوان كارهای او را پس دهم.
او میگوید: آن شب شوهرم به خانه آمد و به من گفت زود وسایلت را جمع كن. هرچه پرسیدم چه شده، نگفت. صبح زود مرا سوار ماشین كرد و راه افتادیم. اول جلوی در خانه دوستش رفت. حجله آنجا بود و به محض اینكه حجله را دید پایش را روی پدال گاز گذاشت و حركت كرد. از من خواست جواب تلفنها را ندهم و گفت باید مدتی در شهر دیگری بمانیم.
من هم از ترسم نمیتوانستم حرفی بزنم. اما متوجه شدم كسی را كشته است. احسان هم با ما بود. آنها در مورد قتل با هم صحبت میكردند، اما من چیزی نمیپرسیدم تا اینكه یك روز احسان به من زنگ زد و گفت حامد در خیابان درگیر شده و با كسی دعوا كرده است. او را به كلانتری برده بودند كه با خبر شدم مامورانی از تهران آمدهاند و او را با خود بردهاند.
این زن ادامه میدهد: حامد یك نفر را كشته است و اگر هم از زندان آزاد شود باز اینكار را میكند. شاید اینبار من باشم. به همین خاطر هم تصمیم گرفتم از او جدا شوم. وقتی با احسان در مورد قتل حرف میزد توضیح میداد چطور احمد را كشته است، اما حالا احسان را متهم میكند. او مرد خشن و دروغگویی است و مرا درگیر كارهای خلافش میكرد./جام جم آنلاین
ویدیو : آدمكش نیستم قتل را گردن گرفتم